دیدار سید محمد خاتمی با فرهادی/عکس
حجتالاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی به تماشای فیلم «گذشته» اصغر فرهادی نشست و با امضای پوستر این فیلم، آن را در موزه سینما به یادگار گذاشت.
نقدی بر " گذشته " اصغر فرهادی
محسن مردانی
اعتدال- دنیا و فضای فیلم را در یک نگاه کلی ، به طوری می توان خواند که در همان آغاز روی می دهد . آنجا که ماری ( برنیس بژو ) برای آن که ماشین را از پارک در بیاورد دنده عقب می گیرد و تصادف می کند ( بازگشت به گذشته و روی دادن یک فاجعه ) ، و در پی آن عنوان فیلم هم بر پرده نقش می بندد که در پس اش برف پاک کن های ماشین حرکت می کند ، گویی می خواهد گذشته را پاک کند ، فراموش کند ، ول کند و رها .
ولی آدم های آن بر خلاف همچین موردی عمل می کنند ، مدام در قضاوت هایشان ، دروغ و اشتباه هایشان با گذشته خود ارتباط دارند . گذشته ای که مانند یک سازه بر سرشان خراب می شود ، گذشته ای که بیرحم هست و در عین حال کندن از آن هم نا ممکن برایشان می نماید .
فرهادی در این کار خود با همان موتیف های آشنا یک ملودرامِ تراژدی را سوار هم کرده که به نوعی در هم تنیده شده است . "گذشته" اگر چه با وجود موقعیت های پیچیده و تعلیق و آشکار سازی های فراوان یقه ی بیننده خود را می گیرد ولی در مقابل بر خلاف اش ریتمی کند دارد ، ریتمی که می توان گفت نه دال بر بد بودن است و نه برای فیلم مزیتی همراه دارد . در ساختار روایتی فیلنامه هم پیش تعیین شده های بسیاری هست که در همان حال باقی می مانند و قرار نیست به سوال هایی که در طول پیش رفتن فیلم بر هم انباشته می شود کسی پاسخ گو باشد . در حقیقت روند فیلم به یک ارتباط اُرگانیسم وار شبیه است که افراد را در همان حال که بیرون از دایره دراماتیک قرار می دهد ارتباطش را با درون حفظ می کند . پیچش هایی که رودستمان می زند هرکدام ضلع یک پازلی می باشد که بر مبنای الگوی هوشمندانه در داستان ایجاد می شود .
فرهادی را در این فیلم بهتر است بدون گذشته در نظر بگیریم (گذشته ی کاری و فیلم سازی ) ، بدون گذشته ای که نیازی نباشد مدام در پی مقایسه ی آخرین کارش با کارهای جدایی ، درباره ی الی ، و... باشیم . البته این بیان مصداق آن نیست که دنیای شخصی فیلم ساز را هم کنار بگذاریم چرا که مسلماً شناخت همین امر است که ما را برای رو در رو شدن با فیلم راحت تر می کند . هرچند این عمل احمقانه می نماید ولی خُب از آنجا که بیشتر افراد به صرف نام فیلمساز آن را می نگرند با آن پس زمینه ای که پُر است از زن ها و مرد های ایرانی که حال فیلم "گذشته" غیر ملموس تر از هر چیزی برایشان چهره نشان می دهد .
مثلثی که با ورود احمد ( علی مصفا ) بعد از چهار سال به پاریس برای گرفتن طلاق از ماری شکل می گیرد ، از سمت دیگر با خرده پیرنگ های ایمیل ، جریان خودکشی سِلین ، لوسی ، کارگر خشک شویی ، و... در راستای یکدیگر به جلو پیش می روند . احمد در نگاهی به عنوان یک پدر غریزی که حتّی فؤاد هم به نوعی دلبسته او می شود . گاهی تنها نظاره گری می شود که تنها ایستادگی کاراکترش در فیلم با دخالت دادن خود برای حل یک بحران عمل می کند . در واقع احمد همچون لوسی از اینکه مردی را در خانه با ماری می بیند ناراحت است . البته لوسی دلیل دیگری نیز دارد که فکر می کند خودکشی همسر سمیر ( طاهر رحیم ) به خاطر رابطه ی مادرش با سمیر بوده که پی بردن سِلین از آن علت خودکشی اش شده ، و وقتی به احمد موضوع را می گوید او نیز در نقش یک نقال آن را هم به ماری و سمیر می گوید ، و این مسئله زمانی که لوسی خبر از ایمیل می دهد در ادامه امر قبلی فضاحت بار جلوه می کند ، و فیلم در مسیر دادن اطلاعات گویی دچار تناقض می شود ، مانند آنکه خودش هم تازه متوجه فرستادن ایمیل شده باشد . احمد نسبت به گذشته خودش را سرزنش می کند و سعی بر توضیح آن بر می آید و می خواهد عذر خواهی کند ، مانند آن زمانی که فؤاد و لئا برای کاری که کرده بودن و گرفتن کادو این عمل را انجام می دهند .
ماری در انتها جایی از احمد می خواهد که وسایل قدیمی خود را با خود ببرد ، او تصمیم گرفته که خاطرات قدیمی را در زندگی اش از بین ببرد ، بر خلاف ابتدای فیلم که احمد را به جای هتل به خانه می آورد و از او می خواهد که با لوسی حرف بزند هم تلاش او بر این است که تصویر پایانی از رابطه یشان را خوش تمام کند و شاید این گونه از شر خاطرات و گذشته در امان باشد و نیازی نباشد تا خود را سرزنش کند و به عقب باز گردد . مادری عصبی که سیگار می کشد و حس ترحمی نسبت به خود بر نمی گیرد .
سمیر همچون شخصیت اش سرد عمل می کند ، بیشتر شبیه به یک دلال و میانجی میان آدم های فیلم نامه کنش دارد و گاهی در پی کشف یک معما بر می آید .
امّا آنچه حضور دارد تصویر شق و رقی است که محمود کلاری از طراحی صحنه های کلائود لِنیور گرفته و کارگردانی که ، نه بدون نقص ، ولی باید به تماشایش نشست و آن را در ذهن خود مرور کرد تا هربار بویی را از فیلم استشمام کنی و دستی را بفشاری .
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 27,دسامبر,2024