رضا سلطان زاده مدیر مسئول آیینه یزد



معمولاًٌ در ارديبهشت ماه هر سال معلمان و كاركنان مدارس در جلسات مختلف دور هم جمع مي‌شوند و در مجالسي مملو از صفا و صميميت برنامه‌هايي را كه بيشتر توسط دانش‌آموزان اجرا مي‌گردد مشاهده مي‌كنند نگارنده در نظر دارد در اين مقاله ضمن اداي احترام به معلمان و مربيان جامعه از افرادي ياد كند كه آحاد مردم مديون فداكاري و گذشت و ايثارگري آنها هستند. گروهي از علما، معلمان، استادان، ‌دانشجويان، دانش آموزان، كارگران و طبقات مختلف جامعه مدت‌ها مبارزه كردند، پدران و مادران و خواهران و برادراني كه سال‌هاي متمادي جفاي ظالمان و ستمكاران رژيم پهلوي را تحمل كردند و چه بسا روزها و شبهايي كه در فراق عزيزان زنداني خود اندوهگين و مضطرب از زانوي غم به بغل گرفتن چاره نداشتند و از شهري به شهر ديگر كوچ مي‌كردند، مقابل اين زندان يا آن سياه چال روزها و ساعت‌هاي متمادي مي‌ايستادند و با دلهره وضع زندگي فرزندان خويش و آينده آنان را نظاره مي‌كردند و روزگار مي‌گذراندند اما بدين امر دلخوش بودند كه خداوند به مجاهدان و مبارزان و صبرپيشگان وعده نصرت و پيروزي داده است.

ديديم و شنيديم و خوانديم كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي استعمارگران و مستكبران، ديكتاتورهاي ددمنشي را وادار به حمله به اين سرزمين نمودند. به خواست پروردگار و با توسل به ائمه اطهار (ع) مردان و زنان بويژه جوانان متعهد و مسلمان اين مرز و بوم مردانه و شجاعانه با رشادت تحسين برانگيز و به ياد ماندني مقاومت و پايمردي كردند و بسياري از آنان به درجه رفيع شهادت نائل شدند تعداد زيادي معلول و جانباز گرديدند كه سالهاست خود و خانواده‌هايشان درد و رنج حاصله را تحمل مي‌كنند. تمام اين فداكاري‌ها و از جان گذشتن‌ها براي حفظ دين و استقلال ميهن عزيز اسلامي بود و اينكه ايرانيان بتوانند در امنيت زندگي كنند.

وظيفه هر روزنامه نگار و معلمي است كه از جمله راه امانتداري را به مخاطبان و دانش‌آموزان خود بياموزد و به مسئولان اجرايي متذكر گردد.

«امانت معناي وسيعي دارد كه نه تنها امانت‌هاي مادي مردم را از هر نوع در برمي‌گيرد بلكه امانت‌هاي الهي و پيامبران و پيشوايان معصوم (ع) همه را شامل مي‌شود.

هر يك از امانات الهي امانتي از امانات او هستند پست‌هاي اجتماعي و مخصوصاً مقام حكومت از مهمترين امانات است لذا در حديث معروف امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در تفسير آيه 58 سوره نساء - خداوند به شما مردم امر مي‌كند امانت‌ها را به اهلش برگردانيد – صريحاً آمده است كه ولايت و حكومت را به اهلش واگذاريد و درآيه 72 سوره احزاب، مساله تكليف و مسئوليت به عنوان يك امانت بزرگ الهي معرفي شده است.»1

متاسفانه در هر هفته و گاه هر روز در مطبوعات از گرفتن رشوه،‌ اختلاس، ‌حيف وميل و خيانت در امانت توسط عده‌اي سخن به ميان مي‌آيد بنابراين وظيفه روحانيون، ائمه جمعه و جماعات، صاحبان تريبون‌هاي عمومي، ‌سخنوران، معلمان و طلاب اين است كه همگان را به اجراي قانون خصوصاً امانتداري و حفظ بيت‌المال توصيه و سفارش نمايند و چه بهتر كه در كنار فعاليت‌هاي سياسي اندكي هم بيش از گذشته به مسائل اجتماعي بپردازند.

«طراري مال هنگفتي از تاجري ربود، چون در حال كاويدن مال ربوده شده برآمد، در ميان آن بسته‌اي يافت و چون گشود كاغذي ديد. كاغذ را خواند و سخت به فكر فرو رفت. اموال را جمع كرد و كوشيد تا صاحبش را يافته و اموال را به او بازگردانيد. پرسيدند حكمت اين‌كار چه بود كه تو دزدي و اين همه مال را ربوده‌اي و به صاحبش برمي‌گرداني؟ مرد طرار پاسخ داد كه در ميانه مال كاغذي ديدم كه نوشته، دعايي است براي حفاظت مال از شر دزدان و طراران. اگر مال را برنمي‌گرداندم، ممكن بود صاحبش نسبت به عقيده خود مردد شده يا از آن برگردد. در آن صورت من عقيده مردم را دزديده بودم. من دزد مالم نه دزد عقيده و تاب پاسخ‌گويي به دزدي عقيده ديگران را ندارم. همه آناني كه در لباس و كسوت دين و عقيده مردمان قرار دارند و در حكومت منتسب به دين، صاحب مسئوليت و مقامي هستند، سخت بايد مراقبت بر اين مهم ورزند كه مبادا عدم توجه به اصول و مهماتي در ساحت اجتماع، روگرداني مردم از عقايد و باورهايشان را موجب شود كه در اين وضعيت روزگار سختي در پيش خواهند داشت.»2

توجه خوانندگان را به ذكر احاديثي از بزرگان دين جلب مي‌نمايد.

«از حضرت محمد مصطفي(ص) نقل شده است كه فرمود نشانه منافق سه چيز است: دروغ مي‌گويد، پيمان مي‌شكند، و در امانت خيانت مي‌نمايد.

امام صادق (ع) فرمود: «اگر حضرت علي (ع) آن همه مقام در نزد حضرت محمد(ص) پيدا كرد به خاطر راستگويي در سخن و اداي امانت بود...

اگر قاتل حضرت علي(ع) امانتي پيش من مي‌گذاشت و يا از من نصيحتي مي‌خواست يا با من مشورتي مي‌كرد و من آمادگي خود را براي اين امور اعلام مي‌داشتم قطعاً‌ حق امانت را ادا مي‌نمودم....» 3

حدود 950 سال پيش عنصرالمعالي كيكاووس به فرزندش نصيحت مي‌كند: نشانه جوانمردي نگه داشتن امانت مردم است و خطاب به وي مي‌نويسد:

اگر كسي به نزد تو امانتي بنهد تا بتواني به هيچ حال مپذير يا امانت به سلامت به وي باز رساني چنانكه خداي تعالي فرموده است:«خداي بزرگ امر مي‌كند به شما كه سپرده‌ها را به صاحبانش باز رسانيد.» و پيغامبر ما صلي الله عليه وسلم گفت:«سپرده‌ها را به صاحبانش باز گردانيد» كه طريق مردي و جوانمردي آنست كه امانت مردمان را نپذيري يا چون بپذيري نگاه داري تا به سلامت به صاحبش باز رساني.

حكايت- چنان كه شنودم كه مردي به سحرگاه از خانه بيرون رفت تا به گرمابه رود، به راه اندر دوستي از آن خويش را ديد. گفت: موافقت كني تا به گرمابه شويم؟ گفت: تا در گرمابه با تو همراهي كنم لكن اندر گرمابه نتوانم آمدن، كه شغلي دارم و تا نزديك گرمابه بيامد، به سر دو راهي رسيد بي آنكه اين مرد را خبر دهد بازگشت و براه ديگر برفت. اتفاق(اتفاقاً) را طراري(جيب بر) از پس اين مرد مي‌رفت به طراري خويش.

اين مرد باز نگريد(بازنگريست، به پشت سر خود نگاه كرد) طرار را ديد و هنوز تاريك بود پنداشت كه آن دوست وي است. صد دينار در آستين داشت بر دستارچه (دستمال كوچك) بسته از آستين بيرون گرفت و بدين طرار داد و گفت: اي برادر اين امانت است به تو چون من از گرمابه بيرون آيم به من بازدهي.

طرار زر از وي بستد و آنجا مقام كرد (ايستاد) تا وي از گرمابه بيرون آمد، روز، روشن شده بود. جامه بپوشيد و راست همي رفت. طرار وي را بازخواند و گفت: اي جوانمرد زر خويش بازستان و پس برو كه امروز از شغل خويش فرو ماندم(باز ماندم) از اين نگاه داشتن امانت تو. مرد گفت: اين زر چيست و تو چه مردي؟ گفت: من مردي طرارم، تو اين زر بمن دادي. گفت: اگر تو طراري چرا زر من نبردي؟ طرار گفت: امانت‌دار نبايد (عهد شكن) امانت خوار باشد.... كه امانت بردن جوانمردي نيست.»4

به هيچ وجه قابل تحمل نيست كه بعد از گذشت 33 سال از پيروزي انقلاب اسلامي عده‌اي از مسئولان كه بعضي از آنان از بلندپايگان مقامات اداري و اجتماعي هستند در دادگاه مفسدان به پاي ميز محاكمه كشانده شوند گرچه همين مساله از نقاط قوت نظام است كه متخلفان را در هر مقام و مرتبه‌اي به دادگاه بسپارد.

متوليان فرهنگي جامعه در برابر دزدي‌ها، رشوه‌ها، تخلفات مالي و فساد اداري بايد عكس‌العمل‌هاي مناسب و اقدامات موثر و پيش گيرانه‌اي انجام دهند و تا دير نشده چاره‌اي بينديشند كه فردا به طور قطع دير خواهد بود.

پي نوشت‌ها:

1- «شرح و تفسير لغات قرآن»، جعفر شريعتمداري، جلد اول، صفحه 102

2- مجله نسيم بيداري، ضميمه 2

3- «تفسير نمونه»، جلد سوم، صفحه 433

4- «برگزيده قابوسنامه»، به اهتمام دكتر زهرا خانلري، چاپ 1349، صفحه 48 و 49

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا