یزدفردا : مطلبی تحت عنوان "صف آرائی اصولگرایان و اصلاح طلبان یزدی فرهنگ عمومی را شهید نکند!!!!  به قلم یکی از مخاطبان فردایی در ساعت 19 و 17 دقیقه منتشر که یکی دیگر از مخاطبان فردایی  در ساعت 20 و 10 دقیقه مطلب منتشره را نقد نموده اند که ضمن تشکر از هردو عزیز "مطلب وارده  که می توان سریعترین واکنش جامع به مطالب منتشره در یزدفردا می باشد را در ادامه می خوانید:"

لازم به ذکر است :هویت نویسندگان نزد یزدفردا محفوظ است.

مطلبی شتابزده، بدون برخورداری از بدیهی ترین چهارچوب های نوشتاری و سرشار از تفاسیری یک سویه تحت عنوانِ«صف آرائی اصولگرایان و اصلاح طلبان یزدی فرهنگ عمومی را شهید نکند!!!!» و در ادامه و به عنوان تیتر دوم می خوانیم:« قدرت نمایی گروه های سیاسی استان با یکدیگر در یزد روز به روز پر رنگ تر می شود.»
نخستین جمله نشان دهنده ی بغضی پنهان و نوشتاری خارج از اراده ی منطق و معقولاتِ نوشتاری است،  دقت کنید:« اصولگرایان یزدی که 8سال تمام تمام قدرت استان را قبضه کرده بودند و اصلاح طلبان را در باغ دولت آباد حبس نموده بودند که تنها با برگزاری کلاس های تفسیر قرآن حیات خود را حفظ نمایند بعد از باخت در انتخابات ریاست جمهوری و تغییرات صورت گرفته در مدیریت ارشد استان  نظاره گر اوضاع سیاسی فرهنگی استان شدند تا بزرگانشان برنامه راه را تدوین و ابلاغ کنند .در طرف مقابل اصلاح طلبانی که در طول 8 سال فرصت هیچ حرکتی را نیافته بودند  و آمادگی حضور در صحنه و قدرت نمایی را نیز نداشتند چند ماهی را با شوک وارده سپری کرده و پس از آنهم سرگرم انتخاب مدیران هم فکر خود نمودند.»
تا همین جا دو سؤال مطرح است:
1-    نویسنده ی محترم تحت عنوان یک فردایی، آیا ممکن است نام چهار اصولگرا و چهار اصلاح طلب یزدی را که دارای تفکر سیاسی، استراتژی مدیریتی و عقبه ی مشخص سیاسی است و فاقد شک و شبهه ی اقدامات شائبه دار مالی و اجرایی باشد نام ببرید؟
2-    با همان منطق نوشتاری خود، آیا ممکن است باخت در انتخابات را معنا کنید؟ به راستی اگر دکتر عارف درایت و بزرگواری به خرج نداده بود، بازهم می نوشتید باخت؟!
•    نگران نشوید! اشتباه هم نکنید! نویسنده ی این جملات و این جوابیه خود از اصلاح طلبانی است که اعتقاد دارد تا قانون احزاب، تحزّب، شناسنامه ی حزبی و رفتارهای سیاسی مبتنی بر گروه و دست های ایدئولوژیک سامان نگیرد، ادعای بااین یا باآن بودن نوعی نابخردی است اما چند نکته برای روشن شدن افکار حضرتعالی:
-    استاندار یزد کیست؟ میرمحمدی اردکانی؟ پس چرا هرکس که می خواهد در این استان پست بگیرد باید از مدیران جواد الائمه نامه ی برخورداری از دارا بودن شرایط احراز پست بیاورد؟ آیا درست می گویند که مرد همیشه در سایه در چینش مدیران میانی هم نقش دارد؟
-    به نظر شما دایره ی مشاوران، برخی از انتصاب ها، برخی از جابجایی ها و نظایر این نوع
رفتار ها از طرف همان بنا به نوشته ی شما اصلاح طلبان تاکنون محبوس در باغ دولت آباد امیدوار کننده است؟!
-    شما را ارجاع می دهم به یادداشت زشت و توهین آمیز جناب شعشعی،«دلالان محبت!» یادتان هست؟
-    به نظر نویسنده ی محترم که جناح های سیاسی را به آرامش و خویشتنداری دعوت
می نمایید، اگر اتفاقی عکس در سطح کلان مدیریت سیاسی و اجرایی افتاده بود و استاندار سابق یزد سکان را ده ماه قبل به دست گرفته بود آیا هنوز همان آدم های مورد نظر شما که هم من خوب می شناسمشان هم شما!  یا بر یا در رأس مدیریت های فرهنگی استان بودند؟ آیا امکان داشت فردی مثل فلان مشاور استاندار که سابقه ی سیاسی اش پر است از ابهام! باز هم پست مشاوره بگیرد؟
-    دوست عزیز این مثل را شنیده اید:«حرمت امام زاده به متولیان آن است؟» و آیا شنیده اید:«ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستمکاری بود بر گوسفندان؟» و آیا می دانید همین دوستانی که به قول شما تا کنون در باغ دولت آباد محبوس بوده اند بدترین رفتار را با نزدیک ترین دوستانشان داشته اند؟
-    دوست عزیز آیا می دانید جناحی که به اصطلاح شما آنان را اصلاح طلب می دانید و بنده آنان را مترصدان مدیریت! به چیزی به نام مشورت اعتقاد که ندارند هیچ! خود را عالم کل علوم و عامل به احسن اعمال می دانند؟
-    دوست عزیز آیا می دانید جناحی که شما آنان را اصلاح طلب می دانید و بنده آنان را مدیرانی در کنار مانده! حتی در مواردی خودشان، خودشان را هم دور زده اند؟
دوست عزیز از نوشتار عجولانه ی شما چنین بر می آید که دل پُری دارید! درکتان می کنم، احساس شما را خوب می فهمم، باور کنید می دانم دردتان چیست اما بد یا خوب روی بد دیواری یادگاری نوشته اید! این آمدن ها و رفتن ها خیلی ادامه پیدا نمی کند، در انتصاب های خود دقت کنید، اصلاح طلبی یک ایدئولوژی فراگیر است که تاریخ در آینده به واقع از آن دفاع خواهد کرد. به نظر من همان قدر که اصولگرایان
احمدی نژاد را اصولگرا می دانند، عقلای اصلاحات برخی حضرات فعلی را اصلاح طلب!
دوست عزیز! واقع بین باشید و از دست به قلم بردن های فرمایشی بپرهیزید. اتفاقی که این روزها در یزد می افتد بارها و طی همان هشت سال مورد اشاره ی شما که اصلاح طلبان در باغ دولت آباد محبوس بودند در یزد افتاده است! کنسرت های دیگری هم تعلیق یا تعطیل شده است! جُنگ های دیگری هم به دلایل عدیده شروع نشده تعطیل شده اند. پست های بسیاری به غلط دست به دست شده اند! از کسانی دارید دفاع می کنید که در همین مدت کم بدترین ضربات را به شاخص های اصلاح طلبی زده اند. سکوت می کنیم چون به مدیران ارشدشان گفته ایم که دارند اشتباه می کنند اما ...
دوست عزیز! باورمان شد هم احزاب را نمی شناسید هم یزد را هم مناسبت ها را. یزدی ها مردمانی هستند به غایت سیاسی، سیاسی به معنای رایج نه بلکه یزدی ها مردمانی هستند که بازی های سیاسی را خوب بلدند که اگر بلد نبودند مشاور و مدیر نمی شدند!
دوست عزیز! حکایت شما«کاسه ی داغ تر از آش است»نگرانم بسوزید و این مقدار استعدادی که در تُند نویسی دارید! هدر برود اصرار شما در تکرار عبارت«زمینگیر شدن در باغ دولت آباد»را نمی فهمم اما چند اشتباه استراتژیک همان اصلاح طلبانی که شما از آنان دفاع می کنید را برایتان بر می شمارم
-برکناری ریاست دانشگاه علوم پزشکی با سرعت مافوق نور! مدیریتی که حتی اگر اصولگرا هم بود، خوشنام و کاری بود منتها چون«گنه کرد در بلخ آهنگری»برادر ایشان در دانشگاه یزد!«به ششتر زدند گردن مسکری»برادر دیگر در دانشگاه علوم پژشکی
-دعوای استاندار شدن تا پای هتک حرمت با رو کردن مهره هایی ناکارآمد و به واقع سوخته! شمای اصلاح طلب را ارجاع می دهم به دلایل عدم حضور شیخ اصلاحات(سید محمد خاتمی) در انتخابات ریاست جمهوری: «ثبت نام بنده در انتخابات ریاست جمهوری یعنی پا گذاشتن بر اصول اولیه ی اصلاحات که هامان گردش مدیریت و میدان دادن به نیروهایی با ایده های بهتر و نو تر است. من اگر برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کنم یعنی اصلاحات در هشت سال گذشته شخصیتی برای قرار گرفتن در رأس هرم مدیریتی تربیت نکرده است.»و معرفی اشخاصی همچون سفید، کلانتری، اولیا و غیره یعنی اصلاح طلبان یزدی همین چند مهره ی محدود و امتحان پس داده دارند! گفتند و هشدار دادند که کاری نکنید که برایتان استاندار انتخاب کنند! گوش نکردند و برایشان استاندار انتخاب کردند.
-معرفی افرادی برای پست های حساس و کلیدی تنها به دلیل نزدیکی با فرد و دسته ای خاص افرادی که به عینه خواهیم و خواهید دید که پاشنه آشیل اصلاح طلبان یزدی خواهند شد! کسانی که مدیران عنان بریده ی بخش خصوصی هستند با اخلاق و رفتاری منحصر به فرد و لحن و گفتاری نچندان مناسب و متناسب که در همین مدت کم بارها مدیران دستگاه های استان، از تندی رفتار و برخورد زشت همان ایشان شکایت به کجاها که نبرده اند اما کو جرأت؟ کجاست شجاعت؟ که بگویند آن خط بالای چشم همان ایشان اسمش ابروست!
-معرفی ضعیف ترین فرد ممکن برای پست روابط عمومی با وجود این که دیده بودند استاندار قبلی بدترین و عمیق ترین ضربات را از ناحیه ی همین روابط عمومی تحمل کرد با این تفاوت که استاندار سابق خودش از پس خودش بر می آمد اما ...
-معرفی مشاورینی که کودکان عرصه ی سیاست را هم به خنده انداخته است،  یکی شاعر و شعر دوست، دیگری باشگاه دار و آن دیگری بدون هیچ سابقه ی سیاسی و مدیریتی.
-بروید سراغ فرمانداران و فقط سابقه ی دو ساله ی گذشته ی آن ها را در دو سه سطر بررسی کنید آن گاه خواهید فهمید کسی که با خود مماشات و مدارا نکند با شمای نویسنده ی عجول چه ها که نخواهد کرد؟
-دعوت از رجایی اگر اشتباه نبود حرف هایی که در فضای بینابین و به اصطلاح ملتهب زده شد برای یزد کمی زیاد بود پس گناه خودشان را بر دیگران ننویسید. از سفر دختر هاشمی رفسنجانی چیزی نمی دانم اما امیدوارم شایعه باشد که اگر راست باشد! رج دیوار به اصطلاح اصلاح طلبان یزد لق تر از گذشته خواهد شد!
-اگر اعتقاد دارید اصلاح طلبان یزدی بر سر کار آمده اند چرا محمد امامی رئیس روابط عمومی استانداری نشد؟ چرا عباس ملازینلی مشاور هنری استاندار نشد؟ چرا فرماندار اصولگرا مشاور هنری استاندار شد؟ چرا نتوانسته اند برای ریاست حوزه ی هنری جانشین برگزینند؟ چرا نتوانسته اند ریاست نهاد
کتابخانه های عمومی را عوض کنند؟ چرا ریاست تبلیغات اسلامی، هماهنگی تبلیغات و چند پست دیگر نزدیک به مادام العمر شده است؟چرا معاونت برنامه ریزی را عوض نکردند؟
*پاسخ این چند مورد اخیر را برایتان می گویم: اگر یادتان باشد در مدت مدیریت استاندار سابق هر پستی که خالی می شد فردی معین را می فرستاند معروف به«میم الف»که بعدها شد«میم میم». این فرستادن های فرد معین تا آن جایی پیش رفت که یکی از مدیران ارشد وزارت کشور گفته بود: یزد خالی از مدیر است یا ایشان خیلی مدیرند؟ همان عدم درایت باعث شد ریاست حوزه ی هنری، ریاست میراث فرهنگی و چندین پست مدیریتی به صورتی اجباری و ناخواسته تعیین شود، قهر و نرفتن استاندار هم اوضاع را بدتر کرد تا جایی که استاندار سابق را مجبور کردند به مراسم تودیع و معارفه برود یا استعفا بدهد! شما فکر می کنید الآن از این اتفاقات نیافتاده است؟ فکر می کنید چندنفر را برای مدیر کلی فلان و فلان اداره فرستاده اند و به اصطلاح دیپورت شده اند؟ در مورد حوزه ی هنری و ریاست سازمان تبلیغات خوشبختانه یا متاسفانه خواست مدیریت ارشد استان چندان دخالتی در تغییر مدیریت ندارد و آن به دلیل چارت خاص سازمانی آن است و اما نهاد کتاب خانه های عمومی، مدیر ارشدش در سه ماه دوبار عوض شده است بگذارید بال درست شود پایین پیشکش!
و سخن پایانی:
شمای نویسنده ی عجول هم با مستمسک قرار دادن یک برنامه ی فرهنگی و با همان شمشیر به اصطلاح فرهنگی، خرواری از برداشت های سیاسی خود را آن هم عجولانه بر صفحه ی کاغذ نشانده اید انگار اگر نمی نوشتید، اصلاح طلبان یزدی از عرصه ی سیاست حذف و محو می شدند اما دوست عزیز خیلی نگران نباشید، کمی به عقب تر بازگردید! یادتان هست همین به اصطلاح اصلاح طلبان در انتخابات شوراها چه
ائتلاف های فکاهه ای تشکیل داده بودند؟
در سقوط و صعود گروه های سیاسی قبل از رقیب این اعمال رفتار همان گروه است که پاشنه ی آشیل خواهد شد. این عبارت های پایانی را حتما شنیده اید:«از دل حکومت هاشمی، خاتمی و از دل دوران خاتمی، احمدی نژاد و از عملکرداحمدی نژاد روحانی به قدرت رسید و مطمئن باشید نتیجه ی عملکرد روحانی گروهی دیگر را بر سر کار خواهد آورد.»هیچ گروه سیاسی بالقوه توان بیرون راندن گروه دیگر را ندارد مگر نقطه
ضعف هایی که از دل عملکردها بیرون می آید.
نگران نیستم شما هم نباشید چون نه شما مدافع اصلحی برای اصلاح طلبان یزد هستید و نه مدیران فعلی استان نماینده های شایسته ای برای به بار نشاندن باور های اصلاح طلبانه!
بر قرار و بردوام باشید
یک فردایی دیگر

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا