یزدفردا: همیشه در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده‌است. در ادامه فال حافظ مخصوص روز ۲ آذر ماه ۱۴۰۳ از نظر خوانندگان محترم می‌گذرد.

فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد

تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم
ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد

زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد

زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است
عشق کاریست که موقوف هدایت باشد

من که شب‌ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ
این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد

بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد

دوش از این غصه نخفتم که رفیقی می‌گفت
حافظ ار مست بود جای شکایت باشد

شرح لغت: موقوف: وقف

تفسیر عرفانی:‌

۱- حضرت حافظ در بیت‌های دوم تا چهارم می‌فرماید:

* من که هر شب با آلات موسیقی راهزن تقوی و پارسایی بوده ام و مرتکب فسق شده ام، این چه حکایت است که ناگهان سر به راه شوم؟! این سخن صحت ندارد.

اگر پارسا معنی وارستگی عاشقانه را در نیابد، عذرش پذیرفته است، زیرا عشق، هنری است که وابسته ارشاد و راهنمایی حق می‌باشد.

* ارادتمند و نوکر پیر میکده و مرشد معرفت هستم که مرا از جهل و ناردانی و غرور رهایی بخشید. آری مرشد ما هرگونه رفتاری انجام دهد، ولایت محض می‌باشد.

تعبیر غزل:

گر چه انسان عاقل و بالغی هستی ولی همه چیز را همگان دانند و هر انسانی در مواردی نیاز به شور و مشورت دارد. تو نیز برای فائق آمدن بر تردیدی که در انتخاب راه خود به آن دچار شده ای، با افراد مطمئن و با تجربه مشورت کن تا بهترین راه را انتخاب کنی.

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا