یزدفردا:رضا سلطان زاده مدیر مسئول آیینه یزد:نگارنده به سال 1321 در محله فهادان (1) يزد متولد شدم در7 سالگي به دبستان اسلام كه با مديريت مرحوم «حاجي آقا رضا اسلام» اداره ميشد رفتم. در سال 1334 ه ش در دبيرستان ركنيه به مديريت شادروان حسين بامشاد ثبت نام نمودم. نزديك خانه گلي و محقري كه خانوادهام در آن زندگي ميكردند محلي به نام «قدمگاه» قرار داشت. خانه معروف «لاريها» و كوچه كتابخانه در آن محدوده بود معمولاً در ايام سال و بيشتر در فصل تابستان يكي از صاحبان چندمغازه قصابي، نانوايي و عطاري كه زير آن بازارچه سقفدار قرار داشت، روي زمين خاكي بازار را آب ميپاشيد، چندنفر از ساكنان در آن محل جمع ميشدند درد دل و صحبت ميكردند، خاطره ميگفتند و گاه به گفتار راديو كه اكثر مردم محل از داشتن آن محروم بودند و توسط يكي از مغازه داران تهيه و آماده شده بود گوش فرا ميدادند و يا پيران محل از آنچه كه در ايام زندگي خود به ويژه از ناامنيهاي دوران قاجار ديده يا شنيده بودند نقل ميكردند. در اين ميان مردي خوش سخن، شيرين گفتار و شوخ طبع به نام علياكبر اشتري كه شاعر و نساج بود و بنا به اصطلاح يزديها به شغل شعر بافي (2) اشتغال داشت و در همان كوچه ساكن بود به جمع آنها ميپيوست، اطرافيان نيز از اشعاري كه سروده بود و ميخواند لذت ميبردند.
«مرحوم اشتري فهاداني نامش علي اكبر بود و فرزند مرحوم ميرزا حسين و شهرت و تخلصش اشتري. به سال 1311 هق تولد يافته است. بروزگار جواني يك چند در ارتش خدمت نموده و سپس به وطن خود (يزد) مراجعت كرده و به شغل نساجي (بافندگي) پرداخته بود وي پيرمردي خوش مشرب و شيرين سخن بوده و گاهي به سرودن شعر همت ميگمارده و به سال 1382 ه ق در گذشته است. از اوست:
نزديك هر كه شد به طمع دور از خداست
هر كس كه قانع است همي عزتش به جاست
مغرور، هر كه شد به زر و مال دنيوي
پابند اين جهان شد و در آن جهان گداست
با آب توبه روي خودت را تو پاك كن
زيرا مريض معصيت اين دارويش دواست
اي اشتري ديار بقا را كن اختيار
كار جهان و اهل جهان جملگي فناست»3
يكي از افرادي كه در سالهاي اواخر عمرش بر روي سكوي آن قدمگاه مينشست و با مطالب پندآموز و يادآوري اتفاقات تلخ و شيرين گذشتگان، مردم محل را سرگرم ميكرد فردي به نام نايب حسين فهاداني بود.
پدر نويسنده اين سطور بنا بود، از وقتي ده يازد ساله بودم همراه پدرم كه استاد علياكبر گلكار نام داشت به بنايي ميرفتم و كارهاي ساده و سبك را انجام ميدادم در روزهاي تعطيل و در تابستان هنگام تعطيلي مدارس در كنار پدرم كه در گچ كاري و سفيد كاري مهارت بيشتري داشت كار ميكردم. در آن زمان ميگفتند ديوار يا اتاقي كه توسط بنا گچ كاري ميشود بايد هفت بار با ماله(3) آنرا صاف و لكه گيري كنند چون در منزل نايب حسين نيز كار كرده بودم وقتي او را ميديدم و سلام ميكردم دستي به سرم ميكشيد و با اظهار محبت ميگفت:
رضا پسر استاد علياكبر را دوست ميدارم چون زحمت ميكشد، كار ميكند و مدرسه هم ميرود به همين علت و به خاطر تشويق و تحسين ريش سفيد محل احساس غرور ميكردم و بنابراين وقتي مطلبي ميگفت و خاطرهاي نقل ميكرد با دقت گوش ميدادم و گاه براي ديگران بازگو مينمودم. داستان و خاطرهاي كه نقل ميشود مربوط به حدود پنجاه و پنج، سال پيش است هنگامي كه سيزده يا چهارده ساله بودم يك روز نائب حسين كه روي سكوي قدمگاه و كنار چهاركوچه زير سقف بازار نشسته بود گفت: يكي از خانها و بزرگ محلهاي مجلس روضه خواني بر پا كرده بود، آخوندي بالاي منبر رفت و از زندگاني حضرت ولي عصر(عج) و علامتهاي ظهور آن امام همام براي حاضران سخن گفت: در ميان بحث و صحبتهايش اظهار داشت: اي مردم بدانيد و آگاه باشيد اگر مسلماني با پول حرام وسيله زندگي خريداري نموده باشد، وقت ظهور امام عصر عج تمام وسايل و لوازمي كه از حق الناس تهيه و به ناحق جمعآوري كرده است خود به خود نابود ميشود يا ميپرد و به هوا ميرود ناگهان صاحب خانه گفته بود: جناب آشيخ دعا كنيد امام زمان (عج) ظهور نكند چون آن موقع تا گوشت كوب(5) خانه ما هم پرواز ميكند و از دستمان خارج ميشود!!.
چند روز پيش خبري خواندم مبني بر اينكه رييس جمهور كشوري وزيري را به خاطر دروغ گويي بر كنار كرده است.
«اوومورالس رييس جمهوري بوليوي، وزير آب و محيط زيست اين كشور را به دليل "دروغگويي" از كار بركنار كرد. به گزارش ايرنا، «فليپه كيسپه» وزير معزول متهم است كه به رييس جمهوري در باره وجود آب آشاميدني تصفيه شده در منطقه معروف «اويوني» در استان «پوتوسي» واقع در جنوب غربي بوليوي دروغ گفته است. بر اساس اين گزارش، مورالس در اين باره گفت: هفته گذشته كه به اويوني رفته بودم، با «فروئيلان كندري» شهردار آن منطقه صحبت كردم و او به من اطمينان داد كه آب آشاميدني در اين منطقه وجود دارد. به كيسپه – وزير آب و محيط زيست- هم زنگ زدم و او نيز همين حرف را زد، غافل از اينكه من خود براي تاييد اين موضوع به منطقه رفته بودم و در آنجا دريافتم اينكه در اويوني آب آشاميدني تصفيه شده وجود دارد، يك دروغ است. اويوني يكي از مهمترين ذخاير نمك موجود در دنيا به شمار ميرود، اما به دليل معادن غني ليتيوم خود نيز شهرت دارد و دولت بوليوي به دنبال آن است تا با استخراج و فروش اين ماده، درآمدهاي كشور را افزايش دهد. با اين وجود، چنين منطقهاي از آب آشاميدني بيبهره است و فرودگاهي نيز كه در آن ساخته شده، امكانات اوليه را ندارد. رييس جمهوري بوليوي پس از مشاهده اين وضعيت، منتظر استعفاي كيسپه از مسووليت وزارت آب و محيط زيست نشد، معاون او، 'خوسه آنتونيو زامورا' را به عنوان وزير جديد منصوب كرد. رييس جمهور بوليوي افزود: متاسفانه، گاهي بايد مقامهاي اصلي كشور را به خاطر قصور برخي كه همكاري و مشاركت ندارند مجازات كنيم، اما پس از ديدن يك واكنش، با امنيت بيشتري به كار براي بوليوي ادامه خواهند داد.»6
بعد از مطالعه خبر فوق به ياد داستان نايب حسين فهاداني و پريدن گوشت كوب افتادم با خود گفتم اولاً در صورتي كه سفرهاي استاني معمولاً اينگونه انجام ميشد موثرتر و نتيجه بخشتر بود ثانياً اگر دولتمردي احياناً دروغ گفت ومردم را مدتي سرگرم كرد و بعد ثابت شد كه دروغ گفته و جامعه را به عناوين مختلف بدبين نموده است چه ميشد قبل از اينكه بر اساس آيات و احاديث معتبري كه در كتابهاي ديني ما شيعيان آمده و معتقديم در بارگاه با عظمت الهي بايد پاسخگو باشد و به سزاي اعمالش خواهد رسيد توسط نيروي اداري و اجرايي مافوقش بركنار ميشد. ضمناً اگر اين آرزو تحقق مييافت و دولتمرد دروغگو بركنار ميشد آيا مسئولي حاضر ميشد گزارش غير واقعي و كذب يا وعدههاي دروغين به مردم بدهد؟
پي نوشتها:
1-شيخ رباني و قطب صمداني شيح فخرالدين احمد الاسفنجردي در كوچه فهادان در زاويهاي معتكف بود و به طاعت و عبادت مشغول.. . شيخ احمد و شيخ محمد دو برادر بودند... در كوچه فهادان مقام كردند... شيخ احمد در سال 625 و شيخ محمد در سال 635 ه ق وفات يافتند و هر دو برادر در كنار يكديگر مدفون اند. صفحه63 و 93 كتاب تاريخ جديد يزد تاليف احمد بن حسين بن علي كاتب به كوشش استاد ايرج افشار چاپ دوم سال 1357. موسسه انتشارات اميركبير.
2- شعر: به فتح شين و سكون عين و شعرباف كسي كه كه از موي ابريشم پارچه ميبافد صفحه 2048 جلد دوم فرهنگ معين.
3- «تذكره شعراي يزد»، عباس فتوحي يزدي، چاپ دوم سال 1373، صفحه 253 و 254
4- ماله: ابزاري كه بنايان و گلكاران با آن كاهگل و گچ و آهك را برديوار و غيره ميمالند. صفحه 3713 جلد سوم فرهنگ معين
5- گوش كوب: آلتي چوبي است كه به وسيله آن گوشت پخته را در ظرفي ميكوبند صفحه 3457 جلد سوم فرهنگ معين
6- روزنامه جمهوري اسلامي، صفحه 16، مورخ 2/6/91
***********************
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024