هنرنمایی سازمان تاکسیرانی در پایانه مسافربری یزد
پیامی گویا از کاربران
جناب آقای شوق در صورت امکان در صفحه اصلی وبلاگ و با تفاسیر زیبای خود منتشر نمایید....
بدون مقدمه:
ساعت بین 4 تا 7 صبح
یکی از روزهای تابستان و شهریور 1392 و مکان پایانه مسافربری یزد جایی خیلی دور از شهر و خانه مدیرانی که باید مسافران را پاس دارند و از حقوق حقه آنان دفاع کند.
نمی دانم آخرین باری که سوار اتوبوس شده اید کی و از کدام مسیر بوده است و اساسا چند ساعت در اتوبوس مجبور شده اید با انواع فشارها و خستگی ها دست و پنجه نرم کنید. به نظر من تفاوتی ندارد از کرمان آمده باشید با طی پنج ساعت مسافت یا از شهرهای دورتر با بیش از پانزده ، شانزده ساعت در هر دو مورد سفر با اتوبوس خستگی های خود را دارد .
ساعت چهار، پنج یا شش صبح مسافرین با خستگی و چشمانی تشنه خوابی اندک؛ از پله های اتوبوس پیاده می شوند و رانندگانی بی توجه به خود و آنچه باید باشند و نیستند مواجه می شوند یکی سیگار به لب دیگری با لحنی تند و دیگری ...
ترکیب مسافرین قطعا تمام یزدی نیست یکی برای تحصیل، یکی برای درمان دیگری به دنبال کار و شاید اندکی هم برای دیدن زیبایی های یزد چه بسا در بین مسافرین توریست هم باشد مسافرینی که نخستین بار به یزد آمده باشند هم دیده شوند و حتی کسانی که شغل و پستی تاثیر گذار داشته باشند
در همان صبح مورد نظر دزدیده دو توریست آلمانی را می دیدم که هاج و واج تنها به قیافه رانندگانی نگاه می کردند که در آن صبح تاریک چگونه هم حرف می زنند هم کرایه تعیین می کنند و هم سیگار خود را با لذت دود می کنند و دیگران را در این لذت دود آلوده شریک
نوبت می گیری آدرس می دهی و متصدی آن قسمت که معروف است به سید، کرایه ات را تا ریال آخر می گیرد. اساس کار بر مبنای «در بستی» است اما این موقع صبح علنا به راننده می گوید «توراهی هم سوار کن»و البته یک لفظ خیرخواهانه کسی «کسی نمونه گناه دارند!!!»
و تو کرایه دربست می دهی و سوارماشینی می شوی که مسافرینی دیگر هم دارد حالا با آن همه خستگی باید صبر کنی تا راننده خیرخواهانه چند نفر دیگر را برساند
این تنها بخشی از ماجرای صبحگاهی ترمینال یا همان پایانه مسافربری است و ای کاش آن قدر که حساس بودیم کسی به جای ترمینال نگوید پایانه به حقوق مسافرین هم حساسیت نشان می دادیم
این مطلب طی مکالمه ای طولانی به سمع و نظر جناب آقای ابویی رسیده است که ایشان بنده را بسیار خوب توجیه کردند یک بار هم در صفحه نخست دو روزنامه ی بشارت نو درج شده است و اما کو گوش شنوا
این مطلب را به چند دلیل برای شما فرستادم:
- نخست معتقدم وبلاگ شما در بسیاری از موارد مؤثر عمل کرده است
- دوم به دلیل برخی ارتباطات مبهم سایت یزد فردا با شهرداری و برخی مدیران شهری رغبتی برای انعکاس در فضای آن سایت ندارم
- سوم این را آخرین راه قبل از شکایت رسمی به برخی دستگاه های نظارتی در نظر گرفتم
- چهارم شماره اشتراک آن تاکسی و برخی ابهامات را فعلا محفوظ نگاه می دارم
و اما چند سوال از مدیریت تاکسیرانی یزد:
1- شخصی که متصدی کیوسک مستقر در پایانه مسافربری است همان کسی است که قبلا کیوسک فرودگاه را داشت آن جا هم دچار برخی هرج و مرج ها بودیم که داستانش مفصل است چرا؟
2- در گفتگوهای غیر رسمی رانندگان صراحتا عنوان می شود متصدی کیوسک مستقر در پایانه مسافربری با مدیران رده بالای تاکسیرانی لابی می کند نظر آقای ابویی چیست؟
3- چرا باید راننده و مسافر از نحوه برخورد متصدی مربوطه ناراضی باشند؟
4- در برابر خدماتی که شهرداری در اختیار این آقا قرار داده است ایشان چه خدماتی ارائه می دهند؟ صدا زدن رانندگان با بلندگو؟ سوار کردن چندین مسافر در یک ماشین با چند مسیر؟ ساعت دو بامداد آمدن و هفت صبح رفتن؟ سربالا جواب دادن؟
5- آیا امکان انتشار مزایده و قیمت های پیشنهادی وجود دارد؟ چرا این شخص تنها برنده مناقصه یا مزایده ای است که رانندگان زیر لب آن را صوری می دانند
6- آقای ابویی حاضر است یک روز از ساعت دو تا هفت صبح به صورت ناشناس در محل حضور پیدا کند و دست گل به آب داده ی خود را ببیند؟
7- شهرداری، شورای شهر و شخص آقای ابویی موافق کشیده شدن این موضوع به سازمان بازرسی و ارگان رسیدگی به جرایم کارمندان دولت هستند؟
8- آقای ابویی، فرستادن پیامک های مناسبتی مهم تر است یا سرزدن به حوزه های تحت مدیریت؟
9- باقی بماند سازمان بازرسی ...
امضا محفوظ
تبصره اول: هواداران جناب ابویی که شاهکارهایشان در شهر و بخصوص ورودی های خیابانهای اصلی! بخوبی مشهود است از شورا رفته اند، و شورای چهارم شاید که دیگر با ادامه مدیریت ایشان در سازمان تاکسیرانی موافقت نکند، پس اندکی صبر کنید شاید چیزی که شما و مسافرین فهمیده اید، اعضای شورای چهارم و شهردار و مسئولان شهر هم بفهمند
تبصره دوم: دوست گرامی بقول یزدی ها اینقدر «سمن» است که «یاسمن» توی آن گم است! اینقدر شهر بجا مانده از مدیریت شورای سوم و شهردار میروکیلی مشکل اساسی دارد، که این مسائل توی آن گم است!
تبصره سوم: و اما شما هم اگر همچون اعضای شورای سوم شهر وضعتان خوب بود و با حق ماموریت و حقوق شورا توانایی استفاده از اتومبیل های خارجی و هواپیما را داشتید، هیچوقت با اتوبوس به این طرف و اونطرف نمی رفتید! آخر برادر من شما در همه این سالها کدام مدیر و مسئولی را دیدی که از اتوبوس استفاده کند؟ در اوایل انقلاب یکی دکتر سید رضا پاکنژاد بود که شهید شد و این اواخر هم مرحوم یحیی زاده بود، که اجل مهلتش نداد. تاکسیرانی هم مثل اتوبوسرانی! شما فکر می کنید مدیرعامل و اعضای خانواده محترم مدیرعامل اتوبوسرانی برای ایاب و ذهاب از اتوبوس واحد استفاده می کنند؟ آیا هیچوقت دیده اید و شنیده اید که عضوی از اعضای شورای شهر با اتوبوس به شورای شهر آمده باشد؟ خوشبختانه هم اتومبیل دولتی در خدمتشان هست و هم راننده. بروید و دیگر با این حرف ها نه خودتان را حرص بدهید و نه ما را. شب بخیر!
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 17,ژانویه,2025