هفنه گذشته درخواست رئیس جمهوری کشورمان برای بازدید از زندان اوین تنشی را بین قوای مجریه و قضاییه ایجاد نمود. رئیس جمهور محترم و رئیس محترم قوه قضاییه هر یک با نوشتن نامه هایی علنی سعی کردند با آوردن دلایل حقوقی دیگری را مجاب نماید. رادیوها و تلویزیونهای بیگانه نیز خوشحالی خود را از این نامه نگاریها پنهان نکردند و این جدال را دلیل بر واگرایی قوای سیاسی کشورمان از یکدیگر دانستند . اما بسیاری در داخل کشورمان از این دعوای حکومتگران بر آشفته شدند و آن را آبی به آسیاب بیگانگان در این برهه زمانی دانستند. آیا با وجود این دلایل میتوان نماهای زیبایی را از این دعوای بین قوا به تصویر کشید و آن را برای ملت ایران ترسیم نمود ؟ بیایید با همدیگر به تماشای برخی از این نماهای زیبا که به چشممان نمی آیند بنشینیم:
1-نظام سیاسی کشورمان نظامی جوان است. همانند جوانان که عبور از گذرگاههای خطرناک باعث آزمودگی و بدست آوردن تجربه برای آنها می شود برای یک نظام سیاسی جوان نیز چنین دعواهایی می تواند باعث کسب تجربه و آزمودگی شود. در دعوای بین قوه مجریه و قوه قضاییه دو خطای بزرگ می تواند چالشی دائمی و پیوسته را برای نظام سیاسی کشورمان ایجاد کند. پی آمدهای این دو خطای بزرگ گریبان آیندگان و فرزندانمان را خواهد گرفت و باعث سلب آرامش از فرزندانمان برای نوسازی نظام سیاسی کشورمان در آینده خواهد شد .
الف) خطای بزرگ اول این است که این دعوا را دعوایی بین دو فرد ببینیم . متاسفانه گذشتگان ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره این دعوای حقوقی را دعوایی بین دو فرد می دیدند. نتیجه این شد که این دعوا همواره بین قوه مجریه با قوای دیگر ادامه یافت . در بسیاری موارد سعی گردید با به گردن انداختن تمامی گناهها و خطاها بر سر یکی ، نظام سیاسی کشور به شکل آبرومندانه ای از این گلوگاهها عبور نماید. غافل از اینکه تا هنگامیکه جایگاه بین قوا به درستی و بطور شفافی روشن نشود نمی توان پایانی را بر این دعواها متصور بود. بزرگترین قربانی انداختن تمامی گناهها به دوش یک فرد خود نظام سیاسی کشور خواهد بود چرا که با خطاکار دانستن یک فرد ، نظام سیاسی کشور به دنبال پیدا نمودن راهی همیشگی برای جلوگیری از تکرار این مشکل در آینده نخواهد رفت. و این آسیب پذیری همواره برای نظام سیاسی کشور بر جای خواهد ماند.
ب) خطای بزرگ دوم این است که این مشکل را مشکلی برای حال و مشکلی برای دوران کنونی کشورمان بدانیم و از راحت ترین راه برای برداشتن مانع اقدام کنیم . این در حالی است که اگر خود را در معرض نگاههای آیندگانمان ببینیم که چگونه مشکلاتمان را از سر راه بر می داریم ، تصمیماتمان می تواند بسیار متفاوت باشد. این می تواند به این معنی باشد که انتخاب تصمیمات خردمندانه می تواند سرمشقی برای فرزندانمان باشد تا آنها نیز همیشه بهترین راه حلها را آسانترین راه حل ندانند.
2-همانطوری که می دانیم مردم کشورمان ، رئیس جمهور و نمایندگان مجلس را گزینش می کنند . رهبری نیز پس از انتخاب با یک واسطه یعنی مجلس خبرگان که از سوی مردم تعیین می شود رییس قوه قضاییه را تعیین می نماید. در بخش یازدهم داستان پول ایران دو وظیفه برجسته رهبری که یکی برجسته نمودن اطلاعات مربوط به منافع کشورمان درسپهر ناعادلانه اطلاعاتی جهان کنونی و دومی توزیع عادلانه قدرت بین نهادهای قانونی و قوای سه گانه کشورمان می باشد شرح داده شد. نکات فوق پیش نیاز وارد شدن به موضوع و طرح موضوع تنش بین قوای سه گانه کشورمان می باشد . با توجه به نکات فوق پرسشهایی طرح می شود که پاسخ به آنها چندان راحت نیست . بویژه اگر آیندگانی را ناظر خود بدانیم که می خواهند ما را سرمشق پاسخ به مشکلاتشان قرار دهند.
3-پرسشها چنین هستند:
- آیا رئیس جمهور می تواند همواره خود را منتخب مردم بداند و دست به تغییر خود سرانه نظام سیاسی کشور زند؟ آیا رئیس جمهور می تواند خود را بالاتر از قوای دیگر بداند و به قوا ی دیگر دستور دهد و قوای دیگر را به زیر سلطه خود بکشاند؟
- آیا رئیس قوه قضاییه تنها به این دلیل که از سوی رهبری به این سمت گمارده شده است می تواند ادعا نماید چون منصوب رهبری است تنها بایستی به رهبری جواب پس دهد و سایر قوای کشور یعنی قوه مجریه و قوه مقننه حق نظارت یا سوال از او را ندارند ؟ این در حالی است که وظایف رهبری را بسیار فراتر از ورود به حوزه های خرد تصمیم گیری قوای سه گانه بدانیم. در چنین حالتی نظارت قوای سه گانه بر کارهای یکدیگر باعث جلوگیری از تکروی ، خود محوری و خودسری هر یک از این قوا نخواهد گردید ؟
- نقطه تعادل بین نظارت بر قوای سه گانه کشور با بی تصمیمی قوا یا ترس از تصمیم گیری در کجا قرار دارد؟ چگونه می توان این نظارت را به گونه ای اعمال نمود تا باعث کارآمد تر شدن وظایف قوای سه گانه شده و در همان حال به اختلال در وظایف قوای سه گانه نینجامد؟
به نظر می رسد پاسخ به این سوالات هنگامی آسان خواهد گردید که هر یک از قوا خود را عضو برابر حقوق ساختار سیاسی کشورمان بداند. به جای تافته جدابافته تصور کردن خود از احساسات و عصبانیت خود کم نموده و تنها به استدلال حقوقی روی بیاورد. تنها در چنین صورتی است که این جنگ بین قوا میوه های شیرینی را برای کشورمان و فرزندانمان به ارمغان خواهد آورد. حتی اگر این جنگ و کشمکش در منظر عموم روی دهد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024