در ادامه مواضع برخي از سران دولت‌هاي عربي و شماري از سازمان‌هاي وابسته به «القاعده» و اظهارات گروهي از تندروهاي فلسطيني و اردني در دفاع از صدام، «يوسف القرضاوي»، مفتي اهل سنت هم که در قطر زندگي مي‌کند، از صدام دفاع کرد.
قرضاوي که از ماجراي حمله به حرم عسکريين به اين سوي، چند بار تلويحا شيعه را به آغاز درگيري هاي فرقه اي در عراق متهم کرده است، اين بار آشکارا به دفاع از جنايتکار قرن صدام حسين پرداخت.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، اظهارات «يوسف قرضاوي» در نماز جمعه روز 5 ژانويه در دوحه قطر، آنچنان شگفت و خنده‌آور است كه به نظر مي‌رسد علماي اهل سنت بايد براي حفظ آبرو، عليه وي موضعگيري كنند.

وي با چشم‌پوشي از حوادث سه سال متوالي شيعه‌کشي در عراق که اخبار آن تمام عالم را گرفته است، از «کشتار دسته جمعي در عراق عليه اهل سنت» ياد کرده و آن را طرحي از پيش طراحي شده اعلام کرده است.

وي که در قطر و زير سايه بزرگترين پايگاه نظامي آمريکا در منطقه زندگي مي کند، در خطبه نماز جمعه اين هفته قطر، مي‌گويد: من دلم مي‌خواست ملت عراق ابتدا كشورش را آزاد كرده و اراده خود را از اشغالگران رها نمايد و سپس صدام و ديگران را محاكمه كند، نه اين‌كه حاكم آمريكايي دستور تشكيل اين دادگاه را بدهد و ژنرال‌هاي آمريكايي مراقب اين دادگاه باشند. اين را نمي‌پذيرم. من قبول نمي‌كنم كه صدام تحت سلطه آمريكايي‌ها محاكمه شود. اين دادگاه عراقي نيست، بلكه آمريكايي است.

شگفت آن‌که در حالي که هيچ کس نيم سطر فتوا از يک مرجع تقليد شيعه در باره برادر‌کشي از اهل سنت نديده و هم‌زمان فتواهاي فراواني از علماي سعودي و غيره عليه شيعه انتشار يافته، قرضاوي چشم خود را به روي اين واقعيات بسته و از مراجع شيعه خواسته است تا براي جلوگيري از سني کشي در عراق اقدام کنند.

وي مي‌گويد: من همواره از مراجع شيعيان تقاضا كردم كه دخالت كنند، دستورات اين مراجع مورد قبول مردم واقع مي‌شود، هرگاه دستور مي‌دهند مردم از آنان اطاعت مي‌كنند. اگر بگويند اين كار را بكنيد، مي‌كنند و اگر بگويند اين كار را نكنيد، نمي‌كنند. اين مراجع مسئوليت دارند و بايد حرف خود را بزنند و ما از تهران مي‌خواهيم و از آيات عظام مي‌خواهيم و از رهبر ايران آقاي خامنه‌اي درخواست مي‌كنيم لب به سخن باز كنند و سكوت ننمايند، وگرنه مردم آنها را متهم به تباني و توطئه مي‌كنند!

اين حرکت وي، يقينا نه براي جلوگيري از گسترش فتنه بلکه براي متهم کردن ايران و مراجع شيعه است. وي مي‌داند که آيت‌الله سيستاني سال‌هاست که مردم را دعوت به صبر و آرامش مي‌کند. وي ناظر است که رهبر ايران چه اندازه روي وحدت اسلامي تکيه دارد و اين تنها و تنها «القاعده» و زرقاوي و سازمان‌هاي وابسته هستند که با اقدامات انتحاري خود طي چند سال گذشته در عراق و پاکستان و نقاط ديگر، به کشتن شيعيان و سلاخي کردن آنان مشغولند.

آقاي قرضاوي که طي سال‌هاي جنگ عراق عليه ايران و عليه کويت ساکت بوده و هيچ گاه عليه صدام حرفي به زبان نياورده است، اکنون براي حمايت از صدام احساس وظيفه کرده و از اين که او را روز عرفه يا عيد قربان اعدام کرده‌اند، آن را يک اقدام منکر دانسته است.

او مي‌گويد: اعدام صدام در روز عيد قربان و در موقع برگزاري نماز عيد، منكر است و هيچ مسلماني نمي‌تواند آن را بپذيرد... آمريكاييان گفتند، ما مي‌خواستيم اعدام صدام را دو هفته به تعويق بيندازيم ولي متأسفانه برخي از رهبران ديني و سياسي عراق پس از اعدام صدام در روز عيد گفتند: روز اعدام صدام، عيد نبوده بلكه يك روز قبل از عيد مي‌باشد، زيرا عيد قربان روز يكشنبه بود. اين هم بدتر است زيرا روز شنبه در كشور حج و عتبات عاليات عربستان عيد بوده است. زايران و مردم آنجا عيد داشته‌اند و بر فرض اين‌كه روز شنبه عيد نبوده، روز عرفه كه بود، آيا روز عرفه يك روز معمولي و عادي است؟ روز عرفه به اجماع مسلمانان بهترين روز سال است.

در کجاي فقه آمده است که کسي حق ندارد روز عرفه يک مجرم و جاني و مفسد في‌الارض را اعدام کند؟
آقاي قرضاوي مرتب از بودن آمريکا‌يي‌ها در عراق ياد کرده، اما فراموش کرده است که خودش سال‌هاست در کشوري زندگي مي‌کند که بزرگترين پايگاه آمريکا در آنجا بوده و از همان پايگاه به عراق حمله کرده است.

آيا روابط قوي ايشان با دولت قطر که هر روز تحت حمايت اين دولت در جلسات و همايش‌ها حاضر شده و با همسر جوان خود در اينجا و آنجا سخنراني مي‌نمايند، مانع از آن شده است که ايشان عليه امريکا‌ فتوا صادر کند؟
مگر اشغال کشوري مثل عراق در عرف اهل دين، با بودن چنين پايگاه مهمي که اسباب حمله به ديگر کشورهاي اسلامي است چه فرقي دارد که آقاي قرضاوي ساکت نشسته است.

قرضاوي اعدام صدام را انتقام امريکايي ها از صدام به خاطر تسليم نشدن دانسته و چشم خود را به روي تمامي جنايات او بسته است.
وي با مرثيه‌سرايي براي جنايتكار قرن مي‌گويد: آنان به نفس و جان انساني احترام قايل نشده‌اند. صدام با شجاعت و خويشتنداري و نترس ظاهر شده است. وي هرگز قبول نكرد كه چشمنانش را ببندد، بلكه با چشمان باز به استقبال مرگ رفت. آنان صورت خودشان را پوشانده‌اند، در حالي كه صورت صدام باز ماند. وي مانند كوه ايستاد و شهادتين را هم بر زبان جاري ساخت. پس وي در حالي فوت كرد كه شهادتين را مي‌گفت. چگونه مي‌توان او را نفرين و لعن كرد در حالي كه مي‌شنويم كه فرياد مي‌زند: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله.

اما شنيدني‌ترين سخن قرضاوي آنجاست كه مي‌گويد: كسي كه آخرين سخن او شهادت لا اله الا الله است وارد بهشت مي‌شود. چگونه مي‌گوييم برو به جهنم. آيا كليد درب جهنم در دست توست؟ چه كسي اين كليد را به تو سپرده است تا هر كس را خواستي وارد جهنم كني؟ صدام در واپسين سال‌هاي حاكميتش متحول و دگرگون شد. برادران عراقي مي‌گويند كه وي مقيد به اداي نماز و تلاوت قرآن شد و به نيكوكاري مي‌شتابيد. وي به ساختن مساجد كمك مي‌كرد و مصالح ساختماني را براي ساختن مساجد نصف قيمت مي‌داد. وقتي مي‌خواستند او را دستگير كنند، سجاده و قرآن باز نزد او پيدا كردند

بنابراين مظلومين عراق که بيش از سه دهه است فرزندانشان به دست اين جاني کشته مي‌شوند، چه سهمي در اين مسائل دارند؟
آقاي قرضاوي گفتن شهادتين را در وقت اعدام، توبه صدام دانسته است، اما توجه نکرده که هر توبه‌اي آن هم براي يک جنايتکار در وقت مرگ و زماني که چوبه دار را مي‌بيند و صرفا براي تحميق ديگران قابل قبول نيست. کسي که ميليون‌ها انسان را قتل عام کرده چندين جنگ به راه انداخته و حالا که وقت اعدام شده؛ گربه عابد و زاهد شده است.

آيا اين اظهارات، توجيه کارهاي جنايتکارانه حاکمان مستبد و وابسته دول عربي نيست که تا وقتي مي خواهند استبداد بورزند و بکشند و بسوزانند و با دول بيگانه همراهي کنند و آخرش هم با گفتن يک لا اله اله الله محمد رسول الله آب توبه بنوشند و آقاي قرضاوي هم آنان را در نماز جمعه قطر تطهير کند؟
بازتاب

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا