محمد رضا شوق الشعراء


آقای وزیر کشور!
توسعه صنعت را در یزد پایان دهید!
یزد، قطب پزشکی و آی تی ایران می شود!؟

آقای وزیر کشور!
تا قبل از انقلاب اسلامی، استان یزد از معدود استانهای ثروتمندی بود که ساختمان دادگستری آن چند اتاق و زندان کوچک آن چند زندانی بیشتر نداشت و دولت در آن سرمایه گذاری انجام نداده و صنعت و کارخانه های بزرگ یزد خصوصی بود، سرمایه گذاری هایی که دولت در پس ازانقلاب در یزد انجام داده، هیچگاه به نفع مردم یزد و به سود یزدی ها نبوده و بیشتر تبعات و آسیب های آن سهم یزدی ها شده است، که نمونه بزرگ و مهم آن فولاد آلیاژی و صنایع آلاینده لاستیک است.
یزد را سالیان سال با پارچه و شیرینی حاج خلیفه که مصرف آب کمی داشتند در جهان می شناختند، و اینک یزد درگیر دود و تشنگی، که بزرگترین بیمارستانها و مدارس و شرکت ها و صنایعش هنوز خصوصی می باشد، ادامه حیاتش به آبی که از کوهرنگ می آید وابسته است.
آقای وزیر کشور!
حیات یزد و اصفهان اینک در یک مسئله بهم گره خورده و وابسته به هم شده است، پس ازانقلاب با خواست و تلاش نمایندگان وقت اصفهان در مجلس، طرح فولاد مبارکه که متعلق به منطقه خلیج فارس بود، به اصفهان برده شد و اینک ذوب آهن و فولاد مبارکه اصفهان با گسترش بی رویه و مصرف آب زیاد، تامین آب شرب مردم اصفهان و یزد و کاشان و زاینده رود را بخطر انداخته اند، صنایعی که می بایست در کنار آبهای نیلگون خلیج فارس ساخته می شد، بنابر سیاست های غلط استعماری، به قلب کویر برده شده است و اینک تامین آب این صنایع، بزرگترین معضل و مشکل دولت ها می باشد و اما این اشتباه طی سالهای اخیر در یزد نیز با تاسیس فولاد اردکان و میبد تکرار شده است و هیچکس ازخود نمی پرسد که آب مورد نیازگندله سازی و فولاد و شیشه اردکان و فولاد میبد و یزد و بافق از کجا باید تامین شود؟ آیا چاه صنعت یزد بر لب دریا هست و یا اینکه آسمان مدام بر سر مردم یزد می بارد!؟
بجای انتقال آب خلیج فارس به کویر بهتر نیست که ذوب آهن اصفهان و فولاد مبارکه و فولاد یزد به شهرهای حاشیه خلیج فارس منتقل شود!؟
آقای وزیر کشور!
سالیان سال یزد خشک کویری و کم آب، مهاجر خیز بود و اضافه جمعیت یزد به دیگر شهرهای ایران و جهان مهاجرت کرده و سرمایه و تفکر یزدی در دیگر نقاط جهان موجودیت می یافت و اشتغال و تولید ایجاد می کرد، و در نهایت مقداری از سود آن نیز با افتخار برای کارهای عام المنفعه به یزد بزمی گشت، و اما اینک یزد مهاجرخیز، مهاجر پذیر شده و بسیاری از شهرها و استانهای «آب خیز» ایران برای اشتغال به یزد کویری و کم آب مهاجرت کرده اند. صنایع ایجاد شده در یزد بیشتر برای غیریزدی ها شغل ایجاد کرده و اینست که یزدی ها مدام اینبار بجای مهاجرت، از یزد فرار می کنند. بسیاری از نمایندگان سابق مردم استان یزد در مجلس، اینک نه ساکن یزد، که ساکن تهران هستند و این مسئله چه چیز را اثبات می نماید!؟ بجز صدرطباطبائی، کدام یک از نمایندگان سابق مردم استان یزد، اینک در یزد ساکن هستند!؟ حتی نماینده مردم یزد در مجلس خبرگان نیز ساکن یزد نیست، همچون که بسیاری از مدیران سابق یزد نیز امروز ساکن یزد نمی باشند.
آقای وزیر کشور
صنایع کاشی استان یزد که در میبد کوچک تجمیع شده و در حال گسترش به بافق و ابرکوه و دیگر نقاط استان می باشد، آب و خاک و هوای استان را از بین برده است، و اینک مهمترین کاری که برای استان می شود انجام داد، کنترل و نظارت بر صنایع موجود و عدم توسعه صنعت استان و بخصوص صنعت کاشی و فولاد می باشد. بهبود و ساماندهی و کنترل آلایندگی و رشد کیفیت و حفظ صنعت موجود برای یزد امروز و یزد فردا کافی می باشد.
آقای وزیر کشور
اینک بخاطر سرانه بالای پزشک و بیمارستان در یزد، بیماران زیادی از جنوب و شرق و غرب کشور و حتی کشورهای حوزه خلیج فارس برای درمان به یزد می آیند و یزد شرایط آن را دارد که با کمترین آلودگی و تبعات، قطب پزشکی کشور شود.
یزد دانشگاهها و بیمارستانهای بزرگی دارد، و با اضافه شدن پزشکان و استادان بزرگ می تواند که قطب علم و درمان ایران شود، و این به همت یزدی هایی که «پیشگامان کویر» و «ستاره کویر» را دارند، آسان و ممکن است، بشرط آنکه دولت به وظیفه خود در قبال یزد خوب عمل کرده و یزد را بدست یزدی ها بسپارد.
آقای وزیر کشور!
نمایندگان مردم اصفهان و قم و تهران در مجلس از قدرت بالایی برخوردار می باشند، و در حالیکه مردم اصفهان و تهران و قم برای انتقال و تامین و مصرف آب شرب، پولی به دولت پرداخت نکرده و هزینه انتقال آب را نداه اند و نمی دهند، یزدی ها نجیب، با قبول تبعات سنگین و گزافی که موسسه کوثر بر استان تحمیل نمود، بخشی از هزینه انتقال آب کوهرنگ به یزد را تقبل و پرداخت نموده اند و این پرداخت هزینه همچنان ادامه دارد، و اما اگر دولت ها عدالت و قانون را در نظر داشتند، یزد امروز اینگونه بود!؟
آقای وزیر کشور
یزدی را که امروزمی بینید، یزدی است که یزدی ساخته و اگر دخالت و ساخت و سازها و تفکرات دولتی نبود، وضعیت آن بمراتب بهتر از اینی که هست بود. یزدی در طول تاریخ بسته به شرایط و نیاز کار می کرده و خود خوب می دانسته که یزد و یزدی به چه نیاز دارد و در یزد چه باید ساخت و داشت و چه نباید نساخت و نداشت.
آقای وزیر کشور!
استان یزد، نماد فاصله طبقاتی و بی عدالتی است و نماد عدالت آن در حوزه های انتخابیه مشهود می باشد، اردکان هفتادهزار نفره یک نماینده در مجلس دارد، یزد و صدوق ششصد هزار نفره یک نفر نماینده و خاتم و ابرکوه و بافق و مهریز و بهاباد دور ازهم و با جمعیت چند برابر اردکان نیز یک نماینده در مجلس دارد و تفت و میبد دور ازهم نیز یک نماینده. در هیچ کجای دیگر ایران چنین نمادی را نمی توان دید. نمادی که در دوران خاتمی شروع شد و در دوران احمدی نژاد ادامه یافت، و باعث عقب ماندگی استان یزد و پیشرفت ظاهری اردکان شد! و اما آیا این نماد در دوران دولت روحانی نیز حفظ خواهد شد؟
آقای وزیر کشور!
صنعتی که به آب زیاد نیاز داشته باشد، یزد را نابود خواهد کرد و وقت آنست که جلوی صادرات آب و خاک از یزد گرفته شده و تفکر و دیدگاه دیگری بر یزد حاکم شود، دیدگاهی که بر اصل توسعه فرهنگی و انسانی وعدالت بنا شده باشد، و تابع کوره داران و کاشی سازان نباشد!
آقای وزیر کشور
استان یزد، تشنه مدیریت و تفکر است، پس به مدیری متفکر که بداند و بفهمد و بخواهد نیاز دارد، مدیری «شجاع» که یزد را بر محور فرهنگ و اعتدال و عدالت به پیش برده و با قانومنمندی و شایسته سالاری، کیفیت را بر جای کمیت بنشاند.
آقای وزیر کشور!
برای انتخاب استاندار یزد، اعتدال و عدالت و قانون و لیاقت و شایسته سالاری و مصالح و منافع مردم استان را در نظر بگیرید و اسیر جوسازی و هیاهوی گروههای سیاسی نشوید. یزد، استانداری می خواهد که یزد و یزدی را بشناسد و یزدی و ساکن یزد باشد. پس خوب بنگرید و عجله نکنید. پس از دوران خاتمی و احمدی نژاد، اینک یزد منتظر یک معجزه است!

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا