یک فنجان چای دبش

یزدفردا: دکتر حمزه رضایی: ما عوام کلاً نوشیدن چای را خیلی دوست داریم، بخصوص اگر این چای، چای دبش دم کشیده باشد و آن هم در استکان کمر باریک چینی نوش جان کنیم.

باور بفرمایید با نوش جان کردن هر فنجان از این چای «دبش» تمام خستگی های جسمی و روحی و افسردگی های روزانه مان دود شده و به هوا می رود…

خداوند پدر و مادر این رئیس، مدیرعامل، نمی دانم هر آدمی که مسئول این چای دبش است، بیامرزد که کاری کرده است کارستان…

می گویند برای اینکه این چای خوب دم بکشد و حسابی اعصاب ما را آرام کند، این بنده خدا خیلی زحمت کشیده است، البته ما که سواد درست و حسابی نداریم، ولی می گویند این مدیر زحمت کش «دبش» برای واردات این معجون بهشتی، با کلی قوانین دست و پاگیر گمرکی و مالیاتی، دست و پنجه نرم کرده است، و در بسیاری از دستگاه های اجرایی مانند کشاورزی، صمت، استاندارد و بانک مرکزی، نفوذ نموده است و به عبارتی کلی خون دل خورده است تا این چای دبش مورد علاقه ما از «مسیر سبز» گمرک عبور کند و خوب «دم» بکشد!!

حالا بعضی از این حسودان نظر تنگ بدخواه ملک و ملت در بوق و کرنا دمیده اند که نمی دانم چند میلیارد دلار صرف واردات این چای دبش شده است، خوب بشود، بیشتر هم بشود، چه اشکالی دارد…نوشیدن چای دبش دم کشیده بهتر و مهم تر است یا دلار منحوس امریکایی.

بعضی های دیگر هم داد و هوار راه انداخته اند که با این دلارها می شد چند تا برج از نوع همین «برج خلیفه» کذایی ساخت یا کارخانه «مونتاژ بوئینگ» یا نمی دانم «برج تجارت جهانی» ساخت…

اگرچه عقل نم کشیده ما به این مسائل قد نمی دهد ولی ما که به برج خلیفه و کارخانه بوئینگ و نمی دانم برج تجارت جهانی نیازی نداریم…

ما عوام به همان یک فنجان چای اعلای دبش دم کشیده در استکان کمرباریک چینی بیشتر نیاز داریم تا چیزهای دیگر..دوست داریم در خلوت مان این معجون خدادادی وارداتی را گرماگرم نوش جان کنیم و تمام استرس های روحی و جسمی زندگی مان را کلهم به باد سپرده، کپه مرگ مان را بگذاریم و راحت و آسوده بخوابیم ما را چه به برج خلیفه و کارخانه بوئینگ و برج تجارت جهانی و….

باور بفرمایید اگر به همین حضراتی که رگ گردن شأن کلفت شده است و به این بیچاره مسئول چای دبش حمله می کنند‌ و مرتب بد و بیراه می گویند، یکی دو تا استکان چای دم کشیده دبش آن‌هم در استکان کمر باریک بنوشانید، آنچنان آرام می گیرند و رگ گردن شأن می خوابد که انگار نه انگار از ازل رگ گردنی داشته اند!!!

قدر این چای دم کرده اعلای «نامبر وان» مان را و قدر آن مرد نازنین را بیشتر بدانیم...