فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
که تاب من به جهان طره فلانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
به مومیایی لطف توام نشانی داد
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
۱- در این هفته با او راز و نیاز فراوان و صحبتهای گوناگون داشتی که بی حاصل نبوده است. بلکه نتیجه آن خارج شدن از تردید و دودلی بوده است. اگر چه احساس میکنی هنوز کافی نیست، ولی هر چه مسالهای را کش دار کنی، دلزدگی پیش میآورد.
۲- اصولاً این نیت خیر و طلاح همه را در بردارد و انجام آن بر شما مبارک باد. زیرا هم اکنون آهار سازنده و ثمربخش او هویداست. مژده انجام آن را به شما تبریک میگویم پس مرا دعا کنید و سایت فردای تازه را به دوستان خود معرفی کنید.
تعبیر غزل:
مدتها بود که دلت همچون صندوقچهای در بسته بود. اما دست قضا دلستانی را در سر راهت قرار داد. بزودی از جانب او نشانهای بسیار نیکو دریافت میکنی که احساس او را نسبت به تو عیان میسازد. اگر میخواهی خدا در این راه به تو کمک کند از کمک کردن به افتادگان و گرفتن دست ناتوانان دریغ مکن و از کاری که به کسی زیان میرساند دوری کن.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024