مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:دلم خـود را بـه نیش غـمزه ای افـکـار می خـواهد/ شـکـایت دارد از آسـودگـی، آزار مـی خـواهـد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:درون دل بــه غــیـر از یـار و فــکـر یـار کـی گـنـجــد /خــیـال روی او ایـنـجــا در او اغـیـار کـی گـنـجــد
...
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:عـشـق کو تـا شـحـنه حـسـرت بـه زندانم کـشـد /انتـقـال عـهد فـارغ بـالی از جـانم کـشـد
...
غزلی از وحشی بافقی:مـــا را دو روزه دوری دیـــدار مـــی کـــشــــد/زهریسـت این که اندک و بـسـیار می کـشـد
...
غزلی از وحشی بافقی:در راســتــه نــاز فــروشــان کــه بـــتــانــنــد/ماییم ونگـاهی کـه بـه هیچـش نسـتـانند
...
غزلی از وحشی بافقی:چـرا خـود را کـسـی در دام سـد بـی نـسـبــت انـدازد/رود بـا یک جـهان نـا اهل طـرح صـحـبـت انـدازد
...
غزلی از وحشی بافقی:مـگــر مـن بــلـبــلـم کــز گــفــتــگـوی گـل زبــان بــنـدد/ چو گلبن رخت رنگ و بوی خویش از بوستان بندد
...
غزلی از وحشی بافقی:سـد حـشر جـان ز پـی یکه سـواری رسـید /خنجر پرخون به دست شیر شکاری رسید
...
غزلی از وحشی بافقی:ز کـار بـسـتـه ما عـقـده حـرمان کـه بـگشـاید/که سازد این کلید و قفل این زندان که بـگشاید
...
غزلی از وحشی بافقی:شـوقم گرفـت و از در عـقـلم بـرون کشـید/یکروزه مهر بـین که بـه عشـق و جـنون کشید
...
غزلی از وحشی بافقی:کــه جــان بــرد اگــر آن مـســت ســرگــران بــدرآیـد/کــلـاه کــج نـهـد از نـاز و بــر ســرگـذر آیـد
...
غزلی از وحشی بافقی:کـسـی از دور تـا کـی چـین ابـروی کـسـی بـینـد/سراپـا چـشم حـسرت گردد و سوی کسی بـیند
...
غزلی از وحشی بافقی:دلـی کـز عـشـق گـردد گـرم، افـسـردن نمی داند /چراغی را که این آتـش بـود مردن نمی داند
...
غزلی از وحشی بافقی:آنکه هرگز یاد مشـتـاقـان بـه مکتـوبـی نکرد /گر چه گستاخیست می گوییم پرخوبی نکرد
...
غزلی از وحشی بافقی:هـرگـز بــه غـرض عــشــق مـن آلـوده نـگـردد/چشمم بـه کف پـای کسی سوده نگردد
...
غزلی از وحشی بافقی:می کشـم زان تـند خـو گر صـد تـغـافـل می کند /دیگـری بـاشـد کـجـا چـندین تـحـمـل می کـند
...
غزلی از وحشی بافقی:سـرخـیـی کـان ز نـی تـیـر تـو پــیـدا بــاشـد/ رنـگ خــونـابــه خــم جــگــر مـا بــاشــد
...
نقدی بر غربت «وحشی» را «جنتی» کامل می کند!؟
سید محمد میرسلیمانی بافقی ...
غربت «وحشی» را «جنتی» کامل می کند!؟
محمد رضا شوق الشعراء ...
بارها "شرح پریشانی " خود وصله زدم
سید محمد میرسلیمانی بافقی ...
تاثیر نفوذ مذهب در ادبیات عصر صفوی
حسین مسرت نویسنده و پژوهشگر ...
حـکایت درد اشـتیاق/ نامهای از وحشی بافقی
حسین مسرت نویسنده و پژوهشگر ...
خانۀ وحشی بافقی کجاست*
حسین مسرت نویسنده و پژوهشگر ...
قسمتنامه در ادب پارسي، از عصر صفوي تا اقبال لاهوری
حسین مسرت/پژوهشگر متون ادبی و تاریخی، کتابدار کتابخانۀ وزیری یزد ...
شاعر دلسوختۀ دیار یزد
حسین مسرت نویسنده و پژوهشگر ...
نام واقعی وحشی بافقی چیست وزادگاهش کجاست ؟
سردبیر یزدفردا ...
«وحشـي آن داستانسراي معنوي»*
حسین مسرت نویسنده و پژوهشگر ...
غزلی از وحشی بافقی:ز پیش دیده تا جانان من رفت
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی:دوش اندک شکوه ای از یار می بایست کرد
...
غزلی از وحشی بافقی:ما را به سوی خود خم موی تو می کشد
...
غزلی از وحشی بافقی:هرکه یار ماست میل کشتن ما می کند
...
پنجشنبه 10,ژوئیه,2025