سرویس گزارش علی آبادی خبرنگار یزدفردا"ایران سرزمینی که در آن مخاطرات طبیعی متعددی اتفاق می افتد ولی از میان همه مخاطرات طبیعی، زمین لرزه مورد توجه بیشتر قرار گرفته است. البته پس از وقوع آن چرا که به محض خاکسپاری قربانیان  زمین لرزه، کم کم موضوع زمین لرزه نیز به فراموشی سپرده می شود. نمی دانیم علت چیست!

34 سال از بزرگترین زمین لرزه قرن اخیر در کشورمان گذشت، هزاران قربانی در پی هر زمین لرزه به خاک سپرده شدند و هزاران بی خانمان و دهها هزار دل دغدار با غمی سنگین خاطرات تلخ جدایی و آوراگی را در سینه های خود به همراه دارند ولی هنوز وقتی زلزله ای حتی به مراتب کوچکتر از آن زلزله تاریخی، اتفاق می افتد باز هم قربانی داریم. وا مصیبتا اگر این زلزله های کوچک در شهر های بزرگ اتفاق افتد. موضوعی که هنوز بی پاسخ مانده است.

به همین مناسبت پای صحبت های دکتر محمد آریامنش زلزله شناس و استاد دانشگاه که بخشی از خدمات اجرایی خود را در دو مرکز علمی و اجرایی کشور گذرانده است رفتیم.

معاون سابق دو موسسه پژوهشی و اجرایی مهم به نامهای پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله و سازمان مدیریت بحران کشور کاملاً مرتبط با زمین لرزه در این گفتگو به   مدیریت بحران زمین لرزه پرداخت و پاسخگوی سئوالات ما بود .

این گفتگو را در سالروز بزرگترین زمین لرزه قرن با کسی که خود از بازماندگان آن حادثه است تقدیم می کنیم به تمام کسانی که در چنین روزی عزیزانشان را از دست داده و خانه هایشان ویران شد اما هرگز در برابر سختی ها خم به ابرو نیاوردند.

 اینگونه آغاز نمود دیم که آیا هیچوقت فکر می کردید طبس ویران شود؟ آیا هنوز از آن غروب خانمانسوز یادتان هست؟

دکتر آریامنش که امروز خود این حادثه طبیعی را باور دارد و بارها در مصاحبه های خود وقوع زمین لرزه را یک امر کاملاً طبیعی عنوان نموده با شنیدن این سئوال اشک در چشمانش حلقه زد و پس از سکوتی چند دقیقه ای با گلویی پر از بغض اینگونه جواب داد:

هیچکس باور نمی کرد. هنوز هم غیر قابل تصور است که شهری در آرامش ناگهان به تلی از خاک مبدل شود. هنوز هم نمی توان طبس را، فراموش کرد، هنوز هم نمی توان بم را، منجیل و رودبار را، قاینات را و شهرهای دیگری که در اثر زلزله ویران شد و هزاران انسان بیگناه را از بین برد را به راحتی پذیرفت. قصه مرگهای ناگهانی قصه نبوده بلکه حقایقی است که هنوز می بینیم. هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد. امروز می بینیم که زلزله در اهر اتفاق می افتد و قربانی می گیرد. ویران می کند و اینها بیشتر به خود ما ارتباط دارد به مدیریت ما و به نگاه ما به این حوادث. پذیرفتن این مصیبت ها سخت است ولی حقایقی است که وجود دارد اگر می خواهیم این مصیبت ها نباشد باید در مدیریت خود تجدید نظر کنیم. نیازمند تحول هستیم. نیازمند تغییر نگرش هستیم و نیازمند برنامه ریزی و نظارت جدی هستیم. وگرنه این حوادث تمام نشدنی هستند. این ما هستیم که باید جور دیگری بیندیشیم .خداوند به ما عقل داده، اراده داده و قدرت برنامه ریزی داده و باید از این نعمتهای خدا برای کم کردن آسیبها استفاده کنیم.

آقای دکتر در سالروز زمین لرزه طبس، این بار قصد داریم بیشتر در مدیریت بحران و جایگاه این رشته در کشور صحبت کنیم. وضعیت علمی زمین لرزه در حال حاضر در کشور نسبت به سی و چهار سال قبل چگونه است؟

خوب این یک واقعیت است که اصلاً وضعیت امروز با سی و چهار سال قبل اصلاً قابل مقایسه نیست. نه از نظر تعداد متخصصین و نه از نظر تعداد مراکز علمی در کشور. ما امروزه صدها متخصص در زمینه زلزله شناسی داریم حال آنکه در سی و چهار سال قبل شاید به تعداد انگشتان دست هم نمی رسیدند. در گذشته تقریباً می توان گفت فقط در دانشگاه تهران بصورت رسمی متخصص ژئوفیزیک آن هم در حد فوق لیسانس تربیت می شدند و در تعداد کمی از دانشگاهها هم متخصص مهندسی زلزله ولی امروزه در هر دو رشته یعنی هم در حوزه زلزله شناسی و هم در حوزه مهندسی زلزله پیشرفت های زیادی داشته ایم.

پس اشکال کار کجاست؟ چرا هنوز هم با وجود این همه متخصص و این همه مراکز علمی نتوانسته ایم با مشکلات ناشی از زمین لرزه ها در حد قابل انتظار مقابله کنیم؟

به اعتقاد من آنچه می تواند این پیشرفتها را بیشتر به ثمر بنشاند چند موضوع است. یکی عدم انسجام مورد انتظارکه ناشی از مدیریت و فرهنگ همکاری و رفتارهای فردی تک تک ماست و دیگری پاسخگویی و نظارت است. خوب در این خصوص هنوز جای کار زیاد داریم. شاید در این خصوص خیلی کار شده ولی به  نتایج مطلوب نرسیده ایم. ما منابع خوبی داریم. هم سرمایه انسانی و هم سرمایه مالی و هم سرمایه طبیعی. اینکه در یک سرزمین اینقدر فعالیت های زمین شناسی و ژئودینامیکی اتفاق می افتد یک آزمایشگاه طبیعی و خدادادی است که بهره برداری از آنها می تواند به نتایج علمی مفیدی برای دنیا باشد. این یک واقعیت است که باید بپذیریم ما نیازمند تقویت کار گروهی هستیم. ما نیازمند یک مدیریت منسجم برای ساماندهی بحران های طبیعی در کشور هستیم. نمی شود هر فردی برای خودش کار کند بدون اینکه دیگری را ببیند.

در اجرا هم همین است همین مشکلات را داریم. هر موسسه خودش را می بیند . البته این موضوع کلی است شاید برخی هم غیر این عمل کنند ولی یک واقعیت عمومی است . اینها که حل بشود مطمئن باشد کارایی و بهره وری در حوزه مدیریت کردن بحران هم  افزایش خواهد یافت. این مدیریت منسجم بر روی فرهنگ عمومی هم تاثیر مثبتی خواهد گذاشت.

حوزه مدیریت بحران در کشور نیازمند تقویت است. جایگاه سازمان مدیریت بحران بسیار مهم است. بحران فقط زلزله نیست. سیل، خشکسالی، طوفان، ریزگردها. اگر قرار باشد با بحران ها صرفاً تدافعی برخورد کنیم وضعیت مطلوب و قابل اعتمادی نخواهیم داشت. پیش بینی و پیشگیری از اساسی ترین مولفه های موفقیت مدیریت بحران در هر حادثه احتمالی است. نه برای فردا و یا سال بعد بلکه برای دهها سال آینده باید از امروز دهها پروژه پژوهشی و برنامه ریزی علمی داشته باشیم. بحران های طبیعی می توانند بحرانهای سیاسی و اقتصادی در پی داشته باشند بنابراین مدیریت بحران در کشور را نباید همتراز و یا هم سطح سایر سازمانهای اجرایی دیگر تصور نمود، اگرچه در ساختار عنوان سازمان دارد ولی ماهیتاً همه دستگاههای اجرایی کشور در فرآیند مدیریت بحران نقش دارند.

آیا سازو کارها و فرآیندهای فعلی در سامانه اداری و علمی کشور جوابگوی این اهداف می باشد؟

دستیابی به یک وضعیت مطلوب نیازمند ز یک برنامه ریزی استراتژیک است. کارگروههایی بسیار خوبی در ساختار بحران کشور دیده شده ولی اینکه چقدر موفق بوده اند نیازمند ارزیابی است تا کارهای خوب را ادامه داد و کارهایی که کمتر مورد توجه قرار گرفتند تقویت شوند. اگر این اهداف خوب دیده نشوند اگر خوب نظارت نشوند و اگر خوب پیگیری نشوند خوب ده سال دیگر هم همین خواهیم بود. هر پژوهشی در حوزه مدیریت بحران کشور باید بر اساس نیاز سازمان مدیریت بحران کشور باشد. هر آموزشی در حوزه مدیریت بحران باید بر اساس اعلام نیاز سازمان مدیریت بحران کشور باشد و هر عملیات اجرایی باید در تعامل با دستگاههای اجرایی مرتبط و هماهنگی با سازمان مدیریت بحران باشد. البته این نیاز هم باید در تعامل با دانشگاهها و مراکز پژوهشی و دستگاههای اجرایی و حتی سازمانهای مردمی استخراج شود. برخی امور کوتاه مدت و برخی میان مدت و یا بلند مدت هستند به هر حال در یک تعامل تعریف شده، قانونمند و هدفمدار است که می تواند چرخه مدیریت بحران پویا و کارا شود. وقتی می توانیم بگوییم سازوکارها و فرایندها خوب تعریف شده که بر اساس شاخص های علمی ارزیابی شده باشند. به هر حال برخی شاخص ها بین المللی هستند و برخی هم بومی هستند. اگر این شاخص ها تدوین شده باشند و اگر نتایج ارزیابی های آن خوب باشد طبیعتاً کار خوب بوده است. به اعتقاد من مراجع نظارتی باید پاسخ این سئوال را ارائه کنند که آیا فرآیندهای فعلی جوابگوی مواجه با یک زمین لرزه در یک کلان شهر هستیم یا خیر؟ این سئوالی نیست که یک فرد بتواند پاسخ بدهد. اینکه چقدر کارشده واقعاً نیازمند به ارزیابی و کارشناسی است فقط به این مهم اعتقاد دارم که اساساً تاسیس سازمان مدیریت بحران یکی از مهمترین و موفقترین مصوبه هایی بوده که از دست اندرکاران آن باید تشکر نمود. باید کمک کرد تا اشکالات هم برطرف شوند. بنده به دفعات اساسنامه سازمان مدیریت بحران را هم در دوره مسئولیتم و هم بعد از آن مطالعه کردم انصافاً روی این اساسنامه زحمات زیادی کشده شده است. خیلی کار کارشناسی شده و یکی از بهترین اسنادی است که باید مورد تقدیر قرار گیرد ولی اینکه در اجرا چقدر دنبال شده، باید بررسی و انشالله تقویت شود.

چه پیشنهاد خاصی را برای تقویت برنامه های مواجه با زمین لرزه در شهرها دارید؟

یکی از اساسی ترین موضوعاتی که در برنامه ریزی استراتژیک در مدیریت بحران زلزله مورد نیاز است دستیابی به اطلاعات دقیق است. اطلاعات به روز که بتوان بر اساس آن برای هر شهر شناسنامه بحران تدوین نمود. شهر ها باید شناسنامه بحران داشته باشند. در بروز حوادث احتمالی ، سناریوهای مختلف نه فقط در حد مانور باید واقعاً مطالعه شوند و مرتباً به روز شوند. شهرسازی ها  باید مورد تجدید نظر قرار گیرد. در توسعه یک شهر باید همه مولفه های تاثیر گذار در بحران را باید دید. استانداردها باید بازنگری شوند. و مهمتر از همه اینکه دائماً روی موضوع فرهنگ عمومی مدیریت بحران کار شود. نقش فرهنگ عمومی خیلی مهم است. و مراجع نظارتی هم باید به موضوع نظارت قبل از وقوع بحران فعالتر عمل کنند.

به زلزله طبس برگردیم وضعیت فعلی را چطور می بینید؟ آیا وقوع زلزله مجدد هم در طبس وجود دارد؟

سال 57 که زلزله در طبس اتفاق افتاد جمعت شهر طبس و اطراف آن به مراتب کمتر از الان بود. خوب تراکم امروز جمعیت در طبس و وضعیت ساخت و سازها طبیعی است که دامنه فاجعه را افزایش می دهد. بسیاری از بناهای مسکونی با مصالحی خشتی ساخته نمی شوند و اغلب از مصالحی همچون سیمان و آجر استفاده شده ولی اینکه آیا اصول مهندسی زلزله در همه آنها کاملاٌ رعایت شده باشد قطعاً پاسخ مثبت نیست. یادتان هست سال 76 زیرکوه قاین بر اثر یک زلزله حدود شش و نیم تخریب شد دقیقاً خانه هایی که در زلزله قبل بازسازی شده بودند. رعایت اصول مهندسی هنوز کامل رعایت نمی شود. در شهر سازی باید از حریم گسل ها فاصله گرفت. توسعه طبس دقیقاً به سمت پهنه فعال گسلش بوده است. حد اقل در سالهای اخیر قیمت زمین در همن پهنه فعال و لرزه خیز چند برابر شده است. و جمعیت زیادی در همین پهنه اسکان داده شده اند. بنابراین اصول مهندسی زلزله در این مناطق باید خیلی جدی مورد توجه قرار گیرد. از باغ گلش هرچه به سمت کوههای شتری برویم یعنی به پهنه لرزه خیز نزدیکتر شدیم. در شرق طبس یک سری تپه هایی دیده می شوند که در زبان محلی به آنها کلوت می گویند. در چند قدمی روستاهای فهالنج و خسرو آباد هستند اینها دقیقا" همان چین های فعال هستند. در سال 57  یکی از یالهای همین چین فعال شکست و آن زلزله بزرگ اتفاق افتاد . حالا شما همان راستا را دنبال کنید ببینید بالای درب شرقی باغ گلشن قرار میگیرد. یعنی همان گسل فعال که از کنار خسرو آباد می گذرد از کنار باغ گلشن هم میگذرد ولی زیر زمین پنهان است. هر لحظه ممکن است زلزله اتفاق بیفتد الان هم ایستگاه لرزه نگاری طبس زلزله های زیادی را ثبت می کند زلزله کوچکتر ولی این به آن معنی نیست که دیگر قرار نیست زلزله بزرگی در طبس اتفاق نیفتد. واقعاً زمان آن هم قابل پیش بینی نیست. به آن معنی هم نیست که مردم بترسند. خیر اینها هشدار است. تا در ساخت و سازها دقت شود. باید مصالح خوب منازل خود را بسازند. باید توصیه های مهندسی را جدی بگیرند و از کنار آن بی تفاوت نگذرند. ساخت بنای خشتی و گلی در طبس یعنی خودکشی. به هرحال انشالله که مردم شریف طبس هم به این نکات توجه لازم را خواهند داشت و با مهندسین شهر داری و با کارشناسان نظارت همکاری لازم را داشته باشند تا امنیت لازم انشالله فراهم شود.

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا