یزدفردا :در لابلای خبرهای امروز خبرهای خواندنی زیادی است که به خواندنش می ارزد و همکاران سرویس تامین خبر یزدفردا سعی خواهند کرد با بازنشر خبر های انتخابی تحت عنوان در لابلای اخبار فرداییان را از آنها مطلع نمایند .
فلاحیان: ویلا ندارم، اصلاً توی این نظام، آن هم بین حزباللهیها کسی میتواند ویلا داشته باشد؟/ پورمحمدی سواد ندارد/ میخواهیم رئیسجمهور شویم، خرابش میکنی
یعنی چی در مورد احمدی نژاد علم غیب نداشتیم؟ به شما هر روز گزارشهای اقتصادی کشور را میدهند. تذکر چیه؟ شما ناظرید بر حسن اجرای قانون اساسی. اطلاع نداشتید؟ پس چطور ناظر بر حسن اجرای قانون هستید؟
تجارت فردا نوشته است:علی فلاحیان؛ نامش به وزارت اطلاعات و بزرگترین بحران امنیتی این تشکیلات و چند معاون پرحاشیهاش گره خورده است. هرچند قرار ما و او «اقتصاد» بود اما کم نبود سوژههای اقتصادی دوران وزارت وی؛ پروندهای ضخیم از فعالیتهای اقتصادی وزارت اطلاعات در دوران او تا دهها پرونده مهم اقتصادی دهه 70 که یک پایهاش وزارت اطلاعات بود.
از بخشنامههای خاص تا شورش کارگری اسلامشهر. به هیچ یک جواب نمیدهد. میگوید: «میخواهم رئیسجمهور شوم. سوال اقتصادی بپرس؛ حالا شاید یک بار دیگر با شما گفتوگو کردم و یک بار برای همیشه در مورد آن حاشیهها حرف زدم.» تابوشکنی دارد حرفهایش. از آن چیزهایی که مسلماً اگر فلاحیان نباشی امنیت بیانش را نداری: «بس است هستهای؛ غنیسازی نمیخواهیم؛ به دانشش رسیدیم.» پیشبینی میکند آمریکاییها هم گفتوگویش را ترجمه میکنند و میخوانند و به کنایه یا جدی- قضاوت با شما- میگوید برای اوبامای آمریکا و بحرانهایش، پیامی دارد که اگر میخواهند بشنوند باید 100 میلیون دلار خرج کنند.
* آقای فلاحیان، هنوز شایعههایی در مورد شما سر زبان مردم است. از موارد خط قرمزیاش میگذریم. اما سادهتریناش مثلاً مردم کوچه و خیابان هم که اسم شما را میشنوند،میپرسند هنوز فلاحیان آن ویلاهای بزرگ و آن آهوهای اصیل ایرانی را دارد؟
من نمیدانم چقدر درستاست که مدام مواردی را تکذیب کنم. والله اول بار این حرفها را اکبر گنجی گفت. من نه ویلایی دارم و نه آهویی (خنده). یک کسی یک چیزی میپراند و من هی باید جوابش را بدهم. پخش همین حرفها سبب وهن موضوع میشود. اما واقعاً دروغاست.اصلاً توی این نظام، آن هم بین این حزباللهیها کسی میتواند ویلا داشته باشد، آن هم با آهو؟ آقای گنجی وقتی حرفهایش و دروغهایش را علیه من شروع کرد، اینها هم شاملش بود. همان موقع گفتم این طوری نیست و دروغ میگوید. اما خب چه کار کنیم؟ بالاخره جوسازیهایی بود.
* آقای یونسی گفته است که وقتی آمدم 100 شرکت اقتصادی وزارت اطلاعات را تعطیل کردم و بهانه آورد که این شرکتها در ایجاد بحرانهای اقتصادی نقش داشتند و من فعالیت این شرکتها را به صلاح کشور نمیدانستم. آقای رفیقدوست هم میگفت که آقای یونسی من را صدا کرد و از من مشورت خواست و من هم مشورت دادم بهتر است برخی از این شرکتهاتعطیل شود. هر چند به قول خودش هنوز برخی از اینها هستند و کار میکنند. زمان شکلگیری این شرکتها دوره شما بود.
اینها جزو محورهایی که شما برای من فرستادید، نبود.
* شما در آن دوران میگفتید که فعالیتهای اقتصادی وزارت برای ایناست که بتوانید مخارج یک نهاد امنیتی مهم و مستقل را تامین کنید. هنوز به این استدلال باور دارید؟ روایت شما چیست از اینکه برخی میپرسندفعالیتهای اقتصادی وزارت سبب انحصار خاصی نمیشود؟یا دفاع میکنید؟
ببینید اینها تجارت واقعی نمیکنند. به صورت صوری است. برای جمعآوری اطلاعات. این مقولات هم خیلی پیش رفته است و آقای یونسی اصلاً این مسائل را نمیفهمند که بخواهند بگوییم ما بستیم و باز کردیم. همان طور که خارجیهامیگویند سیستم اطلاعاتی ما خیلی پیشرفته، هوشمند و آرام بود. مگر شهر هرت است که ما کار اقتصادی کلان بکنیم که روی بازار تاثیرگذار باشد؟ بعد مجلس داریم؛ شورای نگهبان داریم؛ رهبری داریم؛ اصلاً حق بود این آقایان این کار را ببندند. چون این مقوله را نمیشناسند. معنی این مقوله پیشرفته را نمیشناسند.
* به گفته شما این شرکتهاکاملاً کارکرد امنیتی داشت نه بیزینسی؟
بله، جمعآوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل و هدایت کشور؛ آن موقع وزارت اطلاعات در رشد اقتصادی و هدایت اقتصادی کشورنقش داشت.
* برای این کار نقش مثبت قائلید؟
ما اصلاً باید به هیات دولت گزارش میدادیم. مشورت میدادیم. این جزو وظایف وزارت اطلاعات است که در همه زمینههاجمعآوری اطلاعات کند و اطلاعات لازم و به موقع را به دستگاهها بدهد. همین الان هم اینها (مسوولان وزارت اطلاعات) این شناخت را ندارند. این کار پیچیده است.
* ضرورتش واقعاً برای همین موضوع بود؟ به جز جمعآوری اطلاعات هیچ انحصار و سودآوری و رانت خاصی در کار نبود؟
ببینید اطلاعاتی نه به این معنا که بروند کسی را دستگیر کنند بلکه به این معنی که سیاستهای اقتصادی واقعی تنظیم شود و دولت دور نخورد. همان وقت هم تازه ما میگفتیم این تحلیلها و سیاستهای اقتصادی که میدهیم دو گام از وضعیت روز اقتصادی عقب است. چون اقتصاد به سرعت و بسیار پیچیده همیشه در حال پیشرفت و تغییر و تحول است و دولت و ملت و بنگاه اقتصادی میتواند موفق باشد که از آخرین تغییرها مطلع باشد. این مقوله خیلی پیچیده است.
* پس به نوعی دخالت در کار وزارت اقتصاد نبود؟
نه کار وزارت اقتصاد ، کار دیگری بود. جمعآوری مالیات و...؛ وزارت اطلاعات اسمش اطلاعات است باید هر دادهای را به هر شکلی جمع میکرد.
* واقعاً این اطلاعات مورد استفاده کجاها قرار میگرفت؟
فقط دولت.
* آقای فلاحیان کی تصمیم به این راهاندازی گرفتید؟
به این شرکتها گیر ندهید. ولش کنید. همین قدر که گفتم کافی است و غنیمت بدان.
* نمیخواهم وارد جزییات بشوم. خب این طور میپرسم پس با این حرفهای شما، این کار ابتکار شما بود و پیش از این در وزارت اطلاعات خبری از این شرکتها نبود؟
نه،اینها ایدههای پیشرفته جهانی بود.
* منظورم در سیستم جمهوری اسلامی است.
نه در کشور هم قبل از من این موضوع وجود داشت اما شاید تا این حد گسترده نبود. الان هم هست. الان هم دروغ میگویند. اصلاً نمیتوانند نداشته باشند. این جوسازی را اصلاحطلبها علیه من راه انداختند.
* اما اسم کیان تایر را میآوردند که مثلاً در اختیار وزارت دوران شما بود و نوعی انحصار به راه انداخت؟
نه؛ آن بحث دیگری بود. کیان تایر مربوط به صندوق بازنشستگی وزارت بود. البته در مورد آن هم یک کاری کردیم تا به مدیران برخی موارد راثابت کنیم؛ یک بحث مفصل بود که صنایع ما در چه وضعی است. برخی میگفتند صنایع ما فرسوده استو بایدآن راجمعآوری کرد. برخیهامیگفتند باید صنایعمان را مودی فای(نوسازی) کرد. برخی میگفتند این کار هم نتیجه ندارد. ما آمدیم یک شرکتی را که منحل شده بود برای صندوق بازنشستگیمان خریدیم و «مودی فای» کردیم. چهار شیفتش کردیم. آقای محجوب میگفت کارگرها قبلاً دوست داشتند بروند شرکت نفت؛ شما چه کار کردید که حالا همه دوست دارند بیایند کیان تایر کار کنند؟ آن موقع اسمش کیان تایر بود الان اسمش البرز شده.
* واکنش خود وزیر صنعت چه بود؟
حالا میگویم چه بلایی سر وزیر صنعت آوردیم. ما گفتیم ببینید یک کارخانه ورشکسته را مودی فای کردیم و تولیدش را به حداکثر رساندیم؛ 48 هزار تن تقریباً، و بعد تمامش را صادر کردیم. بعد وزارت بازرگانی آن زمان ...
* بازار خارجی هم داشتید؟
اصلاًهمهاش را دادیم به خارج تا به اینها ثابت کنیم لاستیکی را که در ایران نمیخرند، همهاش مشتری خارجی دارد. بعد جلو صادراتش را گرفتند.
* واقعاً؟
بله همین آقای آلاسحاق گفت لاستیکی را که خودمان در داخل به آن نیاز داریم، برای چی صادر میکنید و نگذاشت. سعی کردند کار را از ما بگیرند. خیلی سنگاندازی کردند. اما ما میخواستیم کاری کنیم که به وزرا بگوییم صنایعمان خوباست و شما وقت نمیگذاریدو فکر نمیکنید. همینها، آنجا گفتند ما نخ تایر نداریم، من همان جا گفتم یا نخ تایر در داخل تولید میکنید یا من کارش را میزنم؟ بعد دولت تصویب کرد که بزنند. بعد من بدون اینکه ایران پولی بدهد، مناقصه بینالمللی گذاشتم و وزارت صنایع گفت این کار 250 میلیون دلار پول و سرمایه میخواهد.
اما با مناقصه من،آلمان با 35 میلیون دلار برنده شد. آن هم نه اینکه پولی بخواهند. بلکه 25 درصد از محصول را قرار شد ببرند. نخ تایر زنجان را ما درست کردیم بعد کیان تایر؛ فقط هم میخواستیم بگوییم چگونه میشود کشور را ساخت. چگونه میشود صنعت را مودی فای کرد بعد از آن هم «سیدی» زدیم. کپسول را زدیم. در حالی که اینها میگفتنداینها »هایتک» هستند و نمیتوانید بزنید. تحریم هم بود اما ما این کار را کردیم تا نشان بدهیم میشود این کارها را کرد. اما به شرطی که از دانش استفاده کنیم.
* خب وزرا این توضیح را نیاوردند که شما چون وزارت اطلاعاتی هستید توانستید این کار را بکنید و تولیدکننده معمولی که این طور برایش راه باز نیست؟
این حرف معنیاش در ذهن عادی ایناست که وزارت اطلاعات قدرت دارد و همه از او میترسند و همه راهها برایش باز است. در حالی که اولاً این کار رشته ما نبود. دوماً راه هم برایمان باز نبود. همین حرفهایی که شما میزنید را آنها هم میزدند و میگفتند این کارها چه ربطی به وزارت اطلاعات دارد؟ فشار هم داشت اما ما کردیم و شد.
* بعد از شما این سیاست پس چرا رها شد و آقایان دری و یونسی آن را ادامه ندادند؟
نه آنها این مقوله را نمیشناختند و درثانی خیلی جوسازی شد. ما را خیلی زدند. چه کسانی زدند؟ همان شرکتهای خارجی به واسطه؛آنهایی که منافع داخلیشان به خطر افتاد به واسطه پول دادند و تبلیغات کردند در روزنامهها علیه کار وزارت تا کار باز بماند. من که کار را تعطیل نکردم. اما خب بعد از من دیگر...
* آقای فلاحیان از همین جا ادامه میدهیم. شما...
راجع به اقتصاد سوال کن؛ چرا در مورد وزارت اطلاعات سوال میکنی (خنده).میخواهیم رئیسجمهور شویم، خرابش میکنی.
* اولین محور همین امنیت اقتصادی بود.
امنیت اقتصادی چی هست؟ جوکه.
* شما وزیر اطلاعات کشور بودید. اختلاسهای چند هزار میلیاردی را میبینید. با نگاه و تجربه شما، خیلی صریح بخواهیم صحبت کنیم، چرا از دل اقتصاد کنونی این اختلاسها بیرون میآید؟آیا واقعاً رانت و قدرت سبب این 216+1 اختلاس شد؟برخی از همین اصولگرایان میگویند این دولت وقتی سر کار آمد هاشمی قشر تکنوکرات برای خودش ایجاد کرد و ما هم باید یک طبقه سرمایهدار وابسته به خودمان داشته باشیم.
میتوانم این را جواب بدهم اما وقتتان گرفته میشود. ببینید اصلاً همه اینها تقصیر شماهاست. تقصیر مطبوعات است. دروغین میگویید اختلاس. نه معنی اختلاس را میدانید. نه معنی تخلف اداری رامیدانید. یک چیزی را شلوغ میکنید، بزرگش میکنید و تبلیغات میکنید. اختلاس یعنی توطئه برای بالا کشیدن اموال دولتی در همکاری با کارکنان دولت. این چیزهایی که شما میگویید که اسمش اختلاس نیست. اینها تخلف در بانک و بنگاههای اقتصادی بوده.
* با این ارقام بزرگ،وامهای بدون سپردن وثیقه و معوقههای بالا؟
خب همینها هم درست نیست. کمبود وثیقه هم حرف بیخودی است. بانک اختیار دارد وثیقه بگیرد یا نگیرد، کم بگیرد یا زیاد بگیرد. این حرفها را از خودتان درمیآورید و میگویید بعد هم روش سوار میکنید یک مساله فساد را.
* خب مگر جلسههای دادگاه اختلاس را ندیدید و همین حرفهایی که آنجا زده شد؟
من به آن داستان کاری ندارم. نمیخواهم بگویم اصلاً خلافی رخ نداده اما اساس قضیه این است که سیستم نظارتی ما که یکیش همین آقای پورمحمدی باشد، سواد ندارد. سواد نظارت ندارد. یکیش هم خود مجلس؛ سواد نظارت ندارد. اینها نباید بیایند وقتی اتفاقی میافتد، جیغ بزنندو تازه شما را دنبال خودشان راه بیندازندو توی بوق کنند. قبل از اینکه حادثه و تخلف رخ بدهد باید نظارت کنند. همان حرفهایی که من میزدم. مثل دولت الکترونیک که میگفتم همه چیز باید ضبط باشد و رئیس بانک و رئیس شعبه و منطقه همه اینها را به روز ببیند و اجازه ندهد این اتفاق رخ بدهد. مجلس باید نظارت کند. اصلاً هی سازمان درست میکنند،چند بازرس به جایش تربیت کنید. اصلاً من دانشکده درست کردم برای این بود که بدانند کجا تخلف قرار است رخ بدهد و جلویش را بگیرند. اما وقتی شما تخصص نظارت ندارید، میگذارید تا آخر این تخلف جلو برود. مثل بیماری که بیماریاش را تشخیص نمیدهیم و وقتی بیمار شد جیغ و داد میکنیم و وقتی مرد شیون.
* از نگاه شما تکتک این موارد قابل پیشگیری بود؟
هم قابل پیشگیری و هم قابل نظارت عاقلانه؛ نه نظارت به معنی ترمز. به همه گفته شود این معامله دارد انجام میشود. من سیستمی تعریف کردم که این سیستم به مدیرعامل بانک آنلاین میگفت این معامله رخ داد و همان زمان میتوانست جلویش را بگیرد. به طور کلی، یکی از مشکلاتمان حجم قوانین است. فرض کنید خیلی از جوسازیهایی که میشود این طور نیست.
* اما در کمیسیون اصل 90 میدیدیم که نماینده میآیدو میگوید ما از فلان تاریخ به این تخلف پی برده بودیم اما نامه سفارشی از دفتر رئیس دولت میآمد یا مثلاً رئیس بانک مرکزی نمیخواسته تن بدهد اما رانت قدرت بوده و سفارش از بالا. چقدر این حرفها را به عنوان وزیر اطلاعات سابق قابل باور میدانید؟
نه؛نمیپذیرم.اینها بیشتر فرار از مسوولیت است. کسی که مسوول یک پرونده است حتی رئیس قوه نمیتواند پرونده را از وی بگیرد. کسی که مسوول یک کسی است، کسی نمیتواند دخالت کند. طرف میتواند استعفا بدهد وقتی میبیند از او کار خلاف قانونی میخواهند. استعفا بدهد و برود. آیا به میزش چسبیده است؟اگر فرد مدیر مسوولیت پذیرفته و کار درست باشد فقط طبق قانون عمل میکندمثلاً یک وقتی به من گفتند آقا رئیسجمهور گفته با بدحجابی برخورد نکنیم. همینی که شما هم جزوش هستید (خنده) آقا هم این را گفتند. پس چرا بیرون میگیرند گفتم خب قانون است و قانون گفته خانمها باید موهایشان را بپوشانند. اگرنه خلاف قانونه و باید تحویل قوه قضائیه شوند.
* حتی اگر نظر رهبری...
حتی اگر نظر رهبری آن باشد. رهبری باید دستور بدهد و به مجلس بگوید فتوای من این است تا مجلس قانونش را عوض کند. یا بخشنامه کند رهبری به دولت؛ اما اینکه شمای فرضی بگویید اینطوری و آنطوری اتفاقی نمیتواند بیفتد.
* در دوره شما هم بحران ارزی رخ داد، اما شما طبق مستندات توانستید بحران ارزی را توسط وزارت کنترل کنید.
نروید سراغ دوران وزارت اطلاعات من؛اینها به درد شما نمیخورد. به درد جامعه هم نمیخورد. کسی هم چیزی گیرش نمیآید.
* حداقل به درد نمایندههای مجلس الان میخورد که میگویند چطور وزارت اطلاعات الان نتوانست بحران ارز را جمع کند اما دوره شما...الان نماینده مجلس میگوید دلال دستگیر شده دلال بانک مرکزی بوده و ماندهایم چه کار کنیم؛ چند وقت بعد هم میشنویم فلان دلال آزاد شده تا باز برای بانک مرکزی کار کند...
نه؛نمایندهها شما را سرکار گذاشتند. ببینید قیمت ارز بالا رفتنش چند عامل داشت. ما پنج مشتری در بازار داریم. یکی خریداران مواد اولیه و کالای ساختهشده، یعنی واردکننده کالا حتی همان قاچاقچی کالا، همه دنبال دلارند تا کالا وارد کنند. مشتری دوم دلار هم که میخواهد ثروتش را به خارج منتقل کند. گروه سوم هم برای سفر و درمان و...هستند. گروه چهارم هم دلار را میخرند به این دلیل که بیشتر از سود بانک گیرشان میآید. یعنی میخواهند از پولشان سود بگیرند. بانکیها خودشان این کار کردند. اول به مردم گفتند سکه بخرید، بعد گفتند دلار بخرید. رسانههای خارجی هم این را گفتند. مردم هم پولهایشان را آوردند دلار خریدند. بانک مرکزی هم کار عوامانهای کرد و سود سپرده را از 16 به 20 درصد رساند. در حالی که دعوا سر این نبود.
دعوا سر این بود که مردم میگفتند اگر پول به بانک بدهیم سودش میشود ماهی دو درصد. اما اگرطلا و سکه بخریم شش درصد گیرمان میآید. بخش آخر هم کسانی هستند که در بازار یک میلیون تا 10 میلیون دلار میآورند و بازار را به هم میریزند. به همین دلیل من با بورس کالا مخالفت کردم. اینها میآیند با این کارشان قیمت دلار را بالا پایین میبرند. اینها اخلالگر بازار هستند و هیچ کشوری اجازه نمیدهد که اخلالگر در بازار کار کند. وظیفه وزارت دقیقاً همین است که این افراد را شناسایی کند و به قوه قضائیه اطلاع دهد. اگر وزارت اطلاعات این کار را کرده که هیچ؛ اگر نکرده که وظیفهاش را انجام نداده است.
* شما به اطلاعات دسترسی دارید. این کار را کرده؟
این را باید از قوه بپرسید. مثلاً ما بخواهیم قیمت ارز را پایین بیاوریم باید مرزها را ببندیم تا جلو قاچاق را بگیریم. یا مثلاً وقتی تحریم هستیم چرا باید قانون تجارت جهانی را اجرا کنیم؟من الان صادقانه میگویم نمیدانم در این مورد وزارت اطلاعات چه کاری کرده یا نکرده. من واقعاً 16 سالاست که دیگر در این وزارتخانه حضور ندارم. اما یک نفر هم میتواند با 50 میلیون دلار قیمت ارز را بالا و پایین برد. حالا جمشید بسمالله باشد یا...
* خب این مشکل از توان مدیریت اقتصادی کشور نیست؟
ببینید اصل موضوع که تحریم هست. دولت به خاطر تحریم ارز تزریق نکرد و همین سبب بالا رفتن قیمت دلار شد.
* در دوره شما ما یکسری اعتراضهای کارگری داشتیم مثل اتفاق اسلامشهر و ...
باز شما رفتید در ماجرای وزارت من. من میخواهم فقط به روز صحبت کنم. اقتصاد سوال کنید.
* سوال من اقتصادی است. اعتراضات کارگری در دوران شما ...
بحران کارگری اقتصادی نیست.
* اینطوری سوالم را میپرسم. دوره هاشمی و خاتمی تورم 10درصدی داشتیم. با این حال اصولگرایان مدام میگفتند این دو فردبه نیازهای اقتصادی مردم توجه نمیکردند. اما احمدینژاد تورم 30درصدی آورده؛ با شعار اقتصادی آمد و حرف از عدالت و رفع مشکل معیشت.
ما باید تورم را به صفر برسانیم. من به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری این را گفتم. چون تورم به همه جامعه صدمه میزند.
* الان باز دارید شوخی اقتصادی میکنید. کسی این را بشنود،میگوید فلاحیان از اقتصاد هیچ چیز نمیداند.
خیر، اگر نقدینگی و تولید ناخالص ملی مساوی هم باشد تورم صفراست. الان دعوایی در دنیاست که اگر بخواهیم اشتغال ایجاد کنیم باید سرمایهگذاری در بانک کنیم و اگر پول نداشتیم استقراض از بانک کنیم. این استقراض سبب میشود نقدینگی بالا رود. اگرهم نکنیم که پول برای سرمایهگذاری نداریم. در این حالت وظیفه ذاتی بانک مرکزی حفظ ارزش پول است.
* آقای فلاحیان، این چیزهایی که میگویید بدیهی است. دانشجوهای اقتصاد هم میدانند.
صبر کنید. بگذارید مقدمه بگویم. اگر شما هر حرکت اقتصادی که بکنی با توجه به این موضوع باشد موفق میشوی. وقتی خواستند یارانه بدهند من سخنرانی کردم در خبرگان که اگر شما از هدفمندی کسب درآمد داشتید یارانه بدهید به مردم. اگر به دست نیاوردید استقراض نکنید و اینها از بودجه وزارتخانهها پول برداشتند و یارانه به مردم دادند و حتی سه ماه زودتر دادند و حتی بیشتر از رقم مصوب دادند. اینها پول نداشتند، گفتند از بودجه فلان وزارتخانه برمیداریم و بعداً از فروش نفت و گاز جایگزین میکنیم اما بعد نشد و کم آمد، بعدش آمدند حدود 10 هزارتا از بانک مرکزی پول برداشتند. بعدش مسکن مهر را ببینید. چرا مجلس از اول نظارت نکرد؟مجلس مسوول است.من از آقای توکلی لجم میگیرد چرا بعدش میگوید؟ چون مطبوعاتی است و منبری است. شما یا میدانی دارد استقراض میکند و برمیدارد یا نمیدانی. اگر نمیدانی که بیخود رفتی آنجا.
* ایشان بارها گفتند در مورد عملکردو عاقبت احمدینژاد علم غیب نداشتیم.
یعنی چی علم غیب نداشتیم؟ به شما هر روز گزارشهای اقتصادی کشور را میدهند.
* میگویند ما تذکر میدهیم و رئیسجمهور گوش نمیدهد.
تذکر چیه؟ شما ناظرید بر حسن اجرای قانون اساسی. اطلاع نداشتید؟ پس چطور ناظر بر حسن اجرای قانون هستید؟
* اطلاع دارند اما دولت تن نمیدهد، در بسیاری از موارد بارها به این موضوع اشاره کردند.
اگر مجلس ناظر بر حسن اجرای قانوناست بایدازتمام کارهای دولت اطلاع داشته باشد و اگر ندارد برای این که مطلع شود ساز و کاری تدوین کند که این اتفاق بیفتد و اگر نیاورده کل مجلس مقصر است و اگر اطلاع داشته، اولین استقراضی که دولت از بانک مرکزی کرده باید با برخورد سریع مجلس رو به رو میشد. باید به رئیسجمهورتذکر میداد. اگر هم زورشان نمیرسید بگویند آقا ما نمیتوانیم به وظیفه نمایندگیمان عمل کنیم. خب استعفا بدهند. چون نمیتوانی کار کنی خب استعفا بده.
* با این مدل شما که نصف اصولگرایان باید استعفا بدهند.
خب وقتی که نمیتوانند بیمار را خوب کنند باید استعفا بدهند. نماینده مجلسی که از انجام کارش ناتوان است، استعفا باید بدهد.
* میگویند ابزارمان برای نظارت سوال و استیضاح است.
استیضاح چیه؟ الکی است. یا اینها ناظر بر حسن اجرای قانون هستند یا نیستند. یا مجلس در راس اموراست یا نیست. باید از ریز و درشت کار دولت خبر داشته باشند. بگویند آقا ما این کارت را تصویب نکردیم. آقای احمدینژاد یا باید مصوبه مجلس داشته باشد یا اجازه رهبری داشته باشد. باید به بهمنی میگفتند آقا پول نده؛ اگر بدهی، همین الان پرونده برایت میکنیم میفرستیمت دادگاه؛ چون نمیتواند خلاف قانون کند.
* آقای فلاحیان این دیدگاه، دیدگاه از جنس کار اطلاعاتی است. همین مجلس چند پرونده فرستاد به قوه قضائیه از شکایت از رئیسجمهور تا وزرا اما خب قوه قضائیه به گفته نمایندهها صلاح نمیدانددولتیها را به دادگاه بکشاند.
نه؛ آنها این کار را نکردندو چیزی به قوه قضائیه ندادند. این کار را میکردند آن وقت ما دیگر اعتراضی به مجلس نداشتیم. اصل دعوای ما با مجلس این است که شما کارتان را درست انجام نمیدهید.
* شما خودتان وزیر اطلاعات بودید. میدانید. مصلحت تشکیلاتی چقدر مهم است. اینها هم مراعات اصولگرایی را میکنند.
نه؛اصلاً. مماشات میکنند. به وظایفشان آشنا نیستند و بیخود هم به مجلس رفتند. نماینده باید بداند آن صندلی که رویش نشسته چیست. حتی یک نماینده باید اعتراضش را بکند و تخلف به قوه قضائیه بدهد اگر داد و بهنتیجه نرسید با من؛ آنها هیچ چیزی به قوه قضائیه ندادند. رئیس قوه هم که دستش نیست که رسیدگی کند یا نکند. اگر شکایت مستندی از وزرا کرده بودند قاضی باید رسیدگی میکرد. حتی رئیس قوه نمیتوانست جلو شعبه را بگیرد. اینها همش حرفاست.
* همین الان که پروندهای راه نیفتاده ادبیات نامهنگاری بین لاریجانیها و احمدینژاد را ببینید؛ اگر پایشان به دادگاه میرسید چه میشد؟
دولتیها خودشان میدانند اگر بنده تخلفی کردم، گزارشم میرود دست قاضی و مگر کسی میتواند جلو قاضی را بگیرد. ببینید در مورد مسکن مهر هم 25 هزار میلیارد تومان پول گرفتند و به نقدینگی بازار اضافه شد و روی هم نقدینگی کشور را به 400 هزار رساندند. یعنی سه برابر شدن نقدینگی. خب چرا همان موقع جلویش را نگرفتند.
* شما صحبت از مواردی میکنید که خودتان جوابش را از درون اصولگرایی میدانید. قرار بود اصولگراها با پول دادن و مسکن مهر و از این دست شعارها مردم را راضی نگه دارند.
خیر. این حرفها نیست. این مجلس مهمترین کارش این بود که جلو احمدینژاد را بگیرد. این نماینده اگر ناتوان است باید استعفا بدهد اما این کار نکردند و تورم را به کشور تحمیل کردند. حالا راهحل ایناست که دولت 60 هزار میلیارد تومان به بانک مرکزی بدهی دارد حداقل نصفش را برگرداند به بانک مرکزی. تا حداقل قرض به بانک مرکزی پنج درصد تولید ناخالص ملی باشد نه 10 درصد. پنج درصد را به بانک مرکزی برگردانند.
* با کدام پول؟ نفت فروش نرفته؟
دولت اموالش را بفروشد. دولت بزرگ شده، کلاه سرمان گذاشتند که سه وزارتخانه ادغام کردیم. اینها میآیند یک وزیری که نمیتوانست یک وزارتخانه را اداره کند مسوول دو وزارتخانهمیکنند بعد اسمش را میگذارند کوچکسازی دولت. کار درست ایناست که سرمایههای عظیم دولت را در بورس بیاورد و سهامش را بفروشد و بدهی بانک مرکزی را بدهد.
* شرکتهای دولتی زیانده را چه کسی میخرد؟ وزارت اطلاعات؟
کدام شرکت زیانده؟ ببینید همین کاری را که ما در مورد کیانتایر کردیم در مورد شرکتهایشان بکنند. ما زمان خودمان هزار میلیارد بدهی داشتیم به بانک مرکزی و حرف من این بود که وقتی شرکت دولتی را میفروشیم اول بدهی بانک مرکزی را بدهیم، اما گوش نمیدادند. در دنیا هم همیناست. فشار اروپا به یونان چیست؟ اینکه اموال دولتی را بفروش و بدهی بانک مرکزی را بده. شما 120 درصد بدهی دارید. الان آمریکا هم همینطور است.16 تریلیون دلار بدهی دارد 14 تریلیون دلار درآمد. خب این یعنی ورشکستگی.
* اما اصولگرایان میگویند دیگر دیر شده؛ فقط بگذاریم به سلامت این چند ماه بگذرد و این دولت تمام شود.
نه؛ این حرفهایشان سلیقهای است. من اینها را گوش نمیدهم و تحلیل هم در موردش نمیدهم. مگر میشود با حرف سلیقهای کار را جلو برد؟ اگر این طور باشد که سنگ روی سنگ بند نمیشود.
* فعلاً این مجلس برای یک بحران ارزی سوال مطرح کرده. اگر شما نماینده اصولگرایان آن هم در این شرایط وخیم جناح راست بودید، راهی به جز این داشتید؟
من نمیگذاشتم کار به اینجا برسد.
* استعفا میدهید؟
آره؛میگفتم نمیتوانم استعفا میدهم.
* خب چرا نمیتوانند؟ یعنی اصولگرایان از اداره مجلس ناتوانند یا ملاحظه است؟
مگر خانه خاله است که مدام میگویندملاحظه؟ (خنده)
* شما داستان تحریمها را نادیده میگیرید؟ فشار روی اقتصاد؟
ببینید بحث غنیسازی نیست. بحث تحریمها به خاطر غنیسازی هستهای ما نیست. قیمت نفت را میزان تقاضا و تولید تعیین میکند. در کنار تحریم و ثبات خاورمیانه. ببینید باافزایش قیمت نفت روس و انگلیسیهاپولدار میشوند.آمریکا منافعش در کاهش بهای نفت است. اوباما اشتباه استراتژیک در مورد ایران کرد. میگوید سیاستگذاریام را در ایران در ارتباط با شرکای اروپاییام تنظیم میکنم. شرکای اروپایی مختلف هستند. آنها که مصرفکننده نفت هستند، نمیخواهند قیمت بالا رود و آنها که تولیدکننده دنبال بیثباتی خاورمیانه و بالا رفتن قیمت؛ودنبال حل نشدن مشکل با ایران هستند. یعنی دو کشور ویژه روسیه و انگلیس. برخی شرکتهای نفتخیز هم با شرکتهای اروپایی گاوبندی کردند.
اوباما به مردمش راست نمیگوید. رامنی به او میگوید که وقتی تو آمدی نفت گالنی دو دلار بود حالا شده پنج دلار، اوباما میگوید زمان جمهوریخواهها مردم پول نداشتند و تقاضا کم بود اما حالا وضع مردم خوب شده و تقاضا بالا رفته و قیمت بالا رفته؛ در حالی که او بهمردمش خیانت کرده چون با انگلیس گاوبندی کرده. اینها اصلاًدغدغهشانمساله هستهای ایران نیست. اوباما اگر رای آورد به خاطر شعارهای رفاه اجتماعیاش بود اما از حالا فاجعه برایش شروع میشود و سوالش ایناست که چطور پول میآورد که به مردمش بدهد؟ همان مصداق احمدینژاد برای اوباما هم رخ میدهد.
وقتی پول ندارد، باید مالیات را بالا ببرد. مالیات سرمایهگذار را بالا ببرد، سرمایهگذار از آمریکا خارج میشود. مالیات طبقه پایین را بالا ببرد، اعتراضهایی شبیه یونان در آمریکا بلند میشود. پس مردمش ناراضی میشوند. در اروپا هم همین طور است دولت فرانسه را ببینید 600 هزار میلیارد بهبانکهایش قرض دارد. بهره این پول ببینید چقدر میشود؟ مردم ما میگویند چرا آنها تورم ندارند؟ چون آنها به جای اینکه از بانکهای خودشان پول قرض بگیرند، رفتند از بانک خارجی پول گرفتند. چون کالا آوردند در کشورشان، تورم نداشتند اما کشورشان بدهکار بزرگی شده است. حالا رقم بهره قرضهایشان بالاست. من پیشنهاد دارم برایشان!راهحل دارم برای حل بحرانهایشان و اقتصاد جهانی. اما پیشنهادم 100 میلیون دلاری است وگرنه مفتی میشود.
* بفرمایید پیشنهاد بدهید! سوال من در مورد تحریم و موضوع هستهای بود.
اصلاً بحث هستهای چیست؟ آقای رانپل، یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا گفت ایران که بمب اتم ندارد، روسیه 30 هزار کلاهک دارد. هند و چین و پاکستان و اسرائیل دارند اما ایران ندارد. هستهای بهانه شرکتهای نفتی اروپا و جنگطلبهایآمریکاست. بایدن به معاون رامنی گفت ایران که بمب هستهای ندارد. دعوا سر بمب هستهای ایران نیست. اینها میخواهند سلاح بفروشند. همان کاری که اخیراً براون آمد و به امارات فروخت. بحث اصلاً جنگ هم نیست. داستان فقط داستان شرکتهای اسلحهسازی آمریکاست. نمیخواهند با ما جنگ هم کنند فقط میخواهند ایرانهراسی کنند تا منطقه از آنها اسلحه بخرد.
اوباما یا باید بپذیرد تحریم را از روی ما بردارد و پایگاه نظامیاش را با 700 میلیارد دلار بودجه مورد نیاز جمع کند و این پول را خرج والاستریتیها کند. یا مثل رامنی مدام جنگ کند تا اسلحه بفروشند و پول در بیاورند. حالا بستگی دارد به قولی که اوباما به پوتین داده که بعد از انتخابات سایت 2 را اجرا میکنم؛ اگر اجرا کند وضع اقتصادیشان خوب میشود. اما اگر این کار نکند وارد جنگ سرد میشویم. چون روسیه راضی نمیشود پاتریوت در خلیج فنلاند و انگلستان باشد و امنیت آنها را تهدید کند؛لذااگر اوباما سایت 2 را اجرا کند و نیمی از سلاحهایش را کاهش دهد، صرفهجویی میکنند وگرنه ...
* حرف ما دنبال راهحل گشتن برای مردم آمریکا و حتی نگرانی از وضع اقتصادی آنها نیست. ایران گرفتارتورم تحریمی شده؛ آقایان اصولگرا میگویند تا ایران در موضع قدرت قرار نگیرد مذاکره با آمریکا اشتباهاست. از آن طرف حرف مذاکره با آمریکا توسط ولایتی مطرح شده.
توافق ما در استانبول این بود در بغداد دوباره حرف بزنیم. اما مشاوران اوباما به وی گفتند اگر الان در بغدادبا بسته ایران موافقت کنی جمهوریخواهان این را آتو میکنند. موقعش بعد انتخابات آمریکاست. از طرفی نتانیاهو با اوباما بد شده بر سر انتخابات و از او حمایت نکرد. پس فعلاً اوباما نمیخواهد گوش به حرف نتانیاهو بدهد. همین که نتانیاهو را در جلسههایش راه میدهد کلی است. حالا اگر تحریمها را از روی ایران بردارد، بهنفع خودشاناست. تولیدما بالا میرود و قیمت پایین میآید. از طرفی افزایش تولید ما به دلیل اینکه از تجهیزات پتروشیمی ساخت آنها استفاده میکنیم سبب کاهش بیکاری در آمریکا هم میشود. مگر اینکه فرانسه و آلمان به او فشار بیاورند.
* آقای احمدینژاد دو بار در خردادو مهرماه پیشنهادداده بود با پیششرطهایی ایران حاضر به توقف غنیسازی است. این موضع قدرت ایران است؟
من روی این موضوع فکر نکردم.
* مسلماً فکر کردید آقای فلاحیان.
ببینید دنیا پذیرفته که خر ایران از روی پل گذشته.
* گذشته واقعاً؟
بله؛همین الان هم توقف غنیسازی کنیم مشکلی نیست. ایران دانش غنیسازی را میخواست که الان در اختیار دارد. حتی اگر آنها به ما حمله کنند. ما میخواستیم به جایی برسیم که از این جهت خاطرمان جمع شود. مابه این مرحله رسیدیم و تحمل تحریم هم کردیم. ما دیگر مشکلی نداریم.
* یعنی اگر توقف غنیسازی هم کنیم، مشکلی نیست؟
هیچ مشکلی نیست. ایران در مورد هستهای خرش از پل گذشته است.
* با این ادبیات یعنی هزینه الکی به مردم در این مدت تحمیل شد؟
نه؛ مردم میدانند اگر ما دانش - نه بمب- هستهای نداشته باشیم هیچ جا حرفی برای زدن نداریم. اگر ما این را داشته باشیم با توجه به اینکه جزو 30 کشور برتر دنیا از لحاظ اقتصادی هستیم، چون ترنول اقتصادیمان 150 میلیارد دلاراست.
* قبل تحریمها بود.
خیر؛ همین الان هم 100 میلیارد صادرات داریم، 50 میلیارد دلار واردات.
* آقای فلاحیان الان اصلاً این خبرها نیست. تحریم بانک مرکزی هستیم.
نه؛ تحریم بانک فرق دارد با اینکه نفت میفروشیم و معامله میکنیم. خب ما خرمان از پل گذشته و لازم نداریم 20 درصد غنیسازی کنیم یا نه؛ چون دانشش را داریم. اینها هم از همین ناراحتند.
* این حرفها را یک غیراصولگرا بزند،میشود موضع ضعف ایران؟
ایران الان هر توافقی بکند در موضع ضعف نیست. برای همین هم آنها با پیشنهادهای ما موافقت نمیکنند. بدجنسهامیدانند ایران توانایی دارد.
* اگر اسرائیل حمله کند چطور؟ این دانش به دردمان میخورد؟
اسرائیل مگر نگفت ما به شما حمله میکنیم؟ شش ماه پیش این را گفت. همه گفتند این کار را بکنی اسرائیل را به باد میدهید. گفتند ما گنبد آهنین داریم. اما پهبادی که ایران فرستاد نشان داد این گنبد مستحکم نیست و اگر یکی از اینها سلاح داشت و میخورد به دیامون کل پرتوهای هستهای اسرائیل را به باد میداد
.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 25,دسامبر,2024