نکته جالب آنکه طرفداران انتخاباتی جلیلی را افراد و محافلی تشکیل می دهند که طی ۸ سال گذشته به شدت از رئیس جمهوری احمدی نژاد حمایت می کردند. البته حامیان جلیلی و احمدی نژاد معتقدند این دو بسیجی هایی هستند که با گفتمان انقلابی اهداف نظام را به پیش می برند.

 

به گزارش ملّیت ،با مشخص شدن آرایش سیاسی اصولگرایان پس از اعلام بررسی صلاحیت ها، به نظر می رسد که اکنون مساله اصلی، انتخاب بهترین گزینه برای اداره کشور است که باید بر حسب بررسی های دقیق عقلانی و منطقی و نه احساسی انجام شود. بخشی از این گزینش به معرفی کاندیدای واحد در بین اصولگرایان مربوط می شود.


وبسایت نزدیک به ولایتی در ادامه اظهار داشت، در میان کاندیداهای اصولگرای مورد اقبال، شاید بتوان به جرات ولایتی و جلیلی را در کانون توجه محافل سیاسی دانست. طی چند روز گذشته آقای جلیلی تحرکات انتخاباتی خود را افزایش و نشان داده که در این موضوع جدی است. آقای جلیلی به دیدار مراجع قم رفته و یک نشست انتخاباتی هم با دانشجویان اصولگرای دانشگاه امام صادق داشته است.

سعید جلیلی دیپلمات هسته ای جمهوری اسلامی طی سال های اخیر وبا مذاکرات هسته ای ، بیشتر در انظار عمومی ظاهر شده است. او را بیشتر یک چهره دیپلمات یا امنیتی می دانند که در شورای عالی امنیت ملی و وزارت خارجه مسئولیت های مهمی داشته است.

 

به گفته نزدیکانش، منش رفتاری او پایبندی به اخلاق و تبعیت از فرامین رهبری است و حتی در مذاکرات هسته ای همان سیاست های مدنظر رهبری را بی کم و کاست پیش برده است اما با وجود همه این فضایل اخلاقی وسیاسی، آیا می توان جلیلی را در مقایسه با دیپلمات کار کشته دیگر یعنی علی اکبر ولایتی همطراز دانست؟

جلیلی از سال ۶۸ به وزارت خارجه رفت و در سال ۱۳۸۰ به دفتر مقام معظم رهبری راه یافت. برخی اصولگرایان به لحاظ روحیات انقلابی جلیلی را شبیه به محمود احمدی نژاد می دانند که با تفکرات انقلابی و بسیجی خیلی دیر وارد عرصه سیاست شد اما هوادارانش تمایل دارند او را بسیار عملگرا و پرتحرک جلوه دهند.

نکته جالب آنکه طرفداران انتخاباتی جلیلی را افراد و محافلی تشکیل می دهند که طی ۸ سال گذشته به شدت از رئیس جمهوری احمدی نژاد حمایت می کردند. البته حامیان جلیلی و احمدی نژاد معتقدند این دو بسیجی هایی هستند که با گفتمان انقلابی اهداف نظام را به پیش می برند.


کارنامه جلیلی نشان داده که وی با وجود ورود دیر هنگام به عرصه سیاسی ایران خیلی زود توانست اعتماد اصولگرایان را جلب کند. هیچ نکته منفی در سابقه عملکرد انقلابی وی دیده نمی شود اما یک مساله بسیار مهم در این میان مطرح است و آن اینکه تجربه نشان داده اداره قوه مجریه نیازمند سوابق اجرایی طولانی و تجربیات به مراتب گسترده تری است.


احمدی نژاد ۸ سال قبل با تجربه استانداری یک استان و صرفا به خاطر چهره ساده ای که از خود نشان داد سکاندار قوه مجریه شد. احمدی نژاد یک پژوی قدیمی داشت و همین نکته او را ساده زیست معرفی می کرد. سعید جلیلی هم با یک پراید ساده برای ثبت نام در انتخابات به وزارت کشور آمد. احمدی نژاد قبل از ریاست جمهوری سابقه اجرایی چشمگیری نداشت و نتیجه آن شد که وی در نهایت و طی ۸ سال نتوانست آنگونه که باید و شاید در عرصه داخلی و خارجی کارنامه موفق و شایانی از خود بر جای بگذارد.


واقعیت آن است که سیاستمدار بودن الزامات پیچیده تری را طلب می کند که صرف داشتن چهره ای مهربان ، رفتاری صبورو روحیه انقلابی صرف نمی توان افراد را بهترین گزینه محسوب کرد. ممکن است بی شمار افراد بسیجی با چهره های انقلابی و رفتاری سالم و منش نیکو بتوان در تار و پود نظام جمهوری اسلامی پیدا کرد که در صداقت آنها نمی توان کوچک ترین تردیدی ابراز کرد اما توان اجرایی داشتن برای اداره کشور مساله ای نیست که با محاسبات ساده ظاهری قابل محک زدن باشد.


در نگاه اول شاید بتوان گفت که «پسران خوب و مومن» که روحیه انقلابی و بسیجی دارند، بهترین گزینه ها برای قرار گرفتن در مصدر اجرایی باشند؛ اما شرایط امروز کشور به لحاظ داخلی و بین المللی الزامات بی نهایت متفاوتی از ۸ سال گذشته را طلب می کند. اقتصاد ایران به یک برنامه ریزی حساب شده برای ترمیم نیاز دارد که ولایتی برای آن یک نسخه جامع ۱۰۰ روزه پیچیده و در کنار آن گفته با بهره گیری از تیم زبده و قوی قصد دارد با رونق دادن به تولید طی یک پروسه مشخص، وضع را به حالت عادی باز گرداند.


به لحاظ بین المللی هم که دیگر جای هیچ گونه تردید در توانایی های ولایتی برای تعامل با دیگر کشورها وجود ندارد و اساسا صحبت کردن در این خصوص با توجه به کارنامه ولایتی تکرار واضحات است.
آقای جلیلی به عنوان یک دیپلمات می توانند بازوی توانمندی برای دولت آقای ولایتی به خصوص در عرصه دیپلماسی هسته ای باشند به خصوص که هر دوی این افراد از ولایت مداران نظام هستند که می توانند در چارچوب های مشخص شده اهداف جمهوری اسلامی را به پیش ببرند.


آقای جلیلی تا به الان هیچ برنامه مشخصی برای مسائل اقتصادی ارائه ندادند و صرفا با ایده «الگوی مقاومت هسته ای» تلاش کرده اند به نوعی آن را به اقتصاد نیز مرتبط کنند که زوایای آن به درستی از سوی ایشان بیان نشده است.


در شرایط فعلی، بخش قابل توجهی از اصولگرایان در حال ارزیابی برای به اجماع رسیدن در انتخابات ریاست جمهوری هستند و برخی ها منتظر هستند تا ببینند شرایط چگونه می شود.


آقای حداد عادل گفته اند به جلیلی هم توجه داریم. آقای قالیباف هم مشغول امور انتخاباتی خود هستند اما واقعیت آن است که این بار اصولگرایان باید به سمت مهارت و تخصص چرخش کنند نه ایده آل و آرمان.


گزینه های آرمانی – ایده آلی زمانی برای اداره کشور مفید است که اقتصاد داخلی در ثبات باشد و به لحاظ بین المللی نظام در شرایط خوبی قرار داشته باشد. اکنون، تجربه، تخصص و برنامه ،دغدغه اصلی قوای مجریه است.


به نظر می رسد اگر آقای جلیلی هم محاسبات خود را چند بعدی تر کنند درخواهند یافت که بهترین کار کنار کشیدن به نفع آقای ولایتی است.

در این حالت؛ آقای حداد عادل هم تصمیم خود را خواهند گرفت و به این ترتیب یک اجماع اصولی و عقلانی و نه مصلحتی در اردوگاه انتخاباتی اصولگرایان شکل خواهد گرفت که مبنای آن جامعیتی به نام، تعهد، تخصص، تجربه، اصول و کارآمدی خواهد بود.

آقای جلیلی به عنوان یک دیپلمات می توانند بازوی توانمندی برای دولت آقای ولایتی به خصوص در عرصه دیپلماسی هسته ای باشند به خصوص که هر دوی این افراد از ولایت مداران نظام هستند که می توانند در چارچوب های مشخص شده اهداف جمهوری اسلامی را به پیش ببرند.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا