فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی
خیال سبزخطی نقش بستهام جایی
امید هست که منشور عشقبازی من
از آن کمانچه ابرو رسد به طغرایی
سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت
در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی
مکدر است دل آتش به خرقه خواهم زد
بیا ببین که که را میکند تماشایی
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید
که میرویم به داغ بلندبالایی
زمام دل به کسی دادهام من درویش
که نیستش به کس از تاج و تخت پروایی
در آن مقام که خوبان ز غمزه تیغ زنند
عجب مدار سری اوفتاده در پایی
مرا که از رخ او ماه در شبستان است
کجا بود به فروغ ستاره پروایی
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
که حیف باشد از او غیر او تمنایی
درر ز شوق برآرند ماهیان به نثار
اگر سفینه حافظ رسد به دریایی
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
۱- چشم و دل تو به دنبال چیزی یا کاری یا زیبارویی است و این مساله تمام زندگی شما را تحت الشعاع خود قرار داده و آرام و قرار را از شما سلب کرده است. به همین جهت رنج فراوان تحمل کردهاید ولی متاسفانه از این کار بهرهای نبردهاید. زیرا شما در کارها خیلی عجله دارید در حالی که این کار و نیت با شتاب، سازگاری ندارد. باید حوصله و توکل بر خدا داشته باشید تا مرور زمان کلیه مسایل را حل کند و شما راه درست را انتخاب کنید.
۲- از پدر، مادر و همسری مهربان ولی زود رنج و پرتوقع برخوردارید که بسیار نازک نارنجیاند. مانند شیشه شکننده است؛ بنابراین باید سخت مواظب او باشید، چون ممکن است با برخورد نامطلوبی از طرف شما این شکنندگی در او بیشتر شود و کانون گرم خانواده را به خطر اندازد. پس راه خشونت را در پیش نگیرید.
تعبیر غزل:
شور و هیجانی عجیب در سر و هیاهویی در دل داری. به شدت بلندپروازی و آرزوهای بزرگ دلت را پر کرده است. رضایت او برایت از هر چیز دیگری ارزشمندتر است و خود را وقف عشق به او کردهای و جز او از زندگی هیچ نمیخواهی. امیدوار باش که روزی به مقصود خود خواهی رسید.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024