محمد رضا شوق الشعراء:عاقب به اورژانس شهید صدوقی رسیدیم/قلبمان یادمان آورد آنگونه که میخواهیم،نمی توانیم برویم و فکر کنیم ..../گزارشی از یکشب بستری شدن در بیمارستان شهید صدوقی یزد/امکانات گسترده ای که بخاطر بی مبالاتی و نبود مدیریت از بین می رود/ای کاش مسئولان و مدیران فرصت کنند یکبار این مطلب را با دقت بخوانند
حتی فکر کردن به «تغییر» و «اصلاح» نیز گاه باعث افسردگی و بیماری می شود، چرا که در عمل، این دو غیرممکنی است که نمی تواند اینجا ممکن شود. شاید کمتر از پنج درصد، بیش از نود درصد ثروت ایران را در اختیار داشته باشند، و شاید که بهترین و بیشترین امکانات فقط در انحصار ده درصد افراد جامعه باشد. بسیاری هستند که حتی برای درمانهای ساده نیز به پزشکان و بیمارستانهای خارج از کشور مراجعه می کنند، و حتی یک قرص سرما خوردگی ساده ایرانی نیز مصرف نمی کنند. پزشکان ثروتمندی در همین یزد هستند، که فرزندان و نوه هایشان در خارج کشور زندگی می کنند و سالی چند ماه برای چکاپ پزشکی به آنسوی آب ها می روند، و اما در جلسات و در جمع ها، از ایران و یزد و فرهنگ یزد سخن می گویند. مشکلات فردای ایران بمراتب بیشتر از مشکلات امروز ایران خواهد بود، چرا که بسیاری امروز به ایرانی بودن افتخار نمی کنند، و روز بروز استفاده از عنصر فکر در بسیاری از قضایا کاهش می یابد، و گاه آنانی که نمی دانند، مربی و مسئول آموزش و یاد دادن می گردند.
پس از تلفن و در کمتر از پنج دقیقه اورژانس 115 رسید، رسیدنی قابل تقدیر و تحسین برانگیز، و اما با آنکه بیمه تکمیلی بودیم و نزدیکترین مرکز درمانگاهی، بیمارستان دکتر مرتاض و بعد شهدای کارگر بود، اورژانس گفت ما مجبور و دستور داریم تا بیمار را به بیمارستانهای زیرمجموعه دانشگاه پزشکی ببریم، و اینگونه بود که ساعت 19 روز مولود که تعطیل بود، سر از اورژانس بیمارستان بزرگ و پرامکانات شهید صدوقی یزد درآوردیم، زیر نگاه پرستاران کارکشته و کاردانی که در رشته خود تخصص داشتند، دانشجویان و رزیدنت ها، در حالیکه هیچ پزشک متخصصی آنها را همراهی نمی کرد، یکی یکی بسراغمان آمده و برای تکمیل اطلاعات پزشکی خود، سوالاتی پرسیدند و رفتند. یک سرم وصل کردند و «فشار» و «نوار قلب» و «خون» گرفتند و منتظر رسیدن نتیجه آزمایش خون شدیم؛ دو رزیدنت دختر و چهار ریزیدنت پسر اطراف یک میز نشستند و بر سر بیماری ما و یا بیماری دیگر شروع به بحث و تبادل نظر نمودند. وقتی برای گلایه با دکتر زارع معاون درمان تماس گرفتیم، دیگر بیمار سفارشی هم شدیم! با آمدن جواب آزمایش خون، برای تشخیض بهتر و بیشتر یکبار دیگر هم خون گرفتند و بر سر گرفتن نوار قلب دوباره، و بخاطر ننوشتن دستور توسط رزیدنت، بین پرستار و رزیدنت هم مجادله شد، مجادله ای لفظی و جالب، و اما پس از ساعتی، سرانجام نتیجه شور یکی از رزیدنت ها با ریزیدنتی که تیتر دکتر هم داشت، به در سی سی یو بستری شدن ما منجرشد، که چون دوازده تخت سی سی یود پر بود، و جای خالی نداشتند، ما را به بخش قلب فرستادند. ساعت دوازده شب وارد بخش شده و بر روی تخت شماره یک بستری شدیم و وقتی احوال دکتر متخصص را پرسیدیم، گفتند: فردا صبح. شب تا صبح هیچ پرستاری بسراغمان نیامد و ما نیز چون نیازی نبود، هیچ سراغی از پرستاران نگرفتیم. صبح زود پرستاری یک کپسول بالای سرمان گذاشت که ناشتا بخوریم و اما یادش رفته بود لیوانی آب نیز همراه کپسول بیاورد! برای بردن لیوانی به آزمایشگاه، بین دو خدمه ای که یکی می رفت و یکی می آمد نیز مجادله ای لفظی درگرفت، آنهم در بخش قلبی که بیست و دو بیمار داشت و دو پرستار! وقتی تعداد بیمار و پرستاران را فهمیدیم، از سر شوخی، پیامکی برای معاون درمان فرستادیم ( خیلی جالب است که یک بخش و بیست و دو بیمار، فقط دو نفر نیرو دارد. استاندارد جهانی را ولش! اوضاع در افغانستان و عراق و ترکیه چگونه است!) و پیامک دکتر زارع در جواب آمد که ( برو ببین خصوصی چه خبر است!)
سرانجام ساعت ده صبح پزشک متخصص جوان و غیرمعروفی آمد و پس از معاینه ای کوتاه، دستور اکو داد، تا در صورتیکه اکو خوب بود مرخص شویم. ساعتی طول کشید تا ما را برای انجام اکو به محل کاردیوگرافی بردند، یک پزشک اینسوی میز نشسته بود و یک ریزیدنت آنسوی پرده اکو را انجام می داد، که میان انجام اکو ناگهان تلفن همراهش زنگ زد و او در حین صحبت با تلفن همراه و تعیین و مجادله بر سر زمان شیفت کاری،عمل اکو را نیز بر روی «قلب» ما انجام می داد، اکویی که در نهایت مهر و امضا دکتر دیگری را داشت و تعجب، فاصله پنج درصدی بین نتیجه و تشخیص اعلام شده دکتر و رزیدنت بود. رزیدنت توانایی قلب را پنجاه و پنج درصد و پزشک پنجاه درصد اعلام کرده بود! شاید در هیچ کجای دیگر دنیا، هیچ پزشکی قادر نباشد که موقع مداوا و ویزیت بیمار به کار دیگری مشغول باشد و با تلفن هم صحبت کند!
بیمارستان بزرگ و مجهز و پر امکانات شهید صدوقی، زیر مجموعه دانشگاه علوم پزشکی، و در خدمت و انحصار زیدنت هایی است که در آینده «پزشک» و «متخصص» خواهند شد، و اما دانشجوبان و رزیدنت هایی که برای یاد گرفتن، پزشک متخصصی در کنارشان نیست چه یاد می گیرند؟ و چگونه می توانند بدون استاد راهنما، راه درست را با کمترین اشتباه پیدا کنند؟ و براستی حیف اینهمه امکانات و تجهیزات نیست که در دست افراد ناشی قرار گرفته است؟
متخصص ترین فردی که در اورژانس بود و حداقل در کار خود تخصص داشت، حرف های جالبی در رابطه با تجهیزات بیمارستان می گفت، از اینکه بسیاری از دستگاههای موجود قدیمی هستند و دهها سال از ساخت و تولید آنان گذشته، و از اینکه آمار عمل باز قلب در یزد به اندازه چند ایالت بزرگ و پرجمعیت آمریکا می باشد! نکته مهمی که هیچکس در پی کسب آمار و مقایسه آن با دیگر استانها و کشورهای جهان نیست.
اینکه بدون برنامه و بدون توجه به نیازهای اصلی استان، چندین میلیاردتومان پول صرف تهیه دستگاههایی برای عمل پیوند قلب در بیمارستان افشار شده، و در نهایت چند عمل پیوند صورت گرفته و چه نتایجی داشته نیز دیگر برای بسیاری مهم نیست! و اما نکته اینست که رزیدنت هایی که امروز پزشک متخصص در کنار و همراهشان نیست، در آینده چه متخصصانی خواهند شد؟ و آیا فرزندان و نوه های متخصصان و استادان امروز، فردا برای مداو و درمان بسراغ آنان خواهند رفت؟
برای ترخیص و استفاده از بیمه تکمیلی باید برگه ای از بیمارستان به دفتر مرکزی بیمه ایران که در آنسوی بلوار جمهوری اسلامی بود ارسال می شد، و اما در عصر ارتباطات و امکانات، کاری که می توانست یک فاکس ساده انجام دهد، برای بیمه قابل قبول نبود، و با صرف بنزین و استفاده از اتومبیل، نامه بیمارستان از انتهای صفائیه به اونور بلوار جمهوری «برده» و «آورده» شد، تا ثابت شود که کار «بیمه ایران» نیز باید بنوعی با کار بیمارستان شهید صدوقی یزد همخوانی داشته باشد.
یک شب در بیمارستان شهید صدوقی یزد ماندیم و اما با خود عهد کردیم که دیگر هیچگاه برای مداوا و درمان و بستری شدن به این بیمارستانی که از سوء مدیریت رنج می برد و بنام سومین شهید محراب مزین است، باز نگردیم.
امروز سرمایه گذاری بسیار عظیم و سنگینی در ایجاد بیمارستان شهید صدوقی یزد انجام گرفته، و بیمارستانی که می توانست نگینی در جنوبشرق کشور باشد، کم کم در حال تبدیل شدن به نماد بی تدبیر و بی تفاوتی می باشد. نماد اینکه چگونه می توان از بهترین چیزها بدترین نتیجه ها را گرفت. محرومینی از دیگر نقاط محروم و بی امکانات کشور برای مداوا به این بیمارستان مراجعه می کنند، و اینگونه است که انسانهای بیمار و رنجور و پزشک ندیده، وسیله ای برای آموزش و آزمایش و کسب تجربه دانشجویان جوان پزشکی می شوند!
اعلام نمی کنیم مردم، که می گوییم خودمان با توجه به آنچه که دیدیم دیگر اعتمادی به بیمارستان شهید صدوقی نداریم و حتی به جواب آزمایش و نوار قلب و اکو آن نیز با دیده تردید نگاه می کنیم، و بهمین دلیل ساده عصر روزی که مرخص شدیم به مطب دکتر متخصصی رفتیم. دکتر لطیف، که جای امثال او در کنار رزیدنت های بیمارستان خالی می باشد.
تبدیل به قطب پزشکی شدن یزد یک شعار فریبنده است که با این شیوه های مدیریت نتایج خوبی در بر نخواهد داشت، و اینگونه آموزش ها نیز زنگ خطری است برای سازندگان بیمارستان صنعت یزد، که در آینده و پس از شروع بهره برداری، پزشکان و متخصصان مورد نیاز بیمارستان را از کجا تامین خواهند کرد؟ دانشگاه علوم پزشکی یزد، در حق دانشجویان و رزیدنت ها و پزشکان و بیماران و بیمارستان های زیرمجموعه دارد جفا می کند، و وقت آنست تا در شیوه آموزش عملی پزشکان جوانی که گاه سخت شوق آموزش و بیشتر یاد گرفتن نیز دارند، تجدید نظری صورت گیرد.
خراب شدن همزمان چند دستگاه سیتی اسکن در بیمارستانهای یزد، نکته مهم و زنگ خطری است که باید آن را جدی گرفت. گاه وجود یک دستگاه سالم و خوب، بهتر از وجود چند دستگاه خراب می باشد!
نکته: از کادر اورژانس 115 و پرستاران اورژانس که با این مجموعه همخوانی و هماهنگی ندارند، تشکر می کنیم!
تبصره اول: تعداد عملهاي جراحي قلب در ايران و چين با هم برابر است
عضو انجمن قلب ايران با اعلام اينكه سن ابتلا به بيماريهاي قلب و عروق در ايران 7 تا 10 سال جوانتر از ساير كشورهاي دنياست، گفت: تعداد عملهاي جراحي قلب در ايران و چين با هم برابر است.
به گزارش فارس، محراب مرزبان، سرپرست كميته پژوهشي انجمن جراحان قلب ايران، در آستانه روز جهاني قلب با بيان اين خبر افزود: سالانه 35 تا 50 هزار مورد عمل جراحي قلب در كشور انجام ميشود كه در مقايسه با كشور چين با جمعيت يك ميليارد و 300 ميليوني كه همين تعداد عمل جراحي قلب دارد و آمريكا با 500 هزار مورد در سال بسيار بالاست. وي افزود: با پيشرفت تكنولوژي در دنيا جراحان ايران همگام با آخرين روشهاي درماني تمام بيماريهاي قلبي و جراحيهاي فوق تخصصي را با موفقيت انجام ميدهند. مرزبان گفت: نيمي از مجموع بيماران مراجعه كننده به مركز قلب و عروق كشور با دارو قابل درمانند و تنها 25درصد از اين بيماران نيازمند اعمال جراحي باز هستند.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 22,ژانویه,2025