مشاور تیم مذاکره کننده برای رفع تحریمها، گفته تحریمها بیمعنیاند. یعنی مردم بدانید و آگاه باشید که ما داریم آب در هاون میکوبیم. آن هم برای اینکه نگویید بیکاریم. چهاربار صدای هاون بیاید و بدانید پای کاریم. وگرنه هنوز بر اصل اساسی «تحریم اصلاً چی هست» پایبندیم.
احتمالاً وظیفه آقای مشاور این است که به تیم مذاکره کننده روحیه بدهد و بگوید:«فدای سرتون اگه نشد. غمتون نباشه… همه چیز حل میشه…اصلاً بیایید به موضوع جور دیگهای نگاه کنیم. تحریم یعنی چه؟ چه کسی گفته تحریم بده؟ شما تا حالا دیدید کسی بر اثر تحریم آسیبی بببینه؟»
تیم مذاکره کننده یکجا میگویند:«نه، نه»
«همه شایعاتی که از آسیب زدن تحریم مطرحه کار دشمنهاست. میخوان چهره مظلوم تحریم رو بد نشون بدن. وگرنه خود مردم هم میدونن که تحریم تا الان یه خراش هم بهشون وارد نکرده. ما که ندیدیم. شما دیدید؟»
«نه، نه»
« یک سوال دیگه. آخرین باری که مردم ایران رو بدون تحریم دیدید یادتونه؟»
«نه، نه»
«مردم طوری به بودن تحریمها عادت کردن که اگه نباشه غریبی میکنن. دلشون براش تنگ میشه…تحریم هم به مردم عادت کرده. دل نداره از ایران بره. شما دلتون میاد حذفش کنید؟»
«نه، نه»
و اینگونه میشود که تیم مذاکره کننده تلاش میکند هر چقدر میتواند تحریمها را اضافه کند. آنقدر که خود آمریکا خسته شود و اعلام کند دیگر تحریمی نمانده و پرچم سفید تسلیم را بالا ببرد.
کشور پر از تحریمهای عادی میشود. مردم خیلی عادی زندگی میکنند. خیلی عادی از پس اجارهخانه بر نمیآیند.
خیلی عادی توانایی خرید یک وعده غذا را هم از دست میدهند؛ و در عادیترین حالت ممکن میمیرند. چه کسی میتواند بگوید مرگ یک امر غیر معمول است؟
ایران کشورعادتهاست. به خیلی چیزها عادت کرده. از جمله حرفهای جذاب مسئولانش.
به قول حضرت سعدی: « بس گرسنه خفت و کس ندانست که کیست/ بس جان به لب آمد که بر او کس نگریست.»
مرضيه حسینی
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 22,نوامبر,2024