در بخش پیشین اهمیت ثبات ارزش اسکناس برای دولتها و مردم شرح داده شد و دوعامل مهم تاثیر گذار بر ارزش پول ذکر گردید:
1- مقدار درآمد دولتها
2-مقدار هزینه دولتها
در آمد دولتها از راههای گوناگون به دست می آید.مهمترین راههای درآمد دولتها عبارتند از فروش منابع و گرفتن مالیات از شهروندان.
بدترین روش و آسان ترین راهی که یک دولت میتواند به تامین هزینه هایش بپردازد ، فروش منابع است.فرض کنید شما یک پدر یا مادر ثروتمندی دارید که برای شما ارث هنگفتی به جا می گذارد. خام اندیشانه ترین راه تامین هزینه یک خانواده این است که خانواده تنها به ارث والدین تکیه کنند. اخانواده خام اندیش هرینه های روزمره زندگیشان را از این راه تامین می کنند. در اینجا دو اتفاق مهم روی می دهد.اول اینکه این خانواده دیگر از ظرفیتهای ذهنی و جسمی و تواناییهای فردی خود استفاده نمی کند.و دوم اینکه به هر حال این ارثیه یک روز تمام می شود.متاسفانه در کشور ما چه در سالهای پیش از انقلاب و چه در سالهای پس از پیروزی انقلاب مهمترین راه تامین هزینه دولتها ارثی بوده است که خداوند به این سرزمین هدیه کرده است. این هدیه در درجه اول نفت و بعد معادن دیگر می باشد. شاید افرادی بگویند بسیاری از حوزه های نفتی مشترک می باشند و چنانچه ما بهره برداری نکنیم همسایگان بهره برداری می کنند . در اینجا صحبت از بهره برداری کردن یا بهره برداری نکردن منابع و چاههای نفت نیست. مشکل ما بهره برداری منابع نفتی برای خودزنی و نابودسازی ساختارهای تولیدی است .مشکل ما همانند جوجه های کوچکی است که همیشه چشمشان به دهان مادرانشان است تا به آنها غذا بدهند .چشم ملت ما همیشه به دولتها بوده تا همه نیازهای خودشان را از دولتها بجویند . دولتها با چنگ اندازی و انحصار کامل درآمد چاههای نفت و تبدیل کردن خود به مهمترین رکن توزیع ثروت در کشور ناخواسته زمینه ساز بیشترین فسادها و تباهی های سیستمی در کشور بوده اند. در بسیاری از دورانها وابسته شدن کشور به درآمد نفت و پایین آمدن قیمت نفت و حتی گاهی رشد نکردن قیمت نفت عامل به مرز فلاکت رسیدن بخشی از مردم ما و تنشهای ناشی از آن بوده است. نوسانهای قیمت نفت عامل بسیاری از مهاجرتهای گروهی عظیم از روستا به شهر بوده است.زیرا درآمد های نفت عامل فلاکت روستاییان می شده است . بالا رفتن قیمت نفت دلارهای زیادی را به سوی دولت روانه می کرده است .وارد کنندگان با آن دلارها پرتقال ، سیب ،مغز بادام هندی ،مغز گردوی چینی ،ماش برمه ای ، برنج هندی و پاکستانی ، عدس کانادایی ولپه کنیایی وارد مینمودند.اما درآمد نفت در شهر توزیع می شد چرا که اولین زنجیره توزیع پول نفت کارمندان دولت هستند که بیشتر در شهرها ساکن هستند. ناهمسانی درآمد کار در شهر با درآمد در روستا جذب کننده روستاییان به شهرها بود. در بخش صنعت نیز همین بلا به بسیاری از صنایع وارد آمد.کارخانه های کفش ، نساجی ، ماشین سازی و بسیاری از صنایع دیگر را دلارهای ارزان توزیع شده توسط دولتها نابود کرد. یک سوال ساده : به راستی اگر نفت نداشتیم چه چیزی را داشتیم تا به چینیها بدهیم تا این همه جنسهای گوناگون را از آنها بخریم؟ ما یک چیز داشتیم. و آن کار و تولید بخشی از نیازهای مردم چین بود . آری ما به خاطر داشتن دلارهای نفتی فراوان کارمان را به چین صادر کردیم تا کارگران چینی کار داشته باشند. قیمت نفت همیشه رو به صعود نبود. زمانهای زیادی نیز وجود داشت که قیمت نفت رو به کاهش می گذاشت. در این دوران امتیاز در دست داشتن انحصاری نفت بوسیله دولتها به یک ضد امتیاز تبدیل می شد. مردمیکه دست بالا داشتن دولت ها را در تامین نیازهایشان پذیرفته بودند ،حالا تمامی تنگناهایشان را از چشم دولتها می دیدند. مشکل بزرگ دیگر این نوسانها آسیب زدن به تمامی برنامه های دولتها بود. نظام برنامه ریزی کشورمان دایما بازیچه کشورهایی بود که نقشه برجسته تری را در قیمت گذاری بهای نفت داشتند.
دوباره به خانواده برمی گردیم . خانواده ها به دو صورت ارثیه خانوادگی را مصرف می کنند.بعضی از خانواده ها سعی میکنند با ذخیره آن برای روز مبادا و سرمایه گذاریهای بنیادین مانند آموزش فرزندان که بالاترین منافع را برای خانواده به بار می آورد ، به بهترین شکل از آن بهره برداری کنند. بعضی خانواده ها نیز وجود دارند که به راحتی ارثیه خانوادگی را حیف و میل میکنند . در این مورد نیز به نظر می رسد ما در نحوه خرج کردن مانند خانواده دوم رفتار کردیم. دولتهایمان در گذشته این ثروت بین نسلی را به نام کمک و یارانه در اختیار ما قرار دادند تا قدر آن را ندانسته و به راحتی آن ثروت بزرگ را به آتش بکشیم. نفت ،بنزین ،گاز و گازوییل به قیمتی تقریبا مجانی در اختیارمان قرار گرفت . همه ما عادلانه از این کمکهای دولتی و یارانه ها سهم نبردیم . هر چقدر ثروتمند تر بودیم خانه های بزرگتری داشتیم. و برای گرم کردنش به انرژی بیشتر نیاز داشتیم. هر چقدر اتومبیلهایمان بیشتر بود توانایی ما نیز در گرفتن یارانه بنزین از دولت بیشتر می شد . برای ساختن خانه های بزرگمان نیز آجر و آهن های بیشتری که نیازمند مصرف انرژی بیشتر بود ، لازم داشتیم . همه اینها باعث روانه شدن بیشتر یارانه ها به سوی ثروتمندان بود. هر چه فقیر تر بودیم سهممان از یارانه ها ی دولتی کمتر می شد. به این هم اکتفا نکردیم. در خانه ثروتمندان اتاق نماد صرفه جویی بود که از ابتدای خانه سازی در ساختمانها ابداع شده بود. نقشه خانه هایمان را تغییر دادیم ، دیوار اتاقهایمان را خراب کردیم تا بتوانیم هر چه بیشتر ثروت خدادادی خانواده را نابود کنیم . آیا می دانیم ارقام نجومی اتلاف منابع در این سالها چقدر بود؟ من که نمی دانم!
این ولخرجی ها ی خانواده ها و دولتها بی هزینه نبود. هزینه هایی همانند محروم ماندن ازشهری با هوایی تمیزتر ، هزینه های بیماریهای ناشی از آلودگی ، اتلاف ساعتها وقت مردمان در ترافیک، هزینه توسعه نیافتگی حمل و نقل عمومی به علت ارزانتر تمام شدن مسافرت با وسیله شخصی در مقایسه با وسیله حمل و نقل عمومی ، برخی از این هزینه ها بود . یک حادثه عجیب و بی مانند نیز که در تاریخ جوامع بشری سابقه نداشت در کشورمان روی داد ! از شروع تاریخ بشر همیشه ثروتمندان به نیازمندان کمک می کردند. اما این سنت در تاریخ معاصر کشورمان شکسته شد . در تاریخ معاصر کشورمان این فقرا بودند که به ثروتمندان کمک می کردند. منابعی که در اختیار دولتها بود تا همه سهمی مساوی از آن داشته باشند، در عمل بیشتر به ثروتمندان یاری رساند . شاید سوالی پیش بیاید:آیا رانندگان جزو اقشار معمولی جامعه نیستند؟ آنها نیز از این سوخت ارزان استفاده می کردند. چنانچه به هدفی که این رانندگان در پی آن هستند دقت کنیم می بینیم در بیشتر موارد هدف از راندن ، حمل و نقل افرادی است که خدمات عرضه می کنند و حمل و نقل کالا ها می باشد. ثروتمندان بیشترین بهره را از خدمات و کالاهایی که در جاده ها جابجا می شود ، دریافت می دارند.
در بخش چهارم بصورت فشرده به مالیاتها اشاره خواهد شد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 22,دسامبر,2024