فرهاد فخارزاده تهرانی :برای استاد پیرنیا نفس عمل مهم بود نه اسم آن .
یزدفردا " مراسم بزرگداشت استاد محمد کریم پیرنیا، پدر معماری نوین ایران توسط انجمن دوستداران و حافظان خشت خام و با همكاري انجمن چارسوق كوير اردكان ،سازمان ميراث فرهنگي يزد،شهرداري يزد ، دفتر امور اجتماعي استانداري يزد و با حضور جمعی از دوستداران میراث فرهنگی و معماری ایران و استادان معماری کشور همچون فرهاد فخارزاده تهرانی و محمدرضا اولیا در شهر یزد برگزار شد.
هرچند مراسم بزرگداشت استاد پیرنیا در زادروز او برگراز شد اما نقش برجسته و انکارناپذیر استاد در ساخت مدارس ایران ما را بر آن داشت تا به مناسبت روز اول مهر ، روز آغاز سال تحصیلی این گزارش ،امروز به سمع و نظر برسد.
در این مراسم که با موضوع بازشناسی معماری اصیل ایرانی همراه با نکوداشت مرحوم محمد کریم پیرنیا در تالار دفتر نخبگان یزد برگزار شد، دكتر زهره بزرگمهري از استايد دانشگاه و شاگرد استاد پيرنيا به بیان خاطراتی از استاد پیرنیا پرداخت .
به گفته این استاد دانشگاه پیرنیا یکی از بزرگترین تئوریسین های معماری است که متاسفانه هنوز بخش هایی از نظریات وی باز و تعریف نشده و اگر کسی بخواهد راه او را بپیماید بدون آن وارستگی و جوهره وجودی مطمئنا ناموفق خواهد بود.
بزرگمهری با بیان اینکه بعد از مرگ استاد نتوانسته در مورد کارهای پدر معماری نوین ایران بنویسد ، تاکید کرد: آنوقتی که مینوشتم دلگرمی و کلمات بسیار مهربانانه او ما را به کار وامیداشت اما امروز کسی نیست که به ما بگوید بنویس حتی اگر عطر در کلامت نیست ، و در این راه حرکت کن.
او افزود: امروز و در این مکان به یاد استاد میگویم حرکت کنید حتی اگر برای رسیدن به وارستگی او سالها زمان نیاز باشد .
در این برنامه استاد فرهاد فخارزاده تهرانی از خاطرات آشناییاش با مرحوم پیرنیا گفت و درباره طرح استاد پيرنيا در خصوص ساخت مدارس ارزان قيمت و تجليل يونسكو مطالبي ارائه نمود.
تهرانی فضاهای آموزشی قدیم را به چند دسته تقسیم بندی کرد و گفت: درگذشته فضاهای آموزشی به فضاهای مخفی،فضاهای خصوصی شامل مکتبخانه و معلم سرخانه ، مبلغین مسیحی و برخی فضاهای آموزش فنی و حرفهای در داخل کارگاه دسته بندی میشد.
او گفت : بعد از شکست ایران در هر جنگی سرو کله مستشاران خارجی در ایران پیدا میشد. در جنگ عباس میرزا با روسها ژنرال گاردن سه راه حل ارائه داد،یک مستشار به ایران فرستاده شود، دوم گروهی از دانشجویان از ایران عازم خارج از کشور شوند و سوم یکسری معلم از خارج ،جهت آموزش به ایران بیاورند.
استاد تهرانی ادامه داد : تا قبل از احداث مدارس سیستم آموزشی بیشتر در حوزه علمیه دنبال می شد و عموما دانشجویان در صندوقخانه و کتابخانه درس میخوانند. بعدها دیرها و کلیساها به آموزش پرداختند و در کنار آنها مکتبخانهها هم به کار خود ادامه میدادند اما آموزش مردمی توسط مردم رشدیه آغاز و با کمک فرهنگ دوستان بنای آن گذاشته شد.
این استاد دانشگاه بابیان اینکه مدارس در آن مقطع استیجاری بودند ، تصریح کرد : دارالفنون اوج این اتفاقات بوده و تمام دروسی که در آن مورد مطالعه قرار میگرفت در ارتباط با نظام بود . جغرافیا ، هندسه ، ریاضی را برای توپخانه میخواندند،معدن و شیمی را برای غورخانه اما علوم اقتصاد ، سیاسی و علوم دیگر در آن زمان تدریس نمیشد. همچنین بخشی از علوم که قبلا در حوزه علمیه تدریس میشد به این مدارس منتقل شد.
او افزود: این جریانات تا حکومت رضاخان ادامه یافت. رضاخان که شدیدا با تشکیلات مردمی مخالف بود ،برای اینکه اقتدار خود را ثابت کند سازمان اوقاف را کاملا دولتی و از حالت مردمی خارج کرد . سیستم ریش سفیدی و محلهبندی را از بین برد و جای آن شهرداری و شهربانی را بنا کرد، حتی سیستم دفاعی مملکت را که توسط عشایر حفظ میشد ، نابود کرد.همچنین از آنجا که نظام بازار نظام حل مشکلات مردمی بود شروع به کشیدن خیابان و تقسیم بندی خیابانها کرد . این کار در همه شهرها ادامه پیدا یافت تا آنجا که هم اکنون در شهرهایی مثل اردکان ،شوشتر و سبزوار دیگر بازار وجود ندارد.
تهرانی تصریح کرد: در همان زمان افراد فرهنگی مانند علی اکبرخان حکمت و پدر حسین نصر وجود داشتند که سیستم فرهنگی محکمی مثل مدرسه ایرانشهر را بنا نهادند.عموما این نوع مدارس خیلی محدود ولی بزرگ بوده و توسط یک سیستم کاملا دولتی بوجود آمد.
این استاد دانشگاه با اشاره به جنگ جهانی دوم و سقوط سیستم مدیریتی دولتی، اظهار داشت : مانند سایر قسمتها مدرسه سازی هم عملا متوقف شد،این امر چند دلیل داشت که مهمترین آن نرسیدن مصالح و مواجب همچنین فراموشی دانش قدیمی بود.
تهرانی ادامه داد: در این وضعیت خیرین بازار بصورت اتوماتیک شروع به ساخت مدارس کردند. از معروفترین خیرین مدرسه ساز می توان به حاج علی نقی کاشانی و حاج حسن قاسمی اشاره کرد.
او افزود: با آمدن دولت مصدق نیروهای مردمی قدرت میگیرند. تشکلها سعی میکنند باری از روی دوش دولت بردارند و نوعی وفاق مردمی پدیدار میشود. در این فضا طرح مدرسه سازی کمسیون ناظر با مشارکت خیرین عملا در سال 1330 شروع میشود.
فخارزاده تشریح کرد: مشارکین این طرح اداره فنی و اداره کل ساختمان در وزارت فرهنگ با مدیریت پیرنیا و یک شخص دیگر بنام دکتر مزینی ،معاون مالی ، اداری وزارت فرهنگ و هنر بودند که با استفاده از سهم مشارکت 3 تا 5 درصدی شهرداری، طرح مدارس آموزش و پرورش را اجرا می کنند.
او تاکید کرد: زمین بعضی از این مدارس متعلق به شهرداری ،برخی زمینهای کشاورزی و گروهی دیگر متعلق به اوقاف بودند. اداره اوقاف به همراه وزارت فرهنگ،صنایع مستظرفه ،به کمک سه درصد کمک شهرداری ،کمک خیرین و بازاریان و تولید کنندگان مصالح ساختمانی( مثل آجر بهمنی شرکت بهمن یا موزاییک 5 درصد که از سهم شهرداری به این نام مفتخر شده بود و یا تولید شیشه یاسینی) در ساخت مدارس مشارکت کردند.
تهرانی بیان کرد : این مشارکین و خیرین به استادپیرنیا پول میدادند تا مشکلات بعد از جنگ درخصوص مدرسه سازی حل شود.این مشکلات شامل کمبود آهن ناشی از جنگ اروپا ، کمبود مصالح وارداتی ، نبود مدیریتی چند ساله در زمینه مدرسه سازی و... بود
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به فعالیت پیرنیا در زمینه استانداردسازی مدارس ، اظهار داشت: ساخت فضاهای مختص آموزش و پرورش ایران در حد کمال، ساخت ارزان قیمت مدارس بزرگ، رعایت استاندارد مدرسه سازی ، استانداردسازی سیستم گرمایش و سرمایش، ترویج استفاده از مصالح بومی در مدارس مخصوصا روستاها، نحوه تامین بودجه، نحوه تعامل با شهرداری، خیرین بازار و تولیدکنندگان مصالح و شیوه مدیریت جدید از جمله موراد قابل ذکر است که پیرنیا پایهگذار آن بود.
او تصریح کرد: پیرنیا ترتیبی داد که تیرآهنی که از بندرعباس میآید در همانجا برش بخورد و به ابعاد استاندارد از آنجا به سایر نقاط منتقل شود.همچنین او عموما زمین شیبدار را برای ساخت مدارس به کار نمی گرفت، فضای آبخوری و سرویس بهداشتی را بیرون از فضای آموزشی طراحی میکرد و سقفهای مدارس را معمولا شیروانی و شمع کوبی در نظر می گرفت.
تهرانی گفت: این نوع مدارس بیآزارترین مدارس آموزش و پرورش بودند،گویی آنها را برای ابدیت ساختهاند. با نگاه کردن به این مدارس میتوان فهمید یک شخصیت میتواند یک سیستم را به کجا بکشاند و چه تحولی ایجاد کند.
او درباره شخصیت پیرینا و دکترمزینانی به این نکته اشاره کرد که این دو نفرخودشان را کنار میکشیدند تا شهرداری همه تابلوهای احداث مدارس را به نام خود بزند . برای این افراد مهم نفس کار بود .آنها این کار را میکردند تا انگیزه ای ایجاد شود و شهرداری همچنان به کمک های خود ادامه دهد.
در این مراسم دکتر محمدرضا اولیا در مورد آسیبهای وارده به معماری ایران گفت: من فکر میکنم دهنکجی به معماری ایران با ساخت مجلس شورای اسلامی شروع شد. یک سیل بنیانکن سازمانهایی مانند مسکن و شهرسازی ، سازمان نظام مهندسی و شهرداری را در برگرفت .همه آنها در این آسیبها شریکند.
اولیا تاکید کرد: زشت نیست برای مملکتی که ادعای اسلامیت میکند قبر فرعون سمبل مجلسش باشد .آنهم مجلسی که امام میفرمود فراهم آمده از الله اکبرهای مردم است .خیلی حرف است.فرعون در قرآن نهاد کفر و شرک است .
او ضمن اشاره به توجه مسئولین فرهنگی به خانههای قدیمی، نمایش این نوع خانهها در فیلمها و تلاش برای ثبت ملی آنها،تصریح کرد: چرا بین قول و فعل ما تفاوت است ؟ چرا از طرفی این خانهها را تکریم میکنیم و از طرفی مجوز ساخت و تکثیر خانههای مبتذل را میدهیم؟ آیا معماری ایرانی مردم واربوده و آیا شهرهای ما آدم وار هستند ؟ چه سنخی باید فعال باشد تا بفهمد انحطاط تمدن یعنی چه ؟
او به سخنان مقام معظم رهبری در سه سال پیش در جمع شهرداران و تاکید ایشان بر لزوم رجوع به معماری و شهرسازی ایرانی و اسلامی اشاره و تصریح کرد:ما حصل این تاکیدات به عنوان مهندسی فرهنگ در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، مدتی هم باب و سپس به فراموشی سپرده شد.
اولیا این مصوبه را یکی از مهمترین مصوباتی دانست که نیازمند توجه و بازنگری است
او تشریح کرد: ما نباید از غرب و آموزهای غربی شامل روشها، منشها ، ایدئولوژی ها و سبک های غربی پیروی کنیم . تشبه به کفار فقط در لباس و پوشش نیست بلکه در روش و منش و ارزشگذاری و ارزشیابی هم هست.
اولیا گفت: آنچه به عنوان میراث فرهنگی ایران از آن یاد میکنیم مسبوق به گذشته نیست.فقط گذشته نیست که آن روح و تابعیت را دارد . اگر بجنبیم تا خیلی دیر نشده راهی برای تسهیل راه پیدا خواهیم نمود.
او مهمترین قدم در این راه را تدوین یک نظریه منسجم بر اساس توحید ارزیابی کرد و گفت: آشفتگی و زشتی معماری کنونی ما بخاطر فاصله گرفته شده از توحید است . توحید عامل اصلی بهرهوری است و همین عنصر مغفول سرنوشت ما را به اینجا کشانده است. به قول نوشتهای در یکی از آتشکدههای یزد آفریدگار ، آفرینش و آفریدن یگانه است .
همچنین در این برنامه از استادکاران معماري سنتي و قدیمی استان یزد به نامهاي:محمد قادری، خلیل کارگر، ابوالقاسم حيدري -حسن مطلبی زاده و استادان معمار و کاشی کار به نامهاي:محمدعلی پیر مداح، علی حسینی و مقني قديمي استان يزد محمدرضا فیاض قدرانی شد.
در این مراسم همچنین از تمبر یادبودی به مناسبت نودامين زادروز پدر معماري نوين ايران استاد محمد کریم پیرنیا توسط دختر وی رونمایی شد. زادروز استاد پیرنیا 25 شهریور است.
درباره استاد پیرنیا:
محمدکریم ، از استادان برجستة معماری سنتی ایران و پایه گذار نگرش نوین به فرهنگ و تاریخ معماری ایرانی ـ اسلامی .
•وی در 1299 ش ، در یزد، در خانواده ای اهل علم به دنیا آمد.
• پدرش میرزا صادق خان نائینی ــ پزشک حاذق و شیمیدان نامی ، و از خوشنویسان و هنرمندان چیره دست نائین که به یزد تبعید شده بود
• و مادرش حشمت الملوک رحیمی دختر محمدحسین خان رحیمی ، از خانوادة خوانین یزد، بود .
•تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در یزد به پایان برد .
• در 1319 ش ، در زمرة نخستین دانشجویان دانشکدة هنرهای زیبای دانشگاه تهران ، در رشتة معماری به تحصیل پرداخت . فضای حاکم بر دانشکدة هنرهای زیبا در آن سالها، به پیروی از دیدگاههای آندره گدار ، رئیس دانشکده ، سیرو ایرانشناس فرانسوی و چند استاد فرانسوی دیگر، فضایی اروپایی بود، و معماری سنتی ایران کاملاً مهجور بود و این امر با دیدگاه ایرانی ـ اسلامی پیرنیا که در یزد، کانون معماری اصیل ایرانی ، شکل گرفته بود، ناهمخوانی آشکاری داشت .
• ازاینرو در 1324 ش تحصیلات دانشگاهی را نیمه تمام رها کرد و به منظور کسب دانش ، به محضر استادانی چون ابوالقاسم صابری ، معارفی ، و حسینعلی معروفی شتافت که به قول پیرنیا، هریک «به اندازة دانشگاهی ، علم و هندسه و هنر داشتند»
پیرنیا در پی ترک دانشگاه و با هدف احیای میراث معماری کهن و اصیل ایرانی ، با سمت مسئول دفتر فنی وزارت فرهنگ ، به کار طراحی و ساخت مدارس ارزان قیمت اما محکم و زیبا در تهران و شهرستانها پرداخت که آن تعداد از آنها که باقی مانده اند، با کتیبه ای کاشی که بر سردر آنها نقش بسته قابل شناسایی است .طرح احداث این مدارس (بیش از سیصد مدرسه ) که طی هجده سال (1332ـ1350ش ) تداوم یافت ، بعدها از طرف یونسکو به عنوان نمونة مدارس ارزان قیمت ، برای کشورهای جهان سوم معرفی شد. همچنین متولیان اصل چهار ترومن براساس این طرح به احداث چندین مدرسه در سراسر جهان پرداختند. پیرنیا در 1344 ش معاون ادارة کل ابنیة تاریخی وزارت فرهنگ و هنر شد و یک سال بعد در پی تأسیس سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ، معاونت فنی آن سازمان را عهده دار گردید که تا 1360 ش (زمان بازنشستگی ) در آن مقام باقی ماند.
مجموعة فعالیتهای پیرنیا از 1324 تا 1360 ش در دو محور مشخص به انجام رسید؛ نخست ، طراحی و ساختمان سازی و دیگر، تحقیق جدی در زمینة معماری سنتی و شیوه های مرمت و نگهداری بناهای اسلامی ایران ، و اقدامات عملی در این زمینه که مهمترین و ارزشمندترین بخش فعالیتهای وی را تشکیل می داد و حاصل آن دهها مقالة تحقیقی مختلف دربارة معماری ایران و هنرهای وابسته به آن و نیز مرمت صدها ساختمان و بنای قدیمی است . همچنین ، وی از 1344 ش به بعد، همراه با وظایف و مسئولیتهای دولتی ، به تدریس معماری سنتی ایران با تحلیلهای علمی در دانشکدة هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکده های معماری دانشگاههای ملی (شهید بهشتی )، فارابی ، علم و صنعت ، پردیس اصفهان و دیگر مؤسسات معماری اشتغال داشت که تربیت گروه زیادی از مهندسان و معماران آشنا به معماری سنتی و اصیل ایران ، حاصل آن است . آشنایی پیرنیا با معماری سنتی ایران در تمامی ابعاد آن اعم از مصالح ، سازه و شیوه های ساخت وساز بنا و برپایی شهرها و روستاها او را در زمرة استادان برجسته و منحصر به فرد معماری سنتی ایران و یکی از پایه گذاران مرمت و احیای آثار تاریخی کشور طی نیم قرن اخیر قرار داد، آنچنانکه به دریافت لوح افتخار از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور، عضویت افتخاری در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و کسب دکترای افتخاری از دانشگاه تهران (1373ش) نایل آمد .
افزون بر معماری ، که حوزة تخصصی پیرنیا محسوب می شد، او در ادبیات ، نقاشی ، خوشنویسی و موسیقی نیز دستی داشت و نظریة معروفش دربارة «چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی ـ اسلامی » نیز از همین آشنایی با دنیای متنوع فرهنگ و هنر ایرانی ـ اسلامی ، نشأت می گرفت . وی همچنین به زبانهای عربی و عبری احاطه داشت ، زبان فارسی پهلوی را بخوبی
می دانست و با خط میخی نیز آشنا بود.
پیرنیا در نهم شهریور 1376، پس از یک دوره بیماری طولانی ، درگذشت و در دانشکدة معماری دانشگاه یزد به خاک سپرده شد.
هنر نیوز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 22,دسامبر,2024