در فقدان یار اربعین در گذشت حجت الاسلام و المسلمین صدوقی
چهل روز از فقدان عزیزی می گذرد که همواره بودنش را در کنارمان می بینیم و هر قدمی که بر می داریم بوی او را احساس می کنیم ، بی شک یاد و خاطره آن عزیز سفر کرده برای همیشه در دلهای مردمان کویر نقش خواهد بست و دوستداران او را تا آخرین لحظات زندگی همچنان داغدار خواهد کرد که چگونه امام جمعه شهرشان به یکباره رخت سفر بست و بدون خداحافظی و دیداری کوتاه برای آخرین مرتبه از کنارشان رفت ، نمی دانم که گناه مردمان دارالعباده چه بود که باید خدمتگذاری را از دست دهند که همواره پشتیبانشان بود و لحظه لحظه زندگی اش را در خدمت به مردم از دست نداد . حضرت حجت الاسلام و المسلمین صدوقی (ره) 23 سال در مسند نماینده ولی فقیه و امام جمعه یزد چون خورشیدی درخشان گرمای وجودش را به استان بلکه می توان گفت به کل کشور انعکاس می داد و از هیچ کوششی در راه تعالی اسلام و انقلاب دریغ نکرد . او که هر هفته در سنگر نماز جمعه ابتدا خود را به رعایت تقوا توصیه می کرد ، به زیور عمل و تقوای الهی آراسته بود و در تمامی حرف ها و نصیحت ها در آغاز کلام خطابش به نفس خودش بود ؛ هر چند نفس و نَفَس او پاک و به زیور عشق و محبت آراسته بود . در یزد هر جا مشکلی پیش می آمد ، او بود که جلوتر از همه به راه می افتاد تا مسائل را حل و فصل کند ، هر جا فریادی بر می خواست او بود که فریاد رس همگان بود . در طول 23 سال که در یزد خدمت کرد به عنوان پدری دلسوز و مهربان پشتیبان مردم این دیار بود و با وجود نا ملایمات و سختی هایی که بعضاً به وجود می آمد با لبخندی پدرانه از کنار آن می گذشت و دلسوزانه اطرافیان را به اعتدال در رفتار نصیحت می کرد . همانگونه که مقام معظم رهبری هم در پیام تسلیت خود فرمودند مرحوم صدوقی خدمات ارزشمندی را به استان یزد انجام داد و در دیدارشان با فرزند آن مرحوم فرمودند من برادری را از دست دادم که این نشان از علاقه رهبر معظم انقلاب به ایشان بود . مردم این دیار نام صدوقی را از گذشته های دور به یاد دارند و در خاطره هاشان نقش بسته که شهید محراب دوشادوش امام خمینی (ره) در راستای اهداف این انقلاب تلاش کرد و از هیچ کوششی برای مردم یزد دریغ نکرد و ادامه راه آن شهید بزرگوار فرزندش بود که راه پدر را ادامه داد و با روحیه ای مضاعف راه پدر را در پیش گرفت که هم در محیط خانواده و هم در محیط اجتماع چون معلمی دلسوز شاگردان خود را در آغوش می گرفت و دست لطفش را از هیچ کس دریغ نمی کرد .
امروز چقدر سخت است نوشتن از مردی که دیگر روی مهربانش را نخواهیم دید و گرمی حضورش را در کنارمان احساس نمی کنیم ، یاد آن روزهای با تو بودن نوشتن را برایم سخت تر می کند و اشک امان ادامه کار را نمی دهد ، چگونه باور کنم که 40 روز است در کنارمان نیستی و ما را با کوله باری از مشکلات رها کرده ای و کیست که بتواند بدون تو در رویارویی با مشکلات کمر همت ببندد و تنها به راه ادامه دهد ، افسوس که دیگر در کنارم نیستی تا خنده هایت را تسکین دردها و غصه هایم کنم و نیستی تا با اشاره هایت راه درست را بپیمایم . چقدر دشوار است تا در ماه مبارک رمضان در سوگ عزیزانمان بنشینیم و یاد پدری دلسوز و مهربان را به خاطر بیاوریم که چگونه به شهادت رسید و در این ماه پر فیض به او اقتدا می کردیم تا ابراز همدردی کنیم و یاد پدر بزرگوارش را گرامی می داشتیم ، اما امسال را چگونه در مسجد روضه محمدیه حاضر شویم که باید به سوگ پدر و پسری اشک بریزیم که عاشقانه خدمت کردند و پدر در روزی ، عزیز کرده خود را به سوی خویش دعوت کرد که تقارن این روز چه حکمتها که در آن نهفته است .
در مکتب تو عشــق و حقیقت
ارکـان درخشــان و قدمهـــایِ رسـا بـود
یـادم نـرود چهــرۀ پــاک تـو ای عزیز
آنگــاه کـه دستــان نجیبت به دعــا بـــود
آن خــاطره و مهـر تـو از دل نـه بَرآیــد
فردوس مکانت، که دلت مهد سخـا بــود
(محمد جعفر عزیزی)
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024