به قول جناب «باز» (فضانورد انیمیشن «داستان اسباب بازیها») «به سوی بینهایت و فراتر از آن»
همیشه از «باز» خوشم میآمد. آنقدر جدی درباره قابلیتهای نداشتهاش حرف میزد که گاهی واقعاً باورم میشد روی دستش سلاحی مرگبار دارد.
بیچاره فکر میکرد بالهایش مناسب پرواز تا بینهایتند. فکر میکرد در دنیا پی مأموریتی ویژه آمده و تک قهرمان جهان است. داستان را حسابی جدی گرفته بود و ولکن قضیه هم نبود.
برخی از مسئولان ما هم بسیار شبیه «باز» هستند. مدام میخواهند به سوی بینهایت بپرند، ولی در جریان نیستند که بالهایشان پلاستیکی است و ممکن است خدای ناکرده با کلیه اعضا و جوارح به زمین اصابت کنند.
هر کسی هم که بهشان میگوید این بالها مناسب رفتن تا امامزدهصالح هم نیستند چه رسد به فضا، به خرجشان نمیرود و بهش انگ میزنند که سیاهنمایی میکند.
میخواهند منظومه ماهوارهای راه بیندازند در حالیکه روی زمین قد یک زباله فضایی توانایی پشتیبانی اینترنت را ندارند.
«باز»های محترم، کافی است کمی به اوضاع ارتباطات در کشورمان نگاهی بیندازید. توانستهاید یک پیامرسان در حد تلگرام نه، همین واتساپ تولید کنید؟ توانستهاید محیطی مثل اینستاگرام برای کسب و کارهای مجازی که کرکرهشان را پایین آوردید، فراهم کنید؟
کمی در درونتان بگردید شاید جز «باز» شخصیت دیگری پیدا کردید. شخصیتی که به درد جامعه امروز بخورد. واقعیتها را ببیند. هیچ نیروی فرازمینی و فراواقعی نداشته باشد. ساده و واقعبین باشد. مثل پدر پسر شجاع.
به دور و بر نگاهی بیندازد. پیپش را بکشد و بگوید: «پسرم، شما فعلاً دستت رو از روی دکمه قطعی اینترنت بردار…. منظومه ماهوارهای پیشکشت.»
بگذارید یک فایل چند دقیقهای درزمانی کمتر از یک ساعت دانلود شود، موهایمان مثل دندانها پشت دانلود و آپلود سفید نشود، منظومه نخواستیم.
شما بگو نصف یک قمر. نمیخواهیم.
راضیه حسینی
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 22,نوامبر,2024