بعد از انتشار مطلبی تحلیلی با عنوان "چرا حمایت ازآقای غرضی؟" به شدت مورد سؤال قرا گرفتم كه آیا قرار است به آقای غرضی رای بدهی؟ و پاسخ این بود كه صرفاً از ایده ها و مدل دولت مورد نظر آقای غرضی (كه انصافاً زیبا و آرمانی بود) حمایت كرده ام و نه شخص ایشان و هنوز در مورد انتخاب بهترین گزینه تصمیم نگرفته ام.
اما اینك كه كمتر از دو روز به انتخابات باقی مانده است، تقریباً تصمیم خود را برای انتخاب گزینه مناسب برای ریاست جمهوری گرفته ام. واقعیت این است كه همچون گذشته فضای غالب جامعه در ایام انتخابات در حال تبدیل شدن به فضای سیاسی و تقریباً احساسی است. با كناره گیری آقای عارف به نفع آقای روحانی و حمایت یكپارچه جریان اصلاحات از ایشان، تقریباً فضای سیاسی در حال تبدیل شدن به یك سه قطبی اصلاح طلبی، اصولگرایی میانه رو و اصولگرایی بنیاد گرا است.
ضمن احترام زیادی كه برای دوستان اصلاح طلب قائلم، معتقدم عقلایی ترین گزینه برای سكانداری قوه مجریه در این شرایط حساس و پیچیده (از نظر جهانی، منطقه ای و داخلی)، گفتمان اصولگرایی میانه رو است. دلیل این انتخاب را شاید بتوان در نكات ذیل به صورت خلاصه بیان نمود:
1- اگر هدف از تشكیل دولت را "ساماندهی امور برای تحقق پیشرفت و عدالت در جامعه و بالابردن شاخص های رفاه، امنیت، سلامت، آموزش و .. از طریق سیاستگذاری، راهبری، بسترسازی، كنترل و نظارت" بدانیم، بهترین و سریعترین مسیر برای رسیدن به این مهم، "حاكمیت یكپارچه" و همراهی همه نیروها، پتانسیلها و نهادهای قانونی، مدنی و مذهبی كشور (از رهبری نظام و قوای سه گانه تا شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، دانشگاه ها و حوزه های علمیه، قوای مسلح، بسیج و سپاه، ائمه جمعه و جماعات، مراكز آموزشی و فرهنگی، صداوسیما و ..) می باشد.
2- به دلیل پیچیدگیها و تعمیق جایگاه نهادهای فوق الذكر در شاكله حاكمیت كشور، هرگونه دوگانگی و ناهماهنگی در یكی از این اجزاء، منجر به اخلال در بهبود زندگی شهروندان و طولانی شدن مسیر توسعه كشور خواهد شد.
3- تجربه سكانداری گفتمان اصلاحات در 8 سال دولت آقای خاتمی نشان می دهد بدلیل اختلاف سلیقه بین اركان حاكمیت، یكپارچگی لازم در روند پیشرفت كشور وجود نداشته و فشارهای زیادی به دولت و در نتیجه مردم وارد گردید.
4- در هشت سال دولت آقای احمدی نژاد با وجود یكپارچگی بوجود آمده، بدلیل بی تدبیریها، لجاجت ها و زاویه گرفتن تدریجی با حاكمیت و همچنین تنگ نظری در استفاده حداكثری از ظرفیت سرمایه انسانی كشور، بخش عمده ای از فرصت های ایجاد شده برای توسعه و تعالی كشور از دست رفت.
5- گفتمان اصولگرایی بنیادگرایانه، وجه تشابه زیادی با دولت آقای احمدی نژاد از حیث تنگ نظری و عدم استفاده از سرمایه های انسانی كشور دارد (مصداق این ادعا جدال لفظی نماینده این گفتمان (آقای جلیلی) با مشاور مقام معظم رهبری در حوزه بین الملل (آقای ولایتی) در مناظره های تلویزیونی بود كه نشان می دهد این جریان حتی مشاوران امین رهبری را نیز زیر سوال می برد چه رسد به سایر مسئولین، كارشناسان و صاحبنظران)
6- برای تحقق اهداف كشور در حوزه ها و بخش های مختلف و رسیدن به چشم انداز ترسیم شده برای ایران 1404، راهی جز استفاده حداكثری از همه ظرفیت های فكری، انسانی، بین المللی و ... و همچنین همراهی همه نهادهای ذی نفوذ و صاحب قدرت و اعتبار با "دولت" نمی باشد و این میسر نخواهد بود مگر با انتخاب دولت اصولگرای میانه رو.
7- گفتمان اصولگرایی میانه رو (كه آقایان قالیباف و ولایتی آن را نمایندگی می كنند) با تجربه مدیریتی و اجرایی نسبتاً موفق و برقراری رابطه مناسب با جریان های فكری و نخبگان كشور نشان داده است كه می تواند از فرصت های پیش رو بخوبی استفاده كند و خردورزی و كارامدی را در دولت احیاء نماید. مطمئناً نتیجه این رویكرد، اعتلاء وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و درنتیجه رضایتمندی مردم و عزت و اقتدار ایران اسلامی خواهد بود.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024