باز آي قل يا عبادیالّــذيـن اَسرَفوا عَلي اَنفُُسَكم ،لاتَقنَطوا مِن رَحمَةِ الِله (و اَنيبُوااِلَي* رَبِّكُم و اَسلِمُوا لَه.....آيه 53و54سوره زمر ) اي عزيز! چنانكه آب و نان غذاي جسم ميشوند و خود بدن ميگردند، علم و عمل نيز انسان سازند، آري عالم كارخانه آدمسازي است، شرط انصاف نباشد كه كفران شود و جبران نشود و خسران شود. برگزيده از: كتاب نامه ها برنامه ها/علامه حسن زاده آملي(با تصرف)
اِنّ الله َيَغفِرُ الذّنوبَ جَميعاً،اِنّهُ هُوَ الغَفورُ الرّحيم
به آن بند گانم كه(بعصيان)اسراف بر نفس خود كردند بگو، هرگز از
رحمت (بي منتهاي)خدا نااميد نباشيد، البته خدا همه گناهان شما را خواهد
بخشيد كه او خدايي بسيار آمرزنده و مهربانست (53) به درگاه خداي
خود بتوبه و انابه باز گرديد و تسليم امر او شويد .......
پند بزرگان:
عزيز من! پيشاني صدق و اخلاص در درگاه دوست بنه، و از صميم قلب
بگو: آمدم.
اگر گفتند اينجا چرا آمدي؟ بگو به كجا روم و به كدام در رو كنم؟
اين ره است و دگر دوم ره نيست اين در است و دگر دوم در نيست
اگر گفتند به اذن چه كسي آمدي؟ بگو شنيدم:
برضيافتخانه فيض نوالت منع نيست در گشاده است و صلا در داده وخوان انداخته
اگر گفتند چه چيزي آوردهاي؟ بگو اولاً دل شكسته كه از شما نقل است
در كوي ما شكسته دلي ميخرند و بس بازار خودفروشي زآن سوي ديگر است
و ثانياً:
من گدايم چه تــــوانم ببرم در بر شاه طمع بخششم از درگه سلطان من است
و ثالثاً:
إلهي آفريدي رايگان، روزي دادي رايگان بيامرز رايگان تو خدايي نه بازرگان.
اگر گفتند: بيرونش كنيد؛ بگو:
نميروم ز ديار شما به كشور ديگر برون كنيد از اين در درآيم از در ديگر
اگر گفتند: اين جرئت را از كه آموختي؟ بگو از حلم شما.
اگر گفتند: قابليت استفاضه نداري؛ بگو قابليت را هم شما افاضه ميفرماييد.
اگر گفتند تا به حال كجا بودي؟ بگو راه گم كرده بودم.
باز اگر از تو اعراض كردند، بگو:
بــه والله بــه بالله بـــه تالله به حــــــق آيه نصرمن الله
كه مو از دامنت دست بر نگيرم اگر كشته شــوم الحكم لله
اگر گفتند: مذنبي(گناهكاري)؛ بگو اوّلاً شنيدم شما غفّاريد(آمرزنده ايد)، و ثانياً من
ملَك نيستم آدم زادهام و ثالثاً:
ناكرده گنه در اين جهان كيست بگو آن كس كه گنه نكرده و زيست بگو
من بد كنم و تو بد مكـــافات دهي پس فرق ميان من و تو چيست بگو
اگر گفتند اين حرفها را از كجا ياد گرفتي؟ بگو:
بلبل از فيض گل آموخت سخن، ورنه نبود ايــــن همه قول وغزل تعبيه در منقارش
اگر گفتند چه ميخواهي؟ بگو:
جز تو ما را هواي ديگر نيــست جز لقاي تو هيچ در ســــر نيست
خوشــــتر از گفته تــو گفتاري بهتر از دفتر تو، دفـــــــتر نيست
دلگشاتر ز محــــــضر قدست محضر هيچ نيك محضر نيســت
جانفزاتر ز نفحه انســـــــــت نفحه مشك و عود و عنبر نيست
و انسان به يافتن علم كه آب حيات روان است ،وسعت وجودي مييابد و وجود وي قوي ميگردد
«العلم نور يقــذفـه الله في قلب من يشاء». انسان بيدار همواره كشيك نفس ميكشد، و پاسبان
حرم دل است، و واردات و صادرات دهان خود را ميپايد، و دار هستي را كارخانهاي بزرگ
مييابد كه با عمّال بيشمار در كارند تا انسان بسازند و از عالمي تحويل به عالم ديگر دهند.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 05,دسامبر,2024