زماني ميرحسين موسوي در پاسخ به اين سئوال كه چرا پس از 20 سال سكوت وارد ميدان شدهاست، اظهار داشت كه احساس خطر كردم و در دورههاي گذشته خطري نميديدم يا در جايي ديگر گفتهبود كه در دولت نهم قواعد بازي رعايت نميشد.
وقتي انسان شرايط زمان ميرحسين و دولتهاي بعد تا احمدينژاد را ديده و آنها را مقايسه ميكند واقعاً حرفهاي آقاي موسوي نامفهوم جلوه ميكند از اين جهت كه حقير كه متولد57 بوده و از رفتار و كردار ميرحسين در آن دوران چيزي نديدهام مسايلي برايم پيش ميآيد كه:
1-ميرحسين موسوي خود را نخستوزير امام راحل و پايبند به گفتمان و خط امام ميداند پس وي بايد سالها پيش احساس خطر ميكرد نه اكنون.
2-ميرحسين كه خود را حامي محرومين و مستضعفان و شاگرد مكتب امام ميداند بايد از رسيدگي دولت نهم به مناطق دورافتاده كشور خوشحال باشد و نه اينكه احساس خطر كند و تازه بگويد من فرصت دفاع از عملكرد مثبت دولت نهم را ندارم.
3-ميرحسين بايد در آن شرايطي كه عدهاي به اصطلاح اقتصاددان و مدير براي توسعه هر چه بيشتر كشور به اين نتيجه رسيدند كه بايد عدهاي(همان ولينعمتان انقلاب، پابرهنهها و مستضعفين كه آقاي موسوي مدعي رسيدگي و حمايت از آنهاست) زير چرخهاي توسعه له شوند احساس خطر ميكرد نه زماني كه دولت به دنبال كاهش شكاف طبقاتي موجود در كشور است و متاسفانه از سوي همين ميرحسين متهم به اقتصاد صدقهاي ميشود.
4-آيا اين اقتصاد صدقهاي و گداپروري به قول آقايان، براي رهاكردن همان كساني نيست كه با سياستهاي نادرست خود جمعي از ولينعمتان انقلاب را به استضعاف كشيدند. آيا درخور نبود كه ميرحسين 18 سال پيش احساس خطر ميكرد؟
5-مستضعف به معناي كسي است كه فرصتها از او گرفتهشده وگرنه امكان رشد و رهايي از محروميت را داشت، آيا جز اين است كه در دولتهاي گذشته فرصتهاي برابر از افراد، مناطق، استانها و... گرفتهشد؛ آيا رانت، رانتخوري، فساد، پارتيبازي، بدهبستان، رشوهخواري و... در دولت احمدينژاد شكل گرفت؟
6-آيا اين فرصتهاي برابري كه آقاي موسوي در تمام سخنرانيهايش بر ان تاكيد ميكند در كدام دولتها از ملت سلب شد.
7-آيا جز اين بود كه در دولتهاي گذشته برخي افراد، گروهها و استانها نورچشمي بودند و شهروند درجه يك و دو و استان درجه يك و دو و سه داشتيم، مگر يادتان رفته كه در دولت گذشته فقط چند استان صنعتي داشتيم اما در دولت نهم تقريبا تلاش شده تا صنعت در استانهاي مختلف توزيع شود و تمامي استانها به سمت صنعتي شدن حركت كنند آيا اين دليل احساس خطر موسوي است.
8-هنوز وامهاي سي و چنددرصدي بانكها در دولتهاي گذشته فراموش نشده كه هرسال نيز افزايش پيدا ميكرد و عدهاي را به خاك مذلت و عدهاي سرمايهدار را به كاخهاي شيشهاي رهنمون ميساخت، آيا تلاش دولت براي كاهش نرخ سود در راستاي اقتصادي اسلامي و توزيع منابع در بخشهاي مختلف باعث شده تا جناب ميرحسين احساس خطر كند؟
9-آيا نبود همين سياستهاي نادرست در دولتهاي گذشته كه ملت را دچار تجملگرايي و دوري از قناعت كرد و از سوي ديگر با تورمهاي آنچناني سبب چندشغلهشدن آنها شد، آيا در دولت نهم مردم مجبور شدند به چند كار در كنار يكديگر روي بياورند كه جناب ميرحسين در نمايشگاه كتاب پايين بودن سرانه مطالعه در كشور را بخاطر تورم بالا، آنهم فقط در دولت نهم ميداند.
10-و اين قصه سر دراز دارد....
حسین حیدری
آنچه حقير ميفهمم اينكه خاتمي انصافاً فهميد كه ورود به صحنه چيزي جز بردن آبروي كسب شده در سالهاي گذشته براي وي ندارد اما نميدانم چرا ميرحسين متوجه اين مسئله نشد .به نظر ميرسد حاج خانم ايشان و بازيگردان پنهان كه دل خوشي از راي آوردن احمدينژاد ندارند او را به اين صحنه آوردهاند...
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 13,مه,2025