یزدفردا :ابراهیم اصغری خبر از همکاری استان خراسان برای تولید پروژه شهید شوشتری داد.
ابراهیم اصغری تهیه کننده سینما در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با بیان این مطلب اظهار داشت: فیلمنامه فیلم سینمایی شهید شوشتری به پایان رسیده و استان خراسان نیز برای تولید این فیلم اعلام آمادگی کرده است. همچنین فیلمنامه نهایی هفته آینده برای بنیاد سینمایی فارابی که یکی از حامیان مالی برای تولید این فیلم است نیز ارسال خواهد شد.
وی تصریح کرد: با توجه به برنامه ریزی انجام شده بعد از انتخاب کارگردان این فیلم اوایل مهر ماه سال جاری کلید خواهد خورد. پروه شهید شوشتری در نسخه سینمایی به بررسی فعالیت های این شهید در سال 88 و حضور وی در سیستان و بلوچستان خواهد پرداخت.
وی در رابطه با تولید سریال «شورشیرین» ابراز داشت: طرح تولید سریال شور شیرین به بنیاد شهید و صدا و سیما ارائه شده که بعد از تصویب به زودی وارد مرحله پیش تولید خواهد شد، البته این سریال بی شک سال آینده کلید خواهد خورد، چرا که زمان پیش تولید سریالی 40 قسمتی طول خواهد کشید.
فیلم که یکی از ساختههای جدید جواد اردکانی کارگردان فیلم کبودی یاس است؛ تلاش دارد تا مقاومت و نبرد شهید محمود کاوه را در دوران دفاع مقدس در جبهه کردستان به نمایش بگذارد.
اکران این فیلم در شرایطی صورت میپذیرد که در چند سال اخیر سینمای دفاع مقدس و به ویژه سینمای اسطورهها به شدت مهجور مانده و همین موضوع سبب شده تا شورشیرین اثری بدیع و نو در این عرصه باشد.
اردکانی در این فیلم تلاش دارد تا داستان نبردهای جانانه شهید کاوه را به گونهای روایت کند که مخاطب در کنار درک شرایط جنگی منطقه کردستان و تقابل محمود کاوه با منافقان با فیلمی همراه با تعلیقهای خوب همراه شود. آن چنان که فیلم با سکانس جذاب و مناسب یک گروگانگیری آغاز می شود و بیننده را از همان شروع فیلم، درگیر موضوعی میکند که با ورود شخصیت شهید کاوه رنگ تازهای به خود میگیرد. در ادامه داستان، فیلم با روایت چگونگی برخورد شهید محمود کاوه با سرکردگان گروه کومله مخاطب خود را با یک اکشن آرمانی مواجه میکند که درآن تقدس دفاع از مرز و بوم آمیخته با رشادتها وجلوههای بصری مناسب به خوبی به تصویر کشیده میشود. این فیلم با روایت بخشهای مهمی از زندگی شهید کاوه، یک بیوگرافی قابل توجه است که همین مسئله جذابیت آن را دو چندان میکند.
اصغری تهیه کننده این فیلم در مصاحبهای، دلیل ساخت این فیلم را آرمانها و دغدغههای سینمای دفاع مقدس عنوان کرده است.
لازم به ذکر است،«شهید شوشتری» یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده که در سال 88 در یک انفجار انتحاری در پیشین کشته شد. پیش از این قرار بود، جواد اردکانی کارگردانی این فیلم را برعهده گیرد که بنا به دلایلی از ساخت این فیلم انصراف داد.منبع:سینما پرس
از جمله اين فيلمها كه امروز در حال اكران آن هستيم فيلم سينمايي«شور شيرين» است كه به بررسي يك بازه زماني از زندگي شهيد محمود كاوه ميپردازد. جواد اردكاني، كارگردان اين فيلم كه سابقه ساخت فيلمهاي شخصيت محور را با فيلم «به كبودي ياس» و در مورد شهيد برونسي آغاز كرده است، حرفهاي شنيدني از مشكلات و بركات اينگونه فيلمهاي دفاعمقدسي دارد كه خواندني هم هست.
چطور شد كه به زندگي شهيد محمود كاوه علاقهمند شديد؟
شهيد كاوه جزو شهدايي هستند كه براي مردم استان خراسان و شهر مشهد يك چهره شناخته شدهاند و جايگاه ويژهاي نزد آنها دارند. من هم به شخصه ساليان زيادي بود كه خدمت ايشان ارادت خاصي داشتم. زماني كه پيشنهاد اوليه ساخت كاري راجع به شهيد كاوه به من شد طبيعتاً خيلي خوشحال شدم و استقبال كردم. در واقع ابتدا پيشنهاد كار فيلمنامه «شور شيرين» از طرف بنياد شهيد به بنده شد و پس از آن هم با كمك دوستان در بنياد فارابي كار به مرحله اجرا رسيد و توليد شد.
تحقيقات شما در رابطه با شناخت اخلاقيات و روحيات ايشان در چه حدي بوده و شخصيتي كه از شهيد كاوه در«شور شيرين» به مخاطب معرفي و نشان داده ميشود چقدر به شخصيت اصلي و واقعي اين شهيد نزديك است؟
در روزگار امروز هيچ كاري را نميتوان بدون تحقيقات انجام داد. در مواردي هم كه قرار است راجع به يك شخصيت خاص كاري انجام بگيرد نميتوان با توهم و ايدههاي ذهني صرف به سراغ آن فرد رفت و كاري را انجام داد. ما در اين رابطه تحقيقات بسيار مفصل و كاملي انجام داديم. ضمن اينكه تيم نگارش ما متشكل بود از خود بنده، مجيد يحييفر و ماشاءالله شاهمرادي زاده؛ تيمي كه يك شناخت كامل و دقيقي راجع به شهيد كاوه داشتيم. آقاي يحييفر از همرزمان و از جمله كساني بودند كه در تمام سالهايي كه شهيد كاوه در كردستان و غير آنجا جنگيده بودند در كنار اين شهيد حضور داشتند. آقاي شاهمراديزاده هم بچه محل شهيد كاوه بودهاند كه از كودكي با وي حشر و نشر داشته و مضاف بر اين حدود چهار پنج سال هم در كردستان حضور داشته و به شرايط آن زمان كردستان آشنايي و احاطه كامل داشتهاند. علاوه بر اينها ما هم از منابع مكتوب و غير مكتوبي كه در مورد شهيد كاوه كار شده بود استفاده كرديم و هم سراغ يك سري از همرزمان و نزديكان شهيد كاوه رفتيم و اطلاعات تكميلي را از اين افراد گرفتيم. در نهايت تلاش ما اين بود كه يك شهيد كاوهاي را به مخاطب نشان بدهيم كه به شخصيت اصلي كاوه نزديك باشد. بايد به اين نكته هم توجه داشت كه در يك فيلم سينمايي نميتوان همه ابعاد زندگي و شخصيتي و هرآنچه كاوه را از ديگران متمايز ميكرده نمايش دهيم. اما «شور شيرين» يك نماي كوتاه و درصد اندكي از زندگي محمود كاوه را در قاب سينما نمايش داده و اگر قرار باشد كه يك سريال چند قسمتي و طولاني راجع به شهيد كاوه ساخته شود ميتوان مقاطع بيشتري را از زندگي اين شهيد به همگان نشان داد.
چطور شد كه به سراغ فيلمي با ژانر و درونمايه دفاع مقدسي رفتيد؟
من اولين فيلم دفاع مقدسي كه ساختم فيلم «به كبودي ياس» بود. دليل ساخت آن هم به اين شكل بود كه در جلسهاي كه كارگردانان و دست اندركاران ساخت فيلم خدمت مقام معظم رهبري بوديم، با اشاره ايشان و پيگيري آقاي صفار هرندي وزير وقت ارشاد و فرهنگ اسلامي ساخت يك فيلم در مورد شهيد برونسي به من پيشنهاد شد كه من هم استقبال كردم. اين در حالي بود كه اصلاً هيچ تصميمي براي ورود به سينماي دفاع مقدس و پرداختن به زندگي شهدا نداشتم. در واقع اشارات حضرت آقا و پيگيري وزير وقت من را وارد اين عرصه كرد و با فيلم «شور شيرين» اين راه را ادامه داديم. اميدوارم كه اين مسير توسط ديگر دوستان فيلمسازمان ادامه پيدا كند و تبديل به يك جريان شود. اما ورود من با تصميم قبلي نبود بلكه شرايط بهوجود آورد و من هم استقبال كردم.
بازخورد و انعكاس اكران «شور شيرين» دركردستان و مشهد زادگاه شهيد كاوه به خصوص خانواده ايشان چگونه و در چه سطحي بوده است؟
ما در استان كردستان تاكنون نمايش و اكران فيلم را نداشتهايم كه بشود بازخورد فيلم را در بين مردم بررسي كرد. ضمن اينكه براي خود من هم خيلي مهم است كه در آن استان چه بازخوردهايي وجود خواهد داشت و ما اميدواريم كه به زودي فرصت اكران عمومي و امكان نمايش فيلم در كردستان، كرمانشاه و... بهوجود بيايد. اما در جاهاي ديگري كه فيلم نمايش داده شده، به ويژه استان خراسان رضوي و شهر مشهد كه خانواده، نزديكان و همرزمان شهيد كاوه در آنجا حضور دارند و فيلم را ديدهاند بازخوردها مثبت و راضي كننده بوده است. البته ديدن اين فيلم بايد با در نظر گرفتن اين نكته همراه باشد كه آن چيزي كه ما از محمود كاوه نشان دادهايم همه كاوه نيست و اگر مخاطبي كه به سينما ميآيد توقع داشته باشد كه تمام شخصيت محمود كاوه را آن جوري كه بوده است ببيند، طبيعتاً اين اتفاق نخواهد افتاد. در واقع اين كار در حد بضاعت يك فيلم سينمايي بوده است. البته انتقاداتي هم در اين رابطه بوده است كه ما هم از نقد و انتقاد استقبال ميكنيم و معتقديم كه «شور شيرين» ميتواند شوري مثبت را در سينما ايجاد كند.
ضمن در نظر داشتن صحبتهايي كه مطرح كرديد، آيا فكر نميكنيد در اين فيلم مخاطب تنها با كاراكتري از كاوه روبهرو ميشود كه هيچ شاخصهاي به غير از فرمانده بودنش در بين ديگران ندارد و در واقع علت اين همه تعريف از جانب دوستان و مورد غضب دشمنان بودن را درك نميكند؟
اين مطلب بستگي به اين دارد كه توقع شما از اين فيلم و كاراكتر كاوه چه باشد! يك وقتي شما كاوهاي را در ذهنتان ساختهايد كه خيلي هم با آن كاوه اصلي مماس نيست. الان مشكلي كه ما داريم اين است كه نسل جديد هيچ شناخت و پيش زمينه ذهني از امثال شهيد كاوه، برونسي و... ندارند و ذهنيتي را براي خودشان ساختهاند و ميخواهند كه همان شخصيت ذهنيشان را در فيلم ببينند و نميبينند و ميگويند كه آقا چرا اين كاوه اينطوري است؟ واقعيتش اين است كه من هم اصلاً به دنبال اين نيستم كه اگر راجع به هر شخصيتي فيلم ميسازم آن را به يك ابر قهرمان تبديل كنم و همين كاوه را به شكلي نشان بدهم كه خيلي با ديگران متفاوت بوده است. واقعيت امر اين است كه اينجور آدمها اصلاً با ديگران به آن شكلي كه دست نيافتني باشند خيلي متفاوت نبودهاند بلكه اينها بچههايي بودند كه در شرايطي شجاعتهايي، تدبيرهايي يا تواناييهايي را از خودشان بروز و نشان دادند و به صورت طبيعي مراحلي را طي كردند و به فرماندهي و يك سري مسئوليتها منصوب شدند و رشد كردند. امثال كاوه در كردستان بودند و آنهايي كه در آنجا جنگيدهاند اينها را ميگويند. به همين دليل من هم نخواستم كه كاوه را يك تافته جدا بافته از ديگر رزمندهها نشان دهم يا اينكه بخواهم او را در حد يك قهرمان فيلمهاي اكشن نشان دهم و او را فقط يك قهرمان سينمايي بدانم! ما در اين سطح قهرمان سينماي اكشن زياد داريم و اگر ما هم همين كار را با كاوه ميكرديم خب اين كار فوقالعادهاي نبود. ضمن اينكه تماشاگر هم از اين نوع قهرمانها در سينما بسيار ديده است و بعد اگر كاوه را با يكي از اين قهرمانها مقايسه كند آن وقت ديگر شخصيت فيلم من خيلي بارز و برجسته نبود، چرا كه شهاب سنگ از بين نميبرد يا يك زندگي سوپرمني ندارد.
بنابراين من ابا داشتم از اينكه كاوه را به يك قهرمان سينمايي تبديل كنم چون بعد از اين كار من مخاطب هم او را با ديگر قهرمانهاي سينماي اكشن و غربي مقايسه خواهد كرد. همچنين خيلي به دنبال اسطورهسازي هم نبودهام چه اينكه كساني هم كه با كاوه در كردستان يا جاهاي ديگر بودهاند خيلي چيزهاي عجيب و غريب از او نقل نميكنند كه حالا ما هم بياييم و بگوييم اگر آن صحنهها را نمايش بدهيم چه ميشود يا چه نميشود. البته يك چيزهايي را بعضاً به دروغ يا شايعه به كاوه نسبت ميدهند و حتي براي خود ما هم تعريف كردهاند اما ما به آنها ميگفتيم كه بنا بر صحبتهاي خانواده و همرزمانش كاوه واقعي به آن شكل داستان گونه شما هيچ شباهتي ندارد. ممكن است كه اين حد از نشان دادن شاخصههاي شخصيتي كاوه را كافي ندانند اما من فكر كردم كه اگر بخواهم يك قهرمان آنچناني از كاوه بسازم اين خطر وجود دارد كه او تبديل شود به يك شخصيت دستنيافتني كه شبيهاش در فيلمهاي سينمايي زيادي وجود دارد كه ممكن است امتيازاتش از همانند خودش خيلي كم باشد و اين با خواسته و شخصيت معنوي شهداي ما اصلاً منطبق و شايسته نيست.
بگذاريد سؤالي متفاوت با فضاي بحثمان بپرسم. آقاي اردكاني بفرماييد كه لوكيشن فيلم كجا بود و كار فيلمبرداري چگونه و در چند مرحله انجام شد؟
ما تصاوير مربوط به كردستان را به خاطر شرايط اقليمي و طبيعت خاص غرب كشور در شهرهاي اطراف كرمانشاه ساختيم و مركزيت كار ما به لحاظ استقرار هم شهر كرمانشاه بود. لوكيشنهاي ما در چهار شهر اين استان بود كه در واقع به لحاظ گرفتن سكانسهاي متفاوت گاهي در شهر هرسين بوديم و گاهي هم به شهرهاي ديگر ميرفتيم.
«شور شيرين» با قصه يك گروگانگيري توسط منافقين آغاز ميشود. آيا اين اتفاق مستند است يا بر اساس يك فرض اتفاق افتاده است؟
ما بايد به مخاطب ميگفتيم و نشان ميداديم كه كردستان در دهه ۶۰ چه شرايط و اوضاعي داشت و اصلاً چرا عدهاي مثل كاوه بايد به آنجا ميرفتند و ميجنگيدند. وقتي ما از جنگ عراق عليه ايران صحبت ميكنيم تماشاگر ميداند كه چرا بايد عدهاي بروند و با يك دشمن متجاوز خارجي بجنگند و در واقع تعريفش در خود آن هست. ولي وقتي به قصه كردستان ميپردازيم بايد توضيح دهيم كه اصلاً يعني چي و چرا بايد آنها ميجنگيدند و در واقع چه كسي با چه كسي ميجنگيد. روي همين حساب ما به يك سري از واقعيتهاي كردستان در آن روزها كه خيلي هم زياد بوده و اتفاق ميافتاده اشاره كرديم.
در كل بحث گروگانگيري، تعرض به مردم، بستن راههاي مواصلاتي و توهين و تعرض به روحانيت منطقه اتفاقاتي است كه در آمار بالايي ثبت شده و در كردستان به وقوع پيوسته است. بنابراين نه فقط محمود كاوه كه هركس ديگري در آنجا جنگيده است اين دست اتفاقها را بسيار ديده و بخشي از مأموريتشان اين بوده كه با متعرضان به امنيت و آسايش مردم مقابله كنند. پس اين اتفاقات به وفور وجود داشته است اگر چه نام مكان اتفاق و آن روستايي كه برخي ديگر از وحشيگريهاي آن افراد صورت ميگيرد، ماموستايي كه در دفاع از قرآن و مسجد به شهادت ميرسد، واقعي نيستند اما اصل حادثه مستند است.
قصه خانواده حميد و مراسم ازدواج و باقي مسائل جاري در فيلم چطور، آيا آنها هم مابه ازا دارند يا خير؟ لطفاً در اين مورد هم توضيح دهيد.
قصه مربوط به خانواده حميد، قصهاي بود كه ما باز هم با نگاه به يكسري اتفاقات واقعي و اينگونه ساختيم. بحث ازدواج يكسري از بچهها در كردستان آن هم در شرايط جنگ جزو آن اتفاقاتي است كه در آنجا چندين بار رخ داده است. از جمله در بين نيروهاي اعزامي از مشهد كه در شهر سقز مستقر بودهاند اتفاق افتاده است. ولي ما قصه مجموع اين خانواده را طراحي كرديم تا بتواند به بار نمايشي و فضاي قصه فيلم كمك كند.
يكي از سكانسهاي احساسي و سيار تأثيرگذار در «شور شيرين»، سكانس مربوط به سقوط پادگان «دكل بنفشه» است. لطفاً ضمن توضيحات بيشتر براي مخاطبان، درباره خصوصيات اخلاقي شهيد كاوه اگر مورد خاصي وجود داشته به آن اشاره كنيد.
حادثه پادگان «دكل بنفشه» عيناً همين طوري اتفاق افتاده است. يعني يك پايگاه مربوط به نيروهاي نظامي است كه مورد هجوم افراد ضد انقلاب قرار ميگيرد و البته حجم فاجعه و كشتار و عمق اين جنايت بسيار بيشتر از آن چيزي بوده كه ما در فيلم نشان ميدهيم. ما نميتوانستيم يك سري از واقعيتهاي آن دوران را به صورت تمام و كمال بازسازي كنيم، چون تماشاگر قطعاً تاب و تحمل آن كشتار را ندارد. بنابراين قصه «دكل بنفشه» و قصه «گروهبان جعفري» و آن بچههايي كه كنار وي كشته ميشوند و كارهايي كه توسط شهيد كاوه و نيروهايش انجام ميشود تماماً مستند و واقعي است.
بنابر عرف فيلمهاي دفاع مقدسي كه بسياري از قهرمانان و شخصيتهاي اصلي آنها شهيد ميشوند، در «شور شيرين» پايان فيلم با پيروزي كاراكتر اصلي بدون شهادتش رقم ميخورد. ميخواستيد كه كار نو و جديدي انجام داده باشيد يا قصد ديگري از اين پايان بندي داشتيد؟
واقعيت اين است آن مقطعي را كه از زندگي شهيد كاوه انتخاب كردهايم خيلي فاصله داشت با زمان شهادت ايشان و من هم قصد ادامه اين فيلم تا شهادت محمود كاوه را نداشتم، چراكه در قالب يك فيلم سينمايي نميگنجيد همه اتفاقات زندگي كاوه را به تصوير كشيد و اصلاً هم نيازي نبود. نكته ديگري كه در فيلم شهيد كاوه براي من بسيار حائز اهميت بود اين است كه شهيد كاوه در طول مبارزاتش و فضاي كردستان ظرفيت اين را داشت كه مخاطبهايي را از سنين نوجوان و جوان با خود همراه كند. به نظر من مخاطب جوان و نوجوان كه در همه دنيا مورد توجه هستند در كشور ما قدري مغفول ماندهاند. سينماي حادثهاي و شكل اتفاقات آن به گونهاي است كه ميتواند اين نسل را با خود همراه كند و من براي اين گروه دلم ميخواست كه فيلم با اميد و روحيه استقامت و پايداري به اتمام برسد. پايان بندي كار را به نوعي تنظيم كرديم كه با آن اتفاق مبادله گروگانها و قصه معدن سنگ به خاتمه برسد كه اشاراتي هم به شهادت محمود كاوه دارد.
آيا ميتوان «شور شيرين» را سرآغازي براي ساخت زندگي قهرمانان وطني و به ويژه شهداي دفاع مقدس دانست؟
البته اولين فيلم از اين نوع فيلمهاي شخصيت محور، فيلم «به كبودي ياس» است و همانطور كه قبلاً اشاره كردم در مورد زندگي شهيد «برونسي» است و «شور شيرين» دومين كار در اين زمينه است. خوشبختانه تا الان و همين امسال كه من اطلاع دارم يك فيلم درمورد شهيد «عليهاشمي» در حال ساخت است. فيلم ديگري درباره شهيد «علم الهدي» دارد كار ميشود و فيلم ديگري در مورد شهيد «بهنام محمدي» در حال ساخت است.
قرار است در مورد شهيد «شوشتري» هم فيلمي ساخته شود و يك مجموعه هم راجع به شهيد «چمران» قرار است كه توليد شود. اگر اين كارها به اميد خدا انجام شود ما امسال در جشنواره فجر پنج فيلم شهيد محور خواهيم داشت. اين در حالي است كه طي تمام اين سالها تا قبل از فيلم «به كبودي ياس» حتي يك فيلم اين طوري نداشتيم. بنابراين خبر ساخت اين كارها بسيار اميدبخش است و در كنار اينها هم سريالهاي تلويزيوني به تعداد بسيار زيادي بحمدالله مقدمات ساختشان فراهم شده است. اينها نشان دهنده اين است كه مديران فرهنگي و مردم ما به اين نياز پي بردهاند كه بايد خيلي از اين شهدا و شخصيتهاي برجسته كشورمان را ولو در قالب شخصيتهاي داستاني مستندسازي كنيم. زندگي اينها درسهاي بزرگي را چه براي مردم زمان حال و چه آيندگان ميتواند داشته باشد. ساختن اينگونه فيلمها را هم نميتوان به آينده موكول كرد؛ چرا كه ظرف ۱۰، ۱۵سال آينده كه همرزمان اين شهدا و شاهدان عيني اتفاقات در ميان ما هستند امكان پذير است. اگر اين كارها انجام بگيرد كار بزرگي را انجام دادهايم و اگر امروز را به غفلت برگزار كنيم ممكن است ديگر نشود كار صحيح و درستي در اين حوزه انجام بگيرد.
معرفي اين افراد به عنوان الگوهاي عملي و اخلاقي براي جامعه و جوانان ما كه امروزه در هجوم انواع و اقسام تبليغات قرار دارند، چقدر ميتواند مفيد فايده باشد؟
واقعيت اين است كه در جامعه ما بهرغم اختلافات و گرايشهاي سياسي، فكري، مذهبي، فرهنگي و همه اينها من تا به حال كسي را نديدهام كه نسبت به شهداي هشت سال دفاع مقدس يا شهداي انقلاب نظر منفي داشته باشد. يعني شهدا براي همه محترمند و براي همه مقدسند و جامعه ما به عنوان يكي از محورهاي وحدت ملياش ميتواند به شهدا متوسل شود، چراكه اين وحدت حول موضوع و محور شهدا واقعاً وجود دارد. خود ما هم كه تجربه ساخت اين دو فيلم در مورد شهدا را داشتهايم واقعاً با اين مواجه شديم كه افراد مختلفي با نگاهها و سلايق متنوع حتي نگاههاي مختلف مذهبي، اسم شهيد كه ميآمد با كمال ميل و همه وجود ميآمدند و كمك ميكردند. خب اين يك فرصت مغتنم است براي اينكه وقتي چنين نگاهي و چنين پذيرشي نسبت به شهدا و زندگي شهدا در جامعه وجود دارد، لازم است به اين موضوعات بيشتر بپردازيم. از طرفي هم اين بچهها كساني بودند كه رفتند و بالاترين فداكاريها را براي همه مردم، سرزمين و دين شان انجام دادهاند.
هر حركت و كلام اينها چون با اخلاص و براي رضاي خدا و بدون انگيزههاي مادي بوده است قطعاً تأثيري مثبت روي افراد جامعه خواهد گذاشت. الان هم مردم ما در تهاجم انواع و اقسام محصولات فرهنگي قرار دارند و متأسفانه خيلي از اين محصولات، محصولاتي است كه آنها را به سمت پالايش روحي و تعالي معنوي سوق نميدهد. در حالي كه بشر فطرتاً به اين تعالي و رشد نياز دارد و اگر يك مجموعه فيلمهايي بيايند و اين جاي خالي را در اين انبوه فيلمها و سريالها پر كنند به خاطر ويژه بودنشان كاملاًً تأثير گذار و مثبت است. از جنبه الگوسازي هم من فكر ميكنم شهداي ما اگر خوب و درست معرفي شوند الگوهاي بسيار كامل و مناسبي هستند نه فقط براي جوانان و نوجوانان، حتي براي نسلي كه همرزم آنها بودند و امروز ممكن است خيلي چيزها را فراموش كرده باشند يا يك كارهايي برايشان در درجههاي هشتم و دهم قرار گرفته باشد. بنابراين تذكر آن روزها حتي براي اين نسل همرزم شهدا هم مفيد خواهد بود.
آقاي اردكاني اگر صحبت پاياني داريد بفرماييد.
خواهشي دارم از مسئولان فرهنگي كشورمان به ويژه دوستاني كه پرداختن به زندگي شهدا و موضوع جنگ جزو وظايف و مسئوليت آنهاست و آن اينكه دوستان منتظر نباشند تا يك فيلمساز يا يك گروه فيلمسازي بيايد سراغ آنها و از اين دوستان بخواهد حمايتي يا عنايتي كنند. واقعاً وقتي كه ما معتقديم اين شهدا ذخاير و چهرههاي ملي ما هستند طبعاً فيلمي هم كه راجع به اينها ساخته ميشود يك اثر ملي محسوب ميشود.
بنابراين همه عزيزاني كه ميتوانند بايد كمك كنند به بهتر ساخته شدن آن فيلم، نه اينكه بنشينند نگاه كنند گروه برود با كاستيها و مشكلات دست به گريبان شود و كار به لحاظ كيفي به درجه مطلوبي كه ميتواند برسد، دست نيابد و بعضاً خرده هم بگيرند كه چرا اينگونه شد. آن فيلمهايي كه گفتم در حال ساخت راجع به شهدا هستند دوستان بايد الان بروند به سراغ اين كارها و كمك كنند به كيفي شدن آنها، زيرا كه ساخت كارهاي اينچنيني بسيار سخت و طاقتفرساست. اگر همه كمك كنند اميد اين است كه انشاءالله هم كيفيت بهتري داشته باشند. شرايطي هم حاصل شود كه ديگر دوستان فيلمساز ما بعد از يك تجربه به خاطر سخت بودن نوع كار، اين حوزه را ترك نكنند و به سراغ ساخت كارهاي آسان تري بروند كه مدعيان كمتري هم پاي آنها نشسته است. لازم است كه مديران فرهنگي ما در موقع مناسب به كمك اينگونه آثار بروند تا انشاءالله در آيندهاي نزديك شاهد كارهاي بهتر و قوي تري در حوزه سينماي دفاع مقدس باشيم.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024