«جواد كريمي قدوسي عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در نشست علني روز سهشنبه 19 خرداد مجلس شوراي اسلامي در نطق ميان دستور خود گفت: در زماني كه معاويه در جنگ با امام علي(ع) ميخواست شكست بخورد از عمروعاص سوال كرد نقشه نجات دهنده چيست؟ كه عمروعاص گفت آنها را به مذاكره و روش صلحجويانه و اعتدال دعوت كن. در اين صورت شكاف در ياران علي(ع) ايجاد ميشود و با شكست روبرو ميشوند. عمروعاص براي ايجاد شكاف در جمع ياران علي(ع) تسليم شدن را در دو كلمه اعتدال و مذاكره تئوريزه كرد و عامل شكست سپاه اسلام شد، نتيجه شعار توطئهآميز اعتدال و مذاكره در جنگ صفين اين بود كه 20 هزار شمشير زن حضرت علي(ع) شمشيرها را به گردن بياندازند و امام را مجبور به پذيرش پيشنهاد مذاكره و اعتدال كردند.»1
نگارنده اين سطور با استفاده از نوشتههاي مسعودي و يعقوبي دو مورخ و سياح عالم اسلام كه در قرن چهارم و سوم هجري، تاريخ اسلام را به رشته تحرير درآوردهاند و با نقل فرمايش مولاي متقيان حضرت عليبنابيطالب(ع) مطالبي درباره جنگ صفين و پرهيز از افراط و تفريط و تمجيد از اعتدال و ميانهروي و پيشنهاد مذاكره از سوي مولاي متقيان(ع) به معاويه و يارانش جهت استحضار خوانندگان آيينه يزد درج مينمايد تا از مكر و فريبكاري و حيله گري عمروعاص نيز در آن جنگ آگاه گردند.
«آغاز كار چنين بود كه ما با مردم شام ديدار كرديم، كه در ظاهر پروردگار ما يكي، و پيامبر ما يكي، و دعوت ما در اسلام يكي بود، و در ايمان به خدا و تصديق كردن پيامبرش، هيچ كدام از ما بر ديگري برتري نداشت، و با هم وحدت داشتيم جز در خون عثمان كه ما از آن بر كناريم. پس به آنان گفتيم: بياييد با خاموش ساختن آتش جنگ، و آرام كردن مردم، به چاره جويي و درمان بپردازيم، تا كار مسلمانان استوار شود، و به وحدت برسند، و ما براي اجراي عدالت نيرومند شويم. امّا شاميان پاسخ دادند: چارهاي جز جنگ نداريم پس (از پيشنهاد حق ما) سرباز زدند، و جنگ در گرفت، و تداوم يافت، و آتش آن زبانه كشيد. پس آنگاه كه دندان جنگ در ما و آنان فرو رفت، و چنگال آن سخت كارگر افتاد، به دعوت ما (صلح و گفتگو) گردن نهادند، و بر آنچه آنان را خوانديم، پاسخ دادند. ما هم به درخواست آنان پاسخ داديم، و آنچه را خواستند زود پذيرفتيم، تا حجّت را بر آنان تمام كنيم، و راه عذر خواهي را ببنديم. آنگاه آن كه بر پيمان خود استوار ماند، از هلاكت نجات يافت، و آن كس كه در لجاجت خود پا فشرد، خدا پرده ناآگاهي بر جان او كشيد، و بلاي تيره روزي گرد سرش گردانيد.»2
«به زودي دو گروه نسبت به من هلاك ميگردند، دوستي كه افراط كند و به غير حق كشانده شود، و دشمني كه در كينه توزي با من زياده روي كرده به راه باطل درآيد، بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه رو هستند، از آنها جدا نشويد، همواره با بزرگترين جمعيتها باشيد كه دست خدا با جماعت است، از پراكندگي بپرهيزيد، كه انسان تنها بهره شيطان است آنگونه كه گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود، آگاه باشيد هر كس كه مردم را به تفرقه و جدايي دعوت كند او را بكشيد هر چند كه زير عمامه من باشد. علل پذيرش (حكميت) اگر به آن دو نفر (ابوموسي و عمروعاص) راي به داوري داده شد، تنها براي اين بود كه آنچه را قرآن زنده كرد زنده سازند، و آنچه را قرآن مرده خوانده، بميرانند، زنده كردن قرآن اين است كه دست وحدت به هم دهند و به آن عمل نمايند، و ميراندن، از بين بردن پراكندگي و جدايي است، پس اگر قرآن ما را به سوي آنان بكشاند آنان را پيروي ميكنيم، و اگر آنان را به سوي ما سوق داد بايد اطاعت كنند.» 3
«در سال 36 هجري حضرت علي(ع) به سوي صفين رفت دو روز پس از اين كه علي(ع) به اين محل فرود آمد روز اول ذيالحجه بود و او پيش معاويه فرستاد و وي را به اتفاق كلمه و پيروي از جماعت مسلمانان دعوت كرد و رفت و آمد ما بين آنها مكرر شد و توافق شد كه تا آخر محرم سال 37 را با آرامش بگذرانند. .. چون روز آخر محرم رسيد بيش از غروب خورشيد به اهل شام پيغام داد. .. جوابشان اين بود ميان ما و تو شمشير است. .. بعد از چندين روز نبرد روز جمعه بود، نزديك بود علي(ع) فتح كند، معاويه گفت: اي پسر عاص آن حيله نهايي خود را بيار كه از دست رفتيم. .. عمرو گفت: اي مردم هركه قراني با خود دارد بر سر نيزه بلند كند...»4
«در ذيالحجه سال 36 هجري حضرت علي(ع) و يارانش بر شريعه فرات غالب شدند « سپس علي ( ع) نزد معاويه فرستاد و او را دعوت كرد و از او خواست تا باز گردد و امت را با ريختن خونها پراكنده نسازد ليكن او جز جنگ را نپذير فت و جنگ صفين در سال 37 هجري روي داد و چهل روز ميان آنان ادامه داشت. .. اصحاب علي نبرد كردند و بر اصحاب معاويه سخت پيروز آمدند...» 5
خواننده با مطالعه تاريخ اسلام در مييابد نه تنها اصل مذاكره و گفتگو پذيرفته شده است بلكه بارها مولاي متقيان حضرت علي(ع) به دشمنان پيشنهاد بحث و مذاكره ميداد اما لشكر معاويه به پيشنهاد عمر وعاص قرآنها را برافراشتند و به ترك جنگ دعوت كردند. حضرت علي(ع) فرمودند اين فريبكاري است اينها اهل قران نيستند كار به تعيين داور و حكم رسيد كه از طرف ياران و همراهان حضرت علي(ع) بر خلاف راي و نظر مولاي متقيان(ع) ابوموسي اشعري و از لشكر معاويه عمر و عاص انتخاب گرديد بنابراين تطبيق روش مكارانه عمروعاص با اعتدال و مذاكره منطقي به نظر نميرسد.
كريمي قدوسي در ادامه نطق ميان دستور خود در چندين مورد 25 سال اخير را با دوران حضرت علي(ع) شبيهسازي مينمايد و ميگويد: مقايسه اين دوران با زمان زعامت حضرت علي(ع) باعث عبرتآموزي ميشود و اين گونه اظهار نظر مينمايد: در مقابل حضرت علي(ع) سابقهداراني از اسلام صف كشيدند و در اين دوران سابقهداران انقلاب اسلامي همچون هاشمي، موسوي، كروبي و خاتمي در مقابل نظام ايستادهاند.!!
مردم انتظار دارند نمايندگان در جايگاه رفيع و با عظمتي چون مجلس شوراي اسلامي پاي بند به قوانين مصوب باشند و بدانند قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران حتي بي حرمتي به زندانيان را نيز مجاز نشمرده است :
«هتك حرمت و حيثيت كسي كه به حكم قانون دستگير، بازداشت، زنداني يا تبعيد شده به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است»6
بنابراين با چه مدرك و دليلي ميتوان گفت: رييس مجمع تشخيص مصلحت روبروي نظام ايستاده است.
ما معتقديم به جز14 معصوم عليهم صلوات ا... همه در معرض خطا و اشتباه هستند و هيچ يك از مديران و مسئولان و دولتمردان غيرقابل انتقاد نيستند اما چون اصل بر برائت است و برابر با اصل سي و هفتم قانون اساسي هيچ كس از نظر قانون مجرم شناخته نميشود مگر اين كه عادلانه محاكمه و جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. بنابراين اگر روبروي نظام ايستادن خلاف قانون است افرادي كه نامشان از تريبون مجلس اعلام شده در چه دادگاهي محاكمه شدهاند؟ راستي نظر كريمي قدوسي درباره افرادي كه جنايت هولناك كهريزك را رقم زدند چيست؟ و چه اقدامي تاكنون در اينباره انجام داده و چه اعتراضي نسبت به عملكرد دولت احمدينژاد داشته است؟ نظر اين نماينده درباره مرگ ستار بهشتي و يا اظهارنظر يكي از نمايندگان مجلس چيست؟كه ميگويد: «متاسفانه الان بر خلاف قانون اساسي عمل ميشود. كسي را بازداشت ميكنند و تا مدتي خانوادهاش اجازه صحبت با او را ندارند. هر نهادي بازداشت را انجام داده خلاف قانون عمل كرده است. زيرا طبق قانون اساسي در صورت بازداشت، موضوع اتهام بايد با ذكر دلايل بلافاصله كتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداكثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالح قضايي ارسال و مقدمات محاكمه در اسرع وقت فراهم شود. در حالي كه مدتها فرد را در بازجويي و گاهي در انفرادي نگه ميدارند.»7
قدوسي در جلسه 19/3/93 مجلس بنا به نظر خود درباره تعدادي از خواص و فتنهگران و بعضي از مقامات با اشاره به بخشهايي از اظهارات دكتر حسن روحاني مقايسههايي با دوران خلافت حضرت علي(ع) انجام داده و گفته است:
مردم از نمايندگان ميخواهند از ظرفيت اصل 89 قانون اساسي (استيضاح وزرا و رييس جمهور) براي روز مبادا استفاده كنند. نويسنده اين مقاله مناسب ميداند نظر كريمي قدوسي و ديگر افرادي كه همانند وي ميانديشند و به اشتباه، اين دوران را با زمان مولي الموحدين مظهر عدالت و تقوي حضرت علي(ع) مقايسه ميكند به بخشهايي از سخنان مقام معظم رهبري جلب نمايد:
«نميشود فقط به زبان گفت اميرالمؤمنين، علي(ع) و اظهار عشق و علاقه كرد؛ اما در عمل با رفتار او و با درسي كه با زبان و در عملِ خود به ما داده است، مخالفت كرد. بنده و امثال بنده كه كارگزاران حكومتيم وظيفهمان سنگينتر است؛ چون ما بايد عمل كنيم و از آن راهي كه او رفته است برويم. ممكن است بعضي بگويند: شما كجا، اميرالمؤمنين كجا؟ قدرت او، توانايي او، ايمان او، صبر او، آن استخوانبندي مستحكم روحي او؛ اينها كجا، شما كجا؟ اين حرف البته درست است. ما هيچكداممان قابل مقايسه با او نيستيم. نميشود گفت او بهتر است، او بالاتر است و ما پايين تريم؛ نه، اصلاً اين مقايسه غلط است. او در اوج فلك است و ما در خاك تيره، دورْ خودمان ميچرخيم. فاصلهها خيلي زياد است؛ اما جهتگيري را ميشود انتخاب كرد؛ يعني ما بايد خودمان را به آن سمت و به آن هدفي كه او نشان ميداد، نزديك كنيم... 8
«اگر كسي در مقابل جوانان ادّعا كند و بگويد نظام اسلامي ما هيچ عيبي ندارد و همان قالبي را كه اسلام خواسته، ما پياده ميكنيم، گزاف گفته است. به هيچ وجه اينطور نيست. خود ما انسانهاي ضعيفي هستيم. وقتي كساني اسم مبارك اميرالمؤمنين (عليهالسّلام) يا اسم مبارك وليّعصر (روحيفداه) را ميآورند، بعد اسم ما را هم دنبالش ميآورند، بنده تنم ميلرزد. آن حقايق نور مطلق، با ما كه غرق در ظلمتيم، بسيار فاصله دارند. ما گياه همين فضاي آلوده دنياي امروزيم؛ ما كجا، كمترين و كوچكترين شاگردان آنها كجا؟ ما كجا و قنبرِ آنها كجا؟ ما كجا و آن غلام حبشيِ فدا شده در كربلاي امام حسين (عليهالسّلام) كجا؟ ما خاك پاي آن غلام هم محسوب نميشويم. اما آنچه كه حقيقت است، اين است كه ما به عنوان مسلماناني كه را همان را شناختهايم، تصميم خود را گرفتهايم و نيروي خود را براي اين راه گذاشتهايم؛ با همه وجود در اين راه حركت ميكنيم و ادامه خواهيم داد. »9
سزاوار است همه نمايندگان وظايف نظارتي خود را به نحو احسن انجام داده، به موقع تذكر دهند، پرسش نمايند، و در همه امور مملكت دخالت و در صورت لزوم دولت را استيضاح كنند اما بايد بر اساس قوانين مصوب و از جمله قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران عمل كرد و اگر زماني رييس جمهور يا وزيري تصميم گرفت در برابر ديدگان بينندگان و شنوندگان نوار اظهارات شخصي را كه بر خلاف قانون ضبط شده است در مجلس به عنوان مدركي عليه ديگران پخش نمايد عكسالعمل نشان داده و بدانند در آينده بايد جوابگوي ملت مقاوم و صبور اين سرزمين اسلامي باشند و در گفتار و اظهارنظرهاي خويش دوره اخير را با صدر اسلام به ويژه با زندگاني سراسر نور و عظمت ائمه اطهار(ع) و يا نبي اكرم اسلام (ص) شبيه سازي و مقايسه ننمايند. ميتوان تاريخ گذشتگان را نقل كرد و از رخ دادها و اتفاقات گذشته و حوادث پيش آمده براي حال و آينده پند و اندرز و عبرت آموخت.
مدير مسئول
پي نوشتها:
1- خبرگزاري خانه ملت، 19 خرداد1393
2- «نهج البلاغه»، ترجمه محمد دشتي(ره)، نامه 58، صفحه 425
3- همان، خطبه 127، صفحه 171
4- «مروجالذهب»، تاليف مسعودي ترجمه ابوالقاسم پاينده، جلد اول، از صفحه 734 تا 744، چاپ 1365
5- «تاريخ يعقوبي»، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، صفحه 89 و 90، چاپ 1362
6- اصل 39 قانون اساسي
7- پايگاه خبري تحليلي اميد، سخنان علي مطهري نمايند تهران، 21/3/93
8- فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در خطبههاي نماز جمعه تهران 12/11/75
9- بيانات رهبري معظم انقلاب اسلامي در اجتماع بزرگ مردم اصفهان مورخ 8/8/80
> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید
این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 25,نوامبر,2024