انتخابات تمام شده و خیلیها دوست دارند بدانند که این روزهای دکترعارف چگونه میگذرد؟
انتخابات خیلی خوب برگزار شد و مردم هم، سنگ تمام گذاشتند و نشان دادند که هم به انقلابشان وفادار هستند و هم به ارزشها و جایگاه کشور را در معادلات سیاسی-بینالمللی ارتقا دادند. من این روزها جلساتی دارم که مردم و گروههای مختلف مراجعه میکنند. نقطهنظرات و مطالبات مردم مطرح میشود. در عین حال گروههای مختلف به نوعی اعلام همبستگی و همکاری برای فعالیتهای آینده میکنند.
چه شد که تصمیم گرفتید در انتخابات حضور داشته باشید و چه شد که کنارهگیری کردید؟
دلیل حضورم شرایط کشور بود. در طول سه، چهار سال گذشته با جوانها و دانشجویان حشرونشر زیادی داشتم و احساس میکردم که شکاف عمیقی بین نسل اول انقلاب با نسل سوم ایجاد شده است، وقتی با آنها صحبت میشد متوجه میشدم که یک حالت بیتفاوتی و قهرکردن در آنها وجود دارد، حوادثی که در جامعه اتفاق افتاده بود بهخصوص در دانشگاهها که فضای امنیتی و بستهای حاکم بود در ایجاد این حالت در دانشجویان و جوانان نقش بهسزایی داشت. با شناختی که از جوانها داشتم احساس میکردم، میشود آنها را برگرداند. به همین دلیل به عنوان یک تکلیف به صحنه آمدم و مهمترین دلیلم برگرداندن و امیدوارکردن نسل جوان به آینده و ایجاد شور و شوق مردم به مشارکت در انتخابات بود که در هر دو بخش من هم در کنار دیگرانی که کمک میکردند که فضای خوبی شکل گیرد سهمی داشتم. برای من اجماع، همدلی، تفاهم و وحدتنظر همیشه مطرح و مهم بود و توجه داشتم به هزینههای زیادی که به دلیل تفرق در گذشته پرداختهایم. به همین دلیل از زمان جدیشدن کاندیداتوریام، بحث اجماع را مطرح کردم. من از اردوگاه اصلاحطلبان آمده بودم، خودم را اصلاحطلب میدانستم. منش اصلاحطلبی را منش انقلاب میدانم و این را در طول 30سال گذشته بارها مطرح کردهام و فکر میکردم که برای ایجاد یک گفتمان منطقی و معقول باید به سمت اجماع برویم و این شعار را تا آخر ادامه دادم و به آن وفادار ماندم.
چه برنامهای برای سرمایههای اجتماعی دارید که به میدان سیاست آمدند و رای دادند؟
مساله اصلی حفظ سرمایه اجتماعی ارزشمندی است که خلق شد. ما در دومخرداد هم این سرمایه اجتماعی را داشتیم اما به دلیل مشغلههای کاری و درگیرشدن اصلاحطلبان در دولت، نتوانستیم از این سرمایه اجتماعی به خوبی پاسداری کنیم. در این مقطع زمانی، وظیفه همه ماست که این سرمایه اجتماعی را حفظ کنیم. نباید سرمایه اجتماعی را از دست دهیم. دولت آینده باید نسبت به مطالبات مردم پاسخگو باشد. مردم به خاطر مطرحشدن مطالباتشان و خاستگاهی که نمایندگانشان در بین مردم داشتند رای دادند، بخشی از پاسخگویی به این مطالبات وظیفه دولت است. ولی همه آن به عهده دولت نیست موردی که بیشتر تاکید دارم، وظیفهای است که خارج و در کنار دولت به عهده جریانات سیاسی میباشد. در دولت اصلاحات تشکلها ایجاد شدند اما چون آنچنان نهادینه و عمیق نشدند، با تغییر دولت بسیاری از آنها از بین رفتند و غیرفعال شدند. ما باید از تجربه دوران اصلاحات استفاده کنیم و تلاش کنیم که سازمانهای مردمنهاد در متن جامعه ایجاد شود. با همین رویکرد در سال 88 بنیاد امید ایرانیان را با وجود همه نامهربانیها و دشواریها تشکیل دادیم و امروز یکی از کارهایی که ما در این بنیاد انجام میدهیم این است که بیاییم و این تشکلها را ساماندهی کنیم. منتها بخشی از مطالبات مردم در قالب تشکلهای سیاسی شکل میگیرد. در مقطع فعلی به اندازه کافی حزب داریم، اما متاسفانه بخشی از این احزاب غیرفعال هستند یا حضور پررنگی از آنها نمیبینیم. یکی از راهکارهایی که میشود دنبال کرد فعالکردن این حزبهاست.
فکر میکنید تا چه اندازه فضا برای فعالیت حزبی مناسب است؟
رویکرد حزبی را در فعالیتهای سیاسی قبول دارم و یک ضرورت میدانم. باید تحزب را بپذیریم. اما یک زمینه اجتماعی را لازم داریم که نه مردم تجربه خوبی از تحزب دارند و نه ساختار دولتی ما آمادگی پذیرش تحزب را دارد و باید در هر دو بخش کار کنیم. زمانی که هر دو بخش آمادگی نسبی داشته باشند میتوان حزب فراگیری تشکیل داد. تعریفی که از حزب فراگیر دارم این است که باید از پایین به بالا رشد کند نه از بالا به پایین. بسیاری از احزاب در سالهای بعد از انقلاب از بالا به پایین شکل گرفتهاند، عدهای دور هم جمع میشوند که منویات یک تعداد محدود را ساماندهی کنند در این صورت به محض اینکه راس تشکیلات مشکلی پیدا میکند و کنار میرود حزب هم غیرفعال میشود یا ممکن است که حذف شود. آنچه که در این مقطع مدنظرم هست و با دوستان بر روی آن فکر میکنیم این است که اگر قرار باشد که یک حرکت سیاسی را دنبال کنیم، باید سعی کنیم که با تعامل و همفکریای که با بدنه اصلاحطلبی کشور داریم در این مسیر پیش برویم و امیدواریم که در این راه، هم مردم رویکرد حزبی را بپذیرند و هم گردانندگان این حزب بپذیرند که باید به نظر افراد تمکین کنند و تصمیمگیرنده اصلی بدنه اصلی تشکل هستند و انشاءالله در ساختار حکومتی ما حزب و تحزب جایگاه مناسب خود را پیدا کنند.
آیا میتوان اینطور پیشبینی کرد که محمدرضا عارف روزی رهبر جریان اصلاحات باشد؟
اولا من خودم را رهبر این جریان نمیدانم و عضوی از مجموعه اصلاحطلبان میدانم. بعد از این انتخابات مردم برروی ضرورت داشتن یک تشکل فراگیر حزبی تاکید بیشتری دارند. در گروههای مختلفی که دیدار میکنم تقریبا یکی از مطالباتشان این است که جریان اصلاحطلبی سامان سیاسی فراگیر پیدا کند.
شما گفتید که از اول بر اجماع اصلاحطلبان تاکید داشتید، بعدها هم در مراسمهایی که برای شما و آقای روحانی تشکیل میشد، حرف از ائتلافزده شد. اما روایتهای مختلفی از این ائتلاف هست. ما میخواهیم روایت عارف از ائتلاف را بدانیم؟
فکر میکنم در شرایطی هستیم که باید یک دولت منسجم و قوی سر کار بیاید. فعلا باید رییسجمهور منتخب حمایت شود. آنچه از اول مطرح کردم این بود که حول محور آقای خاتمی هر اجماعی صورت بپذیرد-البته ساز و کار آن را وارد نمیشوم که آیا منطقی و دموکراتیک بود یا نه- و جمعبندی ایشان هر چه باشد تمکین میکنم و همین کار هم انجام دادم.
هنوز هم آقای خاتمی را میبینید؟ چون گفته بودید که دیدارهای مکرر با ایشان داریم.
بنا بر ضرورت با همه بزرگان دیدار و گفتوگو میکنم.
آخرین باری که بیش از 24خرداد با ایشان دیدار کردید چه زمانی بود؟
پنجشنبه قبل از انتخابات که ایشان به همراه سیدحسن آقای خمینی و آیتالله بجنوردی و چند نفر از دوستان به منزل ما آمدند.
راجع به چه موضوعی صحبت کردید؟
بحثها خودمانی و دوستانه بود. البته عزیزان در مورد بهاصطلاح کار بزرگی که من انجام دادم تقدیر و تشکر کردند.
با آقای روحانی فقط یک دیدار داشتید؟
نه، دو دیدار بود یک دیدار اوایل پیروزی ایشان صورت گرفت و یک دیدار روز 15تیر.
گمانهزنیهایی درباره اینکه شما قرار است معاون اول شوید وجود دارد این موضوع را تایید میکنید؟
نه، تاکنون چنین پیشنهادی از طرف آقای روحانی نشده است.
در دیدار دوم شما با آقای روحانی درباره چه موضوعاتی صحبت کردید؟
بهصورت کلی درباره شرایط کشور و تشکیل کابینه صحبت کردیم.
یعنی قرار است که در کابینه آقای روحانی باشید یا نه؟
ایشان پیشنهاد معاون اولی به من ندادند.
یعنی احتمال دارد که در جای دیگری باشید؟
بهعنوان یک عضو هیاتعلمی دانشگاه صنعتیشریف و در فرهنگستان علوم و نهادهایی همچون مجمع تشخیص و شورایعالی انقلاب فرهنگی خدمت میکنم.
عملکرد انتخاباتی اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
عملکرد اصلاحطلبان در انتخابات ضعیف بود و به نظرم یک توهم شکست بر بخشی از اصلاحطلبان حاکم بود. بارها در جمع دوستان و در جلسات مختلف مطرح کردهام که بدترین نگرش برای یک جریان سیاسی توهم شکست است. جریان سیاسی برای ادامه حیات خود باید حضور داشته باشد. البته حضور، لزوما موجب پیروزی نمیشود و میتواند با شکست هم مواجه شود. نه اصلاحطلبان میتوانند قهر کنند و نه یک جریان سیاسی میتواند فعالیتش را متوقف کند. بخشی از مشکلات آنها ناشی از فضای بستهای بود که بر اصلاحطلبان حاکم بود حتی زمزمههایی در بخش بهاصطلاح تند آنها در مورد تحریم انتخابات شنیده میشد. من برای حضور در انتخابات از کسی اجازه نگرفتم. منتها قاعدتا به دلیل ارتباطم با دوستان، رایزنیهایی میکردم. احساس تکلیف کردم که در انتخابات حضور داشته باشم. برای دفاع از تفکر اصلاحطلبی وارد میدان شدم و گفتم خودم را در اردوگاه اصلاحطلبی میدانم و این تفکر را نمایندگی کردم.
چقدر فکر میکنید که موفق بودهاید.
در فاز اول، تحریم احتمالی را شکستم. قبل از آمدنم صحبت از تحریم بود. اتهامهایی هم برخی افراد به من زدند. مثلا میگفتند کاندیدای بخش امنیتی کشور هستم یا اینکه اصلاحطلب بدلی هستم که با حوصله و سعهصدر با این حرفها برخورد کردم و مسوولیت خودم را انجام دادم بنابراین اولین کاری که کردیم شکست تحریم بود. به تدریج بخشهایی احساس کردند که باید به میدان بیایند و تلاش کردم که اصلاحطلبان را به میدان بیاورم البته دیگران هم در این زمینه کمک کردند. احساس من این بود که دو جریان اصلی انقلاب، اصلاحطلبان و اصولگراها باید به صحنه بیایند و رقابت کنند من از خرداد 91 بهطور جدی به میدان آمدم و خواستم بگویم که تفکر اصلاحطلبی هم به میدان میآید و خودم را به عنوان کاندیدا مطرح نکردم. در بهمنماه سال گذشته اعلام کردم که اگر آقایان خاتمی و هاشمی بیایند، کاندیدا نمیشوم و بعد هم بحث اجماع را مطرح کردم که روی هر کس اجماع شود میپذیرم. فلسفه اجماع این بود که اصلاحطلبان را به سمت اجماع و فعالیت انتخاباتی ترغیب کنم و البته موفق هم شدم.
در کلیپی که از شما در سالن حجاب پخش شد. در چشم شما اشک دیده میشود دلیل آن اشک چیست؟
گاهی انسان فکر میکند که از چه پتانسیلها و سرمایههایی به دلیل هواینفس و خودخواهیها و تنگنظریها استفاده نمیشود، در این قبیل موارد اشک ریختن حداقل کاری است که میتوان انجام داد. من نگران آینده جوانهای کشورم هستم.
یکی از وعدهها و صحبتهای زمان انتخابات شما به مردم برطرفشدن فضای امنیتی و رفع حصرها بود که شما از آن بهعنوان استخوان لای زخم نام بردید. الان با توجه به شرایطی که شما دارید فکر میکنید این جریان به کجا خواهد رسید و آیا تلاشی برای رفع حصرها انجام میدهید؟
من آنزمان که این وعده را میدادم در قامت یک کاندیدای رییسجمهوری مطرح میکردم. بارها تاکید کردم اگر انتخابات پرشوری برگزار شود این موضوعات با تفاهم قابل حل است. البته من نسبت به حضور مردم در انتخابات خوشبین بودم و در چند مصاحبه مشارکت و حضور بالای 70درصدی مردم را پیشبینی کردم که بعضی از دوستان در جلسات وقتی مطرح میکردم تبسم میزدند.!!! تغییر و اصلاح فضای امنیتی در اختیار دولت است. ما ظرفیت نظام را میدانیم. رییس دولت باید بتواند و میتواند بخشی از مسایل مانند حصرها را با تعاملی که با دستگاههای ذیربط دارد حل کند. قول من هم این بود که با پیگیریکردن از طریق دستگاههای ذیربط مساله حصر را حل کنم. من به عنوان یک فرد، در چهارسال گذشته این موضوعات را پیگیری میکردم ولی تمایل نداشتم رسانهای شود چون نیازی به رسانهایشدن نبود.
الان چطور؟ پیگیری میکنید؟
من وظیفه خود میدانم با تعاملی که با گروههای مختلف دارم بتوانم آن را پیگیری و تا حد توان در حل این معضل کمک کنم.
چقدر به مسایل فرهنگی و اعتلای فرهنگ و هنر در جامعه فکر میکنید؟
به هنر و فرهنگ علاقهمند هستم. انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود، یکی از مزیتهای ما بخش فرهنگ و هنر است. برای استفاده از این مزیت باید انگیزه را در اهل فرهنگ و هنر بالا برد و زمینه لازم را برای بروز خلاقیتها فراهم کرد و برای اینکار باید فرهنگ را به اهل فرهنگ سپرد و با اعتماد میدان را برای فعالیتهای فرهنگی و هنری با هدف تاثیرگذاری و جذب جوانان باز گذاشت در حقیقت باید پیشخوان فرهنگی کشور را برای پاسخگویی به نیاز مردم و نسل جوان و مصونیتبخشی جوانان از تهاجم فرهنگی تقویت کرد.
آخرین کتابی که خواندید چه بود؟
کتابهای علمی زیادی را معمولا مطالعه میکنم.
در حوزههای دیگر چطور؟
یک مجموعه شعر نو بود به نام «عاشق لو نرفته» که به تازگی خواندم.
پس میشود به حضور شما در عرصه فرهنگ امیدوار بود.
سعی میکنم که حضور پررنگتری داشته باشم ولی واقعا گرفتارم هم در دانشگاه و هم در مجامع دیگر اما تلاش میکنم حضور بیشتری داشته باشم.
نگاه شما به فضای رسانه چگونه است؟
انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی و متکی به مردم بود. ما این را در حرف گفتهایم و باید در عمل هم نشان دهیم. باید رسانه قوی داشته باشیم تا مطالبات مردم را مطرح کنند و نقد کنند. منتها تا رسیدن به آن رسانهها خیلی فاصله داریم. من نقد جدی به خود رسانهها دارم. ممکن است که بگویند محدودیت و مشکل داشتیم، اما هر کاری هزینه دارد. نمیتوانید کار بدون هزینه انجام دهید. دموکراسی هزینه دارد. اطلاعرسانی هزینه دارد. هیچ راهی جز داشتن رسانه مستقل که مطالبات مردم را در همه بخشهای حکومت بیان کنند نداریم. رسانهها عموما مشکلات را در دولت میبینند آیا رسانهها تاکنون به روند قانونگذاری انتقادی جدی داشتهاند؟ در هیچ رسانهای ما ندیدیم که چگونگی قانونگذاری را نقد کنند یا مصوبات مراجع قانونی را به نقد و بررسی بگذارند. در بهترین شرایط، رسانهها به بخشهای دولتی میپردازند و گاهی هم با تعاملی که با دستگاههای دولتی دارند به یکباره نظرشان ظرف یکمدت کوتاهی تغییر میکند. این برای رسانه مستقل مناسب نیست. رسانه باید مستقل بوده و به هیچ دستگاهی وابسته نباشد. شرایط موجود شرایط مناسبی نیست. برای نهادینهشدن رسانهها بهخصوص استقلال رسانهها باید تلاش کرد تا آسیبپذیری آنها به حداقل برسد و رسانهها در شرایط منطقی و بدون ترس و واهمه وظیفه اطلاعرسانی خود را انجام دهند.
پس از اینکه احمدینژاد در یک برنامه تلویزیونی دستاوردهای خود را از دیگر دولتها متمایز دانست اعتراض شما را نسبت به ارایه آمار غیردقیق از مسوولان شاهد بودیم.
فکر میکنم همه مسوولان باید در ارایه آمار وسواس به خرج دهند. متاسفانه طی سالیان اخیر آمارهای غلط به مردم داده شد. این خیلی بد است و باعث میشود مردم به مسوولان اعتماد نکنند. درست نیست که درباره موضوعاتی همچون تورم هر مسوولی آمار متفاوت دهد و تذکر من کلی بود و اینکه نباید اعتماد مردم را سلب کرد. مردم باید صددرصد به حرف دولتمردان خود اعتماد کنند. بنابراین باید همواره اطلاعات دقیق و صحیح به مردم داده شود. مردم بهتر از مسوولان مسایل کشور را تحلیل میکنند و در جریان مشکلات کشور قرار دارند و با دریافت آمار و اطلاعات دقیق، مردم بهتر میتوانند مسوولان ر ا همراهی و کمک کنند.
بهنظر شما نقاط افتراق اصلاحطلبان با روحانی در چیست؟
نمیدانم چقدر صحیح است که به این موضوع بپردازیم. در شرایطی که نیاز به همدلی داریم بحث روی انشقاق و تفاوت اصلاحطلبان با رییسجمهور منتخب درست نیست اما همگرایی زیادی وجود دارد. باید به فرد پیروز احترام گذاریم. مهم این است که الان آقای روحانی رییسجمهور است و باید بتواند منش، روش و دیدگاه و وعدههای خود را در عمل پیاده کند.
بیشترین مطالبات مردم در زمانی که در عرصه انتخابات بودید چه بود؟
در کوتاهمدت مطالبات معیشتی بود. گرانی حدود 80درصد جامعه را زجر میدهد همینطور مساله بیکاری، مسکن و اشتغال. اما مهمتر از آن منزلت مردم است که طی سالیان اخیر زیر سوال رفته است. یکی از شعارهای ما منزلت و عقلانیت بود فضای امنیتی و نگاه قیممآبانه به مردم، منزلت مردم را خدشهدار کرده بود. بارها تاکید داشتم که باید بتوانیم منویات و آرمانهای انقلاب را دنبال کنیم و کار را به اهلش بسپاریم. هنر باید توسط هنرمندان، فرهنگ توسط اهل فرهنگ، صنعت توسط صنعتگران اداره شود چون اینها بهتر از ما کار میکنند و بهتر از ما منافع و مسایل خودشان را میدانند.
در جلسه اخیرتان با آقای روحانی، چقدر امید دارید که مطالبات مردم برآورده شود؟
ما امیدواریم. ما باید به آینده امیدوار باشیم. امیدوارم آقای روحانی با رایزنیها و مشورتها و تعاملی که میکنند یک دولت قوی تشکیل دهند که هماهنگ با ایشان باشد و بتوانند مطالبات مردم را پیگیری کنند.
اکثر گروهها وقتی صحبت میکنند میگویند ما سهمخواهی نمیکنیم اما عملا اتفاق میافتد. شما وضعیت را چطور ارزیابی میکنید. آیا کسانی سهمخواه هستند؟
کسانی هستند که میخواهند دستاوردها را به نام خود ثبت کنند، مثل تحلیل بعضی از روزنامههای خاص که خودشان هم میدانند غلط است.
بخش بزرگی از نیروها، اصلاحطلبان هستند که هشتسال خیلی فعال نبودند، کابینه دولت یازدهم خیلی برای اینها جا ندارد. تکلیف این افراد چیست و آیا آنها به سمت تشکل مدنی میروند؟
فعالیت که فقط عضویت در کابینه نیست. کابینه بخشی از حکومت و اداره کشور است. به نظر من باید نهادهای مردمسالار را تقویت کرد. باید جمعبندی روشنی از عملکرد هشتساله اصلاحات داشت. چه شد که تعداد بالای سازمانهای مردمنهاد به یکباره فروکش کرد؟ سعی کنیم بر اساس منطق و اصول نهادهای مدنی شکل بگیرند تا آسیبپذیری کمتری داشته باشند. بر این باورم که هیچ راهی جز تحزب نداریم. در کشور ما انتخابات زیادی برگزار میشود، مجلس، ریاستجمهوری، شوراها و... فعالیت در انتخابات از راه حزب است. باید تحزب را بپذیریم. باید به تشکلهای مدنی بهای لازم داده شود. باید جوانان را برای عضویت یا تشکیل تشکلهای مدنی تشویق کرد و تسهیلات لازم را در این زمینه فراهم کرد.
شما گفتید که دوست ندارید درباره کنارهگیریتان صحبت کنید. تاثیر کنارهگیری شما در رای یکدورهای روحانی چقدر است و آیا فکر میکنید که این رفتار شما برای سیاسیون الگو میشود؟
اجازه دهید من اینگونه سوالها را جواب ندهم. مردم جواب دادهاند. کار خودم را وظیفه میدانستم. منتها مردم با بزرگی خودشان برخورد کردند و تحلیلهای مختلفی از این کار شده است.
بعضی از روزنامهها اخیرا یادداشتهای مختلفی درباره میزان رایآوری شما به عنوان کاندیدای اصلاحطلب منتشر کردهاند مانند روزنامه کیهان. شما اخیرا گفتید که اصلاحطلبان در دام این فضاسازیها نیفتند. با توجه به روحیهای که از شما سراغ داریم فکر میکنید باز هم سکوت میکنید یا میخواهید جوابی به این مساله دهید؟
نه من جوابی نمیدهم. من بعضی جوابدادنها را به قول معروف دنبال نخود سیاه رفتن میدانم و وقت پرداختن به این مسایل را ندارم. نگاه ما باید مثبت باشد و نگاه اخلاقمدارانه میتواند رقبا را قانع کند که بهگونه دیگری رفتار کنند.
میتوانیم امیدوار باشیم که شما هر زمانی که در کابینه حضور پیدا کردید مطالبات مردم را پیگیری کنید؟
حضور در کابینه مربوط به من نیست و به آقای روحانی برمیگردد. اما خارج از کابینه در حد توان، اینگونه مسایل را پیگیری میکنم.
پنجشنبه 26,دسامبر,2024