فرهنگ و هنر
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:چون تو مستغنی ز دل بودی دل آرایی چه بود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:با غیر دوش اینهمه گردیدنش چه بود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:دوش در کویی عجب بی لطفیی در کار بود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:آن مستی تو دوش ز پیمانه که بود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:بود آن وقتی که دشنام تو خاطر خواه بود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:مرغ ما دوش سراینده بستانی بود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:ماه من گفتم که با من مهربان باشد ، نبود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:چو شمع شب همه شب سوز و گریه زانم بود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:امروز ناز را به نیازم نظر نبود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:دوشم از آغاز شب جا ، بر در جانانه بود
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:به راز عشق زبان در میان نمی باشد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:گل چیست اگر دل ز غم آزاد نباشد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:خوش آن کو غنچه سان با گلعذاری همنشین باشد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:اینست کزو رخنه به کاشانه من شد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:ملول از زهد خویشم ساکن میخانه خواهم شد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:مهرم ز حرمان شد فزون شوقی ز حسرت کم نشد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:هلاکم ساز گر بر خاطرت باری ز من باشد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:هر چند ناز کردی ، نیازم زیاده شد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:تاب رخ او مهر جهانتاب ندارد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:چه گویمت که چه با جانم اشتیاق نکرد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:کی دیدمش که قصد دل زار من نکرد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:خوش آن نیاز که رفع حیا تواند کرد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:کار خوبی نه بگفت دگران باید کرد
...
غزلی از وحشی بافقی:جانان نظری کو ز وفا داشت ندارد
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی:چشم او قصد عقل و دین دارد
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی:به تنگ آمد دلم ، یک خنجر کاری طمع دارد
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی:دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی:خواهم آن عشق که هستی ز سرما ببرد
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی:شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:غمزه او حشر فتنه به هر جا ببرد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی: باده کو تا خرد این دعوی بیجا ببرد
...
دوشنبه 25,نوامبر,2024