هاجر چنارانی در صحن علنی مجلس: «وزیر صمت روز رأی اعتماد بیش از بیست بار گفت انشالله درستتش میکنم، اما چه شد؟ آقای وزیر دوران انشاله ماشاله تمام شده است.»
این موضوع دو جنبه دارد. اولی مربوط میشو به شعور ما:
شعور ما مدتی است دچار سردرگمی شده و نمیداند کدام موضوع توهین مسلم است و کدام احتمالی. کدام بیشتر درد دارد و کدام کمتر؟ نمیداند مثلاً بالا رفتن قیمت عجیب و غریب ماشین، طوری که اصلاً به قرعهکشی هم نتوانی فکر کنی توهینش بیشتر و مسلمتر است، یا خود قرعهکشی؟
نمیداند بالارفتن قیمت اجاره خانه و زمین توهین بدتری است یا سرکار گذاشتن مردم با نهضت ملی؟
آخرش نفهمیده گران شدن مرغ بدتر است یا نگهداشتن مردم پشت صفهای مرغ تعاونی؟
و اما دومین موضوع مربوط میشود به درایت وزیر:
وزیر هم وزیرهای قدیم. وزیر که نباید بیست بار بگوید انشالله درستش میکنیم. همین میشود که به جایی نمیرسد. باید در یک جمله و آن هم فقط یک بار بگوید: «درست نمیکنیم.» وزیر باید اقتدار داشته باشد. باید بایستد و بگوید چه کسی گفته خودرو نباید قرعهکشی شود؟
باید کاری کند مردم آرزوی همان قرعهکشی به دلشان بماند (که تقریبا موفق به انجام این کار شده.) طوری همین خودروها را قطرهچکانی وارد بازار کند که مردم با دیدن یک تیبای صفر انگار مازراتی دیدهاند. همگی چشم از خودرو برندارند. راننده هم با غروری خاص، آرام و با دنده یک از کنار همه بگذرد تا چشم جملگی پیادهها درآید.
وزیر باید توانایی انجام چنین کاری داشته باشد. و گر نه با وزیرهای به دردنخور خارجی چه فرقی میکند؟ مثل آنها مدام پی برآورده کردن خواستههای مردم است. مدام سعی میکند کیفیت را بالا ببرد و قیمت را پایین.
وزیر باید بتواند کاری کند هیچوقت هیچ چیز به شعور هیچکس برنخورد. اگر هم برخورد کسی بیان نکند.
دیدیم که میگوییم.
راضیه حسینی
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 22,نوامبر,2024