وظیفه صدوقی سنگین تر می شود!

به بهانه سفر رئیس دفتر مقام معظم رهبری به یزد

وظیفه صدوقی سنگین تر می شود!

با سفر رئیس دفتر مقام معظم رهبری، و رئیس شورای سیاستگزاری ائمه جمعه کشور به استان یزد، که به نوعی می تواند مقدمه سفر مقام رهبری به استان تعبیر و قلمداد شود، و سخنانی که در جمع ائمه جمعه و مسئولان استان، به نقل قول از مقام معظم رهبری در وصف عملکرد سومین شهید محراب و فرزند خادم و دلسوز و سیاستمدار او بیان شد، وظیفه صدوقی در دوران احمدی نژاد، بمراتب سختتر و سنگین تر از گذشته گردید.

با توجه به تاکید دوباره و همیشگی صدوقی در رابطه با حفظ اتحاد و همبستگی، می توان امید داشت که اگر دیگر مسئولان و مدیران استان نیز، بدون توجه به دیدگاههای سیاسی و جناحی برای رسیدن به اتحاد و همبستگی بکوشند، بسیاری از مسائل و مشکلات مردم و استان، براحتی در کوتاه مدت حل خواهد شد.

وقت آنست که صدوقی را باور کرده، و به او خارج از دریچه سیاست و احزاب و باندها نگاه کنیم، صدوقی همراه مردم است، از مردم فاصله نگرفته، و هنوز نیز مردم از هر قشر و دسته می توانند، بر خلاف دیدار با بعضی از مدیران، براحتی هر گاه که خواستند بدون مانع، با او در روضه محمدیه دیدار و گفتگو کنند.

سالهای سال است که استان یزد، در انتظار یک تغییر و تحول گسترده است، بسیاری از مدیران گسسته از مردم، با توجه به وابستگی حزبی و باندی، قدرتمند و ریشه دار شده اند، و باید که برای همبستگی و اتحاد دوباره مردم با مسئولین، بدون مصلحت گرایی و با شتاب و تعمق، مسئولین و مدیرانی شایسته و لایق از جنس مردم و انقلاب، برای خدمت بی منت بیشتر انتخاب شوند.

صدوقی اصولگرایی عدالت خواه و اصلاح طلب و غوغا گریزاست، که مردم فریب و سیاست باز نیست، درد مردم ر می شناسد، به مردم می اندیشد، و سالهای سال بر خلاف آنچه بسیاری می پندارند، در میان خیل همراهان، تنها مانده است، تفکر و اندیشه و برنامه اش عمق گرایی و خدمت و توجه به مردم است، و ذهنیتها و تفکرات اندکی، که در سطح مانده و به سطح نگاه کرده اند، در راستای رسیدن به منافعی، بنا به مقاصدی مشخص و معلوم، همیشه با حربه های مختلف، سعی در تخریب و اندیشه و عمل او داشته اند و دارند.

دفتر فاقد روابط عمومی و پیرامون صدوقی، اینک نیازمند یک تحول است، و آنها که تحت هر عنوان، از جانب و بجای صدوقی حرف می زنند و عمل می کنند و راه می روند، باید که چون صدوقی بیندیشند و ببینند و بخواهند و حرکت کنند.

دیوار رو به رشد شایعات را ضربه تغییر و تحول تخریب می کند، و اینک بر صدوقی است، که بخواهد و نگذارد، که عده ای در زیر چتر و سایه قدرت و نام او بر خلاف اندیشه و مرام و برنامه وی حرکت کنند. راه صدوقی راه سپید نیست، راه عدالت است و انقلاب، و نشستن بسیاری از دشمنان عدالت در کنار تابلو او و سومین شهید محراب، باعث بروز تبعات و صدمات جبران ناپذیر بسیاری گشته است و خواهد شد.

امروز جایگاههای بسیاری در استان نام سومین شهید محراب بر خود دارد، مراکز و جایگاههایی که می بایست در شان و حرمت نام سومین شهید محراب باشند، اما آیا دانشگاه بدهکار علوم پزشکی شهید صدوقی، بیمارستان و اورژانس پر مسئله شهید صدوقی، سالن ورزشی بیمار شهید صدوقی، بیمارستان سوانح و سوختگی شهید صدوقی، فرودگاه دور افتاده شهید صدوقی، و... توانسته اند با نوع برنامه و عملکرد خود حرمت و شان نام سومین شهید محراب را حفظ کرده و پاس بدارند؟ جایگاههای فوق متعلق به صدوقی و سومین شهید محراب نیست، اما تابلو دارد، و این تابلوها باید با دقت و توجه بیشتر، بدست افراد لایق و شایسته ای سپرده شود، که حداقل اندیشه سومین شهید محراب و خواست مردم را بشناسند.

امروز بلوار شهید صدوقی زیباترین بلوار شهر نیست، همچنان که خیابان انقلاب پاکترین، و خیابان عدالت ارزانترین خیابان شهر نیست.

در بسیاری از مواقع و در لحظات حساس، صدوقی بخاطر گریر از غوغا سالاری و هیاهوی سیاست، صبر و تحمل و سکوت می کند، اما شاید که دیگر وقت سکوت نباشد، جو بی تفاوتی حاکم بر استان مملو از تبعیض و نابرابری باید بشکند، تکلیف ها و برنامه ها باید روشن شود، و صدوقی باید که بخاطر انقلاب و عدالت، بر خلاف خواست خود، به میدان بیاید، و محور و برنامه ها و خط مشی سیاست استان را اعلام، و بر چگونگی عملکرد مدیران نظارت کند.

حمیدیا و سفید و کلانتری آمده اند و رفته اند، و صدوقی مانده است، و اینک وقت آنست که تجربه گرانقدر صدوقی، خریدار و خواهان پیدا کند.

در شرایط حساس امروز جامعه، روز بروز وظیفه صدوقی سنگین و سنگین تر می شود، و این وظیفه سنگین، مسئولیت او را پیش خدا بیشتر و بیشتر می کند، صدوقی نماینده مقام معظم رهبری و امام جمعه یزد و فرزند سومین شهید محراب است، پس نمی تواند که عملکرد مسئولین شهر و استان را نادیده گرفته، و به آنان پیشنهاد و تذکر ندهد.

فقر و فساد و اعتیاد و فحشاء از پیامدهای بیکاری و تبعیض است، و استان ثروتمند و کم جمعیت یزد، نباید که با توجه به منابع، معضل بیکاری و مسئله اعتیاد و پدیده فقر و فحشاء را داشته باشد، البته اگر که مسئولین و مدیران بتوانند که بدرستی به وظیفه خود عمل کنند.

مشکل و نیاز استان، شعار« فرهنگ پاک» نیست، که بخواهد بخشنامه ای و اداری و تبلیغاتی اجرا شود، مسئله « فرهنگ کار» و « فرهنگ تلاش» و « فرهنگ شایسته سالاری» و « فرهنگ تسامح و عدالت» است، که می بایست در عمل و با عمل حاکم شود.

با باز شدن دایره بسته و دریچه شورای فرهنگ عمومی، افکار و اندیشه های دیگری نیز مجال حضور و ابراز وجود می یابند، و این می تواند که راهگشای حل بسیاری از معضلات و ناهنجاریهای فرهنگی در جامعه باشد.

صنعت، تولید، صادرات، گردشگری و میراث فرهنگی، محورهای توسعه و تحول و پیشرفت استان خشک و کویری یزد است، که می بایست بدون برگزاری همایش های تبلیغاتی و بی نتیجه، با یک مدیریت و برنامه ریزی اصولی و صحیح به آن توجه و پرداخته شود.

برویم و همزمان با برگزاری کنگره بزرگداشت شهید صدوقی و سرداران و چهار هزار شهید استان، دور از چشم شهردار و شورای شهر و شبکه تابان، چهار هزار درخت بکاریم، چهار هزار شغل ایجاد کنیم. چهار هزار خانه برای چهار هزار زوج جوان بسازیم، و چهار هزار کتاب خوان تربیت کنیم.

استان یزد، هنوز هم می تواند الگویی برای دیگر استانها باشد، فقط کافیست