مشایی

در

اختتامیه

جشنواره

تئاتر

فجر

عکس

       

شورای نگهبان اصلاً مشایی را تایید نمی‌کند، اما مصلحت‌اندیشی اختیار رهبری است

 

مشاور حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: بازار کاندیداها به‌ قدری شلوغ است که صحبت کردن در مورد آنها سخت است.

حجت‌الاسلام مجتبی ذوالنور، در حاشیه همایش سربازان بسیجی در حسینیه فضل‌بن‌شاذان آموزشگاه رزم مقدماتی شهید هاشمی‌نژاد نیشابور اظهار کرد: اصلاح‌طلبان تعدد کاندیداهای اصولگرا و فضای اقتصادی کشور را برای خود یک قوت در انتخابات می‌دانند.

وی عنوان کرد: اراده سید محمد خاتمی برای حضور در انتخابات جدی بوده و وی در حال ارزیابی فضا برای حضور خود است.

جانشین سابق حوزه نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه بازار کاندیداها به‌ قدری شلوغ است که صحبت کردن در مورد آنها سخت است، اظهار داشت: بسیاری از اصلاح‌طلبان خاتمی را فرشته نجات جریان چپ می‌دانند.

ذوالنور خاطر نشان کرد: فقط اصلاح‌طلبان افراطی همچون «جبهه مشارکت» در انتخابات شرکت نمی‌کنند ولی عقل سیاسی ایجاب می‌کند دیگر اعضای این جریان شرکت داشته باشند.

وی نخستین گزینه دولت برای انتخابات را اسفندیار رحیم‌مشایی معرفی کرد و بیان داشت: احتمالا این جابه‌جایی و فاصله ‌گرفتن مشایی از دولت برای انتخابات است.

جانشین سابق حوزه نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دبیری اجلاس عدم تعهد توسط مشایی را سبب پوشش خبری خوب برای او عنوان کرد و گفت: شورای نگهبان به‌هیچ وجه مشایی را تایید نمی‌کند.

ذوالنور مصلحت‌اندیشی را در حیطه وظایف شورای نگهبان ندانست و خاطر نشان کرد: مصلحت‌اندیشی در حیطه اختیارات مقام معظم رهبری است.

وی احتمال وحدت جبهه متحد اصول‌گرایان و جبهه پایداری را کم ندانست و ادامه داد: حداد عادل، جلیلی، قالیباف، لاریجانی و رضایی از جمله گزینه‌های اصولگرایان هستند.

به گزارش فارس، دبیرکل کنگره شهدای روحانی افزود: هر جا دشمن ما را تحریم کرده است بعد از مدتی تحریم‌ها را دور زده‌ایم و هم‌اکنون در یک مدت معقول مشکلات را حل می‌کنیم.

شجونی:

مشایی فرشته هم باشد، رد صلاحیت می شود

 
خبرگزاری آریا - جعفر شجونی ،عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی با اظهار بی اطلاعی از ائتلاف دولت با جبهه پایداری گفت:رییس جبهه پایداری علامه مصباح یزدی است که به دولت اشکالاتی وارد کرده است اما بنده بی خبرم که چه ضرورتی پیش آمده یا پیش خواهد آمد که این دو بخواهند با یکدیگر ائتلاف کنند .وقتی ما این سخنان را می شنویم گمان می کنیم خدایی ناکرده بخواهند مقابل جامعتین بایستند که البته من چنین تصوری ندارم.

وی افزود:جبهه پایداری سران محترمی دارد اما کار بدی است که این تشکل ها و جبهه ها بخواهند از اشراف جامعتین کنار بروند .در کشور ما 33سال است که جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز به این نظام و انقلاب خدمت کرده اند. بنابراین اینکه بعضا بخواهند با ائتلاف اینها را به حاشیه برانند به عقیده بنده به انقلاب خدمتی نکرده اند.

عضو حزب موتلفه در پاسخ به این سوال که آیا ائتلاف 1+2نیز در راستای به حاشیه راندن جامعتین است ،گفت:می گویند ائتلاف 1+2را روزنامه ها درست کرده اند اما اگر این ائتلاف به این معناست که سه کاندیدای نزدیک به هم بخواهند با یکدیگر ائتلاف کنند و یک نفر رییس جمهور شود و دو نفر دیگر معاون اول و وزیر کشور شود این ائتلاف کار بدی نیست البته بنده معتقدم این ها اگر تحت اشراف جامعتین بروند هم حرمت پیرمردها حفظ شده است و از گردونه خارج نشده اند و هم اینکه از وجود اینها در آینده استفاده خواهند کرد .باید حرمت بزرگترها حفظ شود.

وی حمایت جبهه پایداری از کاندیداتوری رحیم مشایی را بعید دانست و افزود:فیلترهای قانونی جمهوری اسلامی آقای رحیم مشایی را رد صلاحیت خواهد کرد البته ممکن است ایشان پیش خدا خیلی بزرگ ، آبرومند ،محترم و حتی فرشته باشد اما کارهایی که در سراسر مملکت انجام شده و استاندارها و فرماندارهایی که تغییر داده است و حرفهایی که زده تا بگوید کلاسش بالاست موجب شده شخصیتش فروکش کند و شورای نگهبان وی را رد صلاحیت کند.

شجونی احتمال دخالت رهبری در تایید صلاحیت مشایی همچون دکتر معین را رد کرد و اظهار داشت:ماجرای دکتر معین با مساله مشایی تفاوت دارد بنابراین مشخص نیست این موضوع تکرار شود.

وی خاطرنشان کرد:امیدوارم انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به خوبی برگزار شود و دشمن شاد نشویم.

خانمی با پیراهن رکابی درجشنواره تاتر فجر

 
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

داوران و مسئولان جشنواره تآتر فجر در آخرین روزهای این جشنواره به تماشای کامل یک نمایش خارجی نشستند که مجری آن خانمی با پیراهن رکابی و بازوان لخت بود. در اتفاقی دیگر، نمایش خارجی مسأله‌داری در حضور داوران و مسئولان به اجرا در آمد که صحنه‌ها و نوع کلمات آن حکایت از ماجراهائی با معانی ضداخلاقی داشت اما ترجمه همزمان جملات بازیگران که به صورت نوشته از مقابل دید تماشاچیان می‌گذشت آشکارا مغایر با واقعیت قابل مشاهده بر روی صحنه بود. مسئولان جشنواره در پایان دقت‌های هنری خود برای نمره دادن به اجرای اول گفتند به مجریان جشنواره تذکر داده شده است که مانع تکرار ماجرا شوند اما در مورد نمایش دوم هیچ توضیحی را لازم ندانستند!

کاش احمدی نژاد آن قدر که دغدغه حفظ مرتضوی و ارادت به مشایی دارند، دغدغه مشکلات مردم را داشت

 

روزنامه خراسان در یاداشتی به قلم محمدحسین جعفریان نوشت:

در یک سال اخیر قیمت تمام کالاها و خدمات چند برابر شده است و با این حال دستمزدها به ویژه حقوق کارمندان دولت ثابت مانده است. این ها چطور باید خانواده هایشان را اداره کنند؟ چرا کسی به این سوال پاسخ نمی دهد؟ آیا دولتمردان به فکر عواقب هولناک این وضعیت هستند؟ نفس مردم از گرانی ها بریده و کمرشان زیر این بار شکسته است! اما انگار نه انگار، هیچ کس حرفی از این معضل نمی زند و به فکر چاره اندیشی نیست. آقای رئیس جمهور در سخنرانی از فرهنگ و تمدن ایران داد سخن می دهد و به مردمی که با شکم های گرسنه و وحشت زده از افزایش لحظه ای قیمت ها در خانه های محقرشان چشم به دهان او دوخته اند وعده چند هکتار زمین برای هر خانوار می دهد. انگار نه انگار چند ماه دیگر باید بروند و نتیجه مدیریت ایشان افزایش هزینه های کمرشکن برای میلیون ها ایرانی بوده است. چرا کسی به فکر این شکم های گرسنه و مردم بی پناه نیست؟

یکی از مدیران ارشد وزارت کشور به خبرنگاری که از کمک رسانی به زلزله زدگان «زهان» انتقاد کرده، گفته است: «دولت مسبب زلزله نبوده که حالا بدهکار مردم باشد!» اما همین دولت گویی چنان بدهکار یک قاضی معزول و متهم به جرم های سنگین است که به خاطر او بارها قانون را دور می زند. نام صندوق را به سازمان تغییر می دهد، ریاست را می کند سرپرستی و... تا همچنان طرف رئیس بماند. پیشنهاد می کنم اگر باز هم مجلس راهی قانونی برای برکناری ایشان یافت، این بار دولت نام ایران را به «سعید مرتضوی» تغییر دهد تا دیگر کسی مزاحم این الهه خوبی ها نشود!

کاش آقای احمدی نژاد و تیمشان، آن قدر که دغدغه حفظ سعید مرتضوی را در ریاستش دارند، یا آن قدر که دغدغه و ارادت به مشایی، دغدغه مشکلات مردم را داشتند و به اندازه آن دو، برای مردم و مشکلاتشان ارزش قایل بودند. کم کم دارم به این یقین می رسم که همه از کلیه مشکلات باخبرند اما هیچ اراده ای برای تغییر این وضعیت به کار نمی بندند.استاندار خراسان شمالی به بانک های استانش دستور داده نامه های درخواست وام مردم را که از سفر رهبر انقلاب به آن ها احاله شده به سرعت عملیاتی کنند و گفته: «بانک های استان این قدر مستأصل نیستند که در برابر این نامه ها بگویند پول ندارند. چون مواقعی هست که اگر دلشان بخواهد وام می دهند و اگر نخواهند هزار تا قانون و تبصره می چینند که انسان از کارش پشیمان می شود!» از این روشنتر! همه خوب می دانند دستگاه های مربوطه چطور مردم نیازمند را سر می دوانند، اما هیچ کس کاری نمی کند. همه تماشاگرند. چرا؟ آقای «اسدا... عسگراولادی» در پاسخ سایت روزنامه ایران که او را به روابط اقتصادی با انگلیس متهم کرده، گفته است: «خداوند فرصت حیات مرحمت کند که همه باند ورشکست کنندگان کشور را در محضر عدالت و ایستاده مقابل قاضی ببینیم». یعنی ایشان هم معتقد است عده ای سرگرم ورشکست کردن کشورند و کاری به درد و داغ مردم و گرانی های آنان ندارند. گوششان به ناله ملت بدهکار نیست و حرف های صد تا یک غاز خودشان را می زنند. پس چرا کسی کاری نمی کند؟

آغاز سفرهای دوره ای مشایی

این روزهای نام فردی در فضای انتخابات ریاست جمهوری به گوش می رسد که سال های پرحاشیه ای در سمت های خود در دو دولت احمدی نژاد پشت سر گذاشت و در نهایت با حکم عجیب احمدی نژاد به عنوان رییس دبیرخانه جنبش عدم تعهد منصوب شد .

 

 تحرکات وی همیشه پرسروصدا و پرحاشیه بوده و اکنون جدیدترین خبری که از "لیدر جریان خاص داخل دولت " به گوش می رسد، حکایت از تلاش های او برای ایجاد وجهه بین المللی و کلید خوردن سفرهای خارجی وی دارد .

شنیده ها حکایت از آغاز سفرهای خارجی مشایی با سفر به بیش از ۲۰ کشور دارد . البته در زمان صدور حکم جدید رییس جمهور برای اسفندیار رحیم مشایی، حدس و گمان هایی از دلایل این انتصاب زده می شد که همان گونه که انتظار می رفت، این سفرهای رحیم مشایی در همان جهت و با همان هدف یعنی ایجاد وجهه بین المللی برای اسفندیار رحیم مشایی ترتیب داده شده و به زودی این سفرها آغاز خواهند شد .


وی همچنین در بهمن ماه دیداری با سفرای کشورهای خارجی در تهران دارد که این دیدار در چارچوب فعالیت های دبیرخانه جنبش عدم تعهد برنامه ریزی و برگزار می شود.


پیش از این نیز، سفرهای اسفندیار رحیم مشایی به کشورهای خارجی و دیدارهای وی با برخی گروه های خاص به خصوص در حاشیه سفرهای احمدی نژاد به نیویورک با واکنش هایی در داخل مواجه شده بود.

گفتنی است، احمدی نژاد در حکم انتصاب مشایی به عنوان ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد، او را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند معرفی کرده و آشنایی و همکاری با مشایی را برای خود هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ برشمرده بود.

منبع:  آفتاب

مشایی گزینه اصلی احمدی‌نژاد است

احتمال توافق دولتی ها با جبهه پایداری هم زیاد است ، لیکن گزینه وحدت دولت و اصولگرایان در انتخابات منتفی است ، زیرا مسیری که دولت طی می کند ، از اصولگرایان کاملا جداست ؛ هم از دیدگاه اقتصادی ، هم سیاست خارجی و هم دیدگاه های اجتماعی و فرهنگی و شکاف میان دولت و اصولگرایان کاملا مشخص شده است

جبار کوچک نژاد ارم ساداتی عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی اعتدال ، گفت: بحث انتخابات ریاست جمهوری با توجه به شرایط اقتصادی و نگرانی هایی که در بین مردم است ، حساس است و غالب کاندیداها نیز با احتیاط  در این مساله ورود پیدا می کنند.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی افزود: سه طیف اصلاح طلبان ،اصولگرایان منتقد دولت و اصولگرایان حامی دولت و دولتی ها قطعا در رقابت ها حضور دارند ؛ تکلیف اصلاح طلبان روشن است و قطعا کاندیدا معرفی می کنند و تلاش خواهند کرد تا بتوانند از سد شورای نگهبان عبور کنند و در حال بررسی هستند و در نهایت اصلاح طلبان به اجماع بر سر یک کاندیدا خواهند رسید.

نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی گفت: اصولگرایان منتقد دولت که تقریبا اکثریت مجلس و دیگر ارگانها و نهادها هستند ، روی برخی کاندیدا ها نظر دارند و کار می کنند ؛ مثل آقایان حداد ، پور محمدی ، باهنر ، قالیباف و ... و به عبارتی تقریبا ائتلاف 1+2 را می توان گروهی از منتقدین دولت نامید ، هرچند  که گرایش دولتی حداد عادل قابل کتمان نیست.

وی افزود: دولت برای انتخابات خیلی تلاش می کند و گزینه هایی را هم در نظر دارد و مشایی گزینه اصلی و اول دولتی ها است و تلاش دارند تا به هر شکل وی را در انتخابات معرفی کنند هرچند که گزینه های جایگزینی چون نیکزاد و صالحی را نیز آماده کرده اند.

کوچک نژاد گفت: در این میان احتمال توافق دولتی ها با جبهه پایداری هم زیاد است ، لیکن گزینه وحدت دولت و اصولگرایان در انتخابات منتفی است ، زیرا مسیری که دولت طی می کند ، از اصولگرایان کاملا جداست ؛ هم از دیدگاه اقتصادی ، هم سیاست خارجی و هم دیدگاه های اجتماعی و فرهنگی و شکاف میان دولت و اصولگرایان کاملا مشخص شده است.

وی در خاتمه گفت: البته این احتمال نیز هست که اصلاح طلبان هم با دولتی ها در یک لایه رویی به وحدت برسند ، چرا که در برخی دیدگاه ها بسیار نزدیک به هم هستند.
مطالب مرتبط

امضای مشایی 5 میلیون می‌ارزد!

 

اولین سالگرد شهادت شهید احمدی روشن و شهید قشقایی امروز در سازمان انژی اتمی با حواشی جالبی همراه بود.


به گزارش باشگاه خبرنگاران، اولین سالگرد شهادت شهید مصطفی احمدی روشن و رضا قشقایی صبح امروز در مسجد سازمان انرژی اتمی برگزار شد.

این مراسم ‌با حاشیه‌های جالب و خواندنی همراه بود که در ادامه به برخی از این حواشی پرداخته‌ایم:

*هنگام ورود مشایی به عنوان یکی از میهمانان این مراسم، خبرنگاران کنجکاو به سمت وی رفتند و با سوالات مختلفی مشایی را تا درب ورودی مسجد همراهی کردند اما مشایی در پاسخ به سوالات آنان گفت: "اگر نامه دارید، بدهید تخصص من در نامه است؛" هنگام خروج مشایی باز هم خبرنگاران به سراغ وی رفتند اما مجددا پاسخی نگرفتند.

* مردمی که برای حضور در مراسم گرامیداشت شهید احمدی روشن به سازمان انرژی اتمی آمده بودند هنگام دیدن مشایی به سمت وی رفتند و مشایی با هجمه نامه‌ها و درخواست‌های مردمی روبه‌رو شد؛ وی تمام نامه‌ها را با اشتیاق فراوان امضا می‌کرد البته بعضی از این نامه حاوی درخواست وام بود.

* برخی از حاضرین می‌گفتند ما قبلا به مشایی درخواست وم داده‌ایم و 5 میلیون وام گرفته‌ایم و امضای وی 5 میلیون می‌ارزد!

* از حواشی جالب دیگر امروز، حضور "آقای دوربینی" در این مراسم بود؛ وی تمام تلاش خود را داشت که دقیقا در کنار مشایی قرار گیرد.

* در مراسم امروز با وجود ممنوعیت آوردن موبایل به محوطه سازمان، برخی از خبرنگاران با وساطت برخی از مسئولان سازمان موفق به آوردن موبایل خود برای ارسال اخبار مراسم شدند.

* در هنگام رونمایی از تمبر یادبود شهید احمدی روشن و قشقایی، پدر شهید احمدی روشن با صدای بلند و به صورت جانسوزی اشک می‌ریخت.

* با وجود طولانی شدن مراسم و اتمام آن همزمان با ظهر، از هیچ یک از خبرنگاران برای پذیرایی با وعده نهار دعوت نشد.


* مشایی تمبر یادبود شهدای هسته‌ای را امضا کرد و بر روی آن نوشت: را ه شهیدان، راه به سوی فردای روشن ملت بزرگ ایران است.

* حاضرینی که درخواست وام از مشایی داشتند خطاب به وی می‌گفتند: آیا به نامه ما پاسخی داده می‌شود؟ مشایی هم در پاسخ گفت: "امضای من امضای دستوری نیست، توصیه‌ای است."

* اعضای جبهه پایداری همچون لنکرانی، رسایی و کوچک‌زاده نیز به این مراسم آمده بودند؛ هنگامی که مشایی برای امضا زدن پای تمبر یادبود شهدای هسته‌ای رفته بود رسایی نیز آنجا حضور داشت اما رسایی با پشت کردن به مشایی، امضایش را پای تابلوی تمبرها زد و رفت.

اوج گیری تقلای "جریان مشایی"

مشایی مثل امیرالمومنین قدرت را پس می زند!

حضرت فرمودند اگر من بیایم بر شما سخت خواه گرفت. فرمودند حق بیت المال را اگر در کابین زنان شما هم رفته باشد و مهریه زنانتان هم شده باشد، بیرون می کشم. احمدی نژاد از این مکتب آموخته است. می گوید من را نمی توانید تحمل کنید، دست از سرم بردارید، برایتان سخت می شود. می گویند نه تو را می خواهیم!

 بهمن شریف زاده می گوید: توصیه دارم، سفارش دارم که اینقدر به دنبال این معنا نباشید که مهندس می آید یا نمی آید، دیر شده است! اگر می خواهد بیاید باید کار را شروع کنیم! اگر نمی خواهد بیاید پس چه کسی می خواهد بیاید؟


 
به گزارش « پایگاه خبری تحلیلی اعتدال»  متن پیش رو سخنان شریف زاده است که توسط سایت روزنامه رسمی دولت منتشر شده.

 

                                                          


موضوع انتخابات موضوعی است که ذهن بسیاری از ارباب رسانه را امروز به خود مشغول کرده است. گمانه زنی های گوناگونی در ارتباط با ابعاد گوناگون انتخابات از سوی ارباب رسانه انجام می گیرد؛ از ارزیابی میزان اقبال مردم به انتخابات گرفته تا شناسایی کسانی که برای انتخابات کاندید می شوند و میزان آراء آنها مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین درباره معیارهای رئیس جمهور مناسب نکات گوناگونی از سوی رسانه ها ابراز می شود، شخصیت های مختلفی درباره این معیارها سخن می گویند، درباره قوانین انتخابات چگونگی تبلیغ در عرصه انتخابات و ...

 

 

از سویی با سفارش رهبر معظم انقلاب مبنی بر پرهیز از ورود زود هنگام به این عرصه روبرو هستیم. همه اینها ما را بر این می دارد که درباره این موضوع مطالبی را عرضه بداریم؛ مطالبی که در عرضه آنها باید توجه ویژه ای به توصیه رهبر معظم انقلاب صورت بگیرد. سفارش ایشان مبنی بر پرهیز از ورود زود هنگام به عرصه انتخابات با تدبیرو مصلحت اندیشی ویژه ای انجام گرفته است. برای همین است که می گویم هر چیزی که درباره انتخابات گفته می شود باید با توجه به این توصیه رهبری بیان شود.

 

 

نکته ای که بنده می خواهم عرض کنم درباره انتخابات یک نکته مبنایی است. اینکه نگاه ما به انتخابات در عرصه اجرایی کشور برآمده از چه مبنایی است و بر چه شیوه ای منطبق است؟ من برای اینکه مسئله روشن و شفاف شود از سه نوع نگاه به انتخابات یاد می کنم که عبارتند از نگاه "مطالبه گر"، "عرضه" و "اجابت".

 

 

 

نگاه "مطالبه گر" در انتخابات به چه معناست؟

 

مقصود از نگاه مطالبه گر آن است که برخی ریاست بر قوه مجریه را مطالبه می کنند. این عده خواهان دست یافتن به این سطح از قدرت هستند و دوست دارند ریاست قوه مجریه را بدست گیرند. من به نیات و انگیزه های گوناگونی که در این مطالبه گری از سوی مطالبه گران عرضه می شود، کاری ندارم. طبیعی و بدیهی است که مطالبه گران ریاست جمهوری در کشور ما خود را واجد نیات خداپسندانه معرفی می کنند. مطالبه گران از نیاز کشور به وجود خودشان می گویند. از قدرت درست کردن امور توسط خودشان یاد می کنند و نیت خود را یک نیت خوب معرفی می کنند. با این گویش حرف می زنند که "اگر ما بیاییم کارها را سامان می بخشیم". من برای اینکه انگشت اشاره ام به سمت فرد خاصی نباشد زیاد از عبارات خود افراد استفاده نمی کنم و نمی خواهم از کسی نام ببرم. فقط می خواهم نوع نگاه را تببین و تشریح کنم. نگاه مطالبه گر چنین گویشی را اقتضا می کند که "من مصلح امور هستم" و کاستی ها را برطرف می کنم. برای اثبات مدعای خود هم به سابقه و گذشته خویش استناد می کند که "من می توانم مثل گذشته امور را سامان ببخشم". در گذشته من سامان دادم به همه چیز و بعد از سال ها که همه چیز تخریب شده است، می توانم دوباره سامان قبلی را بازگردانم. این را من می گویم نگاه مطالبه گر. نگاه مطالبه گر چنین گویشی را به دنبال می آورد و حتی از دیگران می خواهد یا بهتر است بگویم دیگران را به این امر سفارش می کند که از او بخواهند وارد عرصه انتخاب شود. این را به صورت یک توصیه موکد مطرح می کند که از من باید خواسته شود تا وارد این عرصه شوم.

 

 

بنده نگاه مطالبه گر را یک نگاه متکبرانه می دانم. نگاهی که خود را بزرگ و کامل نشان می دهد. خود را واجد فضائل و توانایی های خاص و ویژه معرفی می کند و خود را برتر از دیگران می بیند. برای همین سفارش می کند که از او بخواهند تا به این عرصه گام بگذارد.

 

 

 

فرد "عرضه کننده"  خواهان ریاست جمهوری است اما خود را تحمیل نمی کند

 

اما نگاه دوم، نگاه عرضه است. دارنده این نگاه نیز خواهان دستیابی به موقعیت ریاست اجرایی کشور است، خود را شایسته چنین سطح و مرتبتی هم می بیند اما مطالبه نمی کند، بلکه خود را عرضه می کند. این نگاه از جهت خود برتر بینی در سطح پایین تری از نگاه مطالبه گر قرار دارد چراکه برای مردم این اندازه از اختیار و آزادی در انتخاب را قائل است که اگر مردم او را پسندیدند به او رای دهند. او خودش را واجد خصلت های پسندیده می بیند اما نه به اندازه آن فرد مطالبه گری که همه صفات نیک را منحصر در خود ببیند و مردم را صرفا در صورت انتخاب خود بر جاده صواب می داند.

 

 

ببینید! مطالبه گر می گوید اگر مردم من را انتخاب کردند کار درستی کرده اند. عرضه کننده این را نمی گوید و با آنکه خودش را واجد شایستگی های لازم برای ریاست می داند، شایستگی ها را منحصر در خودش نمی داند. عرضه کننده اگرچه خواهان ریاست اجرایی کشور هست اما برای انتخاب مردم فورجه ای قائل است؛ بر خلاف فرد مطالبه گر که می گوید اگر مردم من را انتخاب کنند بر صواب اند و در غیر این صورت به خطا می رفته اند، منحرف شده اند، کشور را ویران کرده اند و ...

 

 

جناب آقای دکتر احمدی نژاد جمله ای گفتند که من فکر می کنم این جمله خطاب اصلی اش به مطالبه گران ریاست جمهوری است. اینکه مردم باید در انتخاب، آزاد دیده شوند و به انتخاب آن ها احترام گذارده شود و برای آنها تعیین تکلیف نشود. کسی که مطالبه گر ریاست جمهوری است برای انتخاب مردم ارزش قائل نمی شود، صرفا برای انتخاب خودش ارزش قائل است. برای همین در گفتارش برای مردم تعیین تکلیف می کند. به دیگران سفارش می کند که او را بخواهند و نه دیگری را و مهمتر از همه دیگران را تقبیح می کند و لایق و شایسته برای این رتبه نمی داند. اما عرضه کننده با آن که خواهان ریاست جمهوری است و خود را شایسته می داند، اما شایستگی را منحصر در خود نمی داند. برای همین خودش را عرضه می کند تا در کنار دیگر عرضه کنندگان امکان انتخاب شدن را برای خودش فراهم کند.

 

 

 

اجابت؛ مدل کاندیداتوری اسلامی / احمدی نژاد شاگرد مکتب امیرالمومنین (ع)

 

نگاه سوم به انتخابات نگاه اجابت است. منظورم از نگاه اجابت نگاه کسی است که مطابه این سطح از ریاست کشور را ندارد و خواهان ریاست نیست ولذا نه مثل گروه اول مطالبه گر است و نه مثل گروه دوم، خود را عرضه می کند. او اصلا به این معنا نمی اندیشد که بخواهد رئیس شود. خواهش این معنا در او نیست اما در صورتی که از او بخواهند و حجت بر او تمام شود از اجابت خواسته ها اِبا و استنکاف نمی ورد. در صورتی که به سراغش بروند و قانعش کنند که تو باید در این عرصه وارد شوی و مردم خواهانش باشند، ممکن است پا به میدان بگذارد و از پذیرش خواسته ها ابا نکند. این گروه برای فهم مردم ارزش فوق العاده ای قائل هستند. طبیعی است وقتی برای فهم مردم ارزش قائل اند، برای انتخاب مردم به طریق اولی ارزش قائلند. آنها به خاطر خواسته مردم آمدند و هرچه را هم مردم بخواهند و انتخاب کنند به یقین پذیرا خواهند بود. در وجود این ها، در قلب اینهاها به خودی خود، پرهیز و  کناره گیری از ریاست دیده می شود، اساسا میلی به ریاست وجود ندارد ولی در صورت طلب به خاطر ارزشی که برای فهم مردم قائل اند به میدان وارد می شوند.

 

 

جملاتی که گفتم ترجمه عبارات امیرالمومنین (ع) است. امیرالمومنین (ع) در خطبه متقین می فرماید که ایشان بر دنیا پشت می کنند اما دنیا با همه داشته های خودش به آن ها رو می کند. این جمله نشانگر میل باطنی گروه سوم است که به دنیا پشت می کنند و بی اعتنا هستند. مطالبه ای ندارند که بیایند و رئیس شوند. امیرالمومنین (ع) می فرمایند این ریاستی که در نزد شما برترین امور است نزد من از آب بینی بز پست تر است. حضرت یک امر چندش آور و منفور را مثال می زند؛ آب بینی بز! چرا این مثال را می زنند؟ برای اینکه نشان دهند چه احساسی به ریاست دارند. احساس امیرالمومنین (ع)  به ریاست اینقدر نفرت انگیز است، اساسا ارزشی ندارد. اما با وجود این احساسی که به ریاست دارد برای مردم هم احترام قائل است و خواست مردم را سبب تکلیف الهی می داند. حضرت می فرمایند:«اگر حضور حاضران و اتمام حجت با اعلام وجود ناصران نبود ، و اگر خداوند از عالمان پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده هیچ آرام و قرار نگیرند ، بی تامل ریسمان مهار حکومت را بر گردنش می انداختم». این جمله مربوط به زمانی است که مردم به خانه حضرت هجوم آوردند برای آنکه خلافت را بر ایشان عرضه کنند. ایشان این هجوم را اینگونه توصیف می کند که از شدت فشار جمعیت نزدیک بود حسن (ع) و حسین (ع) جان ببازند، درحالی که در آن زمان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) جوانان رشیدی بودند، دلاور بودند، کودک نبودند! تصور کنید مردم چه هجومی آوردند که نزدیک بوده این ها جان ببازند! حضرت می فرمایند خدا پیمان گرفته از عالمان برای عدالت، مردم آمدند، خداهم گفته است حالا که مردم آمدند عدالت باید اجرا شود، اگر این نبود من افسار خلافت را بر گردن خودش می انداختم. اما آمدند از من خواستند. احترام به این مردم که حکم خدا را به دنبال دارد، اقتضا می کند امیر المومنین (ع) پاسخ مثبت بدهد.

 

 

 اینها مبانی گوناگون در مسئله کاندیداتوری و انتخاب است.  ما وقتی این مبانی را داشته باشیم می توانیم با یک نگاه مترقی به کانیدداهای احتمالی نگاه کنیم و تشخیص دهیم مبنای علوی در کدام یک بیشتر و بهتر دیده می شود. مبنای آن فردی علوی است که ابدا سخنی از ریاست نزده اگرچه همگان در واهمه هستند که مبادا او بیاید! اگر بیاید رد صلاحیت می شود! نباید بیاید! وا انقلابا! وا اسلاما! وا ایرانا! ... ولی او تا به حال یک کلمه دال بر اینکه من می خواهم قدمی برای ریاست جمهوری بردارم عنوان نکرده است.

 

 

 

احمدی نژاد: پیغام دادم والله قسم پایتان به پاستور نمی رسد

 

بگذارید حالا در پرانتز یک حکایت از ابو سعید ابوالخیر عرض کنم، شیرین است. ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ قرن چهارم هجری است. امثال عطار و مولوی او را قطب عرفان معرفی می کنند. من حالا نمی خواهم داوری کنم. حکایت می کنند ابوسعید با یکی از مریدانش در بیابان های اطراف نیشابور حرکت می کرد، حکایت را همین مرید بیان می کند. می گوید در بیابان های اطراف نیشابور حرکت می کردیم که مار بزرگی آمد و در پاهای شیخ ما پیچید اما هیچ گزندی به شیخ ما نمی رساند، بلکه گویی احترام می کرد، من تعجب کردم که مار هم به شیخ ما احترام می گذارد. می گوید ابوسعید این تعجب و حیرت را در چهره من دید. ابوسعید رو کرد به من  و گفت این مار به سلام ما آمده است، تو هم خواهی که با تو چنین کند؟ می گوید من گفتم آری شیخ! من هم خواهم که با من چنین کند. ابو سعید گفت پس هرگز چنین نکند! کاری ندارم این واقعیت یا افسانه است. آنچه که مهم است اندرزی است که ابوسعید به مریدش می دهد.

 

 

این تفسیر همان جمله آقای احمدی نژاد در سال 89 و است که در حضور جمعی از حامیانشان گفتند به برخی ها که خیلی بی قرار ریاست جمهوری هستند، پیغام دادم والله قسم پایتان به پاستور نمی رسد. اصلا جریان انتخاب آقای احمدی نژاد هم همین بود. من نه از زبان خود آقای احمدی نژاد از زبان کسانی که امروز مخالف احمدی نژاد  و جناب مهندش مشایی هستند عرض می کنم. این ها چه گفتند؟ برخی از از مخالفان امروز ادعا می کنند که ما احمدی نژاد را آوردیم. من می گویم اصلا فرض کنیم که شما در این ادعا درست می گویید که البته درست نیست و مردم آقای احمدی نژاد را آوردند، ولی به فرض صحت این سخن، این ادعای شما گویا آن است که آقای احمدی نژاد نخواست، بلکه خواسته شد! خود جناب احمدی نژاد یک بار اشاره کردند که همین مخالفین کنونی – اسم نمی برم – آمدند و در خواست کردند که وارد عرصه شو و من گفتم شما عدالت را تحمل نمی کنید، می دانید اینکه یک پا برهنه از متن ملت به ریاست جمهوری برسد، چه معنایی دارد؟

 

 

این عبارات جناب احمدی نژاد درسی است که از امیر المومنین (ع) گرفته است چون حضرت همین را فرمودند که شما من را تحمل نخواهید کرد. گفتند نه! تو را می خواهیم! حضرت فرمودند اگر من بیایم بر شما سخت خواه گرفت. فرمودند حق بیت المال را اگر در کابین زنان شما هم رفته باشد و مهریه زنانتان هم شده باشد، بیرون می کشم. احمدی نژاد از این مکتب آموخته است. می گوید من را نمی توانید تحمل کنید، دست از سرم بردارید، برایتان سخت می شود. می گویند نه تو را می خواهیم!

 

 

 

مشایی خواهش آمدن ندارد

 

هیچ کس از جناب مهندس مشایی حتی یک کلمه هم درباره انتخابات نشنیده است. همین اندازه دلیل کافی است که دوستداران و هواداران مهندس مشایی پیوسته می گویند آیا مهندس پا به عرصه انتخابات خواهد گذاشت؟ بارها از مهندس مشایی پرسیدند اما او در این باره هیچ سخنی ندارد. بلکه ابا می کند، پس می زند، پس زدن آموزه امیرالمومنین (ع) است. ابا کردن شیوه حضرت است تا وقتی که تکلیف شود. تا وقتی "لولا حضور الحاضر" شود. آقای احمدی نژاد علاقه مند است به اینکه تفکر عدالتخواهانه ادامه یابد، آیا نباید علاقه مند به ادامه این تفکر باشد؟ اما هر گز مردم را در انتخاب به بن بست نمی رساند، هرگز مطالبه گر نبوده است. برای احمدی نژاد تفکر مهم است چه او باشد چه نباشد، چه مهندس مشایی باشد چه نباشد، آنچه عرضه می شود تفکر است، پس مردم! شما عدالت می خواهید، خدا عدالت را دوست دارد، هرکه می آید باید عدالت را دوست داشته باشد. باید عدالت را پیاده کند. باید از سهم خواهی و ثروت اندوزی و تجمل گرایی به دور باشد. باید مثل مردم باشد، خانواده اش هم مثل مردم باشد. فرزندانش هم مثل فرزندان مردم باشد. نه اینکه فقط در گفتار فرزندان خود را مثل فرزندان مردم بنامد!

 

 

همین دلیل محکم ترین دلیل است، متین ترین و استوار ترین دلیل است بر اینکه جناب مهندس مشایی نه مطالبه گر است نه عرضه کننده، همین که یاران احمدی نژاد با یک علامت سوال بزرگ روبرو هستند که آیا مهندس مشایی می آید؟ هرچه هم تقاضا می کنند پاسخی نمی شنوند. اما من امروز به همین یاران توصیه دارم، سفارش دارم که اینقدر به دنبال این معنا نباشید که مهندس می آید یا نمی آید، دیر شده است! اگر می خواهد بیاید باید کار را شروع کنیم! اگر نمی خواهد بیاید پس چه کسی می خواهد بیاید؟ و ...


مبنای فکری دکتر احمدی نژاد و مهندس مشایی اصلا این نیست! یعنی در انتخاب شدن مبنای این دو این نیست که مطالبه گری کنند یا خودشان عرضه کنند. اگر روزی تکلیف شود، از اجابت ابایی ندارند. به مردم احترام می گذارند ولی هرگز عرضه ای در کار نخواهد بود، هرگز مطالبه ای در کار نخواهد بود.

 

 

یک توصیه دیگر هم دارم. من از دوستان مهندس مشایی و دکتر احمدی نژاد بارها شنیده ام که بالاخره ما باید یک حرکتی را آغاز کنیم، چرا نمی گویند چه کار کنیم، می خواهند بیایند یا نه؟ من می گویم هرگز از دهان مشایی نخواهید شنید که من می آیم! تاکید می کنم که اصلا مبنای ایشان این نیست. مبنای او ابا و پرهیز است و در عین حال احترام به خواست مردم.

 

 

 

مطالبه کنید!

 

هرکسی که دوستدار عدالت است باید برای کسی که احساس می کند می تواند عدالت را پیگیری کند، تلاش کند. من نمی گویم برقرار کند، عدالت مطلق توسط مهدی موعود (عج) برپا می شود. ما با این تلاش در ذیل رهبری نایب مهدی (عج) خود را آماده می کنیم برای دوره مهدی (عج). اما ما اگر خواهان این آمادگی هستیم باید مطالبه گر باشیم. ما باید مطالبه گر باشیم نه کسی که می خواهد رئیس شود! اجابت در برابر مطالبه است و قضیه باید درست برعکس شود. در قسم اول که عرض شد، مطالبه از طرف فرد است، فرد مطالبه می کند که رئیس شود و از مردم می خواهد که او را بخواهند، برای همین مردم باید او را اجابت کنند و اگر نکنند از نگاه او دچار خسران شده اند. یا اینکه اگر به او رای ندهند یک خسرانی به مردم تحمیل می کند. اما در قسم سوم، مردم مطالبه می کنند و اگر مطالبه کنند فرد به این خاطر که برای مردم احترام قائل است و معتقد است با خواست مردم مکلف می شود، خواسته مردم را اجابت می کند.

 

 

الان بعد از اینکه بنده مبانی کاندیداها را عرض کردم می خواهم به خودمان و عدالتخواهان توصیه ای داشته باشم. ای عدالتخواهان! باید خواسته خودتان را از کسی که شایسته می دانیدش، مطالبه کنید. نه اینکه بنشینید تا او بیاید. او نمی آید، تا شما نخواهید او نمی آید، چون او برای عقل شما احترام قائل است، برای خواستن شما احترام قائل است.

 

 

 

بعضی ها با چه انگیزه ای برای چندمین بار کاندید می شوند؟

 

امروز یک دوستی می گفت برخی با آنکه بارها آمده اند و مردم به آن ها رای نداده اند باز هم قرار است بیایند! خب شما برای خواسته مردم چرا احترام قائل نیستید؟ مردم وقتی نمی خواند، یعنی نمی خواهند دیگر! باید بخواهند شما را؟ بایدی در کار نیست! اگر مردم نمی خواهند چرا می آیید؟ آیا نمی دانید که مردم شما را نمی خواهند؟ آیا چند بار آمدن و با رای بسیار کم روبرو شدن شما را به این نتیجه نمی رساند که مردم شما را نمی خواهند؟ اگر برای رای مردم ارزش قائلید اصلا چرا می آیید؟ این هم نکته لطیفی است. مبنای کاندیداتوری از منظر اسلام این است و تکلیف و توصیه ای که اسلام برای مردم دارد این این است که از کسی که باور دارید می تواند خط عدالت را تعقیب کند، مطالبه گر باشید و او را به اجابت وادارید و مکلف سازید. یعنی خنثی نباشد و منتظر نمانید تا او بیاید، بطلبید تا بیاید.

 

 

 

اجماع 92 علیه احمدی نژاد از اجماع 88 و 84 بسیار وسیع تر است اما مردم کار را تمام می کنند

 

احمدی نژاد خود را جزئی از 70 میلیون ایرانی می داند که صاحب یک رای بیشتر نیست. او خود را صاحب مردم نمی داند و انشاالله مردم هم سومین اجماع شکل گرفته علیه او را که اجماع سال های 84 و 88 در برابرش چیزی محسوب نمی شود، خواهند شکست. جناب احمدی نژاد صاحب اندیشه ای است و اندیشه اش را با مردم در میان می گذارد، باورهایش را در میان می گذارد. گرایش خودش را هم می تواند با مردم در میان بگذارد. اما از تحمیل رای خودش بر مردم ابا دارد، اتفاقا به خاطر اینکه معتقد به تحمیل نظر خود بر مردم نیست مردم را به سمت انتخابات با شکوه ترقیب می کند. جالب است کسانی که مبنایشان بر اجابت است، هیچ مانعی سر راه شرکت مطالبه گران و عرضه کنندگان در عرصه رقابت بوجود نمی آورند بلکه آن ها را به کاندیداتوری دعوت می کنند، آن ها را آزاد و صاحب حق می دانند، دنبال انتخابات 49 میلیونی هستند.

 

 

فرد مطالبه گر دیگران را نفی می کند اما اجابت کننده برای همگان حتی مطالبه گران هم حق قائل است. این خیلی مهم است. گروه سوم می گویند هرکسی حق دارد بیاید در عرصه و خودش را عرضه کند، اگر چه مشی اجابت کنندگان، عرضه کردن خودشان نیست. گروه سوم مطالبه گری و تحمیل بر مردم را رد می کنند و می گویند شما حق دارید، بیایید ولی مردم را محدود نکنید، بگذارید مردم آزادانه رای بدهند. دقیقا به این علت که برای همه حق شرکت در کاندیداتوری را قائل اند، به انتخابات با شکوه معتقد می شوند. فقط کسی که برای همگان حق عرضه در میدان کاندیداتوری را قائل است، می تواند زمینه را برای انتخابات با شکوه فراهم کند. "مطالبه گر" انتخابات را به رخوت می کشد اما "اجابت کننده" موجب شکوه انتخابات می شود. مطالبه گر می گوید از من منحرف شده اید! حتی اگر بتواند، دیگران را از صحنه رقابت بیرون می کند. برای همین موجب حداقلی شدن شرکت مردم می شود اما اجابت کننده چون همه را صاحب حق برای آمدن و عرضه کردن می داند، عامل برگزاری با شکوه است. بالاخره برخی از افراد جامعه می خواهند به کاندیدای مطالبه گر رای بدهند، خب بدهند، آزاد هستند. بعضی ممکن است به دیگر عرضه کنندگان رای دهند، آزادند. مطالبه گر و عرضه کننده حق دارند بیاید و مردم هم حق دارند به آن ها رای دهند. برای همین است که اندیشه جناب احمدی نژاد انتخابات حداکثری و 49 میلیونی است. احمدی نژاد به حق مردم می اندیشد نه به انتخاب شدن فردی که به او گرایش دارد.

 

 

 

ممکن است اگر عرصه ای باز شود و حجتی تمام، احمدی نژاد هم گرایشش را تبیین کند

 


بدانید مردم خواهان این فکر هستند. مردم به اقتضای فطرتشان آزادی در انتخاب را می خواهند، به کسی که این پالس را برایشان بفرستد گرایش دارند. به کار بردن واژه آزادی کافی نیست. ممکن شما است این واژه را از زبان همه بشنوید. مردم خوی مطالبه گری را می توانند از خوی عرضه گری و اجابت گری تشخیص دهند. مردم بر اساس خوی است که رای می دهند. اگر ببینند احمدی نژاد خوی اجابت گری دارد از او استقبال می کنند، به همین خاطر است که احمدی نژاد محبوب ترین افرادش را هم بر مردم تحمیل نمی کند. ممکن است اگر عرصه ای باز شود و حجتی تمام، احمدی نژاد هم گرایشش را تبیین کند. این اقتضای آن مبناست. اسلام نیامده بر مردم تحمیل شود، اسلام آمده که باور شود. اگر اسلام می خواست خودش را تحمیل کند، عاشورا بوجود نمی آمد. خدا دین خودش را به اجبار و الزام حاکم بر جهان نمی کند، چون در این صورت دیگر مفاهیمی مثل حکت، آزمون، رشد و سعادت معنا نخواهد داشت. سعادت، رشد و معرفت همه در گرو آزادی است؛ آزادی در انتخاب. آزمایش در ساحت آزادیِ انتخاب معنا پیدا می کند. خیلی ساده می توانیم تشخیص دهیم که چه کسی با مبنای دینی سخن می گوید و چه کسی از این مبانی تخطی می کند.
ان شاالله از یاری کنندگان دین خدا باشیم

شرط انتخاباتی مشترک هاشمی و مشایی

 

پایگاه اینترنتی آقای هاشمی نوشت «هاشمی در انتخابات نمی آید مگر به اجماع؛ به اجماع مردم و سران نظام و تشخیص نظام»!

کیهان نوشت: نویسنده این پایگاه اینترنتی که مدتی است بعضاً مطالبی مبالغه آمیز منتشر می کند با اشاره به یکی از ملاقات های هاشمی در تاریخ 12 دی می نویسد: من در فکر دیدن چهره امروز ایشانم، چهره ای که با آزادی مشروط فرزندشان باید خوشحال باشد، منتظر دیدنشان می مانم. آیت الله به رسم همیشه وارد می شوند. خیلی معمول و بی تشریفات. به صورت آیت الله نگاه می کنم، اثری از خوشحالی ندارد. انگار نه انگار که مهدی به خانه بازگشته. غم صورتشان حتی بیش از روزهای دیگر است. شاید مغموم دیدن تصاویر نوگلان سوخته در «شین آباد»ند یا شاید مغموم غم مردمی که اخبار مشکلاتشان امروز بیش از همیشه است. اخبار صدا و سیما هم که نگوید. مردم در ملاقات ها به آیت الله می گویند(!)

نویسنده در ادامه با ادبیاتی قابل تأمل می نویسد: شاید هیچ شخصیتی معادل ایشان نداشته باشیم که به دفعات و مکرر خود را به معرض رأی مردم گذاشته باشد. شیرینی رأی مردم بر آیت الله حکم حلاوت احکام امام را دارد. شکست و پیروزی هم ندارد. در پیروزی می شود یار مردم. در شکست می شود غمخوار مردم(!)

در ادامه این مطلب با طرح این ادعای عجیب که «آیت الله به هیچ انتخاباتی پای نگذاشته مگر به تکلیف نظام و مأموریت»، می افزاید: مأموریت های دشوار معمولاً به او رسیده است...» مأموریت حضور در انتخابات مجلس ششم، برای تعدیل افراطی گری ها. مأموریت حضور در انتخابات 84، برای ناکام نماندن توسعه کشور... او پای هیچ انتخاباتی نیامده مگر به ضرورت. به ضرورت تشخیص نظام. بالاترین مصلحت آیت الله. مصلحت نظام است. مصلحت آبرو، خانواده، مال و جان جملگی به کنارند. نگاه آیت الله به انتخابات آتی نیز چنین است. قطار عمر سیاسی آیت الله توقف و خستگی ندارد. ترس از آبرو دادن ندارد. شکست و پیروزی هم ندارد. قطار عمر سیاسی آیت الله معیار دارد. معیاری به نام مصلحت. باید دید مصلحت نظام در انتخابات 92 چیست؟

نویسنده مجهول الهویه در ادامه این نوشته آورده است: جلسه که تمام می شود، خوش و بش ها هم به پایان می رسد. در محل خروج از راهروهای مجمع دوستی به همکارش می گوید آقای هاشمی نمی آیند مگر به اجماع. به اجماع مردم عادی و سران نظام. آقای هاشمی نمی آید مگر به تشخیص نظام. به تکلیف نظام. دشواری مأموریتش مهم نیست. مهم تشخیص یکپارچه مردم و نظام است.

نکته قابل تأمل در این میان اقدام مشابهی است که اخیراً سایت شبکه ایران انجام داده و از قول یکی از مشاوران مشایی نوشته بود مهندس مطالبه گر قدرت با عرضه کننده خود نیست بلکه باید شما حامیان سراغ او بروید و از او تقاضا کنید تا حجت تمام شود و او بیاید! او مدعی شده بود «مبنای فکری مهندس اصلاً مطالبه قدرت نیست. اگر روزی تکلیف شود، از اجابت ابایی ندارند. من می گویم هرگز از دهان او نخواهید شنید که من می آیم. مبنای او پرهیز است و در عین حال احترام به خواست مردم»(!)

صادق زیباکلام: معمایی به نام مشایی!

 

صادق زیباکلام استاد دانشگاه نوشت: بحث بر سر آن نیست که آیا رحیم‌مشایی برای انتخابات ریاست‌جمهوری می‌آید یا خیر؟ آیا او رای می‌آورد یا نه؟ قبلاً گفته‌ام که اگر او تائید صلاحیت شود و اگر اصلاح‌طلبان همین گونه ادامه دهند، او قطعاً رای می‌آورد. مساله اساسی‌تر و بنیادی‌تر از همه اینها این است که به راستی اسفندیار رحیم‌مشایی کیست؟ این چهره و شخصیت درمجموع ساکت و دم‌فروبسته به واقع کیست؟ مقصودم به هیچ‌روی تعارف و تملقات متافیزیکی و متامعرفتی نیست. مقصودم به هیچ‌روی ورود به وادی عرفان، طی طریق و سیر و سلوک و این مقولات نیست. نه مقصودم خیلی عام‌تر، دنیایی‌تر و خاکی‌تر از این حرف‌هاست. مقصودم دقیقا آن است که افکار و عقاید سیاسی، اجتماعی، فکری، فرهنگی و جهان‌بینی او واقعا کدام است؟ او واقعاً چه فکر می‌کند و به چه چیزهایی اعتقاد دارد؟ چرا جناح راست، محافظه‌کاران و اصولگریان با او مخالفند؟ هجمه به هاشمی‌رفسنجانی را کاملاً می‌شود فهمید اما چرا جناح راست از رحیم‌مشایی شدیدا انتقاد می‌کند؟ از دو حال خارج نیست؛ یا رحیم‌مشایی مرتکب اعمال و رفتارها، کارها و اقداماتی شده که کفر اصولگرایان را درآورده یا آنکه او افکار و عقایدی دارد که اصولگرایان اینچنین چشم دیدن رحیم‌مشایی را ندارند. شاید هم ترکیبی از هر دوست؛ هم رحیم‌مشایی افکار و عقاید خاصی دارد و هم مرتکب اعمال و رفتار و سیاست‌هایی شده که نزد جناح راست غیرقابل بخشش است. اینکه بگوییم «مهندس» (عنوان ایشان نزد خواص و همکاران نزدیک) عمل ناصحیح انجام نداده بلکه دارای افکار و عقاید خاصی است و به‌واسطه آن افکار و عقاید است که اصولگرایان اینچنین منتقد وی هستند. در این صورت باز هم همان پرسش بالا مطرح می‌شود که آن افکار و اندیشه‌ها، آن جهان‌بینی و اعتقادات، آن باورها و گرایش‌ها کدامند؟ در آن صورت و منطقاً می‌رسیم به اینجا که پس «مهندس» دارای این افکار و عقاید است که اینچنین مورد انتقاد جناح راست است. یقینا خواهیم گفت افکار خاص او. ختم کلام آنکه حتی اگر رحیم‌مشایی در اعتقاداتش هم سستی‌هایی می‌داشت، حتی در اعتقادات سیاسی هم سستی‌هایی می‌داشت، بالاخره از خیلی‌ها که کمتر نیست. به‌علاوه برخی دیگر هم آن سستی‌ها را دارند. یا بگذارید اینگونه بگوییم که میزان اعتقادات خیلی‌ها معلوم نیست که از رحیم‌مشایی بیشتر باشد اما اصولگرایان کمتر با آنها زاویه دارند. به‌راستی اگر وزن «مهندس» 80 کیلوگرم باشد، او 80 کیلو پیچیدگی و ابهام است؟ شاید روزی به‌درستی معلوم شود که چرا محافظه‌کاران از رحیم‌مشایی ناراضی‌اند. شاید تصور می‌کنند که اگر رحیم‌مشایی و تاثیر رفاقت او بر احمدی‌نژاد نمی‌بود، احمدی‌نژاد امروز همچنان همان اسطوره سوم تیر 84 باقی مانده بود و همچنان رهبر معنوی به‌قول جبهه پایداری، جریان یا گفتمان سوم تیر می‌بود. اما رحیم‌مشایی، احمدی‌نژاد را گرفتار کرد. منتها این فرضیه هم خیلی راه به جایی نمی‌برد. چراکه کم نیستند کسانی که معتقدند در حقیقت رئیس و اصل کاری خود احمدی‌نژاد است و رحیم‌مشایی تابع اوست. جالب است که هرقدر به انتقادات می‌نگردیم به‌جز الفاظ کلی‌‌ و کلیشه چیز دیگری نسبت به دلایل مخالفتشان با رحیم‌مشایی به طور شفاف چیزی را مطرح نمی‌کنند. به‌راستی مشکل رحیم‌مشایی چیست؟

بهمن شریف‌زاده:

مشایی گفت روحانیون به من نزدیک نشوند

بهمن شریف زاده از چهره‌های نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی و مسئول  دفتر مطالعات دینی مرکز ملی مطالعات جهانی شدن است . او می گوید : در واقع هیچ انحرافی در دولت دهم نسبت به دولت نهم رخ نداده بلکه سرعت حرکت‌اش به سمت ارزش‌های انقلاب بیشتر شده که این ابطال صریح و بدون تفسیر و چون چرایی است بر شعار پایداری‌ها.
متن مصاحبه همشهری ماه با او در ادامه می آید:


به‌نظر شما به‌عنوان یک روحانی، در نظام جمهوری اسلامی ایران، رابطه روحانیت و دولت و بالعکس باید چگونه باشد؟
شروع خوبی برای بحث است، چرا که فکر می‌کنم پیش از آن‌که به داوری درباره نوع ارتباط و کیفیت ارتباط دولت نهم و دهم با روحانیت بپردازیم، ارتباط صحیح با روحانیت را در نظام اسلامی بررسی کنیم تا معیاری شود برای داوری.چون هر داوری محتاج معیار است.

برای بررسی ارتباط صحیح و ایده‌آل با روحانیت در نظام اسلامی نیاز به تقسیم روحانیت و تقسیم ارتباط است؛ یعنی کدام روحانی؟ و چه نوع ارتباط؟

من روحانیت را به چهار دسته تقسیم می‌کنم: نخست فقیهی که ولایت جامعه را بر عهده دارد یعنی ولی فقیه؛ دوم فقها که امر مرجعیت بر عهده ایشان است؛ سوم فاضلان حوزه و نهایتا طلاب. درباره ارتباط هم تقسیمی دارم که این تقسیم عبارت است از: 1- متابعت یعنی فرمانبری 2-مشاورت یعنی مشورت کردن 3-معاضدت و معاونت یعنی کمک کردن و یاوری کردن و 4- مجالست.

با این چهار تقسیمی که عرض کردم می‌توانم شکل ایده‌آل دولت با روحانیت را در نظام جمهوری اسلامی ترسیم کنم. ارتباط دولت با ولایت فقیه می‌تواند ارتباط متابعت باشد که باید این‌گونه باشد، یعنی دولت باید تابع ولی فقیه باشد که ما از آن به عنوان ولایت‌پذیری نام می‌بریم. ریاست جمهور بازوی ولی فقیه است و بازو باید از صاحب بازو تبعیت کند.
در حقیقت ولی فقیه دارای سه بازو است: بازوی اجرایی، بازوی قانونگذار و بازوی داوری که سه قوه در کشور ما سه بازوی ولی فقیه هستند. ارتباط دوم، ارتباط مشاورت است، آیا رئیس‌جمهور باید مشاورتی با ولی فقیه داشته باشد یا خیر؟ این نکته مهمی است آن‌چه که روال و رویه رهبر معظم انقلاب و همچنین امام رضوان‌الله علیه بود، آن بود که رئیس قوه مجریه را طرف مشورت خود قرار داده و می‌دهند، چرا که رئیس قوه مجریه بر امور اجرایی کشور چیرگی و تسلط دارد، اخبار و آگاهی‌های گوناگونی از روند اجرایی کشور دارد و برای همین می‌تواند مشورت‌های ارزنده‌ای به ولی فقیه جامعه بدهد.همین جا یک نکته‌ای را عرض کنم، برخی به غلط تصور می‌کنند رئیس‌جمهور نباید طرف مشورت با رهبر شود بلکه فقط باید مطیع و تابع باشد، این یک توهم است و غلط. ما در انتخاب افراد به عنوان رئیس‌جمهور باید به این نکته توجه داشته باشیم که افزون بر آن‌که فردی را برگزینیم که در تبعیت کم نمی‌گذارد، توجه کنیم که باید کسی را انتخاب کنیم که مشاور خوبی برای رهبر باشد یعنی توان مشورت‌دهی را داشته باشد.خوب است اما نداشتن توان مشورتی خوب نیست یعنی نمی‌شود به اسم تابعیت خود را معاف دانست از دادن مشورت، این نکته مهمی است چون بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر مشورت دهی را نفی کنند تبعیت‌شان قدرت می‌گیرد، حال این‌که این نیست!

حالا اگر بخواهند از همین طریق مشاوره دادن به رهبری طوری مشاوره بدهند که نظر خودشان را به کرسی بنشانند چه؟

آن دیگر تبعیت نیست! زمانی  شما مشورت می‌دهید و ممکن است در جانب مشاورت، نظر شما که مشورت می‌دهید با نظر کسی که به او مشورت می‌دهید متفاوت باشد، مشورت اصلا یعنی همین! در مقام بحث، مشاور تابع نیست، اگر تابع شود دیگر مشاور نیست اما در مقام نتیجه‌گیری از بحث حوزه، حوزه تبعیت است، من می‌گویم خیلی حوزه‌ها را با هم خلط می‌کنند یعنی اگر نشستند و در حال مشورت دادن هستند باید تا نظر رهبر را شنیدند که متفاوت با نظر خودشان بود توقف کنند و دیگر به عرضه نظر خودشان ادامه ندهند، این خطاست.

ادامه بحث لطمه‌ای به تبعیت نمی‌زند، تبعیت حوزه‌اش حوزه بحث نیست، حوزه نتیجه بحث است؛ یعنی پس از آن‌که رهبر از بحث نتیجه گرفت و خواست حکم کند حوزه تبعیت آغاز می‌شود، اما پیش از نتیجه‌گیری و ارائه حکم حوزه مشورت است یعنی شما باید کاملا ایده خودت را اگر معتقدید درست است با استدلال پیش ببرید، نهایتا یا ایده تو پذیرفته می‌شود یا نمی‌شود، یا تو ادله طرف مقابل را می‌پذیری یا طرف مقابل، ادله تو را می‌پذیرد یا هیچ‌‌یک ادله یکدیگر را نمی‌پذیرند، به‌هرحال محصول این گفت‌وگو آن است که از دهان رهبر به عنوان حکم خارج می‌شود، از آن‌جا به بعد حوزه تابعیت آغاز می‌شود، پس رئیس‌جمهور باید شجاعت مشورت دادن را داشته باشد و تصور نشود اگر کسی گفت من با رهبر بحث نمی‌کنم این فرد مناسبی است برای ریاست‌جمهوری چون نمی‌خواهد با رهبر بحث کند و فقط می‌گوید چشم، حوزه چشم گفتن با حوزه بحث کردن فرق می‌کند، حوزه تبعیت با حوزه مشاوره فرق می‌کند. رهبر در حوزه مشاوره از تو می‌خواهد هرآن‌چه را‌ داری بگویی و استوار باشی بر ادله‌ات، محکم دلیل بیاوری و محکم حرف بزنی تا نتیجه حاصل شود، نهایت‌اش این است که رهبر حرف تو را نمی‌پذیرد و حتی ممکن است نتواند تو را قانع کند. عیبی ندارد آن‌چه حکم کرد باید تبعیت شود.

می‌خواهم آخرش را بگویم مثلا در یک مباحثه، رئیس‌جمهور با رهبری مشورت می‌کند و ادله خودش را ارائه می‌کند، رهبر ادله رئیس‌جمهور را نمی‌پذیرند و رئیس‌جمهور هم به ادله خودش معتقد است حالا بحث تمام می‌شود و رهبر حکم را بر اساس نظر خودشان می‌دهند، از این‌جا بحث تبعیت مطرح می‌شود که رئیس‌جمهور باید حکم رهبر را روی چشمان خود بگذارد و بگوید من بازوی او هستم و آن‌چه را که او حکم می‌دهد اجرا کنم.

به نظر می‌رسد، ضروری است که رئیس‌جمهور هم با رهبری صلاح و مشورت کند، چراکه موقعیت رهبری و ولایت نظام، افق و گستره گشوده‌تری در اختیار ایشان قرار داده است که حتما به حل معضلات و اتخاذ تصمیم احسن یاری می‌رساند...

اصلا مجلس بحث یعنی مجلس مشاوره و مشاوره طرفینی است.

آیا می‌شود بعد از این‌که رهبری حکمی را صادر کردند، رئیس‌جمهور به بهانه مشورت دادن و تلاش برای تغییر نظر رهبری، اجرای حکم ولی فقیه را به تعویق بیندازد؟

نه! یک موقعی حکمی به من می‌کنند، یعنی اگر حکم الزامی باشد باید مطیع باشم  اما باز ممکن است سوال شما این باشد که آیا اگر رهبر حکم کردند باب مشاوره بسته می‌شود؟ نه! باب مشاوره و مباحثه همیشه باز است ولی این مشاوره و مباحثه نباید به عمل لطمه بزند؛ یعنی موجب تعطیل حکم نباید شود. من حکم را اجرا می‌کنم در عین حال به بحث و مشورت دادنم به رهبر ادامه می‌دهم. البته به شرطی که رهبر خواهان ادامه مباحثه و مشاوره باشد، یک وقتی رهبری می‌گویند بس است و دیگر نمی‌خواهم در این زمینه به من مشورتی بدهید،‌در آن صورت باید متوقف کرد.این‌ها نکات مهمی هستند برای روشن‌اندیشان، روشن‌اندیشان باید بدانند که نحوه ارتباط با ولی فقیه چگونه است، ارتباط با ولی فقیه بستن باب اندیشه نیست و باز بودن باب اندیشه هم به معنای اطاعت نکردن نیست. این‌ها نمی‌توانند کاملا در کنار هم تعریف شوند یعنی شما همیشه فضای اندیشه را باز بگذارید و درعین حال مطیع باشید. این که بگویید اطاعتی اطاعت است که باب اندیشه در آن بسته شود، این غلط است، این خلاف روال تشیع است، معصومین(ع) که حتی خطایی در اندیشه و گفتار و کردارشان نیست خود ایشان ما را به اندیشیدن واداشته‌اند، شیعیان نمی‌گویند اگر ما را به‌عنوان معصوم قبول دارید باید این حکم را قبول کنید و اجرا کنید.چرا؟ چون شیعه معتقد است باید اندیشه رشد کند و اصلا تبعیت خوب در سایه اندیشیدن ممکن است، اگر اندیشیدن باب‌اش بسته شود ممکن است به ظاهر بگوییم تابعان خوبی به وجود آمدند اما مطمئن باشید تبعیت در یک پیچ از میان می‌رود. خوارج تابعانی بودند که نمی‌اندیشیدند، تابع امیرالمومنین(ع) بودند اما اندیشه تعطیل بود و هم همین دلیل در یک پیچ مهم یعنی زمانی که قرآن‌ها بر سر نیزه رفت در یک فریب تبعیت‌شان مختل شد. بنابراین تبعیت خوب و محض در سایه اندیشه ممکن است بنابراین رئیس‌جمهور با  اولین سنخ از روحانیت یعنی ولایت فقیه رابطه متبعات و مشورت است و البته در این دو حوزه معاونت و مجالسه هم مطرح می‌شوند.

همین‌طور که شما در حال بحث نظری هستید من هم به صورت مصداقی مواردی را با توجه به بحث مطرح می‌کنم تا بحث جامع‌تر شود، یکی از مسائلی که موجب مکدر شدن خاطر اصولگرایان شد، آن چیزی است که به خانه‌نشینی ایشان مشهور شد و دستور رهبر معظم انقلاب درباره ادامه کار آقای مصلحی و همچنین تاحدودی برکناری آقای مشایی از معاونت اولی در زمان موعد و مقرر اجرا نکردند و حتی به نقل از رئیس‌جمهوری گفته شد که نظر رهبری را به من منتقل کردند اما من تصمیم گرفتم که در جلسه دوشنبه با رهبری این مساله را مطرح کنم و نظر ایشان را تغییر بدهم.

رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در آبان 1389 فرمودند: « بنده از همه دولت‌ها حمایت کرده‌ام ولی این دولت با دولت‌های گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی‌کند حاکمیت دوگانه درست کند.»، که حرف بسیار مهمی است، اخیرا در نمایشگاه مطبوعات در مباحثه‌ای که با خبرگزاری مهر درباره ولایت‌پذیری دولت آقای احمدی‌نژاد داشتم در آن‌جا گفتم حضرت آقا در دیدار امسال هیات دولت با ایشان مساله احیای ارزش‌های انقلاب توسط این دولت را مطرح کردند. بعد در پاراگراف‌های بعدی سخنان‌شان، این آمد که دولت نهم و دولت دهم این ارزش‌ها را احیا کردند بعد گفتند مخالفت‌هایی که در دو سه سال اخیر با این دولت شده به خاطر این است که بر این ارزش‌ها تاکید بیشتری کرده، یعنی دولت دهم بیشتر از دولت نهم بر ارزش‌های انقلاب تاکید کرده است.برخی از دوستانی که معتقد بودند پایدار بر شعار سوم تیر هستند یعنی جبهه پایداری می‌گفتند دولت نهم با دهم فرق دارد و ما پایدار بر دولت نهم هستیم و پایداری را هم برای همین انتخاب کردند و بعد گفتند حلقه‌ای اطراف رئیس‌جمهور را گرفت و او را به انحراف برد و دولت دهم فاصله گرفت از شعارهای دولت نهم، که سخنانی که به آن اشاره کردم مبطل ادعاهای دوستان پایداری مبنی بر فاصله گرفتن دولت دهم از ارزش‌های دولت نهم است.

یعنی این همه رسانه و تحلیل‌گر و فعال اصولگرا، درباره حضور طیفی انحرافی در دولت اشتباه می‌کنند؟

حتما همین‌طور است، این مباحثی که درباره جریان انحرافی مطرح می‌کنند باطل است. در واقع هیچ انحرافی در دولت دهم نسبت به دولت نهم رخ نداده بلکه سرعت حرکت‌اش به سمت ارزش‌های انقلاب بیشتر شده که این ابطال صریح و بدون تفسیر و چون چرایی است بر شعار پایداری‌ها.

حالا می‌رسیم به سوال قبلی، من چند وقت پیش درباره آن‌چه شما خانه‌نشینی آقای احمدی‌نژاد عنوان کردید توضیحی دادم و توضیح این بود که ببینیم از آن‌چه به عنوان خانه‌نشینی مطرح شده چه روایتی شده-یعنی نقل واقع- و چه درایت‌هایی یا برداشت‌ها و تخمین‌هایی ، من گفتم ما یک روایت بیشتر نشنیدیم و بقیه همه تخمین بود، گفتند آقای احمدی‌نژاد قهر کرده، گفتم سندی دارید؟ گفتند همین که در خانه نشسته یعنی قهر کرده، گفتم پس این تخمین است و روایت نیست. تنها روایتی که ما شنیدیم، درست و غلط‌اش را ما نمی‌دانیم که البته نه از آقای احمدی‌نژاد شنیدم و نه از مهندس مشایی بلکه از افراد دیگری، که آن روایت هیچ دلالتی بر ضعف ولایت‌پذیری آقای احمدی‌نژاد نبود. البته وقتی این را گفتم برخی مقامات گفتند که این‌طور نبوده من هم گفتم خیلی خوب! چه بهتر پس دیگر هیچ روایتی درباره خانه‌نشینی وجود ندارد پس وقتی روایتی وجود ندارد چگونه می‌خواهید تصمیم‌گیری کنید؟!

چه روایتی؟

این بود که نظر آقای احمدی‌نژاد نسبت به آقای مصلحی برای ادامه وزارت نظر مساعدی نبود، نظرشان را به رهبر معظم انقلاب گفتند، چون درباره وزارت اطلاعات هم در انتصاب و هم در عزل باید نظر رهبری وجود داشته باشد- که البته بعدا گفتند این نیست- روایت شده که بعد از این‌که آقای احمدی‌نژاد نظرشان را به رهبری گفتند، رهبر انقلاب فرمودند چه کسی را پیشنهاد می‌کنید، آقای احمدی‌نژاد فردی را معرفی کردند که رهبری نپذیرفتند، آقای احمدی‌نژاد گفتند من می‌توانم مدتی فکر کنم که با آقای مصلحی می‌توانم کار را ادامه بدهم یا خیر، رهبری فرمودند فکر کنید و بعد نظرتان را اعلام کنید، من گفتم کجای این روایت دال بر تخطی از ولایت‌پذیری است؟ ایشان که اذن گرفت، نهایت‌اش این بود که آقای احمدی‌نژاد می‌گفتند من نمی‌توانم همکاری کنم و استعفا می‌داد. آقا به ایشان زمانی برای فکر کردن دادند ایشان هم نشستند و فکر کردند، این کجایش خلاف ولایت‌پذیری است؟

در خانه بودند یا سرکار هم می‌رفتند؟

هرکجا، مهم این است که اذن گرفته بودند. البته این روایت ادامه‌ای هم دارد و آن این است که آقای احمدی‌نژاد تازه از یک سفری که الان حضور ذهن ندارم کجا بود برگشته بودند و بیمار بودند، کسالت داشتند و گفتند هم استراحتی شود و هم فکر شود. بعضی مقامات گفتند این روایت درست نیست که من گفتم چه بهتر!

مقامات دولتی گفتند؟

این را دیگر از من نپرسید، البته از سوی خود دولت نبود. گفتم پس این روایت نیست، حدسیات که سطح‌اش از روایت نازل‌تر است پس دیگر هیچ دلیل و سندی برای ضعف ولایت‌پذیری آقای احمدی‌نژاد وجود ندارد؟

پس چرا همه درباره خانه‌نشینی چیز دیگری می‌گویند؟

من کاری به آن روایتی که شما می‌گویید غالب است ندارم چرا که دال بر ضعف ولایت‌پذیری ایشان نیست.چون ایشان اجازه گرفته و فکر کرده است.

یعنی خانه‌نشینی در کار نبوده؟

چرا، خانه‌نشینی که بوده اما به حالت قهر نبوده، این حدس است، گناه گوینده بر عهده خودش است که آمدند یک حدس را در جامعه ترویج دادند.

من می‌گویم شما تصریح رهبری را دارید در کنارش حدسیاتی هم دارید، می‌شود اجتهاد در برابر نص کرد؟ این‌که حدس‌مان را بر نص حاکم کنیم غلط است، نص ولی فقیه این است که این دولت حاکمیت دوگانه ایجاد نکرد و حدس ما این است که قهر کرد.

ولی باید قبول کنید که آقای احمدی‌نژاد اشتباه کرد. اگر قهر نکرده‌ بودند، چرا برای آرام کردن فضای مشوشی که پدید آمد، هیچ صحبتی در آن روزها از ایشان مبنی برقهر نکردن منتشر نشد؛ در حالی‌که شایعه قهرنشینی ایشان به سرعت از همان روز سوم دهان به دهان می‌چرخید.

برای این‌که فرصت برای فکرکردن گرفته بود که ادامه بدهد یا ندهد، حتی اگر به این نتیجه می‌رسید که دیگر کار را ادامه ندهند، راه‌های دیگر را مطرح می‌کردند؛ مثل این‌که ایشان از ریاست‌جمهوری استعفا بدهد، وزارت اطلاعات تبدیل به سازمان اطلاعات بشود و زیر نظر مستقیم رهبری قرار بگیرد یا راه‌های دیگر. می‌خواهم می‌گویم هیچ دالی بر ضعف ولایت‌پذیری آقای احمدی‌نژاد وجود ندارد چون اذن داشتند.

به ادامه بحث نظری‌تان بپردازید تا ادامه مصادیق را هم مورد بحث قرار دهیم.

می‌رسیم به طبقه دوم از روحانیت یعنی فقهای عظام، نوع ارتباط دولت با فقها چه ارتباطی باشد؟ آیا به نظر شما نوع اول ارتباط یعنی متابعت از فقها برای دولت روا است یا روا نیست؟ دولت یعنی بازوی اجرایی ولی فقیه، آیا مجاز است از غیر‌ولی فقیه تبعیت کند؟ یک وقتی آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان یک مقلد می‌خواهد احکام شرعی‌اش را بپرسد یک وقتی رئیس دولت است و می‌خواهد با این شخصیت حقوقی، دولت را اداره کند، این شخصیت حقوقی بازوی ولی فقیه است. حق دارد حکم را از غیر‌ولی فقیه بگیرد؟ من برای شما دو تصویر می‌سازم، همه فقها در عصر غیبت، ولایت دارند، برخی‌ها نظرشان این است که همه ولایت دارند حال آن‌که معتقدیم ولایت از آن فقیهان است اما می‌گوییم در زمان توانایی بر اعمال ولایت باید تشخصی وجود داشته باشد که یا در قالب شورا یا فرد متبلور است، یعنی تشخص حکم وجود داشته باشد، این مثل معروف است که در یک کشور چند پادشاه و رئیس نمی‌توان داشت، یک ولایت نمی‌تواند چند امیر داشته باشد حکم باید تشخص داشته باشد یعنی از یک جا صادر شود. اگر قرار بود غیر‌از خدا، خدایان دیگری هم باشد عالم فاسد می‌شد.

حالا این حکم متشخص را یک نفر می‌خواهد صادر کند یا یک شورا؟ ما در یک کشور نمی‌توانیم احکام داشته باشیم باید حکم داشته باشیم که یا از یک شورا صادر می‌شود یا از یک نفر که ما آن‌چه را پسندیدیم از یک نفر بود که در زمان امام راحل و رهبر معظم انقلاب یک نفر بود، در واقع داشتن تمرکز بهتر از نداشتن تمرکز است، به نظر من با شورا نمی‌توان به حکم رسید، سرعت و بهبود کار در حکم یک نفر است. این نکته برای ما روشن می‌کند که آقای احمدی‌نژاد و هیچ رئیس‌جمهور دیگری حق‌طلب حکم از غیر‌از ولی فقیه را ندارد و حتی اگر فقیهان هم حکمی صادر کنند رئیس‌جمهور مجاز به تبعیت نیست، اگر تبعیت کند باید به ولایت‌پذیری او خرده گرفت. قطعا فقهای عظام همچنین‌طلبی را ندارند که در نظام اسلامی حکم بدهد.

اما درباره حکم قاطع چند فقیه جامع الشرایط چه؟

فتوا مربوط به عمل شخص است اما رئیس‌جمهور فقط در احکام اجرایی می‌تواند تابع ولی فقیه باشد.

اگر فقها فتوایی دادند و رهبری در این زمینه سکوت کردند چه؟

این است که اگر جامعه ولی فقیه دارد و ولی فقیه در مورد مساله‌ای حکمی نداد باید فقها خود حکم بدهند یا از ولی فقیه ‌طلب حکم کنند؟ اگر‌طلب حکم کنند و حکمی خلاف فقها داد باید حکم ولی فقیه را اجرا کنیم. در واقع رئیس‌جمهور رابطه متابعه در احکام در رابطه با مراجع ندارد اما مشاورت قطعا باید چنین رابطه‌ای وجود داشته باشد و رئیس‌جمهور باید فقهای عظام را طرف مشورت بداند چون اسلام‌شناس هستند و کشور ما هم کشوری اسلامی است طبیعی است که رئیس‌جمهور هم باید کارشناسی و اجرا کند و این کارشناسی را با رهبر در میان بگذارد که بخشی از این کارشناسی باید از طریق فقیهان و فضلا اخذ شود.

آیا آقای احمدی‌نژاد فقها و فضلا را طرف مشورت خود قرار می‌دهند؟

بله، بسیار طرف مشورت قرار دادند.

به چه صورت؟

 آقای احمدی‌نژاد دو قدم بسیار مهم برداشت که به ظاهر در دولت‌های قبلی برداشته نشده بود، اولین آن ایجاد پستی بود به نام مشاور روحانیت.

این پست که قبلا هم بود!

اگر بود که نام ببرید ببینیم این پست قبلا مربوط به چه کسی بود.

حداقل در زمان ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، حجت‌الاسلام مصطفی درایتی این پست را داشتند!

این را بررسی می‌کنم و نمی‌خواهم الان رد کنم، به‌هرحال در دولت آقای احمدی‌نژاد پست مشاور رئیس‌جمهور در امور روحانیت برای ارتباط با علما و فضلا پست مهمی بود. انتقادهایی مطرح است که برخی این انتقادها به خود آقای مشاور وارد است، ایشان کسی است که ارتباط گسترده‌ای با جبهه پایداری دارند یعنی آقای سقای بی‌ریا.

البته ایشان استعفا دادند!

بله. اما من ایراد دارم نسبت به استعفای ایشان، چرا ایشان استعفا دادند و چرا تا وقتی که ایشان بودند اگر دوستان‌شان می‌گویند با مراجع ارتباط دولت کم بود، چرا ایشان با مراجع از جانب دولت کم ارتباط گرفتند؟ یعنی یک روحانی فاضل باید برود با دفتر آیات عظام ارتباط دولت را برقرار کند، این وظیفه اوست.آقای احمدی‌‌نژاد که برخلاف چند رئیس‌جمهور قبلی، روحانی نبود و همین وظیفه مشاور ایشان را  در امور روحانیت بیشتر می‌کرد برای ارتباط گرفتن.استعفای ایشان یک نوع جفا و بی‌وفایی به آقای احمدی‌نژاد است، ایشان می‌ایستادند و رابطه آقای احمدی‌نژاد با آیت‌الله مصباح یزدی و سایر علما را محکم می‌کردند تا حرف‌ها درست منتقل شود. حرف‌هایی مثل مدیریت انبیا، مکتب ایرانی، دوستی با مردم رژیم صهیونیستی، ورود زنان به ورزشگاه و ... که همه این‌ها بین روحانیت و دولت تنش ایجاد کرده که البته بیشتر این‌ها مربوط به مهندس مشایی بوده نه آقای احمدی نژاد.جالب این است که بدانید آقای احمدی‌نژاد به مشاور هم اکتفا نکرده و تلاش کرده که خودش این ارتباط را در حد خوبی برقرار کند.قدم دومی که ایشان برداشت بحث استاد اخلاق هیات دولت بود که مدت‌ها آیت‌الله حائری شیرازی دعوت می‌شدند برای ارشاد هیات دولت بعد هم که خود آقای آقاتهرانی که از دیگر اعضای پایداری هستند به عنوان استاد اخلاق هیات دولت دعوت شدند.

چقدر دولت از این استادان دراین  زمینه درس گرفت؟ به نظر می‌رسد فقط یک بحث تبلیغی بود یا برای جذب برخی نیروهای موثر در سامان اصولگرایان، نه؟

نه الان شما وارد ادعایی شدید که باید بگویید چه درس اخلاقی داده شد و کدام‌اش عمل نشد که این خیلی بحث را باز می‌کند.  بنده می‌خواهم بگویم مهندس مشایی را که در حد کفر پیش بردند و او یک اهانت هم به تکفیر کنندگان نکرد متخلق هست یا خیر؟ اگر به من یک تو بگویند یا اهانت کنند من فردا در روزنامه می‌نویسم و برخورد می‌کنم اما آقای مشایی کسی است که دو سال است به ایشان از انحراف و سحر و جادو و بهائیت و بابیت جدید و چه به او گفته شده که من واقعا در تعبدش حیرت می‌کنم ولی یک اهانت من که با ایشان مباحثه می‌کنم آن هم به صورت شخصی نشنیدم، زهد ایشان واقعا مثال‌زدنی است، من در زندگی و مشی زندگی زاهدی مثل ایشان ندیدم، ادب‌اش را که دیدم، آقای احمدی‌نژاد هم دیدم، زهدش را دیدم، من خیلی علما را دیدم. جای علما روی چشمان من است من به خیلی از علما کمک کردم و معاونت‌شان را کردم ولی من از ادب و تواضع این دو نفر یعنی دکتر و مهندس تعجب کردم که چگونه این دو نفر این‌قدر با اخلاقند و زاهد. اتفاقا با اخلاق‌ترین افراد همین دو نفر هستند که اصلا به اهانت مبتلا نمی‌شوند و صبوری این‌ها برای من مایه حیرت است.

قبول کنید ادبیات آقای احمدی‌نژاد به این تعبیر کاملا دامن زده است.

این چیزی که من مطرح کردم به این معنا نیست که آقای احمدی‌نژاد معصوم هستند و هیچ ضعفی در وجودشان نیست.  من گفتم اخلاق‌شان، اخلاق خوبی است. از این بگذریم و به بحث خودمان برگردیم.در دو جنبه معاونت و معاضدت هم این را مطرح کنم، همیشه افتخار حوزه‌های علمیه شیعه این بوده که ذیل هیچ دولتی قرار نگرفته‌اند، یعنی وابستگی دولتی نداشته و حریتی داشته. دولت‌ها اگر می‌خواستند به حوزه‌ها کمک کنند حوز‌ه‌ها قبول نمی‌کردند چرا که فکر می‌کردند دولت مطالبه دارد. تنها کمکی را که حوزه‌های علمی شیعی قبول کردند کمک آقای احمدی‌نژاد بوده آن هم در حد چند صد هزار میلیارد! چرا؟ چون آقای احمدی‌نژاد هیچ مطالبه‌ای از حوزه نداشت و حتی نمی‌خواست این رقم به اسم دولت ثبت شود.

 که البته شد!

بله، اما مهم این است که هیچ توقعی نداشتند که اگر داشتند باید حداقل یک ناظر برای صرف این پول کلان می‌گذاشتند، دولت‌های قبلی‌ ما روسایش خودشان روحانی بودند، طلبگی کرده بودند، سختی‌ها و محرومیت‌های طلبگی را چشیده و دیده‌ بودند  ولی آقای احمدی‌نژاد یک دکتر دانشگاهی و آقای مشایی یک مهندس دانشگاهی است. این‌ها به حوزه‌ها کمک کردند بدون این‌که بخواهند اسم‌شان مطرح شود. اسم‌شان هم که مطرح نشد از جانب آقای احمدی‌نژاد نبود بلکه من آمدم و گفتم چون دیگر به اینجایم رسیده بود (با اشاره به گردن) که می‌گفتند ارتباط با روحانیت نیست. شاید آقای احمدی‌نژاد از این‌که من لو دادم دولت چقدر به حوزه‌ها کمک کرده راضی نباشد، البته خیلی هم آن را مطرح نکردیم. من خودم شاهد بودم چطوری پول به مرکز مدیریت حوزه علمیه می‌آید، چطوری به مرکز مدیریت تهران می‌رسد، حتی دولت نپرسید که چطوری خرج می‌کنید که ‌ای کاش می‌گفت چطوری خرج می‌کنید (با خنده)، برای این‌که آقا فرمود که دولت باید بسترسازی امور فرهنگی را بکند و مسوول مستقیم امور فرهنگی هم حوزه‌های علمیه است. از حوزه‌های علمیه ما چه سوالی کردیم درباره مسائل فرهنگی جامعه؟ کدام تحقیق و پژوهش در زمینه مسائل فرهنگی در حوزه‌ها انجام شد؟ این تازه غیر‌از دیدارهای زیادی است که آقای احمدی‌نژاد با روحانیت داشته؛ یعنی مجالست. مشاور ایشان یعنی آقای سقای بی‌ریا در این زمینه هیچ کاری انجام ندادند و خود آقای احمدی‌نژاد با فضلا و طلبه‌ها در تهران و سفرهای استانی جلسه می‌گذاشت و حرف‌های‌شان را می‌شنید و حرف‌های‌شان را می‌زدند. آقای مهندس مشایی هم همین کار را کردند اما بنده برای اولین بار به شما می‌گویم که هر موقع به نام آقای مهندس، گروهی از روحانیون جمع شدند برای آن‌ها مشکلی پیش آمد و همین شد که آقای مهندس گفتند به من نزدیک نشوید چون برای شما مشکل پیش می‌آید. حتی بارها به خود من آقای مهندس گفتند کمتر به من نزدیک شو چون مشکل پیدا می‌کنی، اذیتت می‌کنند! ببینید یعنی عواملی از بیرون نمی‌خواهند بگذارند این ارتباط برقرار شود، از این راه که شهریه بنده را قطع کنند، من الان نمی‌گویم چه کسی اما یکسال پیش یک آقای روحانی اشک می‌ریخت و می‌گفت: « که من زندگی‌ام مختل شد چون همراه با عده‌ای از روحانیون آمده بودم آقای جوانفکر را ببینم و در آن جلسه حرف زدم، شهریه‌ام را قطع کردند.»آقای مشایی برای کارهای فرهنگی هزینه‌های کلان به مسوولان داده، در حالی که این‌ها  گفته نمی‌شوند و خودش هم نمی‌خواهد گفته شود، همین راهیان نور، مبالغ کلان راهیان نور را  چه کسی داد؟ شخص مهندس مشایی که ایشان مسوول فرهنگی دولت بود.

ای کاش اتوبوس‌های خوبی هم به این کاروان‌ها می‌دادند!

آقای مشایی که مسوول‌اش نبود، پول‌اش را داد و آقای مشایی در برنامه‌های راهیان نور هیچ دخالتی نکردند علی‌رغم این‌که میلیاردی به این کاروان‌ها کمک کرده‌اند. اسم‌اش را نگذاشته که ما بودجه‌اش را دادیم.

البته از خودشان ندادند که!

بله! از دولت دادند مگر کسی در این کشور از جیب خودش پول می‌دهد؟ بحث این است که چه کسی این پول را به فرهنگ می‌دهد و چه کسی نمی‌دهد. وقت نماز است و زمان متاسفانه نداریم وگرنه حرف‌های زیادی در خصوص مدیریت انبیا و سایر مباحثی که جنجالی شد داشتم اما فقط همین را عرض می‌کنم شما در هیچ سایتی عین نطق آقای مشایی را پیدا نمی‌کنید و همه این جملات تقطیع شده است در حالی که خبرنگاران بودند، معنای این کار چیست؟ رئیس‌جمهور را کامل منتشر کردند چون ملزم بودند اما آقای مشایی را خیر چون الزامی نداشتند، دقیقا هم همه مشکلات فرهنگی را روی او بردند و گفتند انحراف! تمام آن‌چه که به آقای مشایی منتسب کردند، ادعاست و بریده‌هایی است که به هم چسباندند. کلام رسول الله(ص) و کلام خود خدای متعال را اگر ببریم، می‌شود از آن معنای غلط برداشت کرد.

وقت خیلی کم است و دوستان هم برای اقامه نماز منتظر هستند، دو سه سوال کوتاه می‌پرسم و ختم این گفت‌وگو، به دولت در ارتباط با روحانیت نمره چند می‌دهید؟

حتما بیست! البته معنی‌اش این نیست که بهتر از این نمی‌شد انجام شود اما بدانید ارتباط با مدیریت و مدبریت دولت انجام نمی‌شود وقتی که این آقایی را که می‌خواهد بیاید با من مرتبط شود بترسانند دیگر مدیریت من است؟

مطمئنا رابطه دولت و مراجع الان چندان تعریفی ندارد...

من نمی‌دانم! این‌جا بحث دولت است و گفتم که دولت این قدم‌ها را برداشته، حالا از ناحیه فضلا و فقها چه قدم‌هایی برداشته شده بحث دیگری است.

رابطه مراجع و روحانیت در سال‌های اخیر کم‌رنگ‌تر شده...

عرض من این است که رابطه می‌توانست بهتر باشد اما چه کسی نگذاشته این رابطه بهتر شود؟ یعنی ضعف مدیریت در دولت بوده؟ من می‌گویم خیر! وقتی یک روحانی فاضل واهمه دارد که بیاید با ما دیدار داشته باشد... بگذریم نمی‌شود یکسری مسائل را مطرح کرد.

صفارهرندی: امکان ندارد مشایی تایید شود

 
محمدحسین صفار‌هرندی تأکید کرد یکی از دلایل ایجاد فاصله بین ذهن و دل نیروهای سیاسی و اجتماعی، اشتباه در برآوردهاست.

به گزارش خبرگزاری فارس، وی روز یکشنبه در جمع اعضای سازمان بسیج اساتید گیلان با بیان اینکه تعبیر انقلابی دیگر برای حماسه 9 دی شایسته است، با اشاره به اینکه برآوردها گروه‌های مختلف در جهان را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد، افزود: جنگ اصلی در جوامع بشری بین برآوردهاست.

وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گفت: اگر در مقاطعی شاهد ایجاد فاصله بین مردم و برخی از جریان‌ها دیده شده، دلیل اصلی آن در برآوردهای غلط جریان‌ها بوده است.

وی با تصریح بر اینکه عده‌ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تعلق خاطری به اتفاق‌های دهه 30 داشتند و دیدشان نسبت به آینده با آن تفکرات بود، اذعان کرد: اشکال اصلی این قشر نیز در برآوردهایشان بود.

صفار هرندی گفت: گروه‌های چریکی از جمله مجاهدین خلق نیز که مردم بعدها با توجه عملکردشان لقب «منافقان» به آنها دادند اعتقاد به جنگ مسلحانه و مخفی با رژیم شاهنشاهی داشتند و معتقد بودند انقلاب بدون پشتیبانی این جریان به پیروزی نمی‌رسد و در پایان همه دیدند که این برآورد منافقان غلط از آب درآمد.

وی با اشاره به نخستین تظاهرات صدها هزار نفری مردم علیه رژیم ستمشاهی، خاطرنشان کرد: منافقان از مخالفان تظاهرات بودند و پس از قیام خونین 17 شهریور نیز برآوردشان این بود که تنها روش مخفی و مسلحانه پاسخگوست اما مشخص شد که این برآورد غلط بود.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به پیام امام راحل تصریح کرد: امام راحل با برآوردی خوشبینانه کشتار مردم توسط رژیم را توسل به زور و دست و پا زدن توصیف کردند.

وی با بیان اینکه منافقان تا چند ماه و هفته مانده به پیروزی انقلاب درخواست مسلح شدن رهبرانشان را داشتند، افزود: یکی از شعارهای منافقان در هفته‌های منتهی به 22 بهمن «رهبران ما را مسلح کنید» بود.

*حفاظت 45 هزار مستشار آمریکایی از شاه

صفار‌هرندی با اشاره به اینکه منافقان فکر می‌کردند تا مردم دست به اسلحه نبرند، پیروز نمی‌شوند، گفت: آنها می‌گفتند که 40 تا 45 هزار مستشار آمریکایی محافظ رژیم شاه هستند و نمی‌شود به این سادگی آنها را از بین برد.

وی به فرمایشات امام راحل اشاره کرد و افزود: امام (ره) معتقد بودند انقلاب بدون توسل به اسلحه و با امواج مردمی به پیروزی می‌رسد که برآورد امام راحل کاملا صحیح بود و مسیر انقلاب طوری که ایشان برآورد کرده بودند، پیش رفت.

وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی با تصریح بر اینکه «جنگ مشت و درفش کجا به نفع مشت است» عنوان محور فکری منافقان بود، گفت: آنها شهادت در تظاهرات را حرام شدن می‌دانستند و در نشریات خود و ... پس از پیروزی انقلاب نیز بر مسیر قبلی پافشاری داشتند.

وی ادامه داد: منافقان پس از مدتی به دنبال سازش با امپریالیسم بودند و دستگیری یکی از عناصر اصلی‌شان هنگام دادن مدارکی به دیپلمات شوروی چهره‌ آنها را به مردم بیش از پیش نشان داد.

صفارهرندی با تأکید بر اینکه منافقان حماقت حزب توده در پیوند با امپریالیسم برای موجودیت را سرلوحه کار قرار دادند، اذعان کرد: آنها در برآورهایشان اشتباه کردند.

*امام راحل برآوردهای منافقان را برهم زد

وی با بیان اینکه برآوردهای غلط بسیاری را به اشتباه انداخت، گفت: لیبرال‌ها و منافقان زمانی که دیدند جایگاهی در نزد امام (ره) ندارند خود را به آقای منتظری وصل کرده و به بیت منتظری نزدیک شدند.

به گفته این فعال سیاسی، برآوردها منافقان و لیبرال‌ها زمانی که امام راحل قائم مقام رهبری را کنار گذاشت، از بین رفت و بر آن خط بطلان کشیده شد.

وی با اشاره به رهبری امام خامنه‌ای، تصریح کرد: در فکر آنها نمی‌گنجید که انقلاب اسلامی توسط شاگرد امام راحل به بهترین نحو اداره شود.

صفار هرندی درباره اشاره امام (ره) برای رهبری حضرت آقا، اظهار کرد: در جلسه‌ای که این مسئله مطرح شد، آیت‌الله موسوی اردبیلی، آقای هاشمی‌رفسنجانی و آیت‌الله مشکینی حضور داشتند و بعدها بر این مسئله شهادت دادند و دلیل اینکه این مسئله در آن زمان عنوان نشده بود را خواهش حضرت آقا از امام (ر‌ه) عنوان کردند.

وی با اشاره به اینکه برخی با اعلام رهبری حضرت آقا نباید بی‌تاب می‌شدند، گفت: برآوردها می‌تواند مسیر انسان را تغییر دهد و فردی که سینه چاک ولایت بود خودش ضد‌ولایت فقیه شد.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به اوایل دهه 70 و سقوط شوروی اشاره کرد و افزود: با سقوط قطب کمونیستی جهان و ادعای آمریکا بر ایجاد نظم نوین جهانی عده‌ای از روشنفکران به دلیل برآورد غلط بسیار زود تسلیم شدند.

*خط معنوی جهان اسلام از ایران گرفته می‌شود/برخی که بر پیشانی آنها یاری امام (ره) بود در پازل آمریکایی‌ها بازی کردند

وی بیداری اسلامی در جهان را نشأت گرفته از انقلاب اسلامی دانست و یادآور شد: خط معنوی جهان اسلام از ایران گرفته می‌شود.

صفارهرندی درباره حوادث سال 88، اذعان کرد: این حوادث محصول برآورد غلط کاندیداهایی بود که قبل از انتخابات فکر می‌کردند با برآوردهایشان به پیروزی می‌رسند.

وی با تأکید بر اینکه دشمن برای انتخابات سرمایه‌گذاری کرده بود، گفت: دشمن باور نمی‌کرد که سرمایه‌گذاری‌هایش نتیجه دهد و برخی که بر پیشانی‌ آنها یاری امام (ره) بود، در پازل آمریکایی‌ها بازی کنند.

*فشار در خیابان و چانه‌زنی در بیت رهبری برآورد فتنه‌گران بود

این فعال سیاسی با اشاره به اهداف انقلاب‌های مخملی، خاطرنشان کرد: انقلاب مخملی لزوما برای به دست آوردن قدرت نیست و زمانی که نتوانستند به قدرت برسند جنجال‌آفرینی و آشوب بپا می‌کنند.

وی با تصریح بر اینکه فتنه‌گران 88 به شدت در برآوردهای خود اشتباه کردند، اذعان کرد: فشار در خیابان و چانه‌زنی در بیت رهبری برآورد فتنه‌گران بود.

صفارهرندی با اشاره به اینکه برآوردهای غلط همچنان ادامه دارد، متذکر شد: صداقت می‌تواند ما را از برآورد غلط نجات دهد.

*خدمت در دولت همراه با خون دل است

همچنین به گزارش خبرگزاری ایلنا، صفار هرندی در نشست پرسش و پاسخ جمعی از مردم رشت که شامگاه یک شنبه در مسجد فاطمه الزهرا (س) شهر رشت برگزار شد نیز در پاسخ به سوالی درباره برکناری وزیر بهداشت در هفته گذشته اظهار کرد: برخی از اعضای کنونی دولت دهم را می شناسم و انسانهای خدومی نیز هستند. دل های اعضای هیئت دولت سرشار از خدمت کردن ولی همراه با خون‌دل هست و به شوخی به یکدیگر میگویند شتر برکناری این بار در خانه تو می نشیند.

وی با ابراز ناخرسندی شدید از عدم ثبات و آرامش در سال پایانی دولت دهم تصریح کرد: سال گذشته وقتی که مجلس به دنبال استیضاح تعدادی از وزیران بود رهبری تاکید کردند در این فرصت باقی مانده از عمر دولت به صلاح نیست. قاطبه نمایندگان مردم هم تبعیت کردند.

صفار هرندی اضافه کرد: مجلس به دنبال رهنموردهای رهبری از استیضاح وزیران در سال آخر دولت دست برداشتند ولی متاسفانه هم اکنون خود دولت به جان اعضای آن افتاده، آن هم وزارتخانه هایی مانند وزارت ارتباطات که به دلیل رکن بودن در حکومت های فعلی نباید آن را شوخی گرفت.

وی اذعان کرد: خدا علی نیکزاد را زنده نگه دارد که می تواند مدیریت همه وزارت خانه ها را بر عهده بگیرد و اخیرآ هم شوخی شده که سرپرستی وزارت بهداشت را به نیکزاد بدهید!

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با طرح سوالی که چه شده وزیر بهداشتی که تا دیروز نمره او بیست بوده امروز برکنار شده است، گفت: این مسئولین سرمایه های اجتماعی هستند و به آسانی به دست نمی آیند.

*برخی عملکردها سبب می‌شود که حرف بزرگان از اعتبار بیافتد

صفار هرندی خاطر نشان کرد: برای معاون اول رئیس جمهوری دولت دهم خیلی بد است که جلوی رسانه ها بگوید تا احمدی نژاد هست وزیر بهداشت هم بر سر کار خواهد بود و بعد از یک هفته خانم دستجردی عزل شود. این سبب می‌شود حرف بزرگان دیگر جلوی مردم اعتبار و عیاری نداشته باشد.

وی بیان داشت: به وزیر بهداشت برکنار شده دولت دهم فشار وارد کردند که معاون خود، آقای دکتر لاریجانی را برکنار کن ولی با مقاومت خانم دستجردی به دلیل حرمت نگه داشتن این اتفاق نیافتاد.

وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی مدعی شد: این گونه اقدامات دولت سبب شد که خانم دستجردی بیاید و بگوید بانک مرکزی به من پول نداده دارو وارد کنم و در نهایت هفته گذشته توسط رئیس جمهوری عزل شد.

*مشایی و فتنه‌گران امکان کاندیداتوری نمی‌یابند

صفار هرندی همچنین به سوال حاضرین درباره کاندیدا شدن مشایی و تائید صلاحیتش در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری نیز پاسخ صریحی داد.

وی خاطر نشان کرد: من عضو شورای نگهبان نیستم ولی بر اساس سنجشی که از ذائقه شورای نگهبان دارم امکان ندارد آنها به شخصی شبیه کسی که از او نام برده اید جواز حضور در این صحنه را بدهند.

این مسئول یاد آور شد: روزی که مشایی از سوی احمدی نژاد به عنوان معاون اول رئیس جمهوری انتخاب شدند مقام معظم رهبری طی تذکری فرمودند« انتخاب این شخص برخلاف مصلحت جنابعالی و دولت، موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است».

صفار هرندی تاکید کرد: جایگاه ریاست جمهوری خیلی بالاتر از این حرفهاست و از سویی دیگر جریان فتنه نیز از سوی شورای نگهبان به دلیل فقدان صلاحیت اجازه حضور در این صحنه را نخواهد داشت.

وی در پاسخ به اینکه تاثیر مشایی بر احمدی نژاد چیست؟ متذکر شد: آن چه که عیان هست چه حاجت به بیان است و حکم رئیس جمهوری برای مشایی جهت تصدی سمت رئیس دبیرخانه جنبش غیرمتعهدها که تاکنون باعث بروز بحث های زیادی شده فقط در زیارت نامه ها و برای معصومین (ع) به کار رفته است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با تصریح بر این که انسان از شیفتگی رئیس جمهوری به رئیس دبیرخانه جنبش غیرمتعهدها تعجب می کند، بیان داشت: در یکی از جلسات دولت از رئیس جمهوری سوال کردم شیفتگی شما به این فرد به چه دلیل است.

صفار هرندی ادامه داد: رئیس جمهوری در پاسخ اظهار کرد من به هیچ وجه شیفتگی ندارم و این حرفها معنی ندارد. چرا من شیفته مشایی باشم و اگر سابقه رفاقت باشد من با شما ازسال 55 و زمان دانشجویی دوستی دارم ولی با مشایی در چندین سال اخیر است.

وی معتقد است رئیس جمهوری با انتخاب مشایی همه دوستان و دلسوزان را از دست داده است.

بهتر است مشایی با میل خود کاندیدا نشود

 نایب رئیس دوم کمسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به نظرات مقام معظم رهبری و حساسیت جامعه بر روی مشایی اظهار داشت: بهتر است مشایی با میل خود در انتخابات شرکت نکند، اما دولت تلاش می کند در صورت عبور نکردن مشایی از فیلترهای نظارتی گزینه های دیگری را رو کند.
 


به گزارش ایلنا، منصور حقیقت پور ظهر شنبه در نشست رسانه ای با خبرنگاران استان اردبیل در پاسخ به سئوال خبرنگاری در خصوص خانواد هاشمی اظهار داشت: خانواده هاشمی در خواست خود را بر پاسخگویی به برخی اتهامات و حضور در مجلس به هیئت رئیسه واگذار کرده که تاکنون در این خصوص تصمیمی گرفته نشده است.

وی با اشاره به اظهارات رسایی در مجلس در خصوص خانواده هاشمی تصریح کرد: تریبون مجلس به صورت امانت در اختیار نماینده قرار گرفته و باید به بهترین شکل ممکن و در راستای منافع عمومی استفاده شود و تریبون مجلس حرمت دارد وبرای کارهای سوء اخلاقی نیست.

حقیقت پور خاطرنشان کرد: برخی کارها باعث می شود نمایندگان مردم در خانه ملت از کارهای حرفه ای و تخصص خود دور بمانند که این به ضرر همگان است.

صادق زیباکلام: معمایی به نام مشایی!

 

صادق زیباکلام استاد دانشگاه نوشت: بحث بر سر آن نیست که آیا رحیم‌مشایی برای انتخابات ریاست‌جمهوری می‌آید یا خیر؟ آیا او رای می‌آورد یا نه؟ قبلاً گفته‌ام که اگر او تائید صلاحیت شود و اگر اصلاح‌طلبان همین گونه ادامه دهند، او قطعاً رای می‌آورد. مساله اساسی‌تر و بنیادی‌تر از همه اینها این است که به راستی اسفندیار رحیم‌مشایی کیست؟ این چهره و شخصیت درمجموع ساکت و دم‌فروبسته به واقع کیست؟ مقصودم به هیچ‌روی تعارف و تملقات متافیزیکی و متامعرفتی نیست. مقصودم به هیچ‌روی ورود به وادی عرفان، طی طریق و سیر و سلوک و این مقولات نیست. نه مقصودم خیلی عام‌تر، دنیایی‌تر و خاکی‌تر از این حرف‌هاست. مقصودم دقیقا آن است که افکار و عقاید سیاسی، اجتماعی، فکری، فرهنگی و جهان‌بینی او واقعا کدام است؟ او واقعاً چه فکر می‌کند و به چه چیزهایی اعتقاد دارد؟ چرا جناح راست، محافظه‌کاران و اصولگریان با او مخالفند؟ هجمه به هاشمی‌رفسنجانی را کاملاً می‌شود فهمید اما چرا جناح راست از رحیم‌مشایی شدیدا انتقاد می‌کند؟ از دو حال خارج نیست؛ یا رحیم‌مشایی مرتکب اعمال و رفتارها، کارها و اقداماتی شده که کفر اصولگرایان را درآورده یا آنکه او افکار و عقایدی دارد که اصولگرایان اینچنین چشم دیدن رحیم‌مشایی را ندارند. شاید هم ترکیبی از هر دوست؛ هم رحیم‌مشایی افکار و عقاید خاصی دارد و هم مرتکب اعمال و رفتار و سیاست‌هایی شده که نزد جناح راست غیرقابل بخشش است. اینکه بگوییم «مهندس» (عنوان ایشان نزد خواص و همکاران نزدیک) عمل ناصحیح انجام نداده بلکه دارای افکار و عقاید خاصی است و به‌واسطه آن افکار و عقاید است که اصولگرایان اینچنین منتقد وی هستند. در این صورت باز هم همان پرسش بالا مطرح می‌شود که آن افکار و اندیشه‌ها، آن جهان‌بینی و اعتقادات، آن باورها و گرایش‌ها کدامند؟ در آن صورت و منطقاً می‌رسیم به اینجا که پس «مهندس» دارای این افکار و عقاید است که اینچنین مورد انتقاد جناح راست است. یقینا خواهیم گفت افکار خاص او. ختم کلام آنکه حتی اگر رحیم‌مشایی در اعتقاداتش هم سستی‌هایی می‌داشت، حتی در اعتقادات سیاسی هم سستی‌هایی می‌داشت، بالاخره از خیلی‌ها که کمتر نیست. به‌علاوه برخی دیگر هم آن سستی‌ها را دارند. یا بگذارید اینگونه بگوییم که میزان اعتقادات خیلی‌ها معلوم نیست که از رحیم‌مشایی بیشتر باشد اما اصولگرایان کمتر با آنها زاویه دارند. به‌راستی اگر وزن «مهندس» 80 کیلوگرم باشد، او 80 کیلو پیچیدگی و ابهام است؟ شاید روزی به‌درستی معلوم شود که چرا محافظه‌کاران از رحیم‌مشایی ناراضی‌اند. شاید تصور می‌کنند که اگر رحیم‌مشایی و تاثیر رفاقت او بر احمدی‌نژاد نمی‌بود، احمدی‌نژاد امروز همچنان همان اسطوره سوم تیر 84 باقی مانده بود و همچنان رهبر معنوی به‌قول جبهه پایداری، جریان یا گفتمان سوم تیر می‌بود. اما رحیم‌مشایی، احمدی‌نژاد را گرفتار کرد. منتها این فرضیه هم خیلی راه به جایی نمی‌برد. چراکه کم نیستند کسانی که معتقدند در حقیقت رئیس و اصل کاری خود احمدی‌نژاد است و رحیم‌مشایی تابع اوست. جالب است که هرقدر به انتقادات می‌نگردیم به‌جز الفاظ کلی‌‌ و کلیشه چیز دیگری نسبت به دلایل مخالفتشان با رحیم‌مشایی به طور شفاف چیزی را مطرح نمی‌کنند. به‌راستی مشکل رحیم‌مشایی چیست؟

دفتر احمدی نژاد: صفحه هواداران مشایی کار مخالفان است

 
سایت روزنامه دولت نوشت:دستگاه تبلیغاتی وابسته به مخالفان، پس از ناکامی های مکرر در حملات مستقیم به دولت، اکنون به جعل عنوانِ طرفداری از دولت و یاران دکتر احمدی نژاد و فعالیت در فضای سایبری روی آورده است

 انتساب صفحات ایجاد شده در شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک، به مقامات ارشد دولت از جمله مهندس اسفندیار رحیم مشایی تکذیب شد.

در این باره محمد شیخان، سرپرست معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور، گفت: اخیرا برخی افراد و گروههای سیاسی، با هدف تخریب چهره آقای مهندس مشایی، صفحاتی را تحت عناوین مختلف در شبکه های اجتماعی راه اندازی کرده و با انتشار مضامین توهین آمیز به شخصیت های حقیقی و حقوقی در این صفحات، در صدد ترسیم تصویری نادرست از شخصیت و مشی سیاسی و اخلاقی مهندس مشایی هستند.

وی ضمن رد انتساب این گونه صفحات به رییس دبیرخانه جنبش عدم تعهد، خواستار برخورد جدی دستگاه های ذیربط با انتشار دهندگان توهین و افترا شد.

شیخان ضمن ابراز تاسف از تشدید تبلیغات تخریبی علیه دولت خدمتگزار گفت: دستگاه تبلیغاتی وابسته به مخالفان، پس از ناکامی های مکرر در حملات مستقیم به دولت، اکنون به جعل عنوانِ طرفداری از دولت و یاران دکتر احمدی نژاد و فعالیت در فضای سایبری روی آورده است که البته این حربه نیز با هوشیاری مردم و پیگیری دستگاه های ذیربط به شکست خواهد انجامید.

واکنش مشایی به احتمال کاندیداتوری‌اش در انتخابات:

تخصص من گرفتن نامه‌ها است

رئیس دبیرخانه جنبش نم در پاسخ به سؤالی درباره کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم گفت: تخصص من گرفتن نامه‌ها است.

اسفندیار رحیم مشایی در حاشیه مراسم یادبود شهید احمدی‌روشن پیرامون کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم گفت: تخصص من گرفتن نامه‌ها است.

باشگاه خبرنگاران نیز به نقل از وی نوشته است: به سوالات پاسخ نمی‌دهم؛ تخصص من فقط دریافت نامه از سوی مردم است.

گزینه انتخاباتی احمدی‌نژاد کیست؟

انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری که در 24 خرداد ماه سال 91 برگزار خواهد شد را باید یکی از مهمترین فرازهای انقلاب اسلامی ایران به حساب آورد.

با آنکه حدود 6 ماه تا برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری فرصت باقیست اما بخش عمده ای از فضای سیاسی و رسانه ای کشور تحت الشعاع این رخداد مهم قرار گرفته است و روزانه شاهد انتشار اخبار، گزارش ها و تحلیل های مختلفی درباره آخرین صف بندی های سیاسی ، ائتلاف ها ، رایزنی ها و همچنین آمدن و نیامدن چهره های سیاسی در عرصه انتخابات هستیم .

در روزهای گذشته شاهد این بودیم که احزاب و گروه های سیاسی مِن جمله رسانه دولت، فعالیت های انتخاباتی خود را رسما آغاز کرده اند. روزنامه دولت مدتی است رنگ و بوی انتخاباتی به خود گرفته است و تحلیل های خود را پیرامون احزاب و گروه های مختلف سیاسی برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منتشر می کند.

این رسانه اخیرا به تحلیل جبهه مخالفان احمدی نژاد پرداخته است و تمام جریانات سیاسی کشور را مقابل شخص رئیس جمهور معرفی کرده است، این رویکرد جدید رسانه دولت در سایر رسانه های اصولگرا به عنوان پروژه دو قطبی سازی (احمدی نژاد ــ همه) نام برده می شود.

رویکرد جدید رسانه دولت در حالی است که محمود احمدی نژاد اخیرا در حاشیه جلسه هیات دولت گفته بود  "دولت برنامه‌ای برای انتخابات ندارد".

بر همین اساس اتفاقات و تغییراتی که به تازگی در دولت رخ داد و حکم جنجالی که محمود احمدی نژاد برای رحیم مشایی منتشر کرد حواشی بسیاری را مبنی بر انتخاباتی بودن این چیدمان رقم زد. بر اساس این چیدمان جدید، اسفندیار رحیم مشایی به عنوان رییس دبیر خانه جنبش عدم تعهد ، سیدحسن موسوی به عنوان رییس جدید دفتر رئیس جمهور و محمد شریف ملک زاده به عنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی و همچنین غلام حسین الهام نیز که چندی قبل به عنوان سخنگوی دولت معرفی شده بود، فعالیت خود را آغاز کردند.

پیرامون همین موضع بود که محمود احمدی نژاد پس از جلسه هیات دولت و در جمع خبرنگاران در خصوص اینکه برخی می‌گویند تغییرات اخیر دولت در راستای امر انتخابات بوده و محمود احمدی نژاد به چیدمان جدیدی برای انتخابات ریاست جمهوری رسیده است پاسخ داد که‌ این تغییرات در راستای بهتر اداره شدن امور بوده است و جنبه انتخاباتی نداشته است.

با این وجود حامیان دولت دهم معتقدند در کابینه دکتر احمدی‌نژاد کسانی همچون غلامحسین الهام، علی اکبرصالحی ، علی نیکزاد ، حمیدرضا حاجی بابایی، سیدحسن موسوی و اسفندیار رحیم مشایی پتانسیل کاندیدا شدن را دارند و می توانند گزینه دولت احمدی نژاد در  یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باشند، که در ادامه به معرفی مختصری از این چهره های سیاسی می پردازیم که هم اکنون زمزمه هایی مبنی بر ورود آنها به عرصه انتخاباتی آینده در رسانه ها منتشر شده است.

 

 

* اسفندیار رحیم مشایی

با وجود اینکه نام های مختلفی پیرامون گزینه دولت در انتخابات آینده در رسانه ها منتشر می شود ولی جدی‌ترین گزینه‌ای که نامش از ماه‌ها قبل به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ازسوی طیف دولت مطرح شد، -اسفندیار رحیم مشایی- فرد پرحاشیه دولت احمدی نژاد بود.

نام اسفندیار رحیم مشایی از آنجایی بین مردم و رسانه ها جنجال آفرین شد که انتخابات پرحاشیه 88 با اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد پایان یافت و محمود احمدی‌نژاد از گردنه سخت انتخابات عبور کرد و احمدی‌نژاد حکم معاون اولی را برای اسفندیار رحیم ‌مشایی صادر کرد.

چهار سال دوم دولت از همان ابتدا با جهت‌گیری‌های متفاوتی نسبت به قبل حاشیه ساز شد. حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب مبنی بر برخلاف مصلحت بودن انتصاب مشایی به معاون اولی رئیس جمهور آب سردی بود بر پیکردولت دهم.

سرانجام مشایی از معاونت اولی عزل شد و بلافاصله به سمت ریاست دفتر رییس‌جمهور منصوب شد. مشایی اما فقط در همین پست نماند و روز به روز به پست های او اضافه شد تا کارنامه پرباری در دولت احمدی‌نژاد داشته باشد.

ادامه جنجال آفرینی های اسفندیار رحیم مشایی در دولت احمدی نژاد با اظهارنظرهای وی ادامه پیدا کرد، نظرهای خاصی مبنی بر پایان اسلام‌گرایی، دوستی با مردم اسرائیل و آمریکا، مکتب ایرانی، موسیقی ، حضرت نوح ، مدیریت پیامبران و همچنین نظرات عرفانی و انسان‌گرایانه و ...

با شدت گرفتن انتقادات و همچنین بعد از دستگیری رمالان و دعانویسان و مطرح‌شدن پرونده سوء‌استفاده مالی بی‌سابقه سه هزار میلیاردی و اختلاس بیمه ایران، شاهد این بودیم که مشایی در مجامع عمومی کمتر ظاهر شد و کمتر سخن گفت، تا اینکه حدود 6 ماه به اتمام دولت و همچنین نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در حکمی بحث برانگیز با بکار بردن بردن 22 صفت و انواع تعریف و تمجیدها برای فرد پرحاشیه دولت دهم، وی را از ریاست دفتر رئیس جمهوری برکنار و عنان مسئولیت جنبش عدم تعهد را به او واگذار کرد تا این مسئولیت جهانی به کسی که از نظر احمدی نژاد «مدیر ، مدبر، امین و از جهات گوناگون توانمند» است، رسیده باشد. کسی که به روایت او «انسانی موحد، مومن، پاک و صبور» و دارای «قلب و اندیشه ای زلال ، عاشق و دلبسته به ارزش های الهی و آحاد مردم جهان ، عمیقا عارف و متعهد به آرمان مهدوی» است!

با مطرح شدن نام مشایی به عنوان گزینه احتمالی دولت احمدی نژاد در رقابت های یازدهین دوره ریاست جمهوری و راه اندازی وبلاگ های متعدد در فضای مجازی از سوی حامیان مشایی برای ورود وی به انتخابات، محمدجعفر بهداد معاون سیاسی دفتر رییس‌جمهور با بین اینکه مشایی قابلیت رای آوری در انتخابات را دارد، اظهار داشت: نامزدی مشایی برای انتخابات ریاست‌جمهوری را بعید می‌دانم، اما چون قابلیت رای‌آوری مشایی بالاست، مطرح شدن احتمال نامزدی‌اش موجب تحلیل‌پردازی‌ها و واکنش‌های تخریبی شده است.

پیرامون همین موضوع اسفندیار رحیم مشایی در حاشیه مراسمی در نهاد ریاست جمهوری و در واکنش به اخبار منتشر شده درباره تمایل وی برای کاندیداتوری در انتخابات، اینچنین پاسخ داد: من نه راجع به خودم و نه راجع به دیگران حرفی نمی‌زنم، آیا از من تاکنون در این رابطه چیزی شنیده‌اید؟

اظهار نظر محمدجعفر بهداد معاون سیاسی دفتر رییس‌جمهور و مشایی در حالی است که حامیان اسفندیار رحیم مشایی اقدام به راه اندازی سایت ها و وبلاگ هایی برای تبلیغ وی کرده اند. و در این وبلاگ ها با شعار "پیش به سوی فتح خیبر" ، از این فرد به عنوان "مظلوم تر از بهشتی، خدوم تر از رجایی"! نام برده اند.


* غلامحسین الهام

غلامحسین الهام حقوقدان شورای نگهبان، سخنگوی دولت محمود احمدی نژاد، وزیر دادگستری و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بود او ، عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است و پیش از آن سخنگوی شورای نگهبان و مدتی نیز سخنگوی قوه قضائیه بود . در مرداد 1389 توسط محمود احمدی نژاد به عنوان مشاور حقوقی رئیس جمهور منصوب شد و در 10 آبانماه سال 91 مجددا به عنوان سخنگوی دولت انتخاب گردید.

این روزها برخی رسانه ها از غلامحسین الهام به عنوان یکی از گزینه های احتمالی محمود احمدی نژاد برای کاندیداتوری در انتخابات آینده ریاست جمهوری نام می برند و همچنین برخی وبلاگ ها در فضای مجازی برا حمایت از کاندیداتوری وی در انتخابات 92 راه اندازی شده است.




* علی نیکزاد

علی نیکزاد وزیر راه و ترابری و مسکن و شهرسازی و ارتباطات و فناوری در دولت دهم، دارای مدرک کارشناسی مهندسی عمران و کارشناسی ارشد مدیریت دولتی است و در دولت نهم نیز دارای مسئولیت‌ هایی بود.

علی نیکزاد در سال 1388 و توسط محمود احمدی نژاد به عنوان وزیر پیشنهادی دولت برای  وزارت مسکن و شهرسازی به مجلس شورای اسلامی معرفی و در روز 12 شهریور همان سال با کسب اکثریت آرا انتخاب شد.

طی روزهای گذشته در برخی محافل سیاسی و رسانه‌ای از حضور احتمالی علی نیکزاد وزیر راه و ترابری و مسکن و شهرسازی و ارتباطات و فناوری در رقابت های یازدهیمن دوره ریاست جمهوری به عنوان گزینه دولت شنیده شد.

وزیر پرکار دولت احمدی نژاد چندی پیش در جمع خبرنگاران احتمال کاندیداتوری خود برای ریاست جمهوری را رد نکرد، و در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه از هم اکنون نام شما به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری آینده مطرح است نظر شما در این ارتباط چیست، گفته بود: عرفا، اخلاقا، قانونا و شرعا راجع به این موضوع اکنون نمی‌توان صحبت کرد.



* علی اکبر صالحی

صالحی وزیر کنونی امور خارجه ایران، که یکی از وزرای پرکار دولت نیز بوده است و در برگزاری مراسم اجلاس عدم تعهد در تهران نقش بسزایی را بر عهده داشت، یکی از گزینه های دولت احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری آینده می تواند باشد که رسانه ها از آن به عنوان گزینه احتمالی احمدی نژاد نام می برند.

 

 


علی اکبر صالحی پس از برکناری منوچهر متکی در آذرماه ۱۳۸۹، با حفظ سمت ریاست سازمان انرژی اتمی به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه ایران منصوب شد. او در تاریخ ۳ بهمن ۱۳۸۹، به عنوان وزیر پیشنهادی امور خارجه به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و در دهم بهمن از مجلس رای اعتماد گرفت و وزیر امور خارجه شد. وی در دولت سید محمد خاتمی، نمایندهٔ ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود.

هاشمی شاهرودی کاندیدای مورد حمایت دولت!

در روزهای اخیر برخی رسانه‌ها به نقل از سیدرمضان شجاعی‌کیاسری سخنگوی فراکسیون رهروان ولایت مجلس از احتمال کاندیداتوری آیت‌الله هاشمی شاهرودی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری به عنوان نامزد مورد حمایت دولت خبر دادند.

اما روز گذشته دفتر رئیس هیئت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا در این خصوص اعلام کرد: حضرت آیت‌الله هاشمی شاهرودی به هیچ وجه بنای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری را نداشته و ندارند.

با بررسی گزینه های احتمالی دولت احمدی نژاد که در مدت اخیر از سوی رسانه ها و طیف های سیاسی مطرح شده است باید دید آیا در مدت باقی مانده گزینه دیگری از سوی طیف دولت دهم به این عرصه ورود پیدا خواهد کرد یا اینکه از بین گزینه های مطرح شده که دارای پتانسیل نامزدی برای  ریاست جمهوری هستند، کسی به عنوان نماینده دولت انتخاب می شود و به روایت رسانه دولت با جبهه مخالفان احمدی نژاد که شامل تمام جریانات سیاسی داخل و خارج کشور است به رقابت خواهد پرداخت.

حال باید دید از کابینه دولت احمدی‌نژاد چه کسی به عنوان نماینده به عرصه رقابت های یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ورود پیدا می کند.

اصرار احمدی‌نژاد به مشایی برای کاندیداتوری

 

بنا به ادعای دبیرکل جامعه اسلامی اصناف و بازار، مشایی در جایی عنوان کرده است که من قصد حضور در انتخابات را نداشتم تا اینکه احمدی‌نژاد من را متقاعد کرد و گفت اگر لازم باشد شهر به شهر برای رای‌آوری تو خواهم رفت.

 

به گزارش ایلنا ، احمد کریمی اصفهانی با بیان اینکه حمایت احمدی‌نژاد از مشایی به منزله استفاده از امکانات دولتی برای مقاصد انتخاباتی است، گفت: طیف دولت رقیبی جدی برای اصولگرایان است که تلاش می‌کند برخی مسائل غیرقانونی را در انتخابات دخیل کند و این کار را به گونه‌ای تنظیم خواهد کرد که چندان مشخص نشود.

آخرین وضعیت ادامه تحصیل مشایی

 
یک مقام مسئول در آموزش عالی کشور آخرین وضعیت بازنشستگی میرحسین موسوی و ادامه تحصیل اسفندیار رحیم مشایی در دانشگاه تربیت مدرس را اعلام کرد.

 

این مقام آگاه درباره آخرین وضعیت بازنشستگی میرحسین موسوی در دانشگاه تربیت مدرس، گفت: میرحسین موسوی مدتی پیش تقاضای بازنشستگی خود را در دانشگاه تربیت مدرس مطرح کرده بود.

وی در پاسخ به این سوال مهر که آیا با این درخواست استاد سابق دانشگاه تربیت مدرس موافقت شد یا نه، اظهار داشت: بررسی تقاضای بازنشستگی موسوی هم اکنون در اختیار دانشگاه تربیت مدرس نیست و این موضوع به علت گشوده بودن پرونده موسوی در دستگاه قضا باید از این نهاد پیگیری شود.

این منبع آگاه به مهر اعلام کرد: میرحسین موسوی به علت غیبتهایی که داشت وضعیتش به حالت تعلیق درآمد و اخیراً درخواست بازنشستگی خود را مطرح کرده است.

وی همچنین در خصوص برخی اخبار درباره ادامه تحصیل اسفندیار رحیم مشایی در دوره مجازی کارشناسی ارشد رشته حقوق بین الملل، اظهار داشت: دانشگاه تربیت مدرس در فروردین امسال به پذیرفته شدگان مقطع کارشناسی ارشد اعلام کرده بود باید طی زمانهای اعلام شده نسبت به ارائه مدارک تحصیلی خود اقدام کنند، در غیراینصورت ادامه تحصیلشان کان لم یکن خواهد شد.

به گفته این منبع آگاه، مشایی در تاریخ مقرر مدارک خود را تحویل نداد بنابراین طبق قانون، ادامه تحصیلش کان لم یکن شد.

سه گزینه احمدی نژاد؛قابلیت مشایی برای جذب 30 درصد رای اصلاح‌طلبان

 

یک تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب مهمترین عامل اختلاف بین اصولگرایان را احمدی نژاد خواند و پیش بینی کرد: اگر اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند، درصدی از رای دهندگان بالقوه اصلاح طلبان با توجه به این خود نامزد ندارند ممکن است به مشایی رای بدهند و وی ده الی سی درصد از رای آنان را جذب کند.

صادق زبیا کلام در گفتگوی با مهر در پیش بینی از وضعیت اصولگرایان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری  گفت: مشکل اساسی که در ارودگاه اصولگرایان وجود دارد و آنها را به دو گروه تقسیم می کند بر سر احمدی نژاد است که می توان آنها را به اصولگرایان موافق و مخالف دکتر احمدی نژاد تقسیم کرد.
وی افزود: این اختلافات در سال 84 هم وجود داشت اما وجود رقیبی مانند آیت الله رفسنجانی باعث اتحاد این دو اردوگاه شد، همین رویه در سال 88 نیز تکرار شد و اصلاح طلبان باعث اتحاد این دو گروه شدند.
 
این تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: بعد از 22 خرداد هیچگونه دلیلی برای اتحاد ظاهری اصولگرایان وجود نداشت چون عملاً قدرت و نفوذ آقای هاشمی رفسنجانی گرفته شد و اصلاح طلبان نیز از بین رفتند .
 
وی تصریح کرد: بعد از 22 خرداد 88 دودستگی بین اصولگرایان ایجاد و شکاف بین آنها عمیق تر شد و این را در انتخابات مجلس نهم دیدیم، در آن انتخابات اصولگرایان به مخالفان و موافقان احمدی نژاد تقسیم شدند که جریان منتسب به آقای احمدی نژاد 100 کرسی را از آن خود کرد و مخالفان وی 100 الی 150 کرسی مجلس را تصاحب کردند .
 
زیبا کلام اعتقاد دارد : هر چقدر به 24 خرداد 92 نزدیک می شویم این اختلافات بیشتر و بیشتر خواهد شد، اما پیش بینی  پیروز انتخابات 92 از اکنون دشوار است، آنچه مشخص است این است که دکتر احمدی نژاد کسی نیست که به این سادگی ها مانند خاتمی و رفسنجانی بپذیرد که دیگر در مملکت کاره ای نیست.
 
وی ابراز عقیده کرد: تمام اصولگرایانی که فکر می‌کنند بعد از 24 خرداد 92 احمدی نژاد به دانشگاه علم و صنعت برود و در آنجا چند واحد درس بدهد و یا عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شود، سخت در اشتباهند و وی به این سادگی ها از قطار قدرت پیاده نخواهد شد.
 
زیبا کلام سازوکار ورود اصولگرایان به انتخابات را اینگونه برشمرد: ورود اصولگرایان به انتخابات بستگی به احمدی نژاد دارد، جریان منتسب به احمدی نژاد است که حاضر به تمکین از رهبری اصولگرایان نیست، اصولگرایان مخالف احمدی نژاد از خدا می خواهند که احمدی نژاد بپذیرد که آقای ولایتی ، حدادعادل و یا لاریجانی رئیس جمهور بشود، ولی مطلقا احمدی نژاد این را نخواهد پذیرفت.
 
این فعال سیاسی گفت: احمدی نژاد در وهله اول تلاش می کند تا رحیم مشایی تایید صلاحیت بشود همانگونه که آقای معین در سال 84 تایید صلاحیت و وارد رقابت شد، اگر احمدی نژاد به این نتیجه برسد که مخالفت با رحیم مشایی آنقدر زیاد هست که نمی تواند بر روی وی حساب کند به سراغ گزینه های دیگری می رود.
 
وی افزود: انتخاب دوم آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 92 ، آیت الله شاهرودی خواهد بود، بنابر دلایلی که خیلی پیچیده است مناسبات میان آیت الله شاهرودی و جریان احمدی نژاد خیلی خوب بوده و این رابطه بهتر از رابطه آقای احمدی نژاد با آیت الله مهدوی کنی است، بنابراین انتخاب دوم جریان احمدی نژاد آیت الله شاهرودی است .
 
به عقیده  زیبا کلام اگر آیت الله شاهرودی نپذیرد که وارد بازی انتخابات ریاست جمهوری شود ، انتخاب سوم و بسیار با اکراه آقای احمدی نژاد، علی اکبر صالحی است، صالحی تنها فرد نزدیک به احمدی نژاد است که می تواند مورد قبول اصولگرایان قرار گیرد و دو طرف بر روی وی توافق کنند .
 
زیبا کلام گفت:بنابراین اولویت اول احمدی نژاد در انتخابات رحیم مشایی ، دوم آیت الله شاهرودی و سوم صالحی است اما ممکن است احمدی نژاد نتواند هیچکدام از این سه نفر را وارد جریان انتخابات کند که در آن صورت معلوم نیست سیاست ایشان چگونه خواهد بود.
 
وی اظهار داشت: اگر مشایی وارد میدان بشود در یک صورت شانس پیروزی دارد و آن هم این است که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند،  تنها کسی که می تواند مقابل احمدی نژاد بایستد خاتمی است،  دلیل نیز این است که اگر اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند، درصدی از رای دهندگان بالقوه اصلاح طلبان با توجه به این خود نامزد ندارند ممکن است به مشایی رای بدهند و وی ده الی سی درصد از رای آنان را جذب کند. 

قابلیت رأی آوری مشایی بالاست

 
معاون سیاسی دفتر ریاست جمهوری گفت: نامزدی آقای مهندس مشایی برای انتخابات ریاست جمهوری را به دلائل متعدد بعید می دانم، اما چون قابلیت رای آوری ایشان بالاست، مطرح شدن احتمال نامزدی اش موجب تحلیل پردازی ها و واکنش های تخریبی شده است.

محمدجعفر بهداد همچنین گفته است:‌ حرف ها و مطالب تند و ناجوانمردانه ای که این روزها به بهانه هایی نظیر حکم رییس جمهور برای آقای مشایی یا سخنان دکتر احمدی نژاد درباره قانون ساسی منتشر می شود، همچون قبل، تماما به نفع رییس جمهور است و مثل دو سال گذشته موجب تقویت اهداف و ترویج اندیشه های معرفتی و مدیریتی ایشان خواهد بود.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود می‌افزاید: خداوند بهترین محافظ و مدافع امثال آقای احمدی نژاد است که با از خودگذشتگی مشغول یاری دادن به نظام بر ای دستیابی به توفیقات و عبور از مشکلات و بحران هاست.

نظر مشایی درباره گریه بر امام حسین(ع)

 
اسفندیار رحیم مشایی پس از اظهارنظرهای جنجال آفرین خود مبنی بر پایان اسلام‌گرایی ، موسیقی ، حضرت نوح ، مدیریت پیامبران و همچنین نظرات عرفانی و انسان‌گرایانه به بررسی موضوع گریه بر امام حسین و ثواب آن پرداخت!

جواننوشت: مشایی در بخشی از سخنرانی خود که یکی از حاضران در جلسه آن را نقل می کند، اظهار می کند که برخی وقایع شورآفرین در تاریخ را دشمن تعمدا کمرنگ می کند، تا مجال شورآفرینی از آیندگان گرفته شود و یکی از این وقایع عاشوراست. با دروغ و فریب یا حتی نقل برخی مباحث در جایی که مناسبتی ندارد، شرایطی ایجاد می کنند که نگاه و بینش افراد را نسبت به آن واقعه و رخداد شورآفرین تغییر داده و تحت تاثیر قرار دهند، تا دیگر آن واقعه تاریخی جنبه های شورآفرین خود را از دست بدهد.

وی با اشاره به حدیثی که به ثواب گریه کردن برای امام حسین (ع)، گریاندن دیگران و یا حتی خود را به حالت گریه زدن برای امام حسین (ع) دارد، می گوید: وقتی این احادیث را می بینیم که اگر کسی برای امام حسین (ع) گریه کند، دیگری را بگریاند یا اگر نتوانست خود را به گریه بزند، بهشت بر او واجب می شود، این خیلی شاید قابل باور نباشد!

رحیم مشایی اضافه می کند: من قصد دخالت در کار خدا را ندارم، اما بالاخره خداوند را ما خدایی حسابگر می شناسیم که امور دنیا را بر اساس نظم و منطق سامان داده است و اعمال بندگان خود را با حساب و کتاب می سنجد.

شجونی:مواضع اخیر عسگراولادی موضع موتلفه نیست

 

تسنیم نوشت: عضو شورای مرکزی حزب موتلفه گفت که از مواضع اخیر آقای عسگراولادی در "تطیهر فتنه‌گران" متعجب است و آن را نادرست می‌داند.

حجت‌الاسلام جعفر شجونی در پاسخ به این سوال که آیا مواضع اخیر آقای حبیب‌الله عسگراولادی مبنی بر "فتنه‌گر نبودن آقایان موسوی و کروبی" موضع حزب موتلفه اسلامی هم هست یا خیر؟ گفت: این مواضع به هیچ وجه موضع حزب موتلفه نیست، بلکه بنده معتقدم موسوی و کروبی مباشران فتنه بودند و کسی که مباشر فتنه است، خودش هم فتنه‌گر است.

وی افزود: بنده در تعجبم از آقای عسگراولادی که چرا سخنانی می‌گویند که "تطهیر فتنه‌گران" از آن برداشت شود.

این عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی ادامه داد: رأس فتنه، شیطان بزرگ، آمریکاست اما موسوی و کروبی هم فتنه‌گر هستند.


شجونی خاطرنشان کرد: بنده در چندین شهر سخنرانی داشتم و معمولاً در این سخنرانی‌هایم، شرکت‌کنندگان از مواضع اخیر آقای عسگراولادی گلایه می‌کردند و همین سوال را می‌پرسیدند که آیا این مواضع، موضع موتلفه است که بنده به آنها هم تاکید می‌کردم که اعضای موتلفه چنین موضعی ندارند.

شجونی: مشایی رنگ‌ ریاست‌ جمهوری را نخواهد دید

عضو حزب موتلفه اسلامی ادامه داد: مشایی رجل سیاسی نیست و به خاطر موضع‌گیری‌هایی که انجام داده است، دستگاه‌ها به وی مشکوک هستند.

 عضو جامعه روحانیت مبارز گفت: ایران اسلامی مملکت مردم، حضرت امام خمینی(ره)، نظام و مقام معظم رهبری است و افرادی مثل مشایی رنگ و بوی ریاست جمهوری را نخواهند دید.

 


حجت‌الاسلام جعفر شجونی در واکنش به فعالیت‌های انتخاباتی اخیر جریان انحرافی و تعیین شعار "زنده با بهار" توسط این جریان‌ اظهار داشت: احمدی‌نژاد به خاطر مشایی محبوبیتش را از دست داد و مردم نیز منتظر آمدن فردی چون مشایی نیستند.

 

 
شجونی ادامه داد: مشایی رجل سیاسی نیست و به خاطر موضع‌گیری‌هایی که انجام داده است، دستگاه‌ها به وی مشکوک هستند.

 

 
به گزارش باشگاه خبرنگاران وی تاکید کرد: ایران اسلامی مملکت مردم، حضرت امام خمینی(ره)، نظام و مقام معظم رهبری است و افرادی مثل مشایی رنگ و بوی ریاست جمهوری را نخواهند دید.
 

 


لازم به ذکر است که برخی حامیان اسفندیار رحیم مشایی پیشنهاد کرده‌‌اند در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده با شعار "زنده باد بهار" شرکت کنند که بهار را تمثیل ظهور امام عصر (عج) معرفی کرده‌اند.

شعار انتخاباتی مشایی:مظلوم تر از بهشتی ...!

مشرق نوشت حامیان اسفندیار رحیم مشایی اقدام به راه اندازی سایت ها و وبلاگ هایی برای تبلیغ وی کرده اند. در این وبلاگ ها با شعار "پیش به سوی فتح خیبر"، از این فرد به عنوان "مظلوم تر از بهشتی، خدوم تر از رجایی"! نام برده اند.

رد صلاحیت مشایی/اسنادش موجود است

 

اخیراً یکی از نزدیکان مشایی یا یکی از اعضای موثر شورای نگهبان درباره تائید صلاحیت مشایی گفت وگویی داشته که این عضو شورای نگهبان گفته است: مشایی اگر نامزد شود رد صلاحیت میشود؛ اسناد لازمه برای رد صلاحیت وی موجود است که در موقع خودش اعلام میکنیم.

هتل ۷ستاره خاموش «مشایی»

نخستین هتل ۷ ستاره ایران که کلنگ آن را اسفندیار رحیم‌مشایی، ۵ سال پیش به زمین زد و حتی آجری از آن روی آجر دیگر گذاشته نشد، نه تنها در ساخت آن، زمان قربانی شد بلکه ظاهراً قرار است برای خلع ید سرمایه‌گذار آن هم ۵ سال دیگر از دست برود.

 

اسفندیار رحیم مشایی اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۶ در زادگاهش کلنگ ساخت نخستین هتل ۷ ستاره کشور را بر زمین زد، پروژه‌ای که بدون هیچ پیشرفتی، مهرماه امسال قرار بود سرمایه‌گذار آن هم خلع ید شود و پروژه در اختیار سایر سرمایه‌گذاران قرار گیرد اما پس از گذشت ۴ ماه امیر امینی، معاون سرمایه‌گذاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری درباره تأخیر در خلع ید سرمایه‌گذار به خبرنگار فارس می‌گوید: ما از طرف سازمان میراث فرهنگی، سرمایه‌گذار را خلع ید کرده‌ایم ولی سازمان منابع طبیعی باید طرح دعوی کند و طبق مواد ۳۱ و ۳۲ قانون حفاظت از جنگلها و مراتع، سرمایه‌گذار این هتل را خلع ید کند.

به گزارش فارس، مواد قانونی ۳۱ تا ۳۳ حفاظت از جنگلها و مراتع درباره میزان واگذاری اراضی جنگلی، مراتع و جلگه‌ای برای بهره‌برداری‌های حقیقی و حقوقی است.

معاون سرمایه‌گذاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به صورتجلسه‌ای که با استاندار مازندران در این باره تهیه کرده‌اند، اشاره می‌کند و می‌گوید: پیگیر هستیم که منابع طبیعی هم سرمایه‌گذار پروژه را خلع ید کند.

محمود طالبی، ایرانی مقیم آلمان، سرمایه‌گذاری است که قرار بود ۵ سال پیش ساخت نخستین هتل 7 ستاره ایران را در روستای سفیدتمشک رامسر آغاز کند اما هر بار روند آغاز پروژه را به دلایلی از جمله عدم هماهنگی با سازمان‌هایی چون منابع طبیعی، آموزش‌و پرورش و... و در آخرین مرحله هم نبود برق و امکانات اولیه به تأخیر انداخت.

نخستین هتل ۷ ستاره ایران را «سماموس» نامیدند، نامی برگرفته از بلندترین کوه منطقه رامسر با ارتفاعی بیش از 3600 متر که در تمام فصول سال پوشیده از برف است و در امتداد دریا بر شهرهای رودسر، کلاچای، چابکسر و رامسر اشراف دارد.

در حالی که زمان آغاز ساخت تا بهره برداری از عمده پروژه های هتل سازی در کشور 5 سال اعلام می شود اگر سرمایه گذار این هتل7 ستاره به درستی انتخاب می شد تا همزمان با کلنگ زنی پروژه، کار خود را آغاز کند در این روزها به جای خلع ید شدن سرمایه گذار آن باید برای افتتاح آن انتظار می کشیدیم. اما حالا روز از نو و روزی از نو برای یافتن یک سرمایه گذار جدید و همنوا شدن با خواسته های آن.

محمود طالبی، سرمایه گذار این پروژه که هر بار به دلیلی احداث این هتل را به تأخیر انداخته است بخشی از این مشکلات را نبود معدن شن و ماسه و بتون در رامسر عنوان می کند که در همین راستا مجوز بهره برداری از معدن سنگ آذرین را دریافت کرده و در سال 1388 اعلام می کند که بهره برداری از این معدن بالای 30 میلیارد تومان هزینه ایجاد کرده است.

از سوی دیگر طالبی جواز کارخانه بتون را نیز دریافت و از آن بهره برداری کرده است.

طاهایی، استاندار مازندران تأکید کرده است که «در صورتی که با کمی توجه این پروژه اگر در اختیار سرمایه‌گذار واقعی قرار می‌گرفت دچار چالش نمی‌شدیم.»

محمود طالبی، سرمایه گذار نخستین هتل 7 ستاره کشور وعده داده بود:  این هتل سومین هتل 7 ستاره جهان و اولین هتل 7 ستاره خاورمیانه است که در 60 طبقه، 240 متر ارتفاع و 200 هزار متر زیربنا ساخته خواهد شد. این هتل شامل دهکده گردشگری، پارکینگ طبقاتی در 10 طبقه و امکانات ارتباطی از طریق فیبرنوری است. 12 سالن همایش خواهد داشت که مجهز به هزار دستگاه ترجمه همزمان است و PAD هلی کوپتر آن از مقر سازمان ملل متحد الگوبرداری شده است.

طالبی با اشاره به این مطلب که معماری این هتل برگرفته از عناصر معماری اسلامی، ایرانی از جمله زیگورات‌های چغازنبیل و شوش است و در طراحی گنبد آن نیز از مساجد اسلامی الگوبرداری شده است، گفته بود: از مهمترین ویژگی‌های این هتل آکواریوم 8 طبقه است که از طبقه همکف تا هشتم هتل، آکواریومی از آبزیان دریای خزر تعبیه خواهد شد که از آب دریا تغذیه می‌کنند.

وی هزینه بهره‌برداری کامل این هتل را در زمان کلنگ زنی 100 میلیارد تومان برآورد کرده بود.

اسفندیار رحیم مشایی، رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در مراسم کلنگ زنی این پروژه در سال 1386، هتل 7 ستاره «سماموس» را از جمله مدرن‌ترین هتل‌های جهان توصیف می‌کند و می‌گوید: «با ساخت این هتل طی 5 سال آینده شاهد وقوع تحولی 100 ساله در عرصه هتل‌سازی و گردشگری کشور خواهیم بود.» اما در حال حاضر با گذشت ۵ سال از آن زمان، نه تنها این یک پروژه هم به سرانجام نرسیده است بلکه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هنوز در ابتدای راه است که بعد از ۵ سال آیا بالاخره می‌تواند سرمایه‌گذار آن را به طور کامل، خلع ید کند تا دوباره از صفر، کلنگ ساخت هتل را در روستای سفیدتمشک به زمین بزند و چشم امید چندین‌ساله به ساخت آن بدوزد؟










  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا