«قلب» رئیس «بدن» و راهبر «قلم» و پخش کننده «خون» در شریان های «حیات» است، بعد از «سکته» راه باز شدن رگ های بسته، و بازسازی بافت های فرسوده قلب، و تداوم تپش و تپیدن ها، ازسکون و خواب و سکوت و بی تفاوتی می گذرد، و این یعنی، سفر از«فراز مرگ» به «فرود زندگی»!
بزرگترین عامل و نیرویی که «سی» شب و روز سکون و خواب و سکوت و بی تفاوتی را قابل تحمل می سازد، امید به پایان فصل کوتاه و زود گذر سکوت و خواب است.
به یاری خدا، این سخت ترین لحظات نیز با «خواب» در «خواب» و «خلوت» می گذرد.
در آخرین روزهای رمستان و در آستانه بهار، وقتی که ما اسیر بند «خواب» در «زندان سکوت» هستیم، رئیس جمهور، برای تثبیت و تائید عاصی، بدیار صدوقی و خاتمی می آید!
به امید بیداری می خوابیم؛ آری! می خوابیم به امید بیداری...
داشتن پدری با قلب سالم
حق مسلم «هستی» است!
از تابستان چهل! تا زمستان هشتاد! چهل سال فاصله بین «پدر» با « دختر» است، و اینک «هستی» در پنجمین بهار عمر، حق مسلم خود را با خنده های کودکی، در گوش پدر «در بستر خوابیده» فریاد می زند.
فریاد زدن! بازی کردن! خندیدن! قصه شنیدن! و در کوچه و خیابان و پارک با پدر دویدن، حق مسلم «هستی» است!
هستی کوچولویی که گاه بر اساس آموخته های خود در مهد کودک و تلویزیون، شعار می دهد: انرژی هسته ای، حق مسلم ماست! اینک مسلم ترین و قانونی ترین حق خود را نه ازدولت و حاکمیت، که از پدر درخواست می کند!
يزد فردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 24,دسامبر,2024