در ابتدا نماينده دادستان با قرائت كيفر خواست اظهار داشت: امروز با يك گروهك خود فروخته و مزدور مواجهيم كه دست به ترور و آدم كشي مي زند و از اين گروه هيچ توقعي نيست، زيرا نه شيعه هستند و نه سني. وقتي از متهم حاضر در دادگاه سوال كرديم كه با چه هدفي به گروه پيوستي گفت كه من نه حمد بلدم بخوانم و نه سوره و مي بينيم كه امثال اينها براي جنايت اجير مي شوند.
در ادامه قاضي پرونده اتهامات را اينگونه به متهم تفهيم كرد: شما به دليل فعاليت موثر با گروهك تروريستي عبدالمالك ريگي به قصد محاربه با جمهوري اسلامي ايران، مشاركت در بمب گذاري و به شهادت رساندن 11 تن از پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و مجروح شدن 31 تن از آنان، مباشرت در قتل عمدي شهيدان مسلم كيخا و فلاحتي، مشاركت در ترور و شهادت 4 تن از پرسنل نيروي انتظامي در بلوار بزرگمهر زاهدان و ايجاد رعب و وحشت در جامعه محاكمه مي شويد.
هر گونه دفاعي داريد به صورت واضح و روشن براي دادگاه بيان كنيد؟
شنبه زهي: من نصرا... شنبه زهي فرزند فقير محمد، متولد خاش و داراي 5 فرزند هستم. من اين اتهامات را قبول دارم؛ توسط گروه عبدالمالك اجير شده و در عملياتهاي بلوار بزرگمهر و بلوار ثار ا... شركت داشتم.
قاضي: سوابق قبلي خودتان را توضيح دهيد؟ به چه نحو با گروه آشنا شدي؟
-شنبه زهي: دو سال پيش با همدستي چند نفر از بانك رفاه كارگران مبلغ 36 ميليارد سرقت كرديم. پس از آن به پاكستان فرار كردم. در آنجا مغازه كوچكي راه انداختم تا بتوانم خرج زن و بچهام را در بياورم. پس از مدتي يك نفر از گروه عبدالمالك پيش من آمد و گفت بيا با ما كار كن. قرار شد ماهي 5 هزار روپيه بابت كرايه خانه، 12 هزار روپيه براي خرجي زن و بچه و 3 هزار روپيه براي پول آب و برق به من بدهند. من حدود 45 تا 50 روز است كه با اين گروه همكاري مي كنم.
قاضي: نحوه سرقت پيكان و به شهادت رسيدن شهيد فلاحتي را توضيح بده؟
- شنبه زهي: پيكان را كه آوردند داخل خانه .
قاضي: چه كسي آورد؟
- محمد يونس. گفتند طناب را مي اندازيم دور گردنش و فيلم مي گيريم تا بتوانيم از خانواده اش پول بگيريم. بعد هم كه طناب را انداختند دور گردنش و اين مسلمان خدا را ! به دار آويختند.
قاضي: چه كسي فيلم برداري مي كرد؟
- يونس.
قاضي: نقش شما آنجا چه بود؟
- من همانجا ايستاده بودم.
قاضي: چرا فيلم برداري ميكردند؟
- براي اينكه از جنايت هايشان فيلم داشته باشند.
قاضي: جسد فـرد را چه كار كرديد؟
- گذاشتيم داخل جعبه عقب ماشين.
قاضي: چه كسي اين كار را كرد؟
- ياسر و يونس .
قاضي: ياسر اسم واقعياش بود؟
- نه اسم مستعار بود، اسم واقعي اش حسين ريگي است.
قاضي: خب ادامه بده.
- بعد رفتيم داخل شهر تا ماشين نيروي انتظامي را مورد حمله قرار دهيم.
قاضي: پيكان را صرفاً به خاطر اين عمليات سرقت كرديد؟
- بله.
قاضي: نقش شما در ترور ماموران انتظامي در بزرگمهر چه بود؟
- نقش من اين بود كه از ماشين پياده شده و تيراندازي كنم.
قاضي: خب دقيقاً توضيح بده، چند نفر بوديد و چگونه اقدام كرديد؟
- من بودم، ياسر بود، يونس و عبدالغني.
قاضي: چه سلاح هايي داشتيد؟
- هر كدام يك اسلحه كلاش داشتيم.
قاضي: ماشين ديگري هم شما را همراهي ميكرد؟
- بله، يك پيكان ديگر هم بود.
قاضي: آنها چه كساني بودند. آيا مسلح بودند؟
- عبدالمنان بود و... الان حضور ذهن ندارم. بله مسلح هم بودند.
قاضي: نقش آنها چه بود؟
- فيلمبرداري ميكردند و مراقب ما بودند تا بعد با كمك آنها فرار كنيم.
قاضي: خب، توضيح بده چه كساني از ماشين پياده شدند و چه كرديد؟
- من، ياسر، يونس و عبدالغني از ماشين پياده شديم و به سوي خودروي پرسنل نيروي انتظامي شليك كرديم.
قاضي: شما چه تعداد تير شليك كردي؟
- فكر كنم14 تير شليك كردم.
قاضي: از داخل پيكان هم كسي شليك مي كرد؟
- بله، عبدالمنان شليك كرد و پياده شد كه به همين خاطر ياسر خيلي عصباني شد و گفت تو حق نداشتي پياده شوي، چون ممكن بود تيرها به ما اصابت كند.
قاضي: گلوله هايي كه تو شليك كردي به چه كسي اصابت كرد؟
- نميدانم، نمي شناختم، فقط رگبار گرفتم!
قاضي: آيا سلاحهاي نيروي انتظامي را هم سرقت كرديد؟
- بله، ياسر و يونس درب خودرو را باز كرده و دو قبضه اسلحه كلاش را برداشتند.
قاضي: زمان عمليات جسد شهيد فلاحتي كجا بود؟
- صندوق عقب پيكان.
قاضي: از كدام مسير فرار كرديد؟
- از پشت زندان
قاضي: بعد چه كار كرديد؟
- بعد برنامه عمليات بمب گذاري اتوبوس پرسنل سپاه را برنامه ريزي كرديم.
قاضي: چه كسي مراتب را به اطلاع عبدالمالك مي رساند؟
- ياسر بوسيله گوشي ماهوارهاي با وي صحبت ميكرد و دستورات لازم را مي گرفت.
قاضي: به عبدالمالك چه ميگفت؟
- نمي دانم، جلوي ما صحبت نمي كرد.
قاضي: خب، قضيه شهادت بچه هاي سپاه را كاملاً توضيح بده. كار اطلاعاتي اش مربوط به چه كسي بود و تحقيق و مراقبت هاي قبل از عمليات را چه كسي انجام مي داد. اينها را دقيقاً توضيح بده؟
- طراحي اش را ياسر انجام داد. حدود 5 روز قبل از عمليات عبدالمنان صبح ها ميرفت تا ساعت رفت و آمد اتوبوس را دقيقاً بررسي كند.
قاضي: زمان عمليات را چه كسي تعيين كرد؟
- ياسر با عبدالمالك هماهنگ ميكرد. قرار بود عمليات را شنبه يعني امروز انجام دهيم، اما ظاهراً ياسر با عبدالمالك صحبت كرده بود و چهارشنبه انجام داديم، نميدانم علتش چه بود.
قاضي: ادامه بده.
- يكي از افراد با ياسر تماس گرفت و گفت كه اتوبوس نزديك مي شود، چون قرار بود ياسر اتوبوس را منفجر كند.
قاضي: نقش شما چه بود؟
- من فيلم برداري مي كردم.
قاضي: مسلح هم بودي؟
- بله يك كلت مگاروف و دو نارنجك داشتم.
قاضي: چرا اين نارنجك ها را حمل مي كردي؟
- اينها را ياسر داد و گفت از خودت مراقبت كن و اگر مردم به تو نزديك شدند از آنها استفاده كن.
قاضي: در اين مدت آيا آموزش هم ديده بودي؛ در پاكستان يا هر جاي ديگر؟
- خير، آموزش نديدم.
قاضي: پس نحوه كار كردن با سلاح را از كجا ياد گرفتي؟
- من در خدمت سربازي كار كردن با اسلحه را ياد گرفتم.
قاضي: قبل از اينكه انفجار رخ دهد دوربينت را روشن كرده بودي؟
- بله من داخل كوچه بودم و قبل از انفجار با دوربين فيلم ميگرفتم.
قاضي: بعد دوربين چه شد؟
- فكر كنم هنگامي كه سوار موتور بوديم دوربين از دستم افتاد.
قاضي دوربینی که در کنارش است را نشان می دهد: اين دوربين همان دوربيني بود كه جنايت بزرگمهر و صحنه به دار آويختن شهيد فلاحتي را فيلم برداري كرديد؟
- بله همان دوربين بود.
قاضي: مواد منفجره اي كه داخل پيكان جا سازي كرده بوديد، چقدر بود؟
- نزديك 70 تا 80 كيلو تي. ان. تي.
قاضي: چه كسي اينها را آماده و جاسازي كرد؟
- ياسر.
قاضي: خب چطور شد كه دستگير شدي ؟
- وقتي پا به فرار گذاشتم، يك نفر به سمت من حمله كرد، براي همين به طرفش چند تير شليك كردم.
قاضي: آن شخص، نظامي بود يا عادي؟
- از مردم بود، چون لباس راحتي بر تن داشت و از داخل منزل بيرون آمده بود.
قاضي: چند گلوله شليك كردي؟
- فكر كنم 5 الي 8 گلوله.
قاضـي: آن شخصي كه از نيروهاي خودي تان بود را هم تو كشتي، چرا؟
- چون ديدم ممكن است گير بيفتد و اطلاعات را لو دهد او را كشتم.
قاضي: شما قبل از اينكه سوار موتور بشوي دستگير شدي يا اينكه سوار شده بودي؟
- نه، سوار موتور شده بودم كه دستگير شدم.
قاضي: شما چگونه از مرز وارد كشور مي شديد؟
- به عنوان چتر باز مي آمديم، 2 الي 3 هزار تومان پرداخت كرده و عبور مي كرديم!
قاضي: اعضاي گروه در پاكستان، مسلحانه رفت و آمد مي كردند؟
- بله، دولت پاكستان با آنها كاري ندارد و تا به حال كسي از آنها را دستگير نكرده است.
قاضي: در اعترافاتت گفته بودي كه به عنوان جماعت تبليغي به پاكستان مي رفتي؟
- بله، اما من سوادي ندارم. 3 روز اول بيشتر نرفتم.
قاضي: با چه توجيهي جنايت كرده و آدم ميكشتيد؟
- به ما مي گفتند كه شيعه ها امامان ما را قبول ندارند و به ما مي گويند كافر، به همين دليل بايد اينها را كشت.
قاضي: به عنوان آخرين دفاع اگر صحبتي داريد، بيان كنيد؟
- من اين اتهامات را قبول دارم. من گول خوردم، عبدالمالك مرا اجير كرده بود. من خيلي مي توانم به دولت جمهوري اسلامي كمك كنم و همكاري كنم تا عبدالمالك و گروهش دستگير شوند. من پشيمانم.
پس از اظهارات نصرا... شنبه زهي، وكيل تسخيري وي طي سخناني گفت: با توجه به اعترافات نامبرده، دفاع خاصي از وي متصور نيست، اما از دادگاه مي خواهم كه ندامت و اظهار همكاري متهم را لحاظ كنند و در عين حال قانون نیز اجرا شود.
يزد فردا -- انتخاب
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 24,دسامبر,2024