منحرفین التقاط

 اولین تروری كه توسط این گروه خائن انجام شد در ظهر روز دوشنبه، سوم اردیبهشت 1358 ترور تیمسار قرنی بود كه در حیاط منزلش اتفاق افتاد. در پاسخ این كه چرا این شخص انتخاب شد خیلی ها به مسئله ضلع زور از مثلث زر و زور و تزویر اشاره می كنند. اما به نظر می رسد كینه و نفرت گروه های چپ ماركسیستی از سپهبد قرنی ریشه تاریخی داشته، یعنی زمانی كه وی تصدی ركن دوم ارتش شبكه افسران حزب توده را پس از كودتای 28 مرداد ماه كشف و منهدم كرده بود.
 

شناسه كتاب

كتاب تركیب التقاط و ترور كه به بررسی عملكرد و اسناد گروه فرقان پرداخته توسط آقای محمد حسن روزی طلب جمع آوری و در 408 صفحه نگاشته شده است البته بیش از یك سوم صفحات آن به اسناد و مدارك در این زمینه اختصاص داده شده است. چاپ اول این مجموعه به شمارگان 2000 مجلد، بهار سال 1392 در چاپخانه مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر گردیده است.

 

مقدمه

نویسنده در پیشگفتار مبادرت به معرفی مختصر گروهی كرده كه در پی تلفیق عناصری از ماركسیسم با اسلام برآمده تا ضمن حفظ ظاهری اعتقادات خود از روش های ماركسیستی نیز در مبارزه با رژیم بهره جویند. گروه فرقان اگرچه توسط طلبه ای جوان بنیان گذاری شد اما مروج شعار اسلام منهای روحانیت بود و روحانیت اصیل شیعی را نماد تزویر در سنت اسلامی می دانست. این گروه در سال 1355 تشكیل و در مصاف با انقلاب اسلامی و ملت ایران برخی از شخصیت ها و علما را ترور كرد. مجموع اعضاء و هواداران گروه فرقان كمتر از صد نفر بود ولی جسارت رهبری این گروه در اصرار به تفسیرهای تفنگی از قرآن و نهج البلاغه و تحلیل های متوهمانه اكبر گودرزی از انقلاب اسلامی و رهبری آن فاجعه ای جبران ناپذیری را رقم زد.

 

فصل اول

نویسنده در فصل اول كتاب به تفسیرهای تفنگی گروه فرقان پرداخته و در این زمینه مطالبی آورده است و قبل از هر چیز به معرفی رهبر این گروه یعنی اكبر گودرزی پرداخته است. اكبر گودرزی با نام مستعار «عباس» در سال 1338 در ده كوچكی به نام دوزان بین خمین و الیگودرز در یك خانواده پرجمعیت فقیر متولد شده است. وی بین سال های 51 و 52 از زادگاه خود به خوانسار عزیمت و پس از مدتی عازم قم می شود. هم زمان با تحصیل در دبیرستان، به صورت نیمه وقت در مدرسه علمیه آیت الله نجفی درس طلبگی را شروع می كند. بعد از مدتی در مسجد چهل ستون و در مدرسه شیخ عبدالحسین به تحصیل دروس دینی خود ادامه می دهد و در همین مدرسه است كه اعضای اولیه گروه فرقان جذب او می شوند. او در همین ایام نوشتن كتاب های تفسیری خود را شروع می نماید. آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی، از جمله شخصیت هایی است كه در روز معمم شدن گودرزی حضور داشته و خاطره شنیدنی در این باره دارد. گودرزی در ادامه داوطلب تحصیل در مدرسه مجتهدی می شود كه آیت الله مجتهدی او را نمی پذیرد.

 

پزوهشگر در قسمتی از خاطرات آقای عزت شاهی نتیجه گیری كرده كه شاید یكی از دلایلی كه باعث سرخوردگی و حالت تنفر به وجود آمده در وی و راه اندازی تشكیلات گروه فرقان گردید، عقده وی به خاطر فقر مالی و در ادامه عدم پذیرش وی در حوزه های علمیه مختلف باشد.اكبر گودرزی درس تفسیر قرآن را در 12 سالگی شروع و در 17 سالگی با عده ای از دوستانش به طور جدی تر و منسجم تر به بررسی و تدوین دو جلد كتاب به نام های «ایدئولوژی توحید و ابعاد گوناگون آن» و «اصول تفكر قرآنی» پرداخت. او جلسات تفسیر خود را در مساجد «الهادی» خیابان شوش، «فاطمیه» خزانه، «رضوان» اتابك، «شیخ هادی» و «خمسه» قلهك برگزار می كرد و با توجه به جوانی او و شیوه و ادبیات خاصی كه در بیان تفسیر داشت نیروهای جوان را به سمت خود جلب می كرد.

 

گودرزی در سال 1355 به بهانه این كه تحت تعقیب ساواك می باشد زندگی مخفی خود را شروع و در 28 فروردین 57 به قصد سفر به لبنان مخفیانه عازم پاكستان می شود. اما پس از مدت كوتاهی در 26 خرداد 57 به ایران برمی گردد و به كمك هوادارانش كه اكثرا در مسجد خمسه حضور داشتند، مطالب تفسیری خود را به صورت جزوه منتشر كرد و از آن پس گروه فرقان تشكیل شد، هدف از تاسیس این گروه در ابتدا اصول تفكر قرآنی مطرح شده بود.گروه فرقان در واقع مبارزه با جمهوری اسلامی را رسالتی برای خود برمی شمرد كه برای تحقق جامعه توحیدی این مبارزه اجتناب ناپذیر می نمود. استنادات كاملا ناشیانه و غیر تخصصی به قرآن، فرقان را در دامی انداخت كه با همان نگاه تاریخی، خوارج نهروان قبلا در آن گرفتار شده بودند. یكی از مهم ترین ویژگی های فكری آن گروه، عدم اعتقاد به نیابت عامه در زمان غیبت بود.

 

رهبر گروه حركت های انقلابی علیه روحانیت و نظام را ادامه حركت امامت می دانست و حركت خود را توحیدی می خواند. در نتیجه ولایت فقیه را به عنوان ركن اساسی نظام جمهوری اسلامی رد می كرد. خیلی از شخصیت های نزدیك به حضرت امام (ره) و برخی مسئولان امنیتی بر این باورند كه این گروه با استفاده از آثار و نوشته های دكتر علی شریعتی و حمایت های آقای محمد موسوی خوئینی ها كه در آن ایام امام جماعت مسجد «جوستان شمیران» در شكل گیری افكار افراطی اكبر گودرزی و دیگر شاگردانش نقش بالایی را ایفا نموده است.

 

فصل دوم

آقای روزی طلب در فصل دوم كتاب التقاط در كژ راهه ترور را بررسی نموده است. آن چه مسلم است عقیده التقاطی انسان را از راه مستقیم منحرف و به بیراهه می كشاند. فرقان قصد داشت با انجام ترور در مقطع استقرار نظام جمهوری اسلامی، بی سابقگی خود را در دوران مبارزه با طاغوت جبران كند و انقلابی و پیشرو بودن خود را به رخ بكشاند. با ترور شخصیت های متفكری هم چون مطهری و مفتح، تحریك و ترغیب سایر گروه های مخالف به اقدامات براندازانه و رادیكال علیه جمهوری اسلامی ایران، القای ناكارآمدی حاكمیت جدید در برقراری امنیت عمومی در جامعه را می توان اهداف سیاسی گروه فرقان از ترورهای ساماندهی شده دانست. آن گروه ضمن توجیه ایدئولوژیك ترور افرادی را كه می خواست ترور كند مشخص می كردند؛ سپس مسئولیت اشخاص مرتبط با ترور تعیین می شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انتخاب خط مشی مسلحانه در مقابله با نظام نوظهور اسلامی توسط اكبر گودرزی و چند تن از هم فكرانش اتخاذ شد.

 

اولین تروری كه توسط این گروه خائن انجام شد در ظهر روز دوشنبه، سوم اردیبهشت 1358 ترور تیمسار قرنی بود كه در حیاط منزلش اتفاق افتاد. در پاسخ این كه چرا این شخص انتخاب شد خیلی ها به مسئله ضلع زور از مثلث زر و زور و تزویر اشاره می كنند. اما به نظر می رسد كینه و نفرت گروه های چپ ماركسیستی از سپهبد قرنی ریشه تاریخی داشته، یعنی زمانی كه وی تصدی ركن دوم ارتش شبكه افسران حزب توده را پس از كودتای 28 مرداد ماه كشف و منهدم كرده بود و از دیگر جرایمی كه گروه فرقان به وی نسبت داد ه است عبارتند از:  سرسپردگی به امپریالیسم امریكایی و كوشش در جهت انجام كودتای آمریكایی، همكاری با رژیم طاغوتی قبلی، همكاری با رژیم ضد توحیدی فعلی و سر سپردگی به دیكتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، اقدام برای سركوبی مردم كردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم كردن مردم به این كه مأمور اجنبی هستند، كوششی برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش.

 

در واقع مهم ترین اتهام سپهبد قرنی، سرسختی او در مقابل فتنه گران ضد انقلاب در كردستان بود. ساعت 22:40 روز سه شنبه 11 اردیبهشت سال 1358 گروه تروریستی فرقان متفكر بزرگ اسلامی و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی یعنی استاد مرتضی مطهری را در حال خروج از منزل دكتر یدالله سحابی در یكی از كوچه های خیابان فخرآباد هدف قرار داده و به شهادت رساندند و در اطلاعیه ای ضمن اعلام ترور او، جرایم وی را چنین نام می برند: همكاری با رژیم طاغوتی قبلی، همكاری با رژیم ضد توحیدی فعلی و طراحی سیاست های دیكتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، بدعت گذاری در دین و جعل اصطلاح دروغین «ماتریالیسم منافق»، كوشش برای بازسازی ارتش ضد ملی، سكوت در برابر كشتار وحشیانه خلق مسلمان كرد، تركمن صحرا و ... توسط ارتش.

 

بلافاصله پس از انتشار خبر ترور استاد شهید مطهری، امام خمینی كه، عمیقا از این فاجعه متأثر شده و با ارسال پیامی جایگاه علمی و اجتماعی استاد مطهری را تشریح كردند. این پیام نقش بسیار بزرگی در شناساندن ایشان به نسل انقلاب و نسل های بعدی داشت. مخالفت های عقیدتی استاد شهید با دكتر علی شریعتی و بیانیه معروف او و مهندس بازرگان در نقد عقاید دكتر شریعتی موجب خشم زیاد اعضای گروه فرقان شده بود به نحوی كه با صدور اطلاعیه ای به تهدید مخالفان شریعتی و در واقع آقای مطهری پرداخته بودند. شهید مطهری هم روی گروه فرقان حساسیت داشت و در جلسه ای كه جزوه آن ها را مشاهده و مطالعه می كند بیان داشته كه این ها آخر ما را می كشند و نابود می كنند، خطر این ها هستند.

 

سومین برنامه ترور آن ها كه شخص ترور شونده آقای هاشمی رفسنجانی بوده، با هوشیاری و همكاری همسرش ناكام می ماند. ترور بعدی روی آقای حاج تقی حاج طرخانی در ساعت 10 شب 16 تیر ماه انجام و وی هم به شهادت می رسد. حاج طرخانی از چهره های سرشناس بازار بود و در كارهای خیر و اداره بنیادهای اسلامی و تأسیس مؤسسات خیریه و درمانگاه زبان زد بود.

 

گروه فرقان در ساعت 7 صبح روز 4 شهریور 1358 در تروری ناجوانمردانه حاج مهدی عراقی و پسرش حسام عراقی را هنگامی كه عازم محل كار خود در مؤسسه كیهان بود را به شهادت رساندند. یكی دیگر از ترورهای انجام شده توسط گروه فرقان پلید، ترور آیت الله قاضی طباطبایی است كه پس از انتقال به بیمارستان شیر و خورشید، تلاش پزشكان نتیجه نمی دهد و به شهادت می رسد.شهید دكتر محمد مفتح یكی دیگر از اهداف تروریستی گروه فرقان بود. وی پیش از آن چند بار به صورت تلفنی تهدید به مرگ شده بود كه سرانجام ساعت 9 صبح روز 27 آذر ماه سال 1358 در دانشكده الهیات و معارف اسلامی مورد حمله قرار گرفته و به شهادت رسید. شش گلوله به بدن ایشان اصابت كرده بود كه گلوله ای به مغز ایشان شلیك شده بود، موجب شهادتش گردید. شهید مفتح هم به دلیل حضور موثر در مسجد قبا و مخالفت با حضور اكبر گودرزی در این مسجد، پیش بینی می كرد كه مورد هجوم گروه فرقان قرار گیرد.

 

فصل سوم

نویسنده در فصل سوم چگونگی برخورد با گروه فرقان را به قلم كشیده است. دولت موقت به خاطر درگیری با سپهبد قرنی در ماجرای پادگان سنندج، تمایل چندانی برای پیگیری مسئله ترور او انجام نداد و به پیام تسلیت چند سطری اكتفا كرد. با ترور استاد شهید مطهری، حساسیت ها برای شناسایی و دستگیری گروه فرقان افزایش یافت. لذا بلافاصله پس از این ترور آیت الله مهدوی كنی رئیس كمیته های انقلاب اسلامی دستور تشكیل كمیته ای برای شناسایی عوامل ترور صادر و سه روز بعد به دستور حضرت امام (ره)، مسئولیت پیگیری امور پرونده اعضای فرقان به حمید رضا نقاشیان كه آن زمان مسئولیت حفاظت از بیت امام خمینی در قم را بر عهده داشت واگذار می گردد.

 

با آغاز ترورها، اعضای اصلی گروه فرقان به زندگی مخفیانه روی می آورند و به دلیل ساختار غیر متمركز این گروه پیگیری آن ها دشوار تر می شود. در نهایت با پیگیری های امنیتی خانه ای كه اكبر گودرزی در آن مخفی شده بود، كشف و در شب 18 دی ماه 1358 در یك اقدام هماهنگ تمام خانه های تیمی گروه فرقان تسخیر اما خانه تیمی گودرزی به شدت مقاومت می كند كه در نهایت این مقاومت در هم شكسته می شود و اعضایی كه در آن جا بودند تسلیم می شوند.

 

در مورد چگونگی بازجویی از آن ها گفته شده كه به دلیل آن كه شخص گودرزی عملیاتی نبوده تا دو روز از او بازجویی نشده است. او در اولین بازجویی ها هیچ گونه همكاری نمی نماید ولی به تدریج مجبور به پر كردن فرم های بازجویی می شود. در مورد چگونگی اعترافش مطالب ضد و نقیضی از قول دست اندر كاران بیان شده است. بعضی اظهار نموده اند كه او آدم لجوجی بوده و بر مواضع سیاسی خودش پافشاری داشته یعنی تا آخر قائل به آن تثلیث ذهنی خودش یعنی «زر و زور و تزویر» بوده است. در مقابل بعضی می گویند: او به راحتی اعتراف كرده و برای همین هم مجموعه بچه های فرقان در زندان خود را باختند.

 

تواب شدن آن ها به حدی رسید كه شروع به معرفی افرادی كردند كه هنوز بازداشت نشده بودند. جالب آن است كه حدود 12 نفر از بچه های گروه فرقان از زندان به جبهه رفتند و 5 نفر از آن ها هم شهید شدند. پس از برگزاری دادگاه ها در چند نوبت اعضای اصلی و عملیاتی گروه فرقان كه در ترورها نقش داشتند، اعدام شدند. مابقی اعضای گروه به حبس های سه تا هفت سال محكوم و چند نفر هم به حبس طویل المدت محكوم گردیدند. پس از پایان دور اول محاكمه اعضای گروه، به پیشنهاد شهید لاجوردی و موافقت آیت الله قدوسی سیزده نفر از اعضای گروه در اردیبهشت 1360 از زندان آزاد شدند. ما بقی نیز به مرور و در سال های بعد از زندان آزاد شدند.

 

اكبر گودرزی رهبر فرقان كه عامل فریب جوانان كم تجربه این گروهك بود در سوم خرداد 1359 به عنوان یكی از مصادیق بارز مفسدین فی الارض به مجازات رسید. باقی مانده گروه در قبال اعدام وی واكنش تندی نشان دادند و او را به عنوان ششمین شهید ایدئولوژیك نامیدند.

 

فصل چهارم

فصل پایانی كتاب در مورد توحیدی كه به ضلالت رسید مطالبی ارائه نموده است. پیش از پیروزی انقلاب، فعالان سیاسی و مذهبی در تهران گمان می كردند كه گروه فرقان و رهبرش اكبر گودرزی با حبیب الله آشوری یكی هستند ولی بعدا مشخص شد كه این گروه با حبیب الله آشوری همكاری دارند و یكسانی تفاسیر عجیب و مادی آنها از قرآن گرچه از دلایل فعالان سیاسی و مذهبی پیش از پیروزی انقلاب برای همكاری گودرزی و حبیب الله آشوری بود، اما چنین گزارش هایی همكاری آن ها را تأیید می كردند. آیت الله خزعلی، آیت الله مصباح یزدی، استاد شهید مرتضی مطهری و مقام معظم رهبری از جمله شخصیت هایی بودند كه با كتاب توحیدی آقای آشوری ابراز مخالفت كرده بودند.

 

 آشوری كه برای تقدیم جرمش علیه روزنامه كیهان به كمیته مركزی انقلاب در میدان بهارستان رفته بود، بلافاصله پس از شناسایی به جرم عضویت در گروه فرقان دستگیر شد، اما پس از مدتی بازجویی آزاد شد. آشوری سپس به سازمان مجاهدین خلق نزدیك شد و در سخنرانی های مختلف از آن سازمان حمایت كرد. سرانجام آشوری در روز 11 آبان 1359 توسط پاسداران محافظ مجلس به اتهام ترویج سازمان مجاهدین خلق دستگیر و به دادستانی انقلاب مركز تحویل شد.

 

آشوری زیر بار هیچ گونه بازجویی نمی رفت و هر بار كه توسط اعضای دادستانی فراخوانده می شد با تندی پاسخی به سوالات نمی داد. سرانجام در 26 شهریور 1360، پس از گواهی آیت الله ابوالقاسم خزعلی به ارتداد حبیب الله آشوری، او در دادگاه انقلاب به اعدام محكوم و حكم صادره در تاریخ 28 شهریور 1360 به اجرا درآمد.

 

 

برش هایی از كتاب:

در صفحه 53 كتاب می خوانیم:

در پرونده های اعضای گروه فرقان نیز مطالعه آثار تفسیری محمد  موسوی خوئینی ها دیده می شود. به عنوان نمونه علیر ضا شاه بابا بیگ تبریزی در پاسخ به این سوال كه چه كتاب هایی را مطالعه كرده است از كتاب تفسیر سوره حمد و بقره ی محمد موسوی خوئینی ها نام می برد. محمد موسوی خوئینی ها در ادامه جوابیه اش به مقدمه استاد شهید مطهری در كتاب علل گرایش به مادی گرایی اشاره می كند و با نقل بخش هایی از این مقدمه، بار دیگر نوشتن هرگونه كتاب یا جزوه تفسیری را رد می كند.

 

در صفحه 77 كتاب آمده است:

البته قابل ذكر است كه گروه فرقان موسسان سازمان مجاهدین خلق مانند محمد حنیف نژاد را تقدیس می كرده است و در متون مختلف گروه فرقان این مسئله به چشم می خورد. با توجه به این نكته كه گروه مسعود رجوی پس از آزادی از زندان در 30 دی 1357 تلاش داشت خود را یگانه جانشین موسسان سازمان مجاهدین خلق معرفی كند. این یگانگی نگاه سیاسی و تشكیلاتی در سازمان مجاهدین خلق و گروه فرقان می تواند منبع خوبی برای همكاری های تشكیلاتی باشد.

 

در صفحه 171 كتاب می خوانیم:

اما آن چه از آشوری شخصیتی جنجالی ساخت، انتشار كتاب «توحید» در اواسط سال 55 بود. این كتاب توسط انتشارات غدیر به مدیریت حمید اسلامی فرزند شیخ عباسعلی اسلامی در تهران منتشر شد و بلافاصله مخالفت های فراوانی در قم و مشهد برانگیخت. آیت الله خزعلی از مهم ترین مخالفان این كتاب بود كه اظهار می كند كه سیزده مورد ارتداد در این كتاب وجود دارد؛ آیت الله مصباح یزدی نیز از جمله شخصیت هایی بود كه به شدت نسبت به كتاب توحید آشوری حساسیت نشان داد.

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا