مهندس سیدمحمد بهشتی، مشاور ارشد رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در دومین هماندیشی حامیان بزرگ ترین بافت خشتی زنده جهان گفت: گاه از سرِ ناچاری، منظورمان از بافت، بخشی از کالبد شهر است که سابقه تاریخی دارد. اگر مخاطب اهل فهم باشد نباید گفت بافت تاریخی یزد. باید گفت شهر تاریخی یزد؛ با همه بسترش و منظومه زیستی شهر؛ یزدی بودن یزدی ها، یزد بودن یزد، همه جزو بافت تاریخی و ثروت شهر است. ارزش های بافت، تنها کالبدی نیست، همه چیزهایی که «یزد» هست ارزش دارد. یزدی ها باید متوجه باشند و نسبت به یزدی بودن خود و یزد بودن یزد، خشوع پیدا کنند.
سیدمحمد بهشتی در این هم اندیشی که با حضور دبیرکل یونسکو در ایران، دکتر محیط طباطبایی، مهندس سیدحمید کلانتری، دکتر علیرضا آیت اللهی و متخصصان معماری و مرمت برگزار شد، یکی از مهم ترین اتفاقات در مورد بافت تاریخی را تنزل منزلتی آن می داند و می افزاید: فکر می کنم بافت تاریخی اکنون به عنوان قاعده هرم منزلتی تبدیل شده و اگر مکانی تنزل مرتبه دهد بافت اجتماعی آن دگرگون شده و همه می خواهند فرار کنند. متناسب با جایگاه منزلتی، بافت اجتماعی جدید مستقر می شود و این یعنی بر علیه بافت تاریخی عمل کردن. باید بافت تاریخی ارتقای منزلت پیدا کند و این راه حل فنی ندارد و دانش دیگری را می طلبد.
مشاور ارشد رییس سازمان میراث فرهنگی می افزاید: در صحبتی که با مشاوران توسعه شهری تبریز داشتیم، بسیاری از مشاوران صاحب نام اظهار ندامت می کردند و خواهان بخشش بودند. آمارگیری که در تبریز انجام شد نشان داد تنها 7 درصد ساکنان تبریز، پدربزرگ تبریزی دارند و این شهر دچار کمبود اهل است و ارزش های شهر را متوجه نمی شوند اما خوشبختانه فکر می کنم یزد کمتر دچار این بلا شده و در یزد، عمدتاً یزدی ها مدیریت می کنند. و شاید به این دلیل، بخشی از بافت باقی مانده وگرنه همان بلای بلوار بسیج بر سر همه بافت می آمد.
این یک خبر خوب است و بی دلیل نیست که شما همچنین اجتماعی را تشکیل می دهید. زمانِ مدیریت ما این اجتماع تنها در سازمان میراث فرهنگی تشکیل می شد. و همه مدیران، بافت را تنها برای میراث می دانستند. انگار این بافت برای شهر نیست. الآن که عده ای از اهل شهر، خود را مالک بافت می دانند و احساس می کنند به آنها تعلق دارد، خبر بسیار خوبی است و انسان امیدوار می شود که مشکل اینجا مرتفع شود.
سید محمد بهشتی می افزاید: گاهی از سرِ ناچاری، منظورمان از بافت، بخشی از کالبد شهر است که سابقه تاریخی دارد. این از این بابت است که شنونده انگار جور دیگری متوجه نمی شود. اگر مخاطب اهل فهم باشد نباید گفت بافت تاریخی یزد. باید گفت شهر تاریخی یزد؛ با همهی بسترش. همه واجد ارزش است نه فقط ساختمان هایی که چند هکتار از آن باقی مانده. قنوات این شهر، مزارع، راه ها، سیستم دفاعی، عناصر شکل گیری شهر، منظومه زیستی شهر که با شهر کار می کرده. شهر یزد را چون خورشیدی که سیاراتی اطراف آن بوده، باید در نظر گرفت. بین این ها پیوندهایی وجود دارد که در آن خونی جریان دارد و نباید قطع کرد. شهر تنها با کالبدش نمی تواند زندگی کند. زندگی باید در شریان هایش بچرخد. کیفیت پوشش گیاهی اصیل، یزدی بودن یزدی ها، یزد بودن یزد، همه جزو بافت تاریخی است و همه ثروت شهر است و ارزش های بافت، تنها کالبدی نیست، همه چیزهایی که «یزد» هست ارزش دارد. اینها محدود به زیبایی نیست البته هرچیز درستی هم زیباست اما ارزش آن به درستی و معقول بودن و تعادل وجودیِ آن است که در همه مناسبات موجود است.
وی که در سخنانش بیش از همه بر واژه «یزد»، تکیه می کند می گوید: یزد باید همچنان یزد باشد. حتی خارج از -آنچه به نام- بافت تاریخی، اتفاق می افتد که آنجا هم یزد است. خوشبختانه هنر دوران متأخرمان آن است که ساختمان هایی با عمر کوتاه می سازیم و می توان امیدوار بود که در زمان کوتاهی برچیده شود. خوشبختانه این بنیه را نداشتیم که خراش هایی ایجاد کنیم که کاری نتوان کرد. اگر در مسیر معقول با نگاه معقول قرار بگیریم می توان امیدوار بود در 30 یا 40 سال آینده، همه درست شود. چون هیچ ساختمانی در یزد نداریم که بیش از 40 سال عمر کند. بلد نبودیم بیش از آن. حتی با استفاده از بتن، آهن، ساختمان هایی یک بار مصرف ساختیم. نه که با خشت، ساختمانی بسازیم که از دوره آل مظفر تا امروز همچنان باقی است. ما هیچگاه اینگونه معمّر و طولانی به موضوع هیچ وقت نگاه نمی کردیم. فرزندان ما نه چیزهای ارزشمند و نه مقاومی پیش رو دارند.
وی می افزاید: یکی از چیزهایی که اگر اتفاق بیفتد می شود امیدوار بود در مسیر درست قرار گرفتیم اینکه متوجه باشیم در نسبت با یزد بودن یزد و یزدی بودن یزدی ها خشوع پیدا کنیم. از موضع بالا نگاه نکنیم. مهندسی و دانشگاه به ما تکلف می آموزد نه دانش و علم. از موضع بالا، هرچیزی خود را پنهان می کند و ما را فریب می دهد. این ویژگی فرهنگ است. اگر اهل دل باشی خود را نشان می دهد. می خواهند از این ویژگی والا برای گردشگری استفاده کنند ما زندگی می کنیم تا آنها ببینند اما باید در وهله اول برای خودمان باشد نه که خود را محروم کنیم. مانند آن است که گندم بکاریم برای کاه. اگر برای گندم بکاریم، کاه هم می آید.
باید بپذیریم که نمی دانیم. یک بنای بتنی امروز را می توانیم اینگونه تا 800 سال نگه داریم؟ یا حتی تا 100 سال دیگر چه وضعی خواهد داشت؟ قطعات برج ایفل فولادین از آغاز، 12 بار عوض شده. نکته مهم دیگر اینکه باید ادب مواجهه با بافت تاریخی را باید به جا بیاوریم.
زمانی که آرشیکت بزرگ، فیلیپ جانسون، می خواست در اصفهان، طرح مجتمع مسکونی را کنار پل خواجو برنامه ریزی کند، از مسئولان، ضوابط حریم خواست. پاسخ دادند: ما ضوابط حریم نداریم. و او با بررسی اصفهان در سال 55، ضوابطی تعیین کرد و مجتمع را ساخت. حالت بنا شبیه جوانی است که زانوی ادب زمین زده و محو تماشای پل خواجوست، این در چهره اش انعکاس پیدا کرده و نمی خواهد اظهار وجود کند. آنقدر بنا مؤدب است که احتمالاً هیچ کدام از دوستان ندیده اند.
در برابر یزد ادب به جا بیاوریم و ارزش بگذاریم. پا روی آن نگذاریم. این بنا، چیزی فانتزی نیست. که در تاقچه بگذاریم مانند عکس پدربزرگ و جلوی او هرکاری دوست ندارد انجام دهیم. باید مانند پدربزرگی که بر سر سفره ما نشسته در برابرش ادب به جا آورد.
رییس سال های پیشِ سازمان میراث فرهنگی بیان می کند: در دنیا شهرهای تاریخی کم نداریم. آنها با صفت هویتشان با هم متفاوتند و هنر آنها به همین تفاوت است. اما وقتی بیمار می شوند همه شبیه به هم می شوند. تنزل پیدا می کند، همه می خواهند از شرش راحت شوند و طمع می کنند چون در نقطه مرکزی است آن را صاف کرده و بنای جدید بسازند.
در فیلم «رم، شهر بیدفاع» که در ماه های آخر قبل از جنگ دوم جهانی شروع می شود، رم 1948 را نشان می دهد که قابل تصور نیست بتواند زنده شود اما اکنون سروسامان یافته. قطعاً بافت تاریخی یزد، کیفیتی، وضعیتی و احوالی بهتر از آن رم دارد. پس امیدی که بتواند درست شود به نظر من خیلی زیاد است. گرفتاری هایی که در شهرهای تاریخی دنیا وجود داشته و لاینحل بوده رفع شده. زمانی به استیصال می رسیم که صورت مسأله را درست متوجه نشویم.
من خوشحالم که در یزد، یزدی هست و یزدی ها به صفت یزدی بودن خود دارند فعال می شوند و این انسان را امیدوار می کند که بالاخره ما یک یزد آباد خواهیم دید فقط شاید خیلی طول بکشد که ما بدانیم همهی این، یزد است نه فقط این بخش کوچک و در همه جا یزدی ها زندگی می کنند و ارزش بافت، کالبدی نیست. اگر حسینیه فهادان مرمت شود و آیین ها احیا نشود، چه خواهد داشت؟ یا خانه ها مرمت شود و مردم زندگی نکنند، دکور سینمایی است و زندگی نیست. زندگی باید جریان یابد و کیفیت حیاتی. و این تنها با ارتقای منزلتی بافت امکان دارد. که امکان حضور نخبگان را در آنجا فراهم کند و آداب و فرهنگ و منزلت آنجا را تغییر خواهد داد و به بالای هرم خواهد رسید. و اکنون بارقه های امیدِ به وجود آمده است...
بهشتی در پایان گفت: در یزد، تنها زمانی موفق می شوید که یزدی باشید و متذکر به آن باشید و متوسل به آن شوید. اما یزدی بودن یعنی چه؟ ابعاد زیادی دارد. سمبل بسیاری از ویژگی های فرهنگ ایرانی، در یزدی بودن نمود دارد و در یزد به حد اعلا بوده است. یکی رندی است. یعنی پرده پرده بودن. دیگری کیمیاگری است. گوهر نهفته در دل چیزی را که در پس چندین پرده مخفی است به فعل درآوریم و این ویژگی حاشیه کویر است و در یزد به حد اعلا وجود دارد. دیگری، نگاه کیمیاگرانه و یکی دیگر قائمیت به ذات است. ایستادن روی پای خود و فتح قله. مثل تک درختی بین بیابان که نمی تواند تکیه کند و زیر سایه دیگری باشد باید تنها و واحد در بادها دوام بیارد. اسطوره ما آرش است که به تنهایی مأمور تعیین مرز سرزمین است.
وی خاطرنشان می کند آنکه بیش از همه نمی داند یزد چیست و یزدی کدام است خود یزدی ها هستند. و تنها ناخودآگاه رفتاری دارند. ایجاد سرمایه اجتماعی برای ایجاد حرکت راهگشاست. حتی ساختمان مدرن را می توان یزدی ساخت. که این شهر تاریخی یزد را معنا می کند.
گفتنی است دیگر حاضرانِ این نشست که در ساختمان «پژهان» برگزار شد، دکتر قلینژاد، علیرضا تابش ریس دفتر رییس سازمان میراث فرهنگی، مهندس پژمان ضیائیان، دکتر احمد روستا، دکتر کاظم مندگاری، مهندس سیدمنصور علاقهبند، مهندس پوینده، مهندس سیدمحمدرضا فهیمی، دکتر مهدی صادقاحمدی و مهندس لیلی اولیا بودهاند و به گفته حمیدرضا صالحیه یزدی، مدیرعامل تابا، نشست بعدی این مجموعه 15 بهمن ماه در یزد برگزار خواهد شد.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 23,ژانویه,2025