اولین شب از مراسم عزاداری دهه صفر هیأت انصار ولایت با حضور محبان اباعبدالله(ع) و سخنرانی حجتالاسلام علیانژاد، دوشنبه سوم آذرماه در حسینیه ارگ برگزار شد.
محفل انس با قرآن کریم آغازگر برنامههای این مراسم بود که با قرائت جمع حاضر و برادر بهجت، فضای حسینیه نورانی به کلام نور شد. سپس جناب آقای گلوردی احکام عزاداری را موضوع منبر احکام خود قرار داد و در مورد کراهت پوشیدن رنگ سیاه گفت: به نظر مراجع پوشیدن رنگ سیاه در عزای اهل بیت(ع) چون تعظیم شعائر است، نه تنها مکروه نیست بلکه مستحب هم هست.
وی همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا خواندن صد مرتبه لعن و سلام زیارت عاشورا، شرط صحت است یا شرط کمال؟ اظهار کرد: شرط کمال است مگر هنگامی که فرد نذر کرده باشد که زیارت عاشورا بخواند که در این صورت بر او واجب است صد مرتبه لعن و سلام آن را بخواند.
پس از اتمام منبر احکام، نوای چاووشیخوانی برادر مهدی ضیافتی در رثای اهل بیت(ع)، در حسینیه طنینانداز شد. «عاشورا و حق و باطل» موضوعی بود که اولین سخنران این دهه، جناب حجتالاسلام علیاکبر علیانژاد آن را مورد بحث قرار داد. سپس مداحی برادر محسن میرجلیلی حاضرین را به فیض عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) رساند.
لازم به ذکر است، شهید معظم کاظم آسایش از شهدای بزرگوار دفاع مقدس بود که مجلس با عطر یادش معطر و مزین شد.
خانه بچههای بهشت نیز در حاشیه این مراسم برپا بود و از نونهالان محب اهل بیت(ع) پذیرایی و آنان را با معارف شیرین حسینی آشنا کرد. ساخت کاردستی با موضوع نامهای به امام حسین(ع)، آشنایی با کودکان کربلا و قصهگویی با موضوع بدقولی از جمله برنامههای تدارک دیده شذه برای کودکان بود.
در ادامه مهمترین بخشهای سخنرانی حجت الاسلام علیانژاد، بیان میگردد:
تاریکی در برابر روشنایی توان مقاومت ندارد
«وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»؛[1] خداوند متعال میفرماید: حق که آمد، باطل رفتنی است، چرا که ذات باطل از بین رفتنی است.
باطل و حق، یک خاصیت ذاتی دارند. ذات باطل نابود شدنی است، چطور نابود شدنی است؟ «...جَاءَ الحَقُّ...» با آمدن حق فاتحه باطل خوانده میشود. مثال ساده اینکه: در یک فضای تاریک چراغ که روشن شود، به هر مقدار نور چراغ، قوت داشته باشد، تاریکی از بین میرود. تاریکی در برابر روشنایی مقاومت نمیکند، چون توان و خاصیت مقاومت را ندارد. اگر قوامی وجود داشته باشد برای جبهه حق است.
اگر نور حق بتابد، کار باطل تمام است
اگر انسان با برنامه به جدال باطل برود، باطل اصلاً نمیتواند مقاومت کند. در تاریخ انبیا و اوصیا هم اینگونه بوده است و به هر اندازه که انبیا و اوصیا در برابر باطل فرصت جولاندادن داشتهاند، به همان اندازه باطل از بین رفته است. اگر مانعی باشد که نگذارد نور حق بتابد، باطل جولان میدهد، وگرنه اگر نور حق بتابد، کار باطل تمام است. بنابراین جبهه حق باید وقت و سرمایهاش را برای تاباندن و قوت بخشیدن به نور صرف کند.
برای نورافشانی قوی حق، وحدت لازم است
یکی از گلایههای امیرالمؤمنین علی(ع) این است که میفرمایند: شما چرا در جبهه حق، با هم متحد نیستید؟[2] چرا نورافشانی شما قوت ندارد؟ نورافشانی قوی داشته باشید تا فاتحه باطل را بخوانید. باطل یک پارچه شده و همه فضا را تاریک کرده است، ولی شما هر کدام گوشهای را روشن کردهاید.
تصور کنید اگر اجتماع انوار اتفاق بیفتد، چه بلایی بر سر باطل میآید!
کار عدسی چیست؟ اشعههای پراکنده را جمع میکند، بعد همه را روی یک نقطه حساس متمرکز میکند و آن نقطه را متلاشی میکند. ناگهان میبینید انفجاری صورت گرفت، یک عدسی کوچک اشعههای پراکنده خورشید را جمع میکند. قدرت حق هم همینگونه است. «یَدُ اللهِ مَعَ الجَمَاعَه».[3] قدرت در اجتماع است.
برای مقابله با باطل پراکنده عمل نکنید
البته در برابر باطل باید برنامه داشته باشیم. اگر باطل را رها کنیم، تکثیر میشود. تکثیر که شد، ایجاد رعب میکند. اصلاً گاهی کار به جایی میرسد که خودش را حق نشان میدهد. چون وقتی تکثیر شد همه جا هست، با یک مغالطه ساده میگوید: من همه جا هستم پس من حق هستم! یعنی همان کاری که با امام حسین(ع) کردند، همان کاری که با امیرالمؤمنین علی(ع) کردند.
عدهای با دیدن کثرت باطل و با غفلت از این اصل که «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»، جبهه حق را خالی میکنند، امام را تنها میگذارند. اما امام حسین(ع) میآیند با تعداد اندکی از یاران خود روی باطل متمرکز میشوند و استقامت میکنند، ولی مقاومت با برنامه!
امام حسین(ع) در برابر جبهه باطل کاملاً برنامه دارند. آن استراتژی که امام حسین(ع) برای مقابله با لشکر ابن سعد در روز عاشورا دارند، هم در مباحث معنوی و هم در مسائل نظامی، در نوع چینش لشکر امام حسین(ع)، در مدیریت بحرانها، چقدر زیبا با این استراتژیها با باطل مقابله میکند! امام حسین(ع) روشنگری میکند که حواستان باشد، حق و باطل را خوب بشناسید و برای مقابله با باطل پراکنده عمل نکنید.
در برابر باطل ایستادگی کنید، حتی اگر یک نفر بیشتر نمانده
رجزهای اصحاب امام حسین(ع) را ببینید، در حالی که 72 نفر هستند در مقابل 30 هزار نفر. کوچک و بزرگشان رجزهایی میخوانند که دل باطل را خالی کنند. کوچکترین آنها، عبدالله بن الحسن(ع) میفرماید: «وَالله لا أُفَارِقُ عَمِّی...». خیلی محکم، آن هم وقتی که امام زمانش در گودال قتلگاه است و کسی نمانده، او میدود و با قدرت در برابر باطل میایستد و رجز میخواند. او به ما یاد میدهد که حواستان باشد؛ حتی اگر یک نفر بیشتر نمانده است، باز هم در برابر باطل ایستادگی کنید.
گذر زمان نشان داد که حرکت عبدالله بن حسن(ع) چه بود! امروز وقتی برای بعضیها تعریف میکنید که ما نوجوانها و جوانهایی داشتیم که با سن کم در جبهه چگونه با شجاعت جلوی دشمن میایستادند، میگویند: آنها مال دیروز بود. اینجا مقام معظم رهبری میفرمایند: من معتقد هستم جوانهای امروز اگر بیشتر از جوانهای دیروز، شجاعت نداشته باشند، کمتر ندارند!
در مبانی خودت را قوی کن، شناخت خود را بالا ببر، ایمانت را قویتر کن. در این صورت جبهه باطل به یک اشاره تو بند است، چون خانه باطل، مانند خانه عنکبوت سست است.
باطل به قانون پایبند نیست
البته منفعل نشدن در برابر باطل یک سری لوازم دارد: اگر بخواهید دل باطل را خالی کنید، باید بدانید به چه چیزهایی نیاز دارید.
1ـ باطل به قانون پایبند نیست. در تاریخ ببینید که باطل تا به حال به یکی از عهد و پیمانهایی که گذاشته است پایبند بوده؟ نمونه آن پیمان شکنیهای یهود با پیغمبر اکرم(ص).
2ـ حیلهگری جزء ذات باطل است. در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) قول و قراری که در جریان حکمیت تحمیلی گذاشتند، نتیجه آن چه شد؟ عمروعاص انگشتری را از دست بیرون آورد و گفت: علی(ع) را عزل کردم آنچنان که این انگشتری را بیرون آوردم، دوباره به انگشت کرد و گفت: معاویه را نصب کردم آنچنان که این انگشتری را به دست کردم. باطل این است، اگر حیلهگری نکند که دیگر باطل نیست.
مثل امام حسین(ع) با مثل یزید چه میکند؟!
ما گاهی فراموش میکنیم که پشتوانه ما در جبهه حق، اباعبدالله الحسین(ع) است. امام با باطل چه میکند؟ میفرمایند: « مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه»[4] چرا نفرمودند: (أنا لا یُبَایِعُ)؟ امام از روی حکمت سخن میگوید و مقطعی صحبت نمیکند. اگر امام بتواند حرفی برای تمام تاریخ بزند و نزند خلاف حکمت است. میفرمایند: «مِثلی»، کسی که مثل من است با کسی مثل یزید بیعت نمیکند. یعنی هر زمان که یزیدصفتی وجود داشته باشد و حسینصفتی هم وجود داشته باشد، این دو با هم کنار نمیآیند. نوع مقابله اباعبدالله الحسین(ع) با دشمن اینگونه است.
امام حسین(ع) بُرد بُرد راه نینداخت، تا پای جانش ایستاد و بُرد
حجت بن الحسن(ع) که ظهور میکنند، میفرمایند: «ألا یَا أهلَ العَالَم إنَّ جَدِّیَ الحُسَین(ع) قَتَلُوهُ عَطشَاناً»؛[5] میفرمایند در زمان غیبت ما، حسینی جلو بیایید و حسین(ع) و مرام ظلمستیزانه امام حسین(ع) را به عالم بشناسانید. حضرت از باب تظلمخواهی و روضهخوانی نمیفرمایند: «جَدِّیَ الحُسَین(ع) قَتَلُوهُ عَطشَاناً» بلکه برای این است که بگویند ایشان در برابر جبهه باطل با خون و جانش ایستاد. جدّ من با اینکه در محاصره بود نگفت: حالا من کمی کوتاه میآیم، شما هم کمی کوتاه بیایید، بُرد بُرد راه بیندازیم! جدّ من تا پای جانش ایستاد و برد.
در مرکز مدیریت جبهه کفر، پرچم امام حسین(ع) برافراشته خواهد شد
در روز اول صفر که اهل بیت(ع) وارد شام شدند، شخصی آمد مقابل امام سجاد(ع) ایستاد و با حالت تمسخر گفت: چه کسی پیروز شد؟! حالا شما ایستادید، دیدید چه کسی بُرد! حضرت فرمودند: صبر کن موقع اذان شود، میبینی. یعنی در تحقق اهداف جبهه حق باید زمان هم بگذرد. اگر تو سرِ جایت محکم باشی و به «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ»؛[6] عمل کرده باشی، نتیجه شیرینی خواهی چشید و خواهی دید برد با چه کسی است.
سر بالای نیزه را نبین، سر بالای نیزه هم آدم، آدم میکند! دست بسته است ولی دارد دل جذب میکند. صبر کن «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ»[7] صبور باش، خواهی دید که در مرکز مدیریت جبهه کفر، پرچم امام حسین(ع) برافراشته میشود. موضع خودت را در برابر باطل، حسینی و اهل بیتی(ع) نشان بده. موضع اهل بیت(ع) همیشه در برابر باطل موضع قدرت است، با این که روشها تفاوت دارد.
[1]. اسراء، آیه 81.
[2]. نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 75، خطبه 27.
[3]. بحار الانوار، ج 33، چاپ بيروت، نهج البلاغه فيض، ص 383، خطبه 127.
[4]. بحارالانوار، ج44، ص324.
[5]. إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب(عج)، ج 2، ص 233.
[6]. هود، آیه 12.
[7]. اعراف، آیه 71.
ویژه نامه شب اول
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 25,نوامبر,2024