آزاده نامداري: هنوز هم درباره مرد سهزنه میپرسند
آزاده نامداري متولد ۱۳۶۳ كرمانشاه و دانشآموخته مديريت صنعتي از دانشگاه شهيد بهشتي تهران است. اين گفتوگو در روزهايي انجام شد كه او بشدت درگير انجام كارهاي ويژه برنامهاش براي ايام عيد بود.
آزاده نامداري لحظه سال تحويل و سر سفره هفتسين چه آرزويي ميكند؟
من آرزوي عاقبت بخيري ميكنم. كليت آرزويم اين است. يك آرزوي شخصي هم دارم كه نميخواهم دربارهاش حرف بزنم. اميدوارم در اين سال براي كشورم هم اتفاقات خوبي بيفتد.
جداي از اينها آرزو ميكنم سال 91 براي من، سال آرام و قرار باشد. من در زندگيام آرام و قرار ندارم. ممكن است يك نفر بگويد اين قضيه خيلي خوب است، چون تو آدم پرجنب و جوش و فعالي هستي. ولي من دلم ميخواهد يك مقدار آرامش داشته باشم. اين همه هيجان خوب نيست. گاهيوقتها مكث ميكنم و از خودم ميپرسم چرا اينقدر ميدوم.
اين آرام و قرار كه گفتيد چطور به دست ميآيد؟ يك ضربالمثل هست كه ميگويد كشتيها در بندرگاه امنتر و آرامترند، ولي كشتي را براي ماندن در بنادر نساختهاند.
خب. مشكل اين است كه نميدانم من را براي چه كاري ساختهاند. دنبال جواب همين سوال ميگردم. من ميدانم چيزي بيش از آنچه در زندگي روزمره ميگذرانيم، وجود دارد. ولي نميدانم چه چيزي. از اين نظر من يك قدم از بقيه جلوتر هست. الان در 27 سالگي دنبال آن چيز فراتر از زندگي روزمره ميگردم تا شايد حالم خوب بشود. اميدوارم در سال 91 آن را پيدا كنم.
اين آرام و قرار با كار كردن به دست ميآيد يا كار نكردن يا اين كه اصلا ربطي به اين مساله ندارد؟
ربطي ندارد. ممكن است با كار كردن به دست بيايد و ممكن است با كار نكردن. من هر كاري كه منجر به آرام و قرار بشود را انجام ميدهم. ممكن است تو بروي يك گوشه بنشيني و چيزي بخواني. بروي درس بخواني يا اين كه تمام وقت در تلويزيون كار كني. يك وقتهايي آدم احساس ميكند اينجاست ولي يك نفر دارد جايي صدايش ميكند. ميروي يك جاي ديگر، دوباره فكر ميكني يك نفر دارد صدايت ميكند. من دوست دارم همان جايي باشم كه بايد باشم.
عاقبت بخيري از نظر شما يعني چي؟
عاقبت بخيري يعني اين كه وقتي 40 سال از عمرت ميگذرد احساس بازنده بودن نكرده باشي. من دوست دارم زندگيام پايان خوش داشته باشد. تراژدي را دوست ندارم.
نسبت به 2 ماه اسفند و فروردين چه احساسي داريد؟
من عيد را خيلي دوست ندارم. نميدانم گفتنش درست است يا نه. من اسفند را بينهايت دوست دارم. در اسفند سرحال هستم. زياد كار ميكنم و خوشحالم. به نظر من فكر عيد خوشگل است. ولي وقتي سال تحويل ميشود يك سكوني من را فرا ميگيرد. اذيت ميشوم. فكر ميكنم اين همه دويديم و رفتيم و آمديم كه به چه برسيم. وقتي بچه بودم يك كم عيد را دوست داشتم. چون آن زمان پدر و مادرم برايم برنامهريزي ميكردند. ولي بزرگ كه شدم ديدم حسي نسبت به عيد ندارم.
روز عيد بيشتر دوست داريد عيدي بدهيد يا بگيريد؟
بيشتر عيدي ميگيرم. كم پيش ميآيد كه عيدي بدهم. كسي از من توقع ندارد. اگر بخواهم عيدي بدهم هديه ميخرم. پول نميدهم. هديههايي مثل عطر و... كه بقيه دوست دارند.
به ديگران عيد را چطوري تبريك ميگوييد؟
به اقوام نزديك تلفني تبريك ميگويم. مثلا به مادربزرگ و دايي و... زنگ ميزنم. به يك سري از دوستان هم پيامك ميزنم. به آدمهاي مهم حتما تلفن ميزنم. من پيامك زدن را هم دوست دارم، چون پيامك آدمها را به هم نزديك ميكند.
ميانهتان با سبزيپلو و ماهي روز اول سال چطور است؟
معمولا روز اول عيد چند جور غذا ميپزيم. فقط ماهي پلو نيست. قورمه سبزي و خورش خلال و فسنجان جزو غذاهاي روز اول سال خانواده ماست. خورش خلال جزو غذاهاي كرمانشاه است.
خودتان ميپزيد؟
نه، مامانم درست ميكند، من ميخورم. من فقط دو جور غذا بلدم بپزم؛ ماكاروني و آلبالوپلو.
آلبالوپلو را چطور درست ميكنند؟
الان يادم رفته. اول پلو را درست ميكنند. فكر كنم تهش هم آلبالو اضافه ميكنند.
در ايام عيد سفر ميرويد يا مسافر برايتان ميآيد؟
مسافر كه نميآيد. من تهران را در ايام عيد خيلي دوست دارم. من دوست دارم امسال اواسط اسفند به سفر بروم و عيد را در تهران بمانم. چند بار در عيد به كيش رفتم. البته الان كيش خيلي شلوغ شده است. كلا خيلي اهل سفر نيستم. اگر خانوادهام بروند همراهيشان ميكنم.
مردم وقتي شما را ميبينند چه واكنشي نشان ميدهند؟
من زياد توي محيطهاي شلوغ نميروم. مردم وقتي مرا ميبينند خيلي لطف دارند. من اصلا فراري نيستم و از ديدن مردم خوشحال ميشوم. ساعتها با مردم حرف ميزنم. ولي آدمي نيستم كه خيلي به جاهاي شلوغ بروم. اصلا خريد كردن را دوست ندارم. يك جاي خلوت را براي خريد ميشناسم كه دير به دير به آنجا سر ميزنم.
مردم كه شما را ميبينند بيشتر چه سوالهايي ميپرسند؟
تعداد بيشماري از مردم ميخواهند مجري بشوند. من در طول روز بارها درباره راههاي مجري شدن توضيح ميدهم. راجع به چادرم خيلي سوال ميپرسند كه چرا يك بار چادر قهوهاي پوشيديد. هنوز هم خانمها راجع به مرد سهزنه سوال ميكنند. راجع به افتادن صندلي خيلي ميپرسند كه چرا تصوير را قطع نكرديد؟ كمر آن خانم چي شد و سوالات ديگر.
دوست داريد لحظه سال تحويل كجا باشيد؟
من ترجيح ميدهم كنار خانوادهام باشم. اصلا دوست ندارم سفر كاري بروم. خيلي دلم ميخواهم يك سال زمان سال تحويل در حافظيه شيراز باشم. تا به حال بجز يك سال هميشه كنار پدر و مادر و خواهرم بودهام. من و خانوادهام هيچ وقت لحظه سال تحويل نميخوابيم. حتي اگر نيمههاي شب باشد.
سفره هفتسين را خودتان ميچينيد؟
كارهاي سفره هفتسين را خواهرم انجام ميدهد. تخممرغها را رنگ ميكند و سبزه را هم تا روز 13 نگه ميدارد.
به نظر شما چرا در سفره هفتسين تنگ ماهي ميگذارند؟
ماهي نشانه زنده بودن است. تنها موجود زنده سفره هفتسين ماهي است. ماهي نماد پويابودن و در حركتبودن است.
اين كه ميگويند ماهي در لحظه سال تحويل دمش را تكان ميدهد، درست است؟
من شنيدم ماهي روي آب ميآيد. البته خودم نديدهام. امسال حتما نگاه ميكنم كه بالا ميآيد يا نه. اين چيزها حتي اگر واقعي نباشد باز هم احساس خوبي را به آدم منتقل ميكند. ما ايرانيها اعتقادات قشنگي داريم كه اين هم يكي از آنهاست.
ميگويند لحظه تحويل سال هر كاري بكني تا آخر سال مشغول همان كار هستي. شما لحظه سال تحويل چه ميكنيد؟
من هر سال لحظه سال تحويل نشستهام دارم فكر ميكنم. شايد به همين خاطر است كه تا آخر سال مغزم هنگ ميكند.
دقيقا به چه چيزي فكر ميكنيد؟
به همه چيز. مثلا دارم فهرست ميكنم كه خدايا اين را ميخواهم، آن را ميخواهم، خدايا شكرت و خدايا ما را ببخش. سريع فكر ميكنم. ميترسم وقت تمام بشود. بعدش هم قرآن ميخوانم و فال حافظ ميگيرم. پارسال برايم اين شعر آمد: يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور.
به نظر شما سالي كه نكوست از بهارش پيداست؟
نه. ممكن است يك سال بهارش زيبا نباشد و پاييزش قشنگ باشد. قشنگي زندگي به اين است كه همه چيزش غير منتظره است و هيچ چيزش را نميشود حدس زد. من الان كه با شما صحبت ميكنم نميدانم فردا چه اتفاقي برايم ميافتد و چه كار دارم ميكنم. پس اگر بهار خوب نبود ميتوان منتظر پاييز و زمستان و حتي بهار سال بعد بود.
وقتي نام بهار ميآيد به ياد چه شعري ميافتيد؟
يك شعر قشنگي هست كه ميگويد: «اكنون مرا بهار دلانگيز ديگري/ آورده است وعده پاييز ديگري/ ويرانههاي خانه من ايستادهاند/ چشمانتظار حمله چنگيز ديگري» اين شعر را فاضل نظري سروده است. من بيشتر از حرفهاي عادي شعر حفظ هستم. يك بيت شعر ديگر هم هست. شما سوال بپرسيد تا من آن شعر را از داخل كتابم پيدا كنم.
جالب است كه در برنامه خودتان هيچ وقت شعر نميخوانيد؟
چون من در برنامهام خودم نيستم. در فضايي اجرا ميكنم كه نميشود شعر خواند. همه در برنامه فكر ميكنند كه چقدر خوشحال هستم. اما در زندگي اين طوري نيستم. آن شعر را پيدا كردم. ميگويد: «هنوز گريه بر اين جويبار كافي نيست/ ببار ابر بهاري ببار كافي نيست/ چنين كه يخزده تقويمها اگر هر روز/ هزار بار بيايد بهار كافي نيست/ خودت بخواه كه اين انتظار سر برسد/ دعاي اين همه چشمانتظار كافي نيست؟»
راجع به برنامهاي كه قرار است عيد امسال اجرا كنيد، توضيح بدهيد.
سال گذشته لحظه سال تحويل برنامه داشتم. اما امسال اولين سالي است كه من در طول عيد برنامه اجرا ميكنم. برنامه من كاملا زنانه است. من با مهمانهاي زن در حضور چندين نفر تماشاچي صحبت ميكنم. موضوعات ما درباره مباحثي است كه به خانمها مربوط است.
البته چون اين كار در عيد پخش ميشود فضايي شاد و مفرح دارد. خيلي دنبال آسيبشناسي و پرداختن به دغدغههاي جدي نيستم. مثلا موضوع يك قسمت اين است كه چرا ميگويند رانندگي زنها بد است، چرا فكر ميكنيم آشپزي يك كار زنانه است و راجع به زنهاي مشهور صحبت ميكنيم يا زنهايي كه همسرشان مشهور هستند و اينكه قضاوتهاي زنها درباره مردها چطور است.
برنامه مناسبتي عيد نيست. اما به خاطر اين كه در عيد پخش ميشود مولفههاي عيد در دكورمان ديده ميشود. برنامه ما تفريحي است. مردم در زمان عيد حوصله ندارند برنامههاي آسيب شناسي را ببينند. به همين خاطر ما نشاط عيد را در نظر گرفتهايم.
احساستان نسبت به پيك نوروزي زمان مدرسه چطور است؟
بدم ميآيد. به نظر من چيز بيخودي است. فكر ميكنم يك جور وقت تلف كردن است. چيزي به آدم اضافه نميكند. فقط باعث اضطراب ميشود.
روز سيزده بدر به دل طبيعت ميرويد؟
تا حالا دوسه بار سيزده بهدر بيرون رفتم. خانواده ما زياد پيكنيكي نيستند. دوسه بار با فاميل رفتيم.
دروغ سيزده هم ميگوييد؟
تا حالا نگفتهام. اما الان ميتوانم بگويم مثلا پرسپوليس سرور استقلاله.
خوب شد يادم انداختيد. مسلما يكي از خاطرات بد شما در سال گذشته روز باخت استقلال از پرسپوليس است.
واقعا روز بدي بود. به لحاظ ورزشي اتفاق تكان دهندهاي بود. من خيلي عصباني شدم. از خانه بيرون رفتم و قدم زدم. تلفن همراهم را هم خاموش كردم. تا فردا صبح هيچ كس پيدايم نكرد.
بعد از آن باخت بد به حقانيت پرسپوليس پي برديد؟
اصلا حقانيت نبود. تيم ما با ذخيرههايش تا دقيقه 80 شما را 2 هيچ برده بود. نميدانم يكدفعه چي شد. آنها شانس آوردند؟ تعويضهايشان درست بود؟ تعويض ما اشتباه بود؟ اخراج بازيكنشان كمك كرد؟ ولي كلا خيالتان راحت باشد كه امسال قهرماني مال ماست!
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024