در ابتدای این مراسم سفره قرآن گسترده شد و عزاداران قرآن ناطق بر سفره قرآن کریم مهمان شدند. سپس آقای گلوردی در ادامه احکام و مسائل مربوط به عزاداری به بیان احکامی پیرامون هروله کردن پرداخت. وی همچنین درباره حکم حمل علامتهای فلزی که دارای نقش و نگارهای عجیب است و عموماً هم محتوای ارزشی ندارد و صرف تزیین است و یزدیها به آن «شدّه» میگویند گفت: استفاده از این عَلَمها و حمل با هیئات، از نظر شرعی، به فتوای همه مراجع اشکالی ندارد اما سفارش میشودکه هیئات سعی کنند از عَلَمهایی استفاده کنند که منقّش به اسماء اهلبیت(ع) و شعارهای اسلامی و مذهبی است و عزاداران ر ابه یاد علمدار کربلا بیندازد.
چاووشیخوان شب سوم محرم الحرام؛ آقای اولیایی نسب از خستگی و غمهای حضرت رقیه(س) و از دردها و محنتهای این بیبی سه ساله گفت. سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین مهدوینژاد هم به بررسی یکی از شعارهای عاشورا در کلام امام حسین(ع) اختصاص یافت.
کربلایی محسن محمدیپناه در شب سه سالهکربلا از زبان حال حضرت رقیه(س) با پدر خواند و محبان حسینی به عزاداری و سینهزنی در غربت و مظلومیت این کودک سه ساله پرداختند.
مجلس شب سوم محرم، با نام و تصویر پاسدار شهید احمد هنزاییزاده رنگ و بوی نابی داشت. شهیدی که گرچه پدر و مادرش در قید حیات نبودند اما خواهرانش در محفل یادبودش حضور داشتند. فرازهایی از وصیتنامه شهید با دستخط زیبایش در گوشهای از مجلس چشم را مینواخت: «پدر و مادر و خواهران عزیزم! بدانید این حقیر روسیاه متعلق به شما نبودم بلکه امانتی از خدا بودم که چند صباحی در کنار شما زیستم... ».
کودکان خانه بچههای بهشت هم در این شب، ضمن فراگیری ادب و احترام، به عنوان درسی از واقعه عاشورا، با پای دل، به زیارت حضرت رقیه(س) رفتند و پس آشنایی با این کودک کربلایی، نقاشی حضرت رقیه(س) را رنگآمیزی کردند. در این شب، همچنین سرود اختصاصی پایانی کودکانه اتاق کودک که مضامین عاشورایی با سبک نوحه داشت، برای اولین بار توسط این محبان کوچک زمزمه شد.
لازم به ذکر است، در این شب سررسید محرم تا محرم، که با آغاز سال جدید 1436 قمری برای چهارمین سال متوالی به چاپ رسیده بود، در فروشگاه محصولات فرهنگی هیات ارائه گردید.
در بخش سخنرانی، حجتالاسلام مهدوینژاد در واکاوی عبارت «تقابل حق و باطل در کلام نورانی امام حسین(ع)» و چگونگی از بین رفتن تقابل در جامعه و ممزوج شدن حق و باطل نکات ارزندهای بیان نمود. خلاصه سخنان وی در ادامه بیان میگردد:
تقابل حق و باطل
وجود مبارک سیدالشهدا(ع) از وضعیت حق و باطل، نکته بسیار مهمی را میفرمایند که میتواند باب جدیدی از پیامها و شعارهای عاشورا را پیش روی ما باز کند و فضای روشنی را پیش روی ما قرار دهد تا سرنوشتی که شامل حال جامعه عصر سیدالشهداء(ع) شد شامل حال ما نشود و ما بتوانیم از این گردنه بسیار صعبالعبور(گردنه حق و باطل) به سلامت عبور کنیم.
آن جمله این است:«ألَا تَرَونَ أنَّ الحقَ، لَا یُعمَلُ بِهِ وَ أنَّ البَاطِلَ لَایُتَنَهَی عَنهُ»،[1] آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل نهی نمیشود.
اگر عمیقاً به این عبارت توجه کنیم از درون آن مفهوم بسیار مهمی به دست میآید. ایشان عمل نکردن به حق، ترک حق و نهی نکردن از باطل را در زمانی مطرح میکنند که مردم، نماز میخواندند، روزه میگرفتند و حج هم بجا میآوردند. جامعه آن روز، جامعهای بود که خلیفه مسلمین امام جماعت مردم بود، جامعهای که مردم به خدا و مقدسات قسم میخوردند، بیوضو دست به قرآن نمیزدند و... . لذا به چه حقی عمل نمیشود و از چه باطلی نهی نمیشود که اباعبداللهالحسین(ع) به خاطر آن قیام میکند و حاضر میشود به مسلخ برود؟!
اسلام: یک منظومه به هم پیوسته
ماجرای اباعبداللهالحسین(ع) فقط برای این نیست که ما دور هم حلقه ماتم تشکیل بدهیم و گریه کنیم و نفهمیم چرا امام حسین(ع) کشته شد و سؤال هم برایمان پیش نیاید که چه اتفاقی افتاد؟ اسلام، حق و حقیقت و دین یک منظومه، مجموعه بایدها و نبایدهای به هم پیوسته است که اگر مجموعش را بپذیرید و تسلیم شوید، مسلمان میشوید، نه اینکه بعضی را بپذیرید و بعضی را نپذیرید. اسلام یک مجموعهایست که اگر به تمامه محقق نشود، وجهه اصلیاش هویدا نمیشود. اگر به بخشی از اسلام عمل شود و با باطل ممزوج شود، چهرهی حقیقی اسلام رو نمیشود و چون ما عرضه نداریم اسلام را به تمامه عمل کنیم، بعضی ها فکر می کنند اسلام ناکارآمد است.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست[2]
عمل به حق و ترک باطل، در همه مراتب و طبقات لازم است
وقتی اسلام کامل ادا نشود و با باطل ممزوج شود، گاهی اثر خودش را از دست میدهد و گاهی هم به ضد خودش تبدیل میشود. حق باید در همه مراتب و طبقات فردی، اجتماعی، ظاهر، باطن و... عمل شود؛ و باطل نیز باید به تمامه و در همه مراتب و طبقات نهی و ترک شود؛ در چنین جامعهای است که اسلام به تمامه معرفی میشود و این جامعه محقق نخواهد شد تا وجود مبارک امام عصر(ارواحنا فداه) تشریف بیاورند. حضرت «أین محیی معالم الدّین و اهله»[3] هست و تا حضرت نیامده ما باید تلاش کنیم که راه ایشان را برای تحقق آن عناصر هموار کنیم.
پیامدهای امتزاج حق و باطل
اگر حق به تمامه عمل نشود و باطل به تمامه نهی نشود، کمکم این رویه (امتزاج حق و باطل) در جامعه عادی و به یک فرهنگ عمومی تبدیل میشود، اباطیل رایج شده و همه با باطلی که رایج شده کنار میآیند، کسی اعتراضی نمیکند، کمکم این باطل وارد حوزه اندیشه مردم میشود و در باور مردم برای خودش جا باز میکند و مردم به مرور زمان دیگر این باطل را باطل نمیدانند. لذا از آن نهی نمیکنند.
ترویج باطل: روش خطرناکی برای نابود کردن حق
دشمن برای نابودکردن و متروک گذاشتن حق یک روش خطرناک دارد و آن ترویج باطل است. بین ترویج باطل و ضایع کردن حق یک رابطه است. دشمن اباطیل را ترویج میکند تا حق را پنهان کند مردمی که باطل را نمیشناسند، وقتی این اباطیل در جامعه اسلامی جاری میشود، با آن مبارزه نمیکنند؛ میپذیرند و با آن زندگی میکنند لذا حق و باطل در زندگی آنها مخلوط شده و چهره حقیقی دین پنهان میشود.
بنیامیه سردمدار امتزاج حق و باطل
بنیامیه سردمدار این خدعه و فتنه در جامعه اسلامی بودند. امام صادق(ع) میفرمایند: «إنّ بني اميّة أطلقوا للنّاس تعليم الإيمان و لم يطلقوا تعليم الشرك لكي إذا حملوهم عليه لم يعرفوه»؛[4] سیاست بنیامیه این بود که مردم را در تعلیم ایمان آزاد میگذاشت. جلوی اعمال خوب را نمیگرفتند ولکن مانع میشدند که مردم بفهمند چه چیزی بد است. لذا مردم کارهای خوب انجام میدادند، کارهای بد هم انجام میدادند. این یک معادله است در محاسبات عادی هم مشخص است که وقتی منفی و مثبت در هم آمیخته شود خروجی آن منفی میشود. حق و باطل وقتی در هم آمیخته شود نتیجهاش حق نیست.
خطر نشناختن بدیها و آلودگیها
اینکه مردم بدیها، آلودگیها، فتنهها و خطرهای اعتقادی را نشناسند، خیلی خطر وحشتناکی است. فقط کافی است شما به مردم نگویید چه چیزی بد است مردم مبتلا میشوند به کارهای خوب و بد؛ لذا کارهای خوب خاصیتش را از دست میدهد. مردم رابطه بین بینمازی و بیدینی، روزه نگرفتن و بیدینی، ترک حج و بیدینی و... را خوب میفهمند، اما رابطه بین بعضی از بدیها و بیدینی را به راحتی نمیتوانند تشخیص دهند؛ مثلاً رابطه بین تغذیه، پوشش، سبکهای معاشرتی، هنر و بیدینی و ضعف ایمان را تشخیص نمیدهند.
دشمن از همین جهالتها و بدیهایی که مردم با آن مأنوس شدهاند شروع میکند. مثلاً پوشش یک جامعه را عوض میکند. چرا رضاخان قلدر آمد پوشش ایرانی را از ما گرفت و لباسهای غربی را رایج کرد؟ البته او عامل دست کسانی بود که میفهمیدند چه میکنند. دشمنان ما خوب میدانند که ظاهر در باطن اثر دارد.
رابطه سبک زندگی با بیدینی
کسانی که میگویند ظاهر را رها کن، دلت صاف باشد؛ اصلاً هیچ نفهمیدهاند و انسان و قوانین حاکم بر عالم را نشناختهاند. نه تنها روایاتی مبنی بر این امر داریم، بلکه روانشناسان و جامعهشناسان اعتراف میکنند که پوشش، اخلاق انسان را عوض میکند؛ پوششهایی هستند که اخلاق جنسیتی انسان را تغییر میدهد و یا انسان را مغرور میکنند. غذا هم مؤثر است. شما مجاز نیستید هر غذایی را بخورید، بعضی از غذاها حرام شمرده شده است. وقتی گوشت حیوانات حرام را میخورید، به قساوت قلب و خشونتهای اخلاقی مبتلا میشوید. پیامبر(ص) فرمودند: «امت من تا زمانی بر این منوالند و عزیزند که لباس و خوراکشان لباس و خوراک أعداء دین نشود.»
لذا مقام معظم رهبری؛ ولی امر مسلمین فرمودند«سبک زندگیتان را درست کنید».
تکنولوژی بد نیست، ولی این تکنولوژی با فرهنگ غرب وارد فرهنگ ما شده؛ لذا هنگام استفاده، به آن آفتهایی که آنها با این تکنولوژی همراه کردند مبتلا میشوید.
پیامدهای اباطیل
وقتی باطل و بدی را معرفی نکنند و انسان را از عمل به باطل منع نکنند، کمکم گرایش به باطل در انسان ایجاد میشود و سپس گرایش به باطل، مقاومت درونی را میشکند. فرد تا دیروز باحیا بوده الان حجاب خوبی ندارد. آدمی که مقید به نماز بوده، دیگر اهمیتی به نماز نمیدهد، آدمی که باادب و بااخلاق بوده الان اخلاقش عوض شده است.
شخص سراغ اینترنت یا ماهواره میرود و گرایش به باطل در او ایجاد میشود. چه خانوادههای متدینی که سراغ ماهواره رفتند و کانون خانوادهشان متزلزل شده است.
امیرالمومنین(ع) میفرماید: «و لو أنّ الحقّ خلص من لبس الباطل انقطعت عنه ألسن المعاندين، و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث»[5] کِی دشمن طمع میکند؟ کی خطر ایجاد میشود؟ وقتی کمی از حق را برداری و با کمی از باطل مخلوط کنی، دشمن و شیطان در تو طمع میکند. انحراف از اینجا شروع میشود که انسان حق را به تمامه نمیگیرد و باطل را به تمامه کنار نمیگذارد.
اگر جامعهای به ممزوج شدن حق و باطل مبتلا شود، در مقابل باطل مقاوت نداشته باشد و به تمامه حق را پیاده نکند و حق را تا جایی خواسته باشد که به ضررش نباشد و زندگیاش به تلاطم نیفتد، باطل قوت می گیرد. وقتی چنین جامعهای ایجاد شد میشود جامعه زمان اباعبداللهالحسین(ع) که میفرماید: «الناس عبید الدنیا و الدینَ لَعِقٌ علی السنتهم»؛[6] دین سر زبانشان است تا یک ذره دچار مشکل شود، میاندازند بیرون. وقتی به بلا و گرفتاری آزمایش میشوند دین را فدا میکند.
لذا برای خودسازی توصیه میکنند از همان ابتدا مواظب باش پا روی حق نگذاری. توبه برای این است که خودت را از باطلی که مرتکب شدهای نجات دهی. توبه یعنی من نسبت به باطل حساسم و گرایشم نسبت به حق را از دست ندادهام. در چنین جامعهای امام حسین(ع) به مسلخ کشیده میشود. آدمهایی که در حق و باطل اهل مسامحه و مداهنهاند، آدمهایی که متلوناند یکی به در میزنند یکی به میخ، امروز با حقند فردا با باطل و با باطل کنار میآیند چنین آدمهایی این خطر عظیم را به جامعه دینی تحمیل میکنند.
ویژگی اهل مداهنه
آیا ممکن است ما هم به این مسئله مبتلا شویم؟ ویژگی کسانی که اهل مداهنه در حق و باطلاند چیست؟ قرآن میفرماید: «وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا»[7] کسانی دنیا برایشان اصل است و دین را وسیله به دست آوردن دنیا قرار داده و از دین، ظاهر دینی و جایگاه و تریبونهای دینی برای حل مشکلات خودشان استفاده میکنند؛ دین را به خاطر دین نمیخواهند. مثلاً چون الان همه ریش دارند او هم دارد، چون همه حزباللهیاند او هم هست. پیامبر(ص) میفرمایند: «کسانی که دین را بازیچه قرار دادند برای دنیای خودشان چنین کسانی از دینفروشها بدترند». بعضی دین میفروشند ظاهر و باطن و حرف زدنش داد میزند که دین ندارد تکلیف این آدم روشن است. آدمی که از دین استفاده میکند تا دنیایش را آباد کند و به دین اعتقادی ندارد پیامبر میفرماید: «اینها اکل دنیا به دین میکنند و بدتر از دینفروشها هستند.»
جایگاههای امتزاج حق و باطل
این آدمها در سه مطلب حق و باطل را باهم مخلوط میکنند(حق و باطل را باهم مخلوط میکنند یعنی اهل سازشاند): 1. کسب دنیا: تا از نزدیک با چنین افرادی نشست و برخاست نکنی از ظاهرشان چیزی معلوم نیست که چقدر دنیاپرست هستند. 2. برای بدست آوردن مقام و شهرت: گاهی برای بدست آوردن یا حفظ موقعیت دنیاییشان حرفهای خوب میزنند. 3.دفع ضرر(خطر): گاهی برای دفع خطر شعارهای الهی میدهد.
ممکن است ما هم مبتلا به اینها باشیم و اولین کاری که باید بکنیم این است که از خودمان کوچ کنیم. اگر فرد یا جامعه مبتلا به مداهنه و تلوّن و مسامحه در حق و باطل شد، از اصول عقبنشینی کرده است.
آیا وقتی که انسان گیر افتاد، دروغ گفت، وقتی مشکل اقتصادی پیدا کرد، دست به مال حرام زد و روحیه تعبد و تدین و مقاومتش را از دست داد؛ مشکلاتش حل میشود؟ کارش راه میافتد؟ به خدا قسم کارش راه نمیافتد. امیرالمومنین(ع) میفرماید:«لَا یَتْرُکِ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ دِینِهِمْ لِإِصْلَاحِ دُنْیَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ»؛[8]مردم از حق و دین و ارزشها چیزی را به خاطر اصلاح دنیایشان ترک نکردند مگر اینکه خدا درهایی را بر آنها باز کرد که بسیار ضرر کردند. اگر به خاطر حل مشکلات دنیا دینت را بدهی و حق و باطل را مخلوط کنی به خدا قسم حل نمیشود. حل که نمیشود هیچ چندبرابر هم میشود. بدهیهایت که صاف نمیشود هیچ بلکه سرمایههایت هم از دست میرود. بگردید مصادیقش را پیدا کنید. این سنت الهی است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: آبرویت را برای دینت خرج کن نه اینکه دینت را خرج آبرو و مال و زندگیات کنی. حضرت در روایت دیگری میفرماید: اگر دینت را خرج دنیا کردی هلاک میشوی اما اگر دنیایت را خرج دین کردی هم به دنیایت میرسی هم به آخرت.
حالا آدمی که دین و ارزشها و حیثیتش را میدهد و حق را زیر پا میگذارد که دنیایش را حفظ کند عاقل است؟
اسلام رنگارنگ
وقتی حق و باطل ممزوج شود، یک اسلامی درست میشود که همه چیز در آن است؛ اسلام همه رنگ. این اسلام نه برای مستضعفین عالم دواست، نه برای مستکبرین عالم درد.
این سیاست است که حق و باطل را با هم مخلوط کنند تا شیرین شود؛ چون حق تلخ است. بعد نتیجه آن میشود ترک حق و اگر ادامه پیدا کند باطل برای انسان عادی میشود، باطل نهی نمیشود و به حق هم عمل نمیشود. یعنی همان کلام امام حسین(ع) تحقق پیدا میکند.
اسلام ترکیهای، اسلام طالبانی، اسلام داعشی، اسلام حجازی(وهابیتی)، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام متحجرین واپسگرا و ... همه، نمونه ممزوج شدن حق و باطل هستند. امام(ره) فرمودند: در یک کلمه اسلام آمریکایی، اسلامی که آمریکا و اسرائیل نه تنها با آن مخالف نیستند بلکه کمکش هم میکنند.
نداشتن دشمن، نشانه خوب بودن نیست
شخصی محضر معصوم(ع) آمد و گفت فلان شخص آدم خیلی خوبی است و هیچ دشمنی ندارد. امام فرمودند اتفاقاً آدم بدی است که هیچ دشمنی ندارد.
ترکیه را به عنوان یک کشور اسلامی معرفی کردهاند اما چه اسلامی؟ خانم نخست وزیر ترکیه ابتدا با حجاب آمد و عواطف مسلمانها را جلب کردند رأی آوردند و حالا مشخص شد که اینها هم آمریکایی هستند. چرا ترکیه را کشوری اسلامی معرفی میکنند اما از جنگ خبری نیست ولی عراق را میزنند؟ عراق میخواهد اسلامی شود و میآید طرف ایران و آنها هم عراق را میزنند.
اسلام منهای حکومت!
برخی تلاش میکنند اسلامی را به ما معرفی کنند که این اسلام در حوزههای اجتماعی و حکومتی دخالت نمیکند. بعضی حرفها بوی مداهنه، تلوّن و مسامحه در حق و باطل میدهد. مثلاً میگوید: ما دولت دینی داریم ولی دین دولتی نداریم. دولت دینی یعنی بالاخره همه مردم مؤمن و مسلمانند؛ نماز میخوانند، عبادت میکنند، عقیدهشان مثل ماست. میپرسیم «دین دولتی نداریم» یعنه چه؟ میگوید دولت نباید در امور دینی مردم دخالت کند، دولت چه کار دارد که مردم را به بهشت یا جهنم ببرد؟ دولت فقط مشکلات اقتصادی مردم را حل کند، کافی است. به نظر شما اینجا حق و باطل مخلوط نشده است؟
قرآن میفرماید: «الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»[9] مؤمنین کسانی هستند که وقتی خدا به آنها قدرت و حکومت میدهد، اقامهی صلوة میکنند، زکات را به پا میدارند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند.
با این اوصاف چطور حکومت کاری به دین و بهشت و جهنم مردم ندارد؟ پس پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هم کار درستی انجام ندادند که تشکیل حکومت دادند؟! آیا حکومت تشکیل دادیم که نون و تخم مرغمان درست شود؟ این که اقتصاد باید درست شود، حرفی نیست، اما هدف اقامه حق است.
این حرفها حق و باطل را مخلوط میکند خدا نکند مردم این حرفها را باور کنند و باطل برایشان عادی شود.
پذیرفتن اسلام اهل مسامحه، باعث گم شدن حق میشود
میگویند هنرمند، ارزشی و غیرارزشی نداریم! به نظر شما سینمای هالیوود هم خوب است؟ ماهواره و این فیلمهای مستهجن سینما را چه کسی خلق می کند؟ این حرفها مستقیماً با عاشورای اباعبداللهالحسین(ع) و شعارهای نهضت اباعبدالله الحسین(ع) مرتبط است. جامعه امام حسین(ع) مبتلا شده بود به مردمی که حج میگذاردند و نماز میخواندند و روزه میگرفتند اما دختر طلحه الخیر، صحابی پیامبر(ص) در مدینه مجالس مختلط رقص و آواز برپا میکرد و قضات شهر که بر مسند قضاوت حکومت اسلامی تکیه زده بودند در این مجالس شزکت میکردند. مردم نماز میخواندند، سگبازی هم میکردند، شراب هم میخوردند و.... این وضعیت جامعه اسلامی بود. اصلا ً باطل پذیرفته شده بود و دیگر کسی از باطل نهی نمیکرد چون باطل کمکم عادت شده لذا حق این وسط گم میشود. این همان اسلامی است که میخواهند برای ما درست کنند!
عاشورا منهای استکبارستیزی و فرهنگ مقاومت
اهل تسامح و دنیا پرستی دارند تشیع قلابی هم درست میکنند و میخواهند همین بلا را سر مجالس اباعبدالله الحسین(ع) هم بیاورند. عاشورا منهای استکبارستیزی، عاشورا منهای فرهنگ مقاومت و حقمداری را در هیئتهای مذهبی ترویج میکنند و میگویند حرفی از سیاست نزنید فقط روضهتان را بخوانید. همین جریان خطرناک شیرازیها و سیدصادق شیرازی در هیئتها پول خرج میکنند، وعده زمین و امکانات میدهند و میگویند عکس شهدا را در مجالستان نزنید. اگر این شهدا نبودند منافقین و بعثیها ناموس شما را در مرز مثل موصل عراق در بازار برده فروشها میفروختند. در مورد شهدا اینگونه حرف میزنند اما مدام قمهزنی را ترویج میکنند.
قمه زنی و تبلیغات ضدتشیع
در دهها شبکه ماهوارهای شیعه را به عنوان انسانهای خونریز معرفی میکنند. در این سایتها وقتی اسم شیعه میآید اول صورتهای خونی میآید. چقدر از اهل سنت که میخواستند شیعه شوند اما به خاطر این صحنهها از شیعه شدن منصرف شدند و چقدر از غیرمسلمانانی که میخواستند شیعه شوند و به خاطر این نحوه معرفی تشیع، سنی شدند. قمه میزنند انگار که از اوجب واجبات است. قمهزنی خیانت به اسلام و سیدالشهداست. در عراق، آمریکا و داعش جنایت میکنند، در سوریه جنایتها میشود اما همینهایی که روی قمهزنی اصرار دارند یک کلمه محکوم نمیکنند.
آخوند اسرائیلی
همین دار و دسته شیرازیها چندین شبکه ماهوارهای دارند که مرتب در حال پخش برنامه است؛ بعضی از مجریهایشان هم روحانی هستند. جالب است که لندن و آمریکا و اسرائیل دارند از اینها حمایت میکنند شبکههایشان هم در همان لندن و آمریکاست و کسی هم به آنها کاری ندارد. اگر آمریکا و انگلیس با آخوند کاری نداشته باشند معلوم است که این آخوند آمریکایی یا انگلیسی است. شبکههای المنار و شبکههای برون مرزی ما را میبندند اما به اینها کاری ندارند. مگر چه حرفی در شبکههای ماهوارهای این آقایان ترویج میشود که دشمن و استکبار (شمر و یزید زمان) نه تنها از اینها احساس خطر نمیکند بلکه کمکشان هم میکند؟!
میگویند عکس امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را در هیئتهایتان نزنید!
گفتند عکس امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را در هیئتهایتان نزنید! اگر عاشورا و سیدالشهدا(ع) و سر بر نیزه امام حسین(ع) این چیزها را به ما نفهماند ما چه از امام حسین(ع) میفهمیم؟ همین ها خطر است! یک دختر مسلمان محجبه یا یک مرد مسلمان را در اروپا و آمریکا با چاقو میزنند و همینهایی که تریبون جهانی دارنداصلاً کاری نمیکنند! به مردک اللهیاری میگویند داعش چه میکند؟ میگوید اصلاً به من ربطی ندارد؟ کاری هم به این حرفها ندارم.
عاشورا نتیجه ممزوج شدن حق و باطل بود
مواظب امتزاج حق و باطل باشید بیدار باشید نتیجه مخلوط شدن حق و باطل میشود عاشورا. نتیجه سکوت در مقابل باطل نهی نکردن از باطل و ترک حق میشود قتل امام حسین(ع). میگویند چرا این همه در شام فتنه میشود تو محکوم نمیکنی؟ تو که دست به تیغت خوب است، افرادت را بفرست آنجا قمه بکشند. میگوید این فتنه شام است مگر نمیگویند در فتنه شام وارد نشوید. این روایت را حضرت امام(ره)، مقام معظم رهبری و سایر مراجع تقلید ندیدهاند؟
به چه امام حسینی معتقدید که دادتان در نمیآید؟!
در شام جلوی مینیبوس دانشآموزانی را که از مدرسه برمیگشتند گرفتند و بچههایی که اسمشان علی، فاطمه، حسین و سایر اسامی شیعه بود را یکی یکی سر بریدند و داخل کیف مدرسهاشان گذاشتند و برای پدرانشان فرستادند. تو در شبکهات نباید این را محکوم می کردی؟
یک دختر بچه دوسه ساله را به تخت بستند و جلوی او پدر و مادرش را قطعه قطعه میکنند بعد داخل شومینه میاندازند تا بسوزد این کودک هم میبیند. شما به چه امام حسینی معتقد هستی که این چیزها را میبینی و دادت درنمیآید؟ به چه امیرالمؤمنینی معتقد هستی که بر صورت خود میزند و بالای منبر میفرماید اگر مومنی بشنود که خلخال از پای زن یهودیه ببرند و بمیرد جا دارد؟ اینها که مسلمانند، چگونه است که داد تو درنمیآید؟
هیأتیها به هوش! هیأت بدون ولایت فقیه و شهدا
همان آقایی که در قم نشسته و به هیأتیها میگوید شما گول خوردید، پدرانتان هم گول خوردند که انقلاب کردند؛ آمریکایی است. بچه هیأتیها موظب باشید این حرفها و درگیریها شخصی نیست. مواظب باشید که زیر علم چه کسی سینه میزنید. هیأتی که در آن امام نباشد، ولایت فقیه و شهدا نباشد حتماً آمریکاییاست. چون یا حق است یا باطل و وقتی حق نبود، حتماً باطل است. همه میدانند که شهدا رفتند برای امام حسین(ع). حضرت امام خود را خاک پای سیدالشهدامی دانست، مقام معظم رهبری خود را خاک پای سیدالشهدا می دانند و اگر ما دنبال اینها هستیم برای این است که به امام زمان(عج) برسیم.
شام قصههای عجیبی دارد! همین داعشیها گردان شمربی ذیالجوشن و یزیدبن معاویه و... درست کردهاند.
با حسین چه کردند؟ به خدا حقش نبود با دختر سهسالهاش اینطور معامله کنند. عجیب است کسی هم دادش درنیامد. مردم عادت کرده بودند که حقکشیها را ببینند.
[1]. تحف العقول، ص 176.
[2]. ابو سعيد ابوالخير
[3]. فرازی از دعای ندبه
[4]. کلینی، کافی، ج 4، ص 143.
[5]. منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج13، ص396.
[6]. بحارالانوار، ج 44، ص 383.
[7]. انعام/70.
[8]. نهج البلاغة، حکمت 103.
[9]. حج/41.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 25,نوامبر,2024