افتخارات پیرنیا و
نظریة معروفش دربارة «چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی ـ اسلامی
من در اصل نائینی هستم
یزدفردا "ویژه نامه چهاردهمین سال درگذشت و نودمین سال تولد : استاد محمدکریم پیرنیا از استادان برجستة معماری سنتی ایران و پایه گذار نگرش نوین به فرهنگ و تاریخ معماری ایرانی ـ اسلامی در سال 1299 هجری شمسی در شهر یزد از پدری نائینی و مادری اهل یزد و اهل علم به دنیا آمد.
افتخارات
آشنایی پیرنیا با معماری سنتی ایران در تمامی ابعاد آن اعم از مصالح ، سازه و شیوه های ساخت وساز بنا و برپایی شهرها و روستاها او را در زمرة استادان برجسته و منحصر به فرد معماری سنتی ایران و یکی از پایه گذاران مرمت و احیای آثار تاریخی کشور طی نیم قرن اخیر قرار داد، آنچنانکه به دریافت
لوح افتخار از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور،
عضویت افتخاری در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران
و کسب دکترای افتخاری از دانشگاه تهران (1373ش ) نایل آمد (مسرت ، ص 22).
افزون بر معماری ، که حوزة تخصصی پیرنیا محسوب می شد، او در
ادبیات ،
نقاشی ،
خوشنویسی
و موسیقی نیز دستی داشت و نظریة معروفش دربارة «چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی ـ اسلامی »
آشنائی با زبانها
نیز از همین آشنایی با دنیای متنوع فرهنگ و هنر ایرانی ـ اسلامی ، نشأت می گرفت .
وی همچنین به زبانهای
عربی
و عبری
احاطه داشت ، زبان فارسی
پهلوی را بخوبی می دانست
و با خط میخی نیز آشنا بود (همان ، ص 25).
نظریة معروفش دربارة «چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی ـ اسلامی
نظریات نوین پیرنیا در معماری ایرانی ـ اسلامی .
تحقیقات گستردة پیرنیا در خصوص معماری ایرانی ، بویژه معماری ایرانی ـ اسلامی ، به طرح نظریات نوینی دربارة معماری ایرانی انجامید که جملگی در تألیفات متعدد وی منعکس است .
اصول چهارگانة هنرهای ایرانی ـ اسلامی از جمله معروفترین نظریات اوست که به زعم وی ملاک «اسلامی » بودن هنر به شمار می رود (پیرنیا، 1364ش ، ص 4).
این چهار اصل که پیرنیا، به تبع تخصص خود، کاربرد آنها را بیشتر در بخش معماری مورد توجه قرار داده است ، عبارت اند از:
مردم واری یا مردم داری که همان رعایت مقیاسهای انسانی به شکل مطلوب و براساس رفع نیازهای انسانی است (همو، 1355ش ، ص 62)؛
خودبسندگی ، به مفهوم حداکثر استفاده از امکاناتِ در دسترس و مصالح «بوم آورد» (همو، 1364ش ، ص 5؛ برای نمونه مسجد بسیار کهن «فَهْرَج » در استان یزد)؛ پرهیز از بیهودگی ، به معنای دوری از افزوده های غیرضروری (به زعم وی ، در معماری اسلامی ، حتی مواد و مصالح تزیینی نیز با هدف تزیین مورد استفاده قرار نگرفته است ( همان ، ص 6)؛ درونگرایی که بیش از سه اصل دیگر، تأثیرات مذهب را نمایان می سازد.
به گفتة وی ، «درون گرایی و کشش معماران ایرانی به سوی حیاطها و پادیاوها، جایگاه شستشو، و گودال ، باغچه ها و هشتی ها و کلاه فرنگی ها که شبستان ها و نهانخانه های عشرت را گرداگرد خود گرفته و محیطهای دلکش و خودمانی به وجود آورده ، از دیرباز جزو منطق معماری ایران بوده است » (همو، 1352ش ب ، ص 56).
باغها نیز از همین امر تبعیت کرده و معمولاً دورتادور آن با دیوار محصور بوده است (همو، 1371ش ، ص 286).
چهار اصل فوق را، اصل دیگری تکمیل می کند که به زعم پیرنیا، مختص معماری ایرانی ـ اسلامی است . این اصل که وی آن را
نیارش و پیمون می نامید، معمار ایرانی را در هر سه مرحلة اساسی معماری یعنی طرح و محاسبه و اجرا، به بهترین نحو یاری می کرد.
نیارش به معنای عوامل نگهدارنده بنا، عبارت است از «مجموعة امور محاسباتی و استاتیکی به انضمام مصالح شناسی و استفاده از مناسبترین و کمترین مصالح » («ناشناخته تر از آنچه بود»، ص 10).
پیمون ، ضوابطی است که به منظور تعیین و حفظ تناسب بین اجزای بنا رعایت می شد (همانجا).
«پیروی از پیمون ، هرگونه نگرانی معمار را دربارة نازیبایی یا نااستواری ساختمان از میان می برده است » (پیرنیا، 1355ش ، ص 65).
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 25,دسامبر,2024