ببنید وقتی نوحه خوان و منبری ما در روز عید در یزد از مردم گریه می گیرد آخر این انصاف است؟ کجای عالم با مردمانشان چنین می کنند./ همه مردم باید بروند به سمت شاد زندگی کردن

 

هفته نامه پرگار چندی پیش مصاحبه ای را با حجه الاسلام راشد یزدی انجام داد که با توجه با مباحثی که جدیداً در فضای سیاسی استان مطرح شده نسبت به باز نشر بخشی از آن اقدام میکنیم.

حجت الاسلام کاظم راشد ملقب به راشد یزدی در یزد در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده است. پدرش مرحوم حاج علی‌اکبر مردی متدین و اهل خیر و ساکن محله قدیمی فهادان یزد بود. وی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در سال 1334 وارد حوزه علمیه یزد شد و به تحصیل علوم اهل بیت(ع) همت گماشت. وی در طول سالهای تحصیل خود، محضر استادان بسیار بزرگی را درک کرد. از محضر آقایان علاقه‌بند مدرسی مقدمات و سطح اول را بهره برد. سپس به قم هجرت کرد و در چند سالی که در قم دروس سطح را می‌خواند به درس آیت الله صدوقی، آیت الله مصباح و آیت الله مشکینی رفت و از محضر آنان بهره بد.

شیخ شیرین از محزونی مردم شهرش گلایه دارد و امیدوار است روزی یزدی ها از حزنی که اقلیم و جبر جغرافیا بر سرشان آورده رها شوند.

برخی معتقدند فرهنگ امروز یزد به نوعی مورد حمله واقع شده است و به مفهوم تئوری دچار افول شده است. تا چه حد این ادعا را قبول دارید؟

نه اصلا قبول ندارم که فرهنگ یزدی ها دچار افول شده است. فرهنگ یک مبحث نسبی است. یزد یک موقعیت بکر دارد. کمتر مهاجرپذیر بوده است و اصالت مردم حفظ شده است. از حمله های بزرگ و تاریخی و اقوام دیگر در امان بوده ایم و کمتر ورد هجمه قرار گرفته ایم و شاید بتوان گفت همین مسئله باعث شده مردم یزد کمتر اهل ترس و جسارت باشند. آرام هستند و تندخو نیستند. من معتقدم اقلیم جغرافیای روی روان مردم نیز تاثیر دارد. مردم یزد محزون هستند.

طبق آمارهای ارائه شده نیز توسط برخی سازمان های ذیربط یزدی ها غمگین ترین مردم ایران هستند.

البته حزن مردم تاثیر از اقلیم دارد. شما نگاه کنید عین دوازده ماه سال در یزد محرم هست و هر روز جایی برای رضوه رفتن و مراسم هست. علاقه مردم یزد به روضه و گریه نشان می دهد مردم حزن دارند و شاد نیستند. در روزمره زندگی هم نا امیدوارنه به زندگی می نگرند. شما به شیرازی ها نگاه کنید. دنبال بهانه می گردند شاد باشند. ولی مردم یزد چه! در دو فصل شاد سال فصل بهار و پاییز، یزدی ها با هجوم طبیعت مواجه اند. من یادم هست در گذشته به خاطر توفان های شن در این دوفصل همیشه مادرم ناراحت بود. به دلیل خسارتی که این توفان به تمیزی زندگی اش می زد. خوب زن خانه دار یزدی شاد نیست. مرد یزدی هم شاد نیست.

 این شادی را چگونه باید تولید کرد؟

ببنید وقتی نوحه خوان و منبری ما در روز عید در یزد از مردم گریه می گیرد آخر این انصاف است؟ کجای عالم با مردمانشان چنین می کنند. در هیچ کجای کشور در روضه یک زن غش نمی کند ولی در یزد ذکر مصیبت می کنیم حتما یک مورد داریم. این یعنی مردم دلشان گرفته، حزن دارند و می آیند روضه. وظیفه همگانی است. همه مردم باید بروند به سمت شاد زندگی کردن. به خدا قسم اسلام دین شادی بخشی است. هر کسی گفته اسلام یعنی گریه و عزاداری یک کلمه هم از دین زیبا نمی داند. باید شاد بودن را یاد گیریم. نگاه کنیم به دیگران.

 به یزد لقب حسینیه ایران داده اند و از همین منظر مورد توجه هست.

بحثی نیست. ارادت ما به اهل بیت (ص)سرجایش ولی آخر کجای اسلام برخی از این رفتارها آمده است. مردم برای زندگی به شادی نیاز دارند. اقلیم و جغرافیا و برخی مساول دیگر بمجال شاد بودن را به مردم یزد نداده است. ولی می شود. این ارتباطات و رفت و شدها باعث شده کمی فضا بهتر شود. کمی مردم به سفر اهمیت بدهند و کمی شاد باشند ولی همگانی نیست. توصیه من به مردم یزد این است که به دنبال شاد بودن بروند. دین اسلام، دین شادی است و شادی مردم هیچ مخالفتی در اسلام ندارد

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا