در روزهایی که همه، چشم به راه معرفی مدیر جدید ادارهکل ارشاد هستیم و –البته- گاه نگران آن. که با شنیدن نامش، ناخودآگاه برآوردی از حال و روز سالهای پیش روی، خواهیم داشت؛ مهمترین دغدغه را با اهالی فرهنگ و هنر به گفتگو نشستهایم: مدیر فرهنگی استان یا مدیرکل ارشاد استان یزد چگونه باید باشد؟
احمدعلی مهدینژاد: در درجه اول، شجاع باشد. هنر را بشناسد. باور کند که با هنر میشود برخی معضلات جامعه را حل کرد. سلیقهای عمل نکند. همه را زیر چتر حمایت خود بگیرد. هنرمندی دلسوز باشد. زبان هنری را بشناسد. مسئولیت را بین هنرمندان تقسیم کرده و خود را درگیر ریزترین مسائل نکند.
بر همهی ماست که از انتقاد نترسیم. همینطور از تئاتر که هنر معترض است. زبان هنریاش را درک کنیم. در همه جا نظارت وجود دارد ولی نه اینکه اینجا هست. که دست بگذارند روی جملهای که با کجفهمی برداشت کردهاند. هر رشتهای سواد و بینش هنری میخواهد تا درک شود. من متوجه نمیشوم چرا فلان کار هنری، از نظر برخی فاجعهآفرین است و سالها پس از آن مشخص میشود که این دید اشتباه بوده.
ما پیرترها با این برخوردها دوباره برگشتهایم اما جوانی که صادقانه آمده، با تکینک کار کرده و مشکلتراشی دیده، برنخواهد گشت. این اشکالتراشی و نکتهگیر بودن فاجعه است. باید تماشاچی با سالن آشتی کند.
هنر رشد نمیکند مگر اینکه هنرمندان با مدیری -با مشخصات گفته شده- دست به دست هم دهند و طرحی نو دراندازند.
حسین مسرت: مدیر فرهنگی، باید نسبت به همۀ شخصیتهای فرهنگی و هنری استان شناخت خوب و کاملی داشته باشد. یک مدیر فرهنگیِ روشنبین، گشادهنظر، کتابخوان، تحصیلکرده، باسواد، فرهنگمدار، فرهنگ یزد را ارتقا خواهد داد. او باید به همه گروههای هنری، فکری و فرهنگی نگاهی یکسان داشته، با سیاستهای دولت جدید که تدبیر و امید و نشاط را صلا می دهد، همراه و همخوان باشد. روابطعمومی خوب از ویژگیهای اوست و اگر گروههای فرهنگی هنری یزد او را قبول داشته و فردی محبوب بین آنها باشد، مسیر آینده روشن خواهد بود.
استاد محمود رهبران: مدیر فرهنگی باید به تمام معنای کلمه، فرهنگی باشد. با هنر آشنا باشد. بر فرهنگ و هنر و هنرمندان اشراف داشته باشد. شناختی کامل روی یزد داشته باشد. امروزی و تحصیلکرده، اهل ذوق، اهل دل و فراجناحی باشد. با این ویژگیها فرد یا افرادی هستند، اما آیا این مسئولیت را میپذیرند؟
تقی احتیاط: طبیعتاً ویژگیهایی که مدنظر ماست با ویژگیهای مسئولان متفاوت است. آنها دچار بینشی هستند که جای تخصص را میگیرد. اما از دید ما مدیر فرهنگی باید همراه با اهالی فرهنگ و هنر بوده و در آن زمینه دلسوز باشد. وقتی استقلال رأی وجود ندارد و برای آنها نظارت مهم است و برای ما حمایت، تضاد پیش میآید. نظارت، حاوی برخی شرایط دیگر مانند سانسور خواهد بود.
مدیر فرهنگی استان باید سینهسوخته فرهنگ و هنر باشد. دانش داشته و تلاش کند فرهنگ و هنر به جایی برسد. ما در همه زمینهها دچار ورشکستگی هستیم. به ویژه در حوزه فرهنگ. در فرهنگ هم، در گذشتههای دور انسانهای شاخصی داشتهایم ولی در زمینه فرهنگی هنری سالهای سال است آدم بزرگی پیدا نشده است.
سیدعلی چیتی: شناخت نسبت به هنر و اهالی هنر و داشته باشد و هرکسی را در جای خود بشناسد.
مجید جوادیان: مدیر هنری و کارگزاران فرهنگی یزد، قبل از همه باید نسبت به هنر و فرهنگ خاص یزد آگاهی داشته باشند. در این صورت، اندازه و نوع سرمایهگذاری در هر حوزه مرتبط خواهد بود. بخش عمدهای از هنرهای اصیل بومی در یزد شناسایی و تعریف نشدند چون بسیاری از جریانهای هنری در یزد وجود داشته که کسی آنها را به عنوان جریان، شناسایی، تعریف و معرفی نکرده است اگر زاویه دید را نسبت به این اتفاقات عوض کنیم، میتوان بهترین محصولات فرهنگی را به دست آورد.
یکی از ضعفهای مهم مدیریت فرهنگی که باید گفت خیلی هم مهم است، اینکه برای برندسازی یزد در حوزه فرهنگ تلاشی انجام نشده. ما کمتر نشانه فرهنگی در یزد داریم که بتواند شناسنامه واقعی و افتخار فرهنگی ما باشد. یعنی استمرار نداشته. برای مثال قزوین پایتخت خوشنویسی ایران است، جنوب به عنوان سرزمین نویسندگان مدرن یا موسیقی پاپ معرفی شده ولی در یزد، سرمایهگذاری پراکنده و بیارتباط بوده که به نتیجه عملی و ملموسی دست نیافته است. مدیران فرهنگی ما اغلب از یک استراتژی فرهنگی برخوردار نبوده و برنامه بلندمدت نداشتهاند.
مدیر باید صاحب مدیریت استراتژیک باشد. نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید را بشناسد، چشمانداز فرهنگی برای استان داشته باشد. البته صرف تعریف، اهمیت ندارد. ایجاد اجماع بین نخبگان جامعه و مردم در مورد آن چشمانداز، اهمیت بالایی دارد. مدیر آینده استان باید از نظر گفتمانی و عملی قدرتی داشته باشد که بتواند در چشمانداز فرهنگی آیندۀ استان اجماع ایجاد کند. این با شناخت درست یزد و فرهنگ خاص کویر، منابع فرهنگی و در نتیجه سرمایهگذاری مناسب صورت میگیرد.
اغلب مدیرانِ همه دستگاههای فرهنگی، نگاه متوازن به فرهنگ نداشته و بر اساس سلایق شخصی کار کردهاند. کمتر مدیری با نگاه متوازن، جهتدار و هدفدار داشتهایم. اصولاً فرهنگ، مقولهای کیفی است نه کمّی و از این رو تا زمانی که مدیری فعالیت میکند همه چیز خوب به نظر میرسد ولی گذر زمان، نقایص و کمبودها را نشان میدهد و عملکرد، نسبت به مدیران قبلی برآورد میشود. این موضوع، اهمیت جریان نقد مداوم و مستمر را نشان میدهد که به دلیل پیچیدگی و ابهامات این حوزه نیازمند منتقدان دلسوز و آگاه است.
در این حوزه، مهمترین مشکل، اتلاف منابع است و مهمترین منبع، زمان. بسیاری مشکلات تاریخی در یزد وجود دارد که با وجود اینکه تاریخی است ولی طبیعی نیست و باید رفع شود.
نوید خالصی: لزوماً نباید هنرمند باشد. اما باید هنر را بشناسد و بفهمد. برای اینکه متأسفانه در دوران گذشته با مدیرانی مواجه بودیم که اساساً با مقوله هنر آشنایی نداشتند و از نقش هنر، از لوازم هنر و از ضرورت آن آگاه نبوند و به سختی باید توجیه میشدند که برای هنر هزینه کنند. حداقل انتظار این است که هنر را درک کنند و ضرورت آن را متوجه شوند.
عباس ملازینلی: مدیر فرهنگی، بدون نگاه و طرفداری از هیچ جناح و دارودستۀ سیاسی، باید در هر دوره، دلش فقط برای فرهنگ و هنر بسوزد. آمال و آرزوهایش فرهنگ و هنر و اعتلا و ارتقای آن باشد. در یک جمله مدیر فرهنگی، نباید سیاسی باشد. که اگر چنین باشد، سَم است. خوشبختانه مدیران فعلی این نگاه را دارند. خود دلسوخته بودهاند و توقعات و انتظارات سیاسی و جناحی از مدیران نداشته و نخواهند داشت. اگر این نگاه جا بیفتد، رشد خواهد کرد.
ابوالفضل سلیمی: کسی باشد که به داشتههای فرهنگی و اندیشههای اقلیمی و منطقهای آگاهی کامل داشته باشد. که زیرساختها را بشناسد. و از الگویی بهرهبرداری کند که با این الگو همخوانی داشته باشد و بداند نگاه تک بعدی به یزد غلط است و موجب نتیجه معکوس میشود. کما اینکه اکنون داشتههای فرهنگی، ارزشهای معماری، سنت و فرهنگ شفاهی این شهر زیر سؤال رفته است.
حسن نقاشی: در یزد مدیریتها جریانساز نیستند. مدیرکل برای شروع فعالیت جدید باید شجاعت و جسارتِ تغییر و جابجایی افراد را داشته باشد. تغییر مدیر، زمانی که دیگر افرادِ آزمون پس داده، بر جای خود باقی میمانند، تغییر جریانساز نیست. اکنون وضعیت دچار رخوت و سرطان است. مدیرکل شجاع، کسی است که کل ساختارها را به هم بزند. نه اینکه از درون، جای آن افراد را با یکدیگر عوض کند. باید در انتخاب افراد، بازنگری شود. مدیرکل ارشاد یزد باید از پیرامون خود و از انجمنها تغییر را آغاز و اصلاح کند. آیا افراد کارامد، مدیریت میکنند؟ چقدر علاقمند و چقدر هنرمندند؟
مدیر باید شیوه مدیریت بداند و هنری باشد. در یزد همچین چیزی جایی ندارد. مدیرکل با یک سری کارمند طرف است و این چنین به جای قبلی میرسد. در حالی که باید لایههای قبلی را عوض کند که به عمل وارد عرصه شود و بودجههای استان را میتوان هدایت کرد. و با توجه به تأثیر فعالیتهای فرهنگی مانند فیلمسازی، از آن بهره برد. اکثر مسئولین فرهنگی به این نتیجه رسیدند که معجزه سینما و از همه مهمتر سینمای مستند به عنوان سفیر فرهنگی شهر اهمیت بالایی دارد و افتخار من این است که فیلمم آینه فرهنگ یزد است.
ارگانهای مرتبط به جای تبلیغ باید بدانند با هنرمند روبرو هستند. امیدوارم در فرهنگ به جای شعار و ادا، احترام گذاشته و سرمایهگذاری شود.
مهدی آرایی: جسور، مدبر، پاسخگو به معاندان و مخالفان فرهنگ و هنر، طراح مسیرهای سالم هنری، مطلع به امور فقهی هنر و همچنین رویکردهای جهانی هنر، شجاع در پذیرش ایدههای جدید هنری و مدافع آن، توانمند در ایجاد بازارهای هنری برای ترویج و ماندگاری و عمق بخشیدن به آن بر اساس رفع دغدغۀ معاش در بین هنرمندان.
محمود کشفیپور: باید بستری را آماده کند که همه بتوانند راحت کار کنند. فکر نمیکنم توقع مالی وجود داشته باشد. فقط میخواهند کسی سنگ نیندازد. با توجه به فرهنگ یزد که با چند سال پیش خیلی تفاوت پیدا کرده است، آمادهسازی زمینهای مناسب و به دور از نگاههای شخصی را از هر چیزی مهمتر میدانم. هیچ توقع عجیب و غریبی وجود ندارد. هیچ وقت نبوده است. حداقل نوع تفکر بیشتر هنرمندان تجسمی اینگونه است. آنچه میخواهند فقط یک فضای آرام برای کار است.
حسام چاوش: خود، سررشتهای از هنرها داشته و حداقل فارغالتحصیل هنری باشد. درگیر سانسور و خودسانسوری نباشد. اجازه ارائه کارها را بدهد و دنبال کار سفارشی و فرمایشی نباشد که دغدغه ذهن هنرمند نیست. که اگر اعتماد کنند، هنر و هنرمندان شهر شناخته شده و قابل اعتمادند.
در برخی از شهرهای دیگر اداره ارشاد با هماهنگی استانداری، شهرداری و بخش خصوصی، فضایی برای نمایش و فروش آثار هنرمندان شهر ایجاد میکند. یک موزه شهری که هر ماه، کارهای هنرمندان در آن فضا قرار میگیرد و مردم با هنر شهر و هنرمندان شهر آشنا میشوند. چیزی که در شهر ما وجود ندارد. انتظار این است که هنرمند یزدی را به اندازه شهرهای دیگر اهمیت دهند. نه اینکه به جرم اینکه لهجه یزدی دارد و یزدی است، جدی نگیرند.
محسن خیرخواه: بیشتر از اینکه وظیفه خود را نظارت وکنترل بداند، خود را مجری و متولی فرهنگ و هنر بداند. خود را مانند ناظم، محدود به نظارت نکند. بلکه در برابر فرهنگسازی نیز خود را مسئول دانسته و سعی خود را در این زمینه بگذارد. دلسوز باشد، نه به عنوان یک مدیر که تنها به روابط و ضوابط اداری فکر کند. باید آگاه به مسائل فرهنگی هنری باشد و سواد مرتبط داشته باشد.
محمدرضا حاجیغلامی: کار مدیر بعد از آقای عبدالحسینی خیلی سخت است. چون دوره موفقی سپری شده است. احتمالاً باید مدیر بعدی خیلی خوب باشد. جامعه هنری یزد مدیری میخواهد که با هنرمندان تعامل داشته باشد و اگر چنین شود خود بخشهای هنری کار را انجام میدهند و رضایت اتفاق میافتد. صداقت، ارتباط و تعامل، عامل جذب هنرمندان و انجام کار، توسط خود آنان است.
سعید طامهری:. واقعاً مدیر باشد. شناخت و تجربه هنری داشته باشد. مدیر باید هنرمند باشد اما برخی مدیرانِ هنرمند هم، هنرمند را درک نمیکند. هنرمند شدن، سختیهای هنر را کشیدن است. نه، اصراری به هنرمند بودن نیست باید تا حدودی همه هنرها را بشناسد. برخورد با هنرمند را بداند. او کارش مثل باغبان است. باید رسم برخورد با گل را بلد باشد.
این فضا که بانی هنر، فرهنگ و ادب است، با ریشهای که در هنر مشخص نیست. گمان میکنم جز بیمه هنرمندان هیچ اتفاق دیگری در ارشاد برای هنرمندان نمیافتد.
رقیه توکلی: با هنرمندان دوست باشد. هنر را دوست داشته باشد. دلش برای هنر و فرهنگ استان بسوزد. مسئولیتپذیر بوده و پای حرفش بایستد.
محمدامین نادی: مدیریت درست فرهنگی یعنی به هنرمندی که نگاه خاصی دارد همانقدر فرصت داده شود که به یک هنرمند ارزشی؛ جسور، خلاق، اهل مطالعه و پژوهش و مسلط بر حیطههای هنری باشد. هنرمندان را بشناسد و با هنرمندان هر رشته ارتباط داشته و در محافل هنری حضور داشته باشد. در یک کلام، جنبهی علمی وی بر دیدگاههای ایدئولوژیکش بچربد. یک کارگردان که با دیگر رشتهها آشنایی دارد و با هماهنگی های خوب آن را به انجام میرساند.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 26,ژانویه,2025