هدايت كارگر شوركي
آغاز ماجرا:
روز چهارشنبه دوم بهمن ماه با كلي انگيزه و اميد وارد ساختمان آموزش و پژوهش استانداري يزد شدم. قرار بود كلاس آموزشي "قانون مجازات اسلامي" از ساعت 8 صبح تشكيل شود و من كه از ساعت 7:55 به كلاس رسيده بودم، روي يكي از صندلي ها نشستم تا كلاس شروع شود.
اولين نشانه ها:
حدود ساعت 8:05 بود كه كارشناس دوره، فرم خام مشخصات حاضران در كلاس را به دست من داد تا به عنوان اولين نفر آنرا تكميل كنم. با توجه به تجربه هاي قبلي ام با خودم گفتم هنوز مشخص نيست كه از اين دوره، مطلب جديدي ياد بگيرم؛ بنابراين بدون آنكه مشخصاتم را در فرم بنويسم آن را به نفر بعدي سپردم تا اگر لازم شد بعد از پايان كلاس آن را تكميل كنم. البته چون به اين سيستم عادت كرده بودم اصلا از اين موضوع تعجب نكردم كه چرا من هر بار كه به كلاس مي آيم مجبورم همه مشخصات شناسنامه اي و اداري خودم را در اين فرمها بنويسم و چرا اين فرم، قبل از شروع كلاس توزيع شده؟!
نشانه ها بيشتر و بيشتر مي شود:
شركت كنندگان در دوره يكي يكي به كلاس وارد مي شدند و فرم حضور و غياب را پر مي كردند و من در حال و هواي خودم به اين موضوعات فكر مي كردم:
- چرا با وجود اين همه پيشرفت و دگرگوني در سيستم هاي آموزشي دنيا و كشور، هنوز استانداري يزد دست از شيوه هاي سنتي خود برنداشته؟
- نفوذ فناوري اطلاعات بر كيفيت دوره هاي آموزشي استانداري تا كجا بوده؟ آيا نمي شود مراحل مختلف برگزاري اين دوره ها از ثبت نام گرفته تا تشكيل كلاس يا حضور و غياب يا صدور گواهينامه و... را با كمك فاوا سريعتر و دقيقتر انجام داد؟
- اصولا اثربخشي اين دوره ها براي كاركنان و مديران دولتي چقدر بوده و تا چه حد توانسته آنها را براي انجام وظايف خطيرشان كمك كند؟
- انتخاب و اولويت بندي دوره ها، فراگيران و مدرسان در اين كلاسها با كدام تدبير و كدام منطق نيازسنجي آموزشي انجام مي شود؟
- چند درصد شركت كنندگان در اين دوره ها از كيفيت كلاسها راضي هستند؟ رضايت مدرسان از اين دوره ها چه قدر است؟
- از مديران و كاركناني كه قرار است مهارتها و دانش خود را در چنين دوره هايي بياموزند؛ چه انتظاري مي توان داشت؟
- چرا هيچ مديري از اين مجموعه تحولي در اينگونه روشهاي سنتي و ناكارآمد آموزشي ايجاد نمي كند؟
- آيا مخالفت مديران و كارشناسان مركزنشين باعث ايجاد اين روحيه رخوت و نااميدي شده؟
- آيا نمي توان اين فرايند حساس را با تدبير و اميد بيشتري مديريت كرد؟
- ...
وقتي طاقتم تمام شد:
نگاهي به ساعت كلاس انداختم كه 8:21 را نشان مي داد. تعداد حاضران در كلاس به حدود 15 نفر رسيده بود و برخي نيز در رفت و آمد بودند اما هنوز از مدرس دوره خبري نبود. با حالتي نااميد و غصه دار كلاس را ترك كردم اما قبل از رفتن اين جمله را با ماژيك قرمز روي تخته كلاس نوشتم: "استاد محترم؛ اي كاش براي وقت همكاران خود اهميت بيشتري قائل مي شديد. هدايت كارگر"
اوج حساسيت و مسئوليت پذيري:
بعد از برگشتن به محل كارم گزارش مختصر جريان را براي مدير مافوقم نوشتم و از ايشان خواستم كه موضوع را به مدير آموزش استانداري اطلاع بدهد و درخواست كند كه ضمن اعلام دليل تاخير (يا عدم حضور مدرس دوره) زمان برگزاري دوره جايگزين را خبر بدهند. الان درست يك هفته از آن اتفاق مي گذرد و هنوز هيچ واكنشي از طرف كارشناسان يا مدير آموزش استانداري به اين درخواست رسمي همكاران شان مشاهده نشده! با خودم گفتم شايد رسانه اي شدن اين موضوع بتواند رگ غيرت مديران دولت تدبير و اميد در واحد آموزش استانداري يزد را به جنبش در آورد و پاسخي، تكذيبي، تقديري، تقبيحي، چيزي نشان دهند؛ چرا كه گفته اند در نااميدي بسي اميد است.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 23,ژانویه,2025