حاشیهسازی رابطه پیروزی روحانی و عذرخواهی مردم از امام زمان
سخنان رئیس جمهور در جشن دولتیها در آستانه سالگرد پیروزی در انتخابات با واکنش تند چند روزنامه همراه شده است. تحلیل چرایی پبروزی روحانی در انتخابات و کارنامه یک ساله دولت وی، سرنوشت مذاکرات هستهای و تحلیل تحولات عراق، دیگر مسائل مهم روزنامههای شنبه است.
حاشیهسازی رابطه پیروزی انتخاباتی روحانی و امام زمان
کیهان در بخشی از یکی از خبرهای ویژه خود با تیتر «آقای روحانی! انتخاب شما تکریم امام زمان(عج) بود؟!» و پس از مرور سخنان رئیس جمهور در جشن «امید و انتظار» نوشته: در اظهارات دکتر روحانی برخی نکات قابل تأمل نهفته است از جمله اینکه او عملاً ادعای فتنهگران و افراطیون مدعی اصلاحات مبنی بر تقلب انتخاباتی را حرفی یاوه خوانده است چه اینکه وی با 50/7 درصد آرا (270 هزار رأی بیش از نصف آرا) انتخاب شد.
در حقیقت، دکتر روحانی با این سخنان تصریح کرده که فتنهگران به مردم دروغ گفتهاند حال آن که به تلقی نظام و رهبر انقلاب رأی مردم، حقالناس است. با این وصف سران فتنه 88 جنایت و خیانت بزرگی مرتکب شدند که کشور را 8 ماه در کام آشوب بردند و دشمنان ملت ایران را به طمع انداخته و به اعتبار نظام لطمه زدند و بنابراین مجازات آنها مجازات محارب و مفسد فیالارض است و نه درخواست آزادی آنان. آنها همان کسانی بودند که مقابل نظام صف کشیدند و به تعبیر آقای روحانی رقابت را ناجوانمردانه کردند.
اما نکته عجیب، جمع زدن انتخاب خود با انتظار امام زمان(عج) در سخنان آقای روحانی است. براساس این سخنان همه نامزدها غیر از آقای روحانی در خط خرافه و معارضه با امام زمان بودهاند و گویا ایشان برای ریاست جمهوری مبعوث شدهاند! آیا خرد چنین استدلالی را میپذیرد که یک نفر انتخاب خود را به سر فرود آوردن مردم در برابر امام زمان تعبیر کند؟! یا بگوید که مردم با این کار از امام عصر عذرخواهی کردند؟! آیا آن 49/3 درصد شرکت کنندگان در انتخابات سال گذشته که به نامزد دیگری غیر از آقای روحانی رأی دادند، به زعم آقای روحانی در مقابل امام زمان نافرمانی کردند؟! قطعاً این قبیل حرفها از سوی دیگران با هو کردن مدعیان خرد و تدبیر و اعتدال روبرو میشد. و شبیه همین خودشگفتیها بود که عاقبت کار احمدینژاد را خراب کرد.
درباره هشدار در زمینه مصادره انقلاب و رهبری از سوی برخی جناحها نیز جا دارد بپرسیم اگر یک جریان سیاسی به اختیار با گروهکها پیوند خورد و بسترساز آشوبهایی شد که در آن آشوبها علیه اصل اسلام و انقلاب و ولایت فقیه شعار داده میشد، آیا میتوان باز هم توقع داشت که چتراسلام و انقلاب و رهبری بر سر این عناصر معارض نیز قرار گیرد؟!
حسین قدیانی نیز در وطن امروز و در بخشی از یادداشتی با تیتر «باز هم ملت تقسیم بر دو!» نوشته: تقسیم کردن ملت به اقلیت و اکثریت اگر از ناحیه احزاب صورت گیرد شاید یک توجیهی داشته باشد چرا که نان دار و دستههای سیاسی عمدتا در همین دوگانهسازیهاست، لیکن به هیچوجه زیبنده شأن دستاندرکاران ارشد اجرایی نیست که هرازگاه ملت را به دو گروه اقلیت و اکثریت تقسیم کنند. متأسفانه در دولت اعتدال بارها شاهد این تقسیمبندی بودهایم. در آخرین نمونه، رئیس کابینه دچار این دوگانهسازی شدند، آنجا که گفتند اقلیت حق ندارد به تصمیم اکثریت بیاحترامی کند.
بلاشک سخن گفتن به گونهای که گویا آقای روحانی بیشتر رئیسجمهور آن دسته از جمهور است که به او رأی دادهاند، تناسبی با شعار تدبیر یا حتی شعار اعتدال ندارد. وقتی ما به عنوان منتقد دولت، رئیسجمهور را رئیس همه جمهور میدانیم، وقتی ما از نوک پا تا فرق سر با بعضی از این منتقدان بعضی از این دولتها فرقهای اساسی داریم، وقتی روادارانه و همراه با احترام سخن میگوییم و وقتی اینچنین دلسوز جایگاه دولتمردان هستیم، بهتر است خود متولیان نیز حرمت بیشتری برای امامزاده قوه اجرا نگهدارند و خود را محدود به رایدهندگان شعار اعتدال نکنند.
«بیاحترامی نکردن» یک گزاره اخلاقی است که همه باید به آن ملتزم باشند. هیچکس نباید به هیچکس بیاحترامی کند، این مهم، اقلیت و اکثریت ندارد. نه جمهور باید به رئیسجمهور بیاحترامی کند و نه برعکس. نقد البته اگر متین و مستند باشد بلااشکال است اما متهم کردن این و آن به «زندگی در عصر حجر» قطعا زیبنده داعیهداران احترام نیست. ما یک «وحدت کلمه ملت» داریم یک «تقسیم کردن ملت». فرض است بر دولتمردان که حتی هنگام دعوت به اخلاق نیز از «موضع حق» یعنی «موضع وحدت» سخن بگویند و بسی بیش از این، متوجه نتایج شوم تقسیم کردن ملت باشند. الحمدلله در کارنامه دکتر روحانی، سمتهای حساس امنیتی موج میزند، فلذا ایشان بهتر از همه میدانند که از جمله بسترهای ایجاد ناامنی، همین دوگانهسازیهاست.
پیروزی روحانی یک ساله شد
سالگرد پیروزی رئیس جمهور در انخابات 24 خرداد 92 فرصت مناسبی برای روزنامههای هوادار دولت است تا تحولات مربوط به این پیروزی را تحلیل کنند.
سعید حجاریان در گفت و گو با شرق در تحلیل چرایی پیروزی روحانی گفته است: چند عامل وجود داشت؛ یکی از آنها عملکرد دولت احمدینژاد بود که باعث شده بود مردم آزرده شوند و بین سیاستمداران جناح راست هم شکاف عمیقی ایجاد شود. این شکاف، خود را در مناظرههای انتخابات نیز نشان داد و همه دیدیم که موضعگیریهای کاندیداهای راستگرا علیه همدیگر تا چه اندازه شدید بود. کار به جایی رسید که حتی آن سه کاندیدایی که گفته بودند بهنفع یک نفر از بین خودشان کنار میروند این کار را انجام ندادند. آنها مشکلات زیادی با هم داشتند و در عمل روبهروی یکدیگر ایستادند. عامل بعدی تأثیر تحریمها بود. آقای روحانی هم انگشت گذاشت روی مسأله هستهای و رفع تحریمها و مردم نیز به او اقبال نشان دادند. چون تصورشان بر این بود که پیروزی روحانی در انتخابات گشایشی در وضع کشور ایجاد خواهد کرد. چنانکه دیدیم سیاست خارجی و رفع تحریمها از شعارهای اصلی روحانی در انتخابات بود. موضوع بعدی حمایت آقایان خاتمی و هاشمی و بهخصوص ردصلاحیت آقایهاشمی بود که در پی آن و کنارهگیری آقای دکتر عارف، سبب شد بخش اعظمی از آرای آنها به سبد روحانی ریخته شود.
حسین مرعشی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی نیز در گفت و گو با اعتماد در بخشی از تحلیل خود از چرایی پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری گفته: آقاي روحاني هم به هر حال چيزهايي داشت كه هم توانست پشتوانه اجتماعي آقايانهاشمي و خاتمي را به نفع خود جمع كند و هم اينكه در ذهن مردم يك تصوير قابل قبول از خودش ايجاد كند و به عبارتي براي خودش مشروعيت سياسي بگيرد. يعني آقاي روحاني هم با زيركي و باهوشي توانست كاري كند كه مردم به اين نتيجه برسند كه اين فرد صلاحيت و پتانسيل و استحقاق تجميع اين توان اجتماعي پشت سرش را دارد و مي تواند از آن پاسداري كند و مهم تر اينكه مردم مي توانند به او اعتماد كنند. من يك نكته در اينجا بگويم: اينكه بگوييم صرفا اگر آقاي خاتمي وهاشمي از كسي حمايت كنند آن فرد در رقابت سياسي موفق مي شود درست نيست، چون بايد آن فرد هم حقانيت فردي خود را براي مردم ثابت كند. آقاي روحاني در مبارزات انتخاباتي و مناظرههاي تلويزيوني متفاوت بودن خودش را به رخ كشيد.
كاظم موسوي بجنوردي در یادداشتی برای اعتماد با تیتر «دستاورد يك سال دولت آقاي دكتر روحاني» از چهارده مورد زیر سخن گفته است؛
1- تورم بحران آفرين و خطرناك را مهار كند.
2- از وحشت مردم بكاهد و به آنان اميد بهبودي بدهد و اميد به زندگي را بيشتر كند.
3- در مذاكرات با غرب، با اينكه بسيار پيچيده و در لابلاي كلافهاي سردرگم گذشته بوده است با حفظ عزت اسلامي و عزت ملي و در چهارچوب حفظ منافع ملي اعتماد جهاني را به ايران جلب و ملت ايران را به آينده اميدوار كرده است و مسلما در آينده حاصل اين مذاكرات به عنوان مهم ترين پيروزي جمهوري اسلامي ايران و ملت ايران تلقي خواهد شد.
4- در همين مدت كم نظم مالي كشور را بازگردانده و آرامشي در همه سازمانهاي دولتي به وجود آورده و قطار تمشيت روزانه كشور را روي ريل اصلي خود قرار داده و در برابر هر گونه تندروي حزم و احتياط عقلاني را از دست نداده است.
5- دولت آقاي دكتر روحاني تنشهاي داخلي را كاهش داده و همه مخالفين را با اينكه سخت قافيه را باخته اند دعوت به آرامش و بردباري كرده است.
6- در مدت همين يك سال مانع افزايش بي مهار قيمت دلار شده و باعث ايجاد ثبات در بازار تجارت شده و چرخهاي از كار افتاده صنعت را با روش مطمئن علمي به كار انداخته و با استفاده از وزراي ورزيده و كارآمد و شايسته اقتصاد كشور را با دستاني پرتوان مديريت كرده است.
7- دولت پانزدهم در عرصه فرهنگ در همين يك سال عمر خود موفقيتهاي زيادي به دست آورده و تقريبا همه بخشهاي فرهنگي كشور را كه در دولت نهم و دهم سخت آسيب ديده بودند مجددا زنده كرده و به حركت سازنده درآورده است و از اشاعه انديشههاي مرتجعانه و بازدارنده خلاقيت كه به صورت عمدي ترويج مي شده جلوگيري كرده است.
8- دولت آقاي دكتر روحاني در عرصه اجتماعي نيز به موفقيتهاي چشمگيري دست يافته و سياست ايجاد تضاد طبقاتي را تبديل به مودت و همكاري ملي كرده و دشمنيها را كاهش داده و هر جا تخريبي صورت گرفته اقدام به ترميم آن كرده است.
9- يكي از مهم ترين موفقيتهاي دولت آقاي دكتر روحاني جلوگيري از غارت و دزدي و سوءاستفاده بوده است. در مدت اين يك سال حساب و كتابي به وجود آمده و افراد را به احتياط بيشتر واداشته كه يقين كند اگر خطايي كند فوراً تحت پيگرد قانوني قرار خواهد گرفت.
10- يكي ديگر از موفقيتهاي آقاي دكتر روحاني تلاش مشهود ايشان براي عمل به وعدههايي بوده كه در جريان انتخابات به مردم داده بوده است.
11- در مدت يك سال آقاي دكتر روحاني اعتبار جمهوري اسلامي ايران را در بين ملل جهان بالا برده و نشان داده كه ملت ايران با انتخابات شكوهمند اخير خود توان مواجهه با مشكلات عديده از جمله مشكلات زاييده از حصر اقتصادي و تحريم را دارد.
12- مشكلات زياد است. مردم واقع بين هستند و در هر حال مي دانند كه دشمنان از اين موفقيتها ناراحتند.
13- تبديل ادبيات بي پروا به ادبيات سپاسي و مسئولانه.
14- تشكيل دولت شايسته و پرتوان در عرصههاي سياسي، اقتصادي، صنعتي، فرهنگي و اجتماعي.
در بخشی از دفاع صادق زيباکلام از رويکرد سياست خارجي دولت در گفتوگو با ابتکار و با تیتر «روحاني به درستي همه تخم مرغها را در سبد هستهاي گذاشت» آمده است: زيباکلام معتقد است که بدون حل مسأله هستهاي هيچ پيشرفتي در شرايط کنوني کشور حادث نخواهد شد و اوضاع عمومي کما في السابق ادامه خواهد يافت. وي يکي از موثرترين شاخصها در تحليل عملکرد دولت را توجه به پيش زمينههايي ميداند که «دولت اصولگراي» احمدي نزاد براي اين دولت به يادگار گذاشته و سبب شده است تا برنامه وها و سياستهاي اين دولت دستخوش آثاري باشد که هشت سال پيش به علت مديريت نادرست بر کشور تحميل شده است. در واقع به نظر مي رسد از نظر زيباکلام، کليد روحاني همان حل مسأله هسته اي است، کليدي که با گشودن اين قفل ميتواند گره از کار فروبسته کشور در حوزههاي مختلف اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي نيز بگشايد.
توافق جامع هستهای؛ خیلی دور، خیلی نزدیک
آرمان در مطلبی با تیتر «عراقچي: توافق جامع هستهاي در دسترس است» نوشته: معاون وزير خارجه كشورمان گفت كه دستيابي ايران و گروه 1+5 به توافق جامع هستهاي ممكن است اما دو طرف هنوز در برخي موضوعات اختلافات زيادي دارند. روزنامه وال استريت ژورنال نوشت: سيدعباس عراقچي معاون وزير امور خارجه كشورمان در نشست شوراي اروپايي در روابط خارجي در رم گفت: مذاكرات هماكنون در مرحله بسيار حساسي قرار دارد. ما براي از بين بردن اختلافات نياز به كار سخت، خردورزي و خلاقيت داريم. وی با اشاره به وجود اختلافات ميات طرفهاي مذاكرهكننده تاكيد كرد: دسترسي به يك توافق ممكن است. به نوشته اين روزنامه، اگر ايران و شش قدرت جهاني نتوانند تا پايان ضربالاجل 20 ژوئيه به توافق هستهاي دست پيدا كنند، ممكن است توافق اوليه ژنو بين اين كشورها 6ماه ديگر تمديد شود.
ديپلماتها ابراز نگراني ميكنند تا ضربالاجل 20 ژوئيه فرصت زيادي باقي نمانده و احتمال تمديد اين توافق وجود دارد، اما از طرف ديگر نگرانيهايي وجود دارد كه افزايش مدت زمان اين توافق ميتواند مشكلات ديگري به وجود آورد و در نتيجه دستيابي به توافق را سختتر كند. معاون وزير خارجه در سخنان خود بيان كرد: همه ميخواهيم كه اين كار را تا پايان 20 ژوئيه به نتيجه برسانيم. عراقچي متذكر شد دست نيافتن به توافق جامع هستهاي براي هر دو طرف مذاكرهكننده فاجعهآميز خواهد بود. وي همچنين گفت: اگر مذاكرات به نتيجه مطلوب نرسد ايران به غنيسازي 20 درصدي اورانيوم بازميگردد. طبق توافق اوليه ژنو كه در نوامبر سال گذشته به دست آمد، ايران در ازاي كاهش برخي تحريمهاي اقتصادي غرب، غنيسازي اورانيوم خود در سطح 20درصد را به حالت تعليق در آورده است.
ايران در آستانه برگزاري دور جديد مذاكرات با 1+5 در وين براي پيش بردن اين مذاكرات طي هفته گذشته مذاكرات دوجانبهاي را با مقامات آمريكايي در روزهاي دوشنبه و سهشنبه در ژنو برگزار كرد. مقامات کشورمان همچنين روز پنجشنبه با مقامات روس مذاكرات دوجانبهاي را انجام دادند. علاوه بر اين هیأت مذاکرهکننده کشورمان قرار است طي هفته آينده با مقامات آلمان و فرانسه نيز گفتوگوهاي دوجانبهاي داشته باشد. عضو ارشد تيم مذاكرهكننده ايران در سخنان خود درباره ديدارهاي دوجانبه هفته گذشته با مقامات آمريكايي اظهارنظري نكرد، اما ابراز اميدواري كرد كه مذاكرات هفته آينده در وين پيشرفتهايي خواهد داشت.
عراقچی در اين باره گفت: ما انتظار داشتيم كه كار روي متن پيشنويس توافق جامع را در دور آخر مذاكرات آغاز كنيم اما چنين اتفاقي رخ نداد. ما اميدواريم كه هفته آينده كار روي تهيه پيشنويس اين توافق را آغاز كنيم اما هنوز ترديدهايي در اين باره وجود دارد. در ادامه گزارش والاستريت ژورنال آمده است: مقامات غربي همواره ايران را به تلاش براي دستيابي به سلاح هستهاي متهم كرده و ميگويند تهران تنها دو ماه تا دستيابي به سوخت هستهاي لازم براي توليد يك بمب اتم فاصله دارد اين در حالي است كه ايران هميشه اين اتهامات را رد كرده و تاكيد دارد فعاليتهاي هستهاياش ماهيتي كاملا صلح آميز دارد.
هفته گذشته لوران فابيوس وزير خارجه فرانسه گفت كه مذاكرات هستهاي درباره برخي مسائل تكنيكي پيشرفتهايي داشته است، اما اگر ايران خواستار توافق جامع است بايد تنها از چندصد سانتريفيوژ برخوردار باشد. عراقچي در سخنان خود در اين نشست تاكيد كرد: ما براي دستيابي به توافق بسيار نزديك و بسيار دور هستيم. علياكبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نیز شامگاه چهارشنبه در حاشيه مراسم تجليل از اساتيد برتر دانشگاهها در موسسه عالي خاتم وابسته به بانك پاسارگاد، اين مطلب را پاسخ به پرسش ايرنا درباره ميزان توليد راكتور آب سنگين اراك بيان كرد و گفت: در حال بازطراحي اين راكتور هستيم.
وي با يادآوري مفاد توافق ژنو يا همان برنامه اقدام مشترك گفت: بر اساس اين برنامه، غنيسازي طبق نيازهاي ايران تعريف شده است. وی درباره ساخت نيروگاه جديد اتمي در كشور نيز اظهار کرد: تا هفت سال آينده نيروگاه اتمي بوشهر نياز كشور را تامين ميكند. صالحي درباره مذاكره با روسها براي ساخت 8 نيروگاه اتمي نيز افزود: ساخت اين تعداد نيروگاه از برنامههاي بلندمدت سازمان انرژي اتمي است اما در كوتاهمدت اميدواريم طبق مصوبه دولت ساخت دو نيروگاه را عملياتي كنيم. همچنين اخبار ديگري حاكي است كه گنگره آمريكا مذاكره را براي رفع تحريمهاي آمريكا كافي ندانستند.
وزير خارجه ايران در مصاحبهاي با گرت پورتر، مورخ و روزنامهنگار مستقل آمريكايي، كه در پايگاه اينترنتي اينترپرس سرويس منتشر شد، اعلام كرد كه ايران يك پيشنهاد مشروح به گروه 1+5 ارائه كرده كه تضمين ميكند ذخاير اورانيوم با غناي پايين در «گريز هستهاي» (بركآوت) و توليد اورانيوم سطح تسليحاتي به كار نخواهد رفت. محمدجواد ظريف درباره پيشنهادي كه در مذاكرات وين ماه گذشته ارائه شده، اظهار کرد: پارامترهاي اين پيشنهاد طوري تنظيم خواهند شد كه ايران غنيسازي را ادامه دهد اما تضمينهاي لازم را براي اينكه غنيسازي از 5درصد بالاتر نخواهد رفت ارائه ميكند. به گفته وی اين برنامه پيشنهادي شامل تبديل فوري اورانيوم غناي پايين به يك پودر اكسيدي است كه سپس در توليد مجموعه ميلههاي سوختي براي رآكتور بوشهر به كار خواهند رفت. از آنجا كه ايران داراي توانمندي سوخت مجموعه ميلههاي سوختي براي بوشهر نيست، اين پيشنهاد بدين معني است كه پودر اكسيد شده به جاي ذخيره در ايران، براي مدت چند سال به روسيه ارسال شود.
مديركل سياسي وزارت خارجه آلمان و نماينده اين كشور در گروه 1+5 بعدازظهر دیروز در رأس هياتي براي شركت در يكصد و پنجاه و ششمين نشست برگدورف متعلق به مؤسسه مطالعاتي كوربر وارد تهران ميشود. هلگا بارت از دفتر صدراعظم آلمان، ماركوس پوتسل از مديران بخش خاورميانه وزارت خارجه آلمان، فون گوتزه معاون مديركل سياسي وزارت خارجه و...هانس ديتر لوكاس را در اين سفر همراهي ميكنند. اين نشست (برگدورف) قرار است روزهاي شنبه و يكشنبه 24 و 25خرداد ماه در تهران و با همكاري دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت خارجه كشورمان برگزار شود.
شرق نیز در تحلیل «2 سناریوی ایران روی میز مذاکره با «1+5» نوشته: رویکرد ایران میتواند نقش مهمی در آینده مذاکرات ایران و گروه 1+5 داشته باشد؛ از یک سو «ظریف» تعریفی مختصر از آنچه ایران برای توافق آماده کرده، ارایه میکند و تضمین برای عدم غنیسازی در سطح بالا در صورت پذیرش شروط ایران. از سوی دیگر «عراقچی» افقی دیگر برای گروه 1+5 به نمایش گذاشته است؛ «فاجعهآمیز» خواندن عدم توافق و «پیگیری غنیسازی در سطح بالا»، این به این معنی است که حالا نوبت طرف مقابل ایران است که انتخاب کند؛ «مصالحه» یا «مجادله».
از سوی دیگر «علیاکبر صالحی»، رییس سازمان انرژی اتمی به «ایرنا» گفت: «میزان تولید پلوتونیوم در رآکتور آبسنگین اراک که سالانه حدود 9 تا 10کیلوگرم بود به کمتر از یککیلوگرم کاهش مییابد.» هیأت ایران که به ریاست «عراقچی» و «تختروانچی» پس از سه روز مذاکره دوجانبه با هیأتهای آمریکایی و فرانسوی در ژنو، عازم رم شدند و در فرودگاه این شهر با «سرگئی ریابکوف» معاون وزیر خارجه روسیه و نماینده این کشور در گروه 1+5 مذاکره کردند. پس از پایان این مذاکرات، دو طرف از آن ابراز رضایت کردند. همچنین در ادامه رایزنیهای هستهای، روز گذشته هیأت آلمانی وارد تهران شد.
هیأت آلمانی روز جمعه با «علیاکبر ولایتی» مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل دیدار کرد. «مارتین شفر» سخنگوی وزارت خارجه آلمان هدف از این رایزنیها را دستیابی به یک راهحل معقول، پایدار و مورد وثوق طرفین در موضوع هستهای دانست. «جان کری» وزیر خارجه آمریکا دیروز با «کاترین اشتون» رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در لندن دیدار و در مورد دور بعدی مذاکرات هستهای ایران گفتوگو کرد. این دیدار درباره دور بعدی مذکرات ایران و گروه 1+5 درخصوص برنامه هستهای ایران است که قرار است 26 تا 30 خرداد در وین برگزار شود.
دستگیری سی عضو القاعده در ایران و ابراز امیدواری به آینده عراق
شهروند در هیاهوی اخبار مربوط به اوضاع عراق، سخنان معاون وزیر اطلاعات را مورد توجه قرار داده و نوشته: معاون وزیر اطلاعات گفت: «۳۰ نفر از عناصر مرتبط با القاعده طی یک ماه گذشته توسط کارکنان این وزارتخانه در سطح کشور دستگیر شدند.». حجتالاسلام خزاعی در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه مشهد افزود: «وزارت اطلاعات اقدامات بسیار خوب و موثری برای مقابله عوامل مخل امنیت در کشور انجام میدهد که بخش اعظم این عملیات و کارنامه کارکنان این وزارتخانه به دلیل حفظ آرامش مردم و ملاحظات حفاظتی بیان نمیشود.» وی اظهار کرد: «گروههای تروریستی و داعش با حمایت اسراییل و آمریکا دست به جنایت در کشورهای اسلامی و عراق میزنند و بلند شدن صدای اللهاکبر در هر جا مساوی با بریدن سر انسانها و انفجار و کشته شدن زنان و کودکان و مردم بیگناه توسط این گروههاست». حجتالاسلام خزاعی گفت: «گروههای تکفیری و داعش تنها با شیعه مشکل و دشمنی ندارند بلکه عداوت خود را با اهل سنت هم نشان دادند که از نمونههای بارز آن میتوان به جنایتهای اخیر در موصل عراق اشاره کرد».
اعتماد نیز در بخشی از مطلبی با تیتر «داعش پشت دروازه بغداد» نوشته: در حالي كه شبه نظاميان گروه موسوم به «دولت اسلامي عراق و شام» به پيشروي و تحكيم مواضع خود در شرق عراق ادامه مي دهند و از پيشروي به سوي پايتخت سخن مي گويند، فقدان واكنش قاطعانه ارتش عراق و انفعال بين المللي نگرانيهايي را در مورد تسلط داعش بر منطقه افزايش داده است. از سوي ديگر ضمن اينكه داعش با پيشروي در شهرهاي مختلف درباره تصرف سرزمينهاي بيشتر در منطقه بيانيه مي دهد. همزمان، نيروهاي پيشمرگه وابسته به دولت خودگردان اقليم كردستان عراق در واكنش به تصرف تكريت و احتمال پيشروي داعش در استان كركوك، مراكز نظامي اين استان را در اختيار گرفته اند. و اين موضوع سبب شده است در حالي كه عراق بيش از هميشه به وحدت نيازمند است، برخي بطور شيطنت آميز نيز نگرانيها درباره تجزيه عراق را دامن بزنند، چرا كه كردهاي عراق مدتهاست با اختلاف با دولت مركزي ادعاي خودمختاري بيشتر داشتند.
سعدالله زارعی در یادداشت روز کیهان با تیتر «قفل و کلید بحران امنیتی غرب عراق» نگاه امیدوارانهای به آینده تحولات عراق دارد. وی نوشته: فرضیههای مختلفی برای درگیریهای اخیر مناطق غرب عراق مطرح شده است. بعضی گفتهاند این درگیری ماهیت درون کشوری داشته و به نتایج انتخابات اخیر پارلمانی و چشمانداز تشکیل دولت عراق مربوط میشود به این معنا که بازنده روند سیاسی عراق که به نسبت انتخابات 4 سال قبل، اینک ضعیفتر هم شده است، از ظرفیت نظامی امنیتی برای بهبود وضع سیاسی حقوقی خود استفاده کرده و در یک بده بستان با گروه تروریستی داعش نمایی از جداسازی سه استان سنینشین را به تصویر کشیده است.
فرضیه دیگر میگوید، این درگیری ماهیت منطقهای داشته و به نوعی بازتابدهنده جنگ عربستان علیه بلوک مقاومت و در ادامه تحرکاتی است که دست کم از ده سال پیش با شکل دادن به جوخههای ترور در عراق دنبال شده و نیز در ادامه نقشآفرینی فعال امنیتی است که عربستان طی 3 سال گذشته علیه سوریه به نمایش گذاشته است.
یک فرضیه دیگر که آن هم بر منطقهای بودن درگیریهای غرب عراق تاکید دارد، بیانگر آن است که درگیریهای داخلی در عراق محصول اقدامات مشترک عربستان، ترکیه، اردن، قطر و رژیم صهیونیستی است که با هدف ترساندن عراق از یکی شدن با جبهه مقاومت و دور کردن آن از ایران صورت میگیرد.
یک فرضیه دیگر با تأکید بر بینالمللی بودن بحران سه استان غرب عراق میگوید، این در ادامه نزاعی است که از چندی قبل میان آمریکا و بلوک مقاومت از یک سو و آمریکا و روسیه از سوی دیگر جریان دارد و پیش از این در دو حوزه سوریه و اوکراین خود را به شکل عریانتر به نمایش گذاشته است.
یک فرضیه دیگر بیانگر آن است که بحران کنونی عراق، یک بحران ترکیبی است که در آن شاهد سطحی از توافق و همکاری داخلی، منطقهای و بینالمللی به چشم میخورد و لذا نباید فریب تغییر لحنها میان سران داعش، سران سعودی و... و سران آمریکا را خورد بلکه باید به نتیجه و راهبرد این سه دسته نگاه کرد که در «لزوم تغییر سیاست عراق» به هم میرسند.
نویسنده پس از این مقدمه به تحلیل شرایط عراق پرداخته و در پایان نوشته: عراق از نظر ساختاری دچار مشکل است. اولاً در عراق اکثریت حقوق خود را برای رسیدن به تفاهم نادیده گرفته به این امید که دو گروه اقلیت کرد و سنی همکاری بیشتری با دولت در بغداد داشته باشند. امروز این فرضیه باطل شده است به این معنا که رهبران دو گروه یاد شده در عمل نشان دادهاند که در مواجهه با خطراتی که اقتدار دولت مرکزی و مصالح عالیه عراق را تهدید میکند، سهم خود را ادا نمینمایند و در عمل به گونهای رفتار میکنند که کار دولت مرکزی در عراق سختتر هم میشود. عدم رأی این دو گروه به «اعلام حالت فوقالعاده» و کوتاهیهای مشترک این دو گروه که منجر به سیطره سه ساعته داعش بر شهر موصل گردید، تداعیکننده عدم حسن نیت بخشهایی از ساختار کنونی است. همین ساختار دستگاههای امنیتی و نظامی را در معرض نفوذ و خرابکاری دشمنان استقلال، تمامیت ارضی و اقتدار دولت مرکزی قرار داده است. تا جایی که یک روز پس از سقوط موصل، نوری مالکی در مقام فرمانده کل قوای عراق از خیانت در ارتش و دستگاه امنیتی خبر داد. با این وصف عراق با یک بحران مقطعی - اقدامات تروریستی داعش ـ و با یک بحران ساختاری مواجه است و از قضا بحران مقطعی آن زائیده بحران ساختاری آن است. بحران مقطعی عراق طبعاً طی هفتههای آینده به پایان میرسد کما اینکه خبرهای فراوان از شکلگیری یک جریان قوی مردمی ضدتروریستی در عراق خبر میدهد. اما بحران ساختاری اگر حل نشود امکان تکرار چنین بحرانی یا مشابه آن در فواصل زمانی کوتاه وجود دارد.
برای حل بحران ساختاری، در بغداد بعنوان پایتخت کل عراق باید دولت اکثریتی شکل گیرد و ارتش عراق نه فقط تحت فرماندهی نخست وزیر اکثریت بلکه تحت سیاستها و تدابیر اکثریت قرار بگیرد و از طیفبندیها و فرقهگراییها که آن را در زمان بحران کمخاصیت میکند، به دور باشد. دولت اکثریت باید دو طیف کُرد و سنی را مشارکت دهد اما این مشارکت نباید دولت و ارتش را به پارههای ناهمگون تبدیل نماید و مانع شکلگیری اقتدار مرکزی که رمز پیشرفت هر کشور است، شود.
جشن هواداران روحانی در شیرودی بدون حضور هاشمی رفسنجانی
در آستانه سالگرد پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، بیشتر روزنامهها تحت تأثیر دو موضوع سیاست خارجی و بینالمللی قرار گرفتهاند. ابعاد مختلف مذاکرات هستهای و تصرف شهر بزرگ موصل در عراق توسط گروه داعش، مطالب مهم همه روزنامههای امروز هستند. جمشید پژویان نیز دیدگاههای خود درباره چرایی تورم در سالهای پایانی دولت احمدینژاد را مطرح کرده است.
جشن 24 خرداد هواداران روحانی در شیرودی بدون حضور هاشمی رفسنجانی
اعتماد از تدارك براي سالگرد يك سالگي انتخابات رياست جمهوري خبر داده و نوشته است: 24 خرداد 93 باز هم يك فرصت براي هواداران روحاني شده است، درست مثل 24 خرداد سال قبل. آنها مي خواهند يك سالگي انتخابات رياست جمهوري يازدهم را به جشن بنشينند: جشنها براي آنها معنايي بيش از يك تجديد خاطره دارد: آن هم در شرايطي كه در 12 ماه گذشته در مقابل همايشها و تجمعات متعدد منتقدان روحاني چندان عرصهاي براي نشان دادن خود پيدا نكرده اند. خود روحاني هم مي خواهد روز 24 خرداد به صحنه بيايد، اين بار البته در يك كنفرانس خبري: جايي كه مي تواند محل طرح حرفهاي زيادي باشد كه شايد در دل روحاني مانده باشند.هاشمي رفسنجاني اما بر خلاف سال گذشته خودش مستقيم وارد ميدان نمي شود. روابط عمومي مجمع تشخيص مصلحت نظام حضور او در گردهمايي 24 خرداد را تكذيب كرده است. هاشمي رفسنجاني يك سال است كه به عنوان حامي اصلي دولت در ميدان سياست حضور فعال دارد، شايد از همين رو است كه بهتر ديده ميدان جشنهاي 24 خردادي را به ديگران واگذار كند. هواداران حسن روحاني از پيش از ظهر روز 22 خرداد به استقبال سالگرد مراسم پيروزي او در انتخابات رياست جمهوري مي روند. تالار وزارت كشور روز پنجشنبه ميزبان شركت كنندگان در همايش انتظار و اميد خواهد بود. همايشي كه به طور مشترك توسط جبهه اعتدالگرايان و جبهه اصلاح طلبان برگزار خواهد شد.
جمشيد ايراني، دبير كميته سياسي جبهه اصلاح طلبان گفته است كه تمامي ستادهاي حامي دكتر روحاني و فعالان سياسي به همراه احزاب شناسنامه دار در اين مراسم حضور خواهند داشت و علاوه بر آن از احزاب اصولگراي معتدل همچون «جبهه پيروان خط امام و رهبري» و «ايستادگي» نيز براي شركت در اين مراسم دعوت خواهد شد اما هواداران روحاني براي شركت در مراسم بزرگ تر بايد كمي بيش از 48 ساعت تا عصر روز شنبه منتظر بمانند تا درهاي استاديوم شيرودي به روي آنها باز شود، جايي كه يك سال پيش حسن روحاني مهم ترين ميتينگ انتخاباتي خود در پايتخت را در آنجا برگزار كرد. دبير ستاد مردمي حاميان دولت اعلام كرده است: «مراسم سالگرد 24 خرداد از سوي ستاد حاميان مردمي دولت شنبه پيش رو ساعت 16 بعد ازظهر در ورزشگاه شهيد شيرودي برگزار مي شود».
این در حالی است که ابتکار «تکذيب حضور هاشمي در گردهمايي 24 خرداد» را مورد توجه قرار داده و نوشته: روابط عمومي مجمع تشخيص مصلحت نظام اعلام کرد: آيتالله هاشمي رفسنجاني برنامهاي براي حضور در گردهمايي سالگرد 24 خرداد ندارد. رئيس روابط عمومي مجمع تشخيص مصلحت نظام روز سهشنبه در گفتوگويي، حضور آيتالله هاشمي رفسنجاني در مراسم سالگرد 24 خرداد را که از سوي ستاد حاميان مردمي دولت برگزار ميشود، تکذيب کرد. عليرضا ناطقي دبير ستاد مردمي حاميان دولت روز سهشنبه در نشستي خبري اعلام کرده بود: مراسم سالگرد 24 خرداد از سوي ستاد حاميان مردمي دولت شنبه هفته آينده ساعت 16 بعد ازظهر با حضور آيتالله هاشمي رفسنجاني در ورزشگاه شهيد شيرودي برگزار ميشود.
پژویان: تحریمها تورم را بالا برد، نه هدفمندی
شهروند نوشته: جمشید پژویان سالها منتقد سیاستهای دولتها بود اما زمانی که در دولت محمود احمدینژاد رئیس شورای رقابت شد، کسوت پدر تئوری هدفمندی یارانهها را بر تن پوشید. وقتی هم که از این قانون و نحوه اجرای آن انتقاد میشد در کنار رئیسجمهوری وقت مینشست و از آن دفاع میکرد. همین تغییر هم باعث شد کارشناسان اقتصادی و همکاران اقتصاددانش او را به تغییر موضع متهم کنند. به هر حال مجموعهای از عوامل ازجمله همین همراهی با سیاستهای دولتی باعث شد دوره مدیریت این استاد اقتصاد در شورای تازه تأسیس رقابت، پرخبر و انتقاد باشد و با حاشیههای فراوان هم به پایان برسد. پژویان بعد از استعفا از ریاست شورای رقابت دوباره به سنگر قدیمی خود یعنی نقد دولت برگشته، هرچند که اصرار دارد هرگز و حتی در دوره ریاستش این سنگر را ترک نکرده و فقط معتقد به انتقاد همراه با ارایه راه حل است. وی هنوز هم مدافع کامل قانون هدفمندی یارانهها و اجرای آن در دوره احمدینژاد است و میگوید تورم افسارگسیخته آن سالها ناشی از تحریمها بود نه هدفمندی
در بخشی از این گفتوگو، پژویان در پاسخ به این انتقاد که «قشر دانشگاهی توقع داشتند دکتر پژویان بهعنوان نماینده دانشگاه انتقاد کند و انحرافها را بگوید». گفته: اول اینکه کسانی که باید میدانستند در جریان بودند که من در اجرا هیچ نقشی نداشتم هرچند بعضیها اصرار داشتند خلاف این موضوع را نشان بدهند. دوم اینکه من هنوز هم اعتقاد دارم میتوان قانون هدفمندی را بدون نقص اجرا کرد. این درحالی است که عدهای از اساس اعتقادی به هدفمندی یارانهها نداشتند و از تورمی حرف میزدند که افزایش آن اصولا ربطی به هدفمندی نداشت. در سال اولی که هدفمندی یارانهها اجرا شد تورم فقط ۱۲درصد بود اما به محض اینکه تحریمها آغاز شد تورم به شدت بالا رفت. این هم الفبای اقتصاد است. برای درک بهتر تصور کنید که شما بهعنوان دولت ۱۰۰میلیارد کالای مصرفی و سرمایهای وارد کنید که تولیدات داخلی هم به آن وابسته است. اما ناگهان درآمد شما به یکسوم کاهش پیدا میکند و ارزش ریال هم یکسوم میشود. در چنین شرایطی بدیهی است که تولید داخلی که متاثر از این نهادهها بود کاهش پیدا میکند و واردات مصرفی هم کم میشود و این یعنی تورم مضاعف. این موضوع را هر فردی که فهم عمومی و کلی داشته باشد متوجه میشود. به هر حال اگر به منابع، نوشتهها و مصاحبههای من در یک سال گذشته مراجعه کنید خواهید دید من در مورد نحوه اختصاص یارانه به بخش تولید انتقاد کردهام. آیا غیر از من کسی به این شکل انتقاد کرده؟
وی در ادامه به بیان نظر خود در باره نقش تحریمها در تورم پرداخته و گفته: از ابتدا اشتباه بزرگ این بود که همه فکر میکردند پرداخت یارانه نقدی یعنی افزایش نقدینگی، در صورتی که اینطور نبود. مشکل از آنجا شروع شد که این یارانه از سوی دولت خوب مدیریت نشد. یعنی این امکان وجود داشت که بدون یک ریال افزایش نقدینگی هدفمندی یارانهها اجرا شود. چون قرار بود از جیب من و شما، یارانه نقدی به جیب روستایی برود. یعنی نقدینگی من و شما کم شود و در حساب آنها افزایش یابد. قرار بود با افزایش قیمت حاملهای انرژی کسانی که از بنزین و خودرو بیشتر استفاده میکنند، به کسانی که کمتر مصرف میکنند، یارانه بدهند. اما اشتباهی رخ داد که البته خود دولتیها آن را تکذیب میکنند؛ به این معنا که از نظر من در برآورد درآمدی که دولت میتواند به دست آورد اشتباهی رخ داد یعنی آنها فکر کردند اگر قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی افزایش بیابد میزان تقاضا تغییر نمیکند بنابراین با یک ضرب و جمع ساده میزان درآمد از محل هدفمندی یارانهها را محاسبه کردند. نتیجه اینکه درآمدهای به دست آمده کمتر از پیشبینیها بود.
از سوی دیگر یارانهای که تقسیم کردند هم بیشتر از رقم واقعی بود. این دو عامل در کنار یکدیگر باعث شد تراز بین درآمد و هزینه از بین برود و کشور با کسری بودجه مواجه شود. هرچند که در تمام سالهای گذشته کسری بودجه نیز وجود داشته است. از سوی دیگر متوسط نرخ تورم در تمام ۲۰سال گذشته ۲۰درصد است بنابراین این موارد پدیده تازهای نبود. هرچند میتوانست بهتر کنترل شود. در واقع یارانه نقدی باید کمتر از ۴۰هزار تومان و در حدود ۳۰هزار تومان باشد. این مبلغ علاوه براین که اثرات مثبت در پی داشت، کسری بودجه منتهی به تورم را نیز از بین میبرد. تمام این موارد در زمان کار کارشناسی بررسی شد ولی در اجرا به آن عمل نشد. بههرحال بهنظر من نهتنها ضرورتی نداشت که یک رقم ثابت برای یارانه نقدی در همه ماهها و سالها در نظر گرفته شود بلکه باید یک نقشه راه برای اجرای طرح هدفمندی یارانهها طراحی میشد. متاسفانه در ایران امری رایج است که بعضی از اهداف و سیاستها را اجرا میکنیم اما نقشه راهی برای آن طراحی نمیکنیم.
جناحگرایی حتی بر سر داعش!
روایت روزنامههای امروز ازاقدامات روزهای اخیر گروه تکفیری داعش در عراق، به وضوح، بازتاب دهنده جناحبندیهای سیاسی داخلی هم هست.
کیهان در تصویر صفحه نخست خود که نشاندهنده جنگندههای آمریکایی اف 16 است با این ادعا که جنگندههای عراق مواضع داعش را زیر آتش گرفتند، برای توصیف اوضاع از تیتر «تروریستهای اجارهای شکست در سوریه، انتقام از مردم عراق» استفاده کرده است. کیهان مدعی شده که نیروهای دولتی عراق ضمن درگیری شدید با تروریستهای نفوذی «داعش» به داخل شهر موصل، آنها را از مناطق مرکزی این شهر عقب راندند.
در بخشی دیگر از مطلب کیهان هم آمده است: به توصیه آمریکا و عربستان، تروریستها در عراق از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده میکنند و از این طریق، از تودههای بیگناه مسلمان انتقام میگیرند.
رسالت نیز از تیتر «موصل زير پاي تروريستهاي آمريكا و عربستان» استفاده کرده است.
جوان روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران نگاهی عملیاتیتر نسبت به سایر روزنامهها به مسائل عراق دارد و در بخشی از سرمقاله خود با تیتر «رشد سرطان تروريسم تا موصل» نوشته: نبايد اين موج را دستكم گرفت چراكه پاگرفتن اين غده سرطاني در قلب خاورميانه ميتواند به بزرگترين فاجعه در منطقه ختم شود. قبل از هر چيز بايد توجه داشت كه داعش در اصل گروهي پا گرفته در عراق بود كه به عنوان بازوي القاعده در اين كشور، براي سالها كارش در انجام عمليات تروريستي در عراق بود. داعش با شدت گرفتن بحران سوريه به اين كشور رفت تا با قرار گرفتن در كنار ديگر معارضان مسلح سوري مثل جبهه النصره عليه نظام سوريه وارد جنگ شود اما تلقي بسيار افراطي داعش باعث جدايي و تكروي اين گروه، آن را به درگيري با دو جبهه مقابل از معارضان و ارتش سوريه كشاند و نتيجه آن گير افتادن در شهر الرقه شد. اين وضعيت داعش را به عراق بازگرداند به خصوص اينكه بخش قابل توجهي از نيروهاي آن عراقي و به خصوص از ميان بعثيها و گارد رياست جمهوري زمان صدام حسين هستند.
وجود اين نيروها در داعش امكان قدرت گرفتن در عراق را به آن ميدهد و موج نخست از حملات در الانبار به همين دليل صورت گرفت. هر چند كه با تصرف بخشهايي از رمادي و فلوجه پيشرفت قابل توجهي در ابتداي كار به دست آمد اما وضعيت جغرافيايي الانبار و گستره بياباني آن نقطه ضعفي براي واحدهاي داعش بود كه توسط هليكوپترهاي ارتش شكار ميشدند. داعش به همين دليل استراتژي خود را تغيير داد تا خود را در بيابان زمينگير نكند علاوه بر اين، سريعتر به هدف خود برسد. بايد توجه داشت كه تكريت اصليترين هدف داعش است زيرا پيوند نيروهاي بعثي و بازماندگان رژيم سابق در اين گروه با قبايل تكريت اساسيترين نقطه قوت آن است.
داعش به همين جهت و به جاي زمينگير شدن در بيابان، مستقيم از الانبار به طرف استان صلاحالدين حركت كرد اما در سر راه خود با مشكل برخورد كرد و نتوانست شهر سامرا را تصرف كند. داعش با اين شكست مسير خود را اصلاح كرده و با گذشت از موصل راه خود را به سوي تكريت در پيش گرفتهاند كه تصرف الشرقيه هم به همين جهت است. بيترديد، رسيدن داعش به تكريت فاجعهاي است به مراتب بيشتر از تصرف موصل كه يك تهديد جدي هم براي دولت مركزي است و هم براي اقليم كردستان. تهديد آن براي دولت مركزي روشن است اما تهديد اقليم را با توجه به تلقي به شدت افراطي داعش از مذهب، نژادپرستي عربي آن و وجود عناصر رژيم صدام در اين گروه قابل دريافت است. داعش به دليل همين عناصر به جان كردهاي سوري افتاد كه در آن موقع واهمهاي از كشتار غيرنظاميان نداشت و حالا نوبت اقليم كردستان عراق و كردهاي آن رسيده است. به همين جهت، رهبران اقليم كردستان نبايد ترديدي در اعزام نيروهاي خود و سركوب داعش داشته باشند و اجازه ندهند داعش در حدود اقليم جاي پايي داشته باشد. مسأله ديگر در اصل تصرف موصل است كه با وجود تعداد نيروهاي داعش قابل تامل است.
جمهوری اسلامی در سرمقاله خود خواستار کمک به عراق شده و پس از مرور تحولات عراق نوشته: در اين ميان، دو سه واقعيت تلخ را نميتوان ناديده گرفت.
اول آنكه احزاب عراقي در سالهاي اخير بر سر تقسيم قدرت آنقدر به جان هم افتادند كه از يكطرف بنيه دولت و نيروهاي نظامي را تحليل بردند و از طرف ديگر دشمنان را براي تصاحب قدرت به طمع انداختند. به جاي اين تنازع بيحاصل، اگر احزاب و عناصر صاحب نفوذ، تمام امكانات و نيروي خود را يكجا جمع ميكردند و با اتحاد و همبستگي به مقابله با معاندان ميپرداختند، قطعاً امروز از چنان قدرتي برخوردار بودند كه معاندان هوس مقابله با آنها را به ذهن خود راه نميدادند.
دوم آنكه در عراق، ارادهاي جدي براي پاكسازي كشور از باقي مانده بعثيها وجود نداشت. بعضي دولتها حتي با بعثيها همراهي كردند و بعضي ديگر نيز مماشات با آنها را بر برخورد قاطع و جدي ترجيح دادند. بعثيها از اين فرصت حداكثر بهرهبرداري را به عمل آوردند و زمينه را براي معارضه جدي با دولت قانوني فراهم ساختند. امروز، نام و عنوان "داعش" پوششي است براي بعثيهائي كه با استفاده از فرصت 12 سال گذشته توانستند خود را بازسازي و سازماندهي كنند و به جنگ دولت قانوني بيايند. داعش، كه خود را مدعي حاكميت در عراق و شام ميداند، در ابتداي تأسيس فقط مدعي حكومت عراق بود، زيرا مؤسس آن بعثيها بودند. ناكاميهاي اوليه اين گروه در عراق موجب شد در سوريه فعال شود و بعد از آنكه ارتش سوريه توانست اين گروه تروريستي را ناكام نمايد، فشار اصلي خود را اكنون بر روي عراق متمركز كرده است. بدين ترتيب، اكنون مسئولين عراقي تاوان مسامحه در برابر بعثيها و عدم قاطعيت در پاكسازي كشور خود از اين عناصر سفاك را پس ميدهند.
سوم آنكه آمريكا و دولتهاي اروپایي عليرغم سروصداي زيادي كه در زمينه مبارزه با تروريسم دارند، نه تنها با تروريستهاي داعش برخورد نميكنند بلكه به آنها كمك تسليحاتي و بودجهاي هم مينمايند. در سوريه، اين حمايتها آشكارا صورت ميگيرد و در عراق هر چند چيزي اعلام نشده ولي در عمل همه چيز حكايت از دست داشتن آنها در جناياتي دارد كه تروريستهاي داعش مرتكب ميشوند. اينكه اين همه جنايت تروريستها در عراق با موضعگيري دولتهاي آمريكا و اروپا مواجه نميشود، به روشني نشان ميدهد دست اين دولتها دردست تروريستهاست و "داعش" ابزار دست آنهاست و آخرين نكته اينكه خطر تروريسم اكنون يك خطر جدي براي كل منطقه است؛ بنابراين، كشورهاي منطقه به ويژه همسايگان عراق نبايد در برابر تهاجم داعش به شهرها و استانهاي عراق بيتفاوت بمانند. مبارزه با تروريسم، يك وظيفه بينالمللي است كه تمام دولتها بايد به آن عمل كنند تا اين پديده شوم ريشهكن شود. اگر قدرتهاي غربي عليرغم ادعاهاي پرطمطراق مبارزه با تروريسم در اين زمينه اقدامي نميكنند و حتي به شكلهاي مختلف حمايت و رضايت خود را از عملكرد تروريستها نشان ميدهند، كشورهاي منطقه بايد در عمل وارد صحنه مبارزه با تروريسم شوند و دولت عراق را در اين مبارزه سرنوشت ساز تنها نگذارند.
محمد علی سبحانی سفیر سابق ایران در لبنان نیز در یادداشتی با تیتر «سقوط موصل و ریشههای آن» برای روزنامه آرمان نوشته: افراطگرایی و خشونتطلبی فرقهای دامنه خود را به کل منطقه کشانده و موجب جنگ فرقهای در سوریه و دیگر کشورها شده است. اتفاقاتی که در عراق در طول سالیان گذشته رخ داده سبب تغییرات گستردهای در این کشور شده است. انتخاباتی که صورت گرفت و اکثریت یک طیف توانستند به قدرت برسند و نظام سیاسی عراق را در دست بگیرند. رویدادهای بسیاری در لبنان و دیگر کشورهای منطقه رخ داده که میتوان تاریخچه آن را در کشوری مانند لبنان دید. با نگاهی به شرایط به وجود آمده در منطقه خاورمیانه مشاهده میشود که اتفاقات بزرگ در کشورهای ایران، عربستان، ترکیه و مصر در چند سال گذشته رخ داده و همچنین دخالتهای خارجی در منطقه سبب شده تا نوعی از تندروی جای خود را به میانهروی بدهد.
اما در حال حاضر تمامی کشورهای منطقه به گونهای با این افراطیگری درگیرند. بطوری که در عراق و سوریه با ورود گروههای تروریستی که توانستهاند میدان فعالیت داشته باشند، نمیتوان شرایط مناسبی را برای آینده پیشبینی کرد. اگر به گروهها و ملتهایی که در منطقه هستند توجه و مطالبات و تقاضاهای آنها بررسی شود متوجه میشویم که مطالبات سیاسی مردمی که در کشورهای منطقه هستند با عملکردهای این گروهها به شدت دارای زاویه است. یک طرف مردم و طرف دیگر گروههای تندرو قرار گرفتهاند و به نظر میرسد حرکتهای تندی که از سوی گروه داعش و گروههای مسلحی که عملیاتی هستند و ادعای اعتقاد به اسلام را نیز دارند صورت میگیرد بسیار با خواست مردم متفاوت است. این گروهها با گرایشات فرقهای که دارند و توانستهاند پا بگیرند و در عراق میدانداری کنند باعث به وجود آمدن اتفاقات ناخوشایندی در منطقه خواهند شد. نکته مهم این که هیچ کدام از دولتهای منطقهای راضی به این حجم از خشونت در اطراف خود نیستند و طبیعتا تحمل پذیرش چنین شرایطی برای آنها غیرممکن است.
مسلما نیروهای بینالمللی مقابل این حرکت خواهند ایستاد و دولت عراق و نیروهای منطقهای و بینالمللی این حرکت تروریستی را تحمل نخواهند کرد. تحرکات سیاسی و فرقهای بیماری کشنده منطقه محسوب میشود. بیماری سخت و پرجراحتی که باید هرچه سریعتر برای آن چارهای اندیشید اما با راهحلهای کوتاهمدت ریشه اختلافات فرقهای و مذهبی بر سر جای خود باقی خواهد ماند و راه حلی جز بازگشت به گفتوگو و تفاهم رهبران مذهبی در کشورهای بزرگ منطقه ازجمله ایران، عربستان، ترکیه و مصر وجود ندارد. باید همه کشورهای منطقه بسیج شوند که برای خشونتگرایی که مشکل تمامی کشورهای منطقه است راهحلی پیدا کنند زیرا اگر این موضوع ادامه پیدا کند تمامی کشورها و مردم منطقه ضرری جبرانناپذیر را تحمل خواهند کرد.
مذاكره مستقيم براي تأمين منافع ملي
روزنامه دولتی ایران در یادداشتی به قلم علی شکوهی به دفاع از مذاکرات مستقیم با آمریکا پرداخته و از جمله نوشته است: سالها قبل وقتي از ضرورت «مذاكره مستقيم» ميان ايران و امريكا سخن به میان میآمد موجي برانگيخته میشد زيرا در شرايطي اين مسأله مطرح شده بود كه هيچ گونه زمينه مساعد رواني و عيني براي تحقق اين نظر وجود نداشت و افكار عمومي سياسيون و مردم عادي، با هرگونه مذاكره ميان دو كشوري كه داراي منافع متفاوت و حتي متضاد هستند، مخالف بودند.
در آن زمان، مسأله این بود كه مذاكره ميان امريكا و ايران، مذاكره ميان گرگ و ميش است و ديپلماتهاي ما نبايد وارد بستري شوند كه نتايج آن از قبل به زيان ما رقم خواهد خورد. البته برخي از مخالفان، نفس مذاكره را موجب شكستن مرز سياسي، اعتقادي و ايدئولوژيك ميان ايران و امريكا معرفي ميكردند و به همين دليل، هرگونه مذاكره با واشنگتن را نفي ميكردند در
عین حال این دیدگاه نیز مطرح بود که مذاكره ميان اين دو كشور، يك «تابو » نيست و نبايد مرز اعتقادي اسلام و كفر تفسير شود اما مصلحت و منافع جمهوري اسلامي ايجاب نميكند كه در اين شرايط مذاكرهاي ميان دو كشور صورت بگيرد.
در ميان موافقان مذاکره هم اختلافاتي موجود بود در حدي كه برخي، مذاكره مستقيم را به هر قيمت پي ميگرفتند و شكستن تابوي قطع رابطه و مذاكره نکردن را رسالت خود ميدانستند اما طيفي از موافقان هم بودند كه از منظر تأمين منافع ملي، خواستار رابطه بودند و اکنون مذاكره ميان ايران و امريكا را با توجه به موقعيت قدرتمند ايران، ديگر شبيه رابطه گرگ و ميش نميدانند و به همين دليل، معتقدند كه بايد مذاكراتي صورت گيرد بدون آن كه اين امر را يك رسالت اعتقادي و ايدئولوژيك براي خود تلقي كنند.
بنابراین بتدريج نگاه واقعبينانهتري در ميان سياسيون شكل گرفته كه نتايج آن را در مذاكرات اخير ميان ايران و امريكا شاهديم.
جوان با بدبینی به مذاکرات و در بخشهایی از مطلبی با تیتر «مذاكرات به زيادهخواهي ايران بدون سانتريفيوژ گير كرد» نوشته است: در گرماگرم مذاكرات دوجانبه ايران و امريكا در ژنو، پاريس يك بار ديگر به فكر افتاده تا نقش سنتي «پليس بد» را در مذاكرات 1+5 با ايران ايفا كند.
در گرماگرم مذاكرات دوجانبه ايران و امريكا در ژنو، پاريس يك بار ديگر به فكر افتاده تا نقش سنتي «پليس بد» را در مذاكرات 1+5 با ايران ايفا كند. عباس عراقچي سرپرست تيم مذاكره كننده ايراني در ژنو، مذاكرات دوجانبه با طرف امريكايي را مثبت و سازنده ارزيابي كرده ولي در عين حال، با لحني نه چندان رضايتمندانه از نشست دوجانبه امروز (چهارشنبه ) با فرانسويها خبر داده است. لوران فابيوس وزير خارجه فرانسه ديروز گفت كه ايران براي رسيدن به توافق با 1+5 بايد توقعات خود را كاهش دهد و به چند صد سانتريفيوژ راضي شود.
به گزارش «جوان»، ظاهراً هر وقت كه ايران به يك توافق هستهاي نزديك ميشود، پاريس ساز مخالف مينوازد. اين دست كم سومين باري است كه با نزديك شدن ايران و 5+1به روزهاي پاياني مذاكرات در پايان تير ماه، فرانسه نقش «پليس بد» را به عهده گرفته و درخواستهايي غير قابل قبول مطرح ميكند. فرانسويها يك بار در جريان توافق نافرجام انتقال سوخت ايران در 2010، به طور غيررسمي نارضايتي خود را از توافق اعلام كرده بودند و سه سال بعد نيز (در نوامبر 2013) در آستانه توافق موقت ژنو بين ايران و 5+1، چنين نقشي را عهده دار شدند.
مخالف خوانيهاي فرانسه در جريان توافق ژنو تا جايي پيش رفت كه ظريف همان موقع در پيامي توئيتري خطاب به لوران فابيوس نوشت: « «آقاي وزير، آيا اين ايران بود كه پنجشنبه شب، نصف پيشنويس امريكا را زير و رو كرد و جمعه صبح، علنا عليه آن صحبت كرد؟» البته ظريف بعد از دستيابي به توافق، با شكل و شمايلي طعنه آميز فابيوس را در آغوش گرفت تا بگويد كه مخالف خوانيهاي او در پشت ميز مذاكره را فراموش كرده است. حالا پاريس يك بار ديگر در حال احياي نقش سنتي خود در مذاكرات با ايران است و در گرماگرم مذاكرات دوجانبه تهران- واشنگتن، گفته كه ايران براي توافق با 5+1 بايد تعداد سانتريفيوژهاي خود را به چند صد سانتريفيوژ كاهش بدهد.
اعتماد در مقابل در مطلبی با تیتر «اميد به وين در ژنو روييد» نوشته است: سه دور مذاكره سخت و نفسگير و محرمانه ميان مذاكره كنندگان ايران و امريكا در ژنو، كه بيش از يازده ساعت طول كشيده، ديدگاهها را به هم نزديك كرده است اما اختلافات همچنان پا برجاست: مذاكراتي كه به گفته دو طرف ايراني و امريكايي «سازنده بوده اما راه طولاني همچنان در پيش است».
همين اختلافات كوچك و بزرگ بود كه پس از پايان بي نتيجه وين4، مذاكره كنندگان ايراني و امريكايي را به عنوان دو طرف اصلي مذاكرات ايران و 1+5 به پاي ميز مذاكرات رودررو كشاند. نمايندگان ايران و امريكا تاكنون بارها در حاشيه مذاكرات وين و ژنو با يكديگر رايزني كرده بودند اما اين بار با دفعات گذشته فرق داشت. اين بار دو طرف براي نخستين بار رودررو و به طور رسمي پشت ميز مذاكره نشستند تا اختلافات شان را براي تدوين توافق نهايي كمرنگ كنند.
از اين روی، كاخ سفيد ديپلماتهاي كاركشته خود را براي اين مذاكرات راهي ژنو كرد و به آنها دستور داد كه دست خالي بازنگردند. حالا اما خبرها حاكي از آن است كه باراك اوباما به جك ساليوان و بيل برنز، معاون وزير امور خارجه امريكا كه وندي شرمن را در اين مذاكرات همراهي مي كنند دستور داده است كه حتي در صورت تدوين جدول زمان بندي طولاني براي ادامه مذاكرات نيز نبايد مذاكرات دوجانبه ميان مقامهاي تهران – واشنگتن لغو شود. پيش از اين هم برنز كه گفته مي شود در سال 2013 با مقامات كشورمان مذاكرات محرمانهاي داشته است پيامي را از جانب كاخ سفيد به مذاكره كنندگان كشورمان داده بود: پيامي مبني بر اينكه امريكا برنامه غني سازي ايران را با مقاديري از غني سازي داخلي مي پذيرد، اما تا زماني كه جامعه بين المللي بتواند اطمينان حاصل كند كه تهران نمي تواند قطعات سلاح هستهاي را مونتاژ كند.
از بین جلیلی و احمدینژاد یکی باید فورا استعفا میداد
تقاضای مجوز فعالیت برای جامعتین، وهن روحانیت است
اعلام نظر وزارت كشور درباره مجوز فعالیت جامعتین موضوعی است که امروز مورد توجه روزنامه اعتماد قرار گرفته است. این روزنامه نوشته: وزارت كشور هم نظرش درباره مجوز فعالیت جامعتین را اعلام كرد: اگر بخواهند فعالیت سیاسی كنند باید درخواست مجوز بدهند، اما فعلانیازی به این كارها نیست. معنایش این است كه جامعتین فعلامشكلی برای ادامه كار ندارند. حسینعلی امیری، قائم مقام وزیر كشور و عضو كمیسیون ماده 10 احزاب اعتقاد دارد كه دو تشكل جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم «كار حزبی انجام نمی دهند». این نظری است كه طی دو ماه گذشته بارها مورد تأكید اعضای این دو تشكل پرنفوذ اصولگرا قرار گرفته است.
آنها معتقدند بیش از آنكه مجموعه جامعتین یك مجموعه سیاسی باشد، یك مجموعه روحانی است كه كار «ارشادی» انجام میدهد. به نظر میرسد كه حسینعلی امیری با اظهارات روز گذشته خود تا حدود زیادی خیال جامعتین را از افتادن در حاشیههای دریافت مجوز راحت كرده است. همان طور كه همزمان تلاش كرده قانون را نیز در سخنان خویش مد نظر داشته باشد. او گفته است: «این دو تشكل اگر بخواهند كار حزبی انجام دهند باید درخواست خود را به وزارت كشور ارسال كنند اما در شرایط حاضر با توجه به اینكه این دو تشكل كار حزبی انجام نمی دهند هیچ درخواستی را نیز به وزارت كشور برای انجام فعالیتهای حزبی ارسال نكرده اند». حالا در كمیسیون ماده 10 احزاب احمد بخشایش اردستانی تنها مانده است، كسی كه معتقد است جامعتین برای ادامه فعالیت خود نیاز به مجوز دارد. سخنان مكرر وی بود كه طی دو ماه اخیر بحث مجوز فعالیت جامعتین را داغ كرد. آن هم در شرایطی كه تشكلهای مشابه جامعتین یا مجوز گرفته اند یا درخواست صدور مجوز داده اند. در جریان اصلاحات تشكلهایی چون مجمع مدرسین و محققین، مجمع روحانیون مبارز و جامعه وعاظ قرار دارند كه سالها پیش از وزارت كشور مجوز فعالیت گرفته اند.
در اردوگاه اصولگرایان نیز تشكل نوپایی چون جبهه پایداری حضور دارد كه فعلا درخواست صدور مجوز را برای وزارت كشور ارسال كرده است. هر چند جبهه پایداری را به دلیل حضور چهرههایی چون مهدی كوچك زادها محمد سلیمانی و كامران باقری لنكرانی نمی توان الزاما یك تشكل روحانی دانست. با این همه جامعتین قصدی برای دریافت مجوز ندارد. این را اعضای شاخص این تشكل بارها اعلام كرده اند. همان طور كه سید رضا اكرمی هم در واكنش به سخنان حسینعلی امیری به «اعتماد» میگوید: «ما به هیچ عنوان تن به دریافت مجوز فعالیت نمی دهیم و این را وهن روحانیت میدانیم». او با این استدلال كه «سیاست ما عین دیانت ماست» تأكید میكند كه جامعتین یك تشكل سیاسی نیست و اگر در جریان رقابتهای سیاسی وارد میشود فقط و فقط در حد دادن برخی رهنمودها به فعالین سیاسی است و در جمهوری اسلامی این موضوع چیز عجیبی نباید باشد.
وی با اشاره به مبارزات انقلابی در دوران پهلوی مرجع قرار گرفتن روحانیت برای سیاسیون را یك امر عادی میداند. روحانیتی كه اكنون در جریان اصولگرایان سنتی در قالب جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مجموعه جامعتین را پدید آورده است كه تقریبا سه دهه مركز تصمیم گیری و ائتلافهای این جریان سیاسی بود. هر چند این مركز در آستانه انتخابات مجلس نهم و با تشكیل جبهه پایداری و ائتلافهای دیگری در جریان اصولگرایی تضعیف شد اما همچنان به عنوان یكی از مراكز مشروعیت گروههای نزدیك و وابسته به اصولگرایان سنتی محسوب میشود.
از بین جلیلی و احمدینژاد یکی باید فورا استعفا میداد
دور جدید مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در ژنو بر سر موضوع هستهای مورد توجه بیشتر روزنامهها قرار گرفته است.
جوان احتمالا با ناراحتی از این مذاکرات در بخشی از مطلبی با تیتر «خلوت با غرب در غیاب شرق» نوشته است: بر خلاف دفعات قبل كه تیم ایرانی در آستانه مذاكرات 1+5 با طرفهای روس و چینی ملاقاتهای دو جانبه برگزار میكرد، این دفعه تیم ایرانی قصد دارد امروز با حضور هلگا اشمیت معاون اروپایی اشتون، با طرف امریكایی در ژنو مستقیم وارد مذاكره شود، در غیبت دیپلماتهای روسی و چینی.
عباس عراقچی در گفت و گوی تلویزیونی، دلیل مذاكرات مستقیم با طرف امریكایی را این طور بیان كرده است: « مذاكره با شش كشور سخت و پیچیده است و باید مواضع این كشورها با یكدیگر هماهنگ باشد، چون ایدههای مختلف وجود دارد. » به گفته معاون ظریف، مذاكرات دو جانبه قبل و بعد از گفت وگوها (با 1+5) امری رایج و همواره وجود داشته است كه این گفتوگوها یا در حاشیه جلسات یا پیش و پس از جلسات برگزار شده است. عراقچی میگوید: « البته ما با روسیه و چین به طور مرتب مشورت كرده ایم كه بر این اساس یا ما به مسكو و پكن رفته ایم یا آنها آمدهاند... مذاكره دو جانبه با امریكا فقط در حاشیه گفت و گوها با 1+5 بوده است اما از آنجا كه این بار مذاكرات به مراحل جدی رسیده است، میخواهیم مشورت جداگانه داشته باشیم. » عراقچی البته این را به عنوان دلیل دیگر اجتنابناپذیر بودن گفت و گو با طرف امریكایی بیان كرد: « بیشتر تحریمها توسط امریكا اعمال شده و سایر كشورهای عضو 1+5 در آن دخالتی نداشتهاند». این سخنان عراقچی، گزارش چندی قبل روزنامه والاستریت ژورنال را تأیید میكند كه نوشته بود امریكا با استفاده از تجربه توافق ژنو، به دنبال برقراری كانال مذاكرات دو جانبه با ایران است.
اعتماد هم با تیتر «عراقچی: در مورد پایان تحریمها گفت وگو میكنیم» نوشته: از امروز رایزنیهای جدی ایران و 1+5 برای كاهش اختلافات و نزدیك شدن دیدگاهها بهكدیگر پیش از مذاكرات وین 5 آغاز میشود. مذاكراتی با محوریت گفت وگوهای دو جانبه ایران و امریكا با یكدیگر كه برای نخستین بار از آغاز مذاكرات هستهای ایران و 1+5 انجام میشود. البته ایران و امریكا پیش از این بارها در حاشیه مذاكرات ژنو و وین و حتی در حاشیه اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل با یكدیگر گفت وگو كرده بودند اما این نخستین بار است كه در این سطح به گفت وگو با یكدیگر مینشینند.
همچنان كه روز گذشته عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه كشورمان اعلام كرد كه «تاكنون مذاكره دوجانبه با امریكا فقط در حاشیه گفت وگو با 1+5 انجام شده است اما این بار چون مذاكرات به مراحل جدی رسیده مشورت جداگانه خواهیم داشت».این دیدار از آن جهت اهمیت دارد كه امریكا طرف اصلی گفت وگوهای هستهای با ایران است و از این رو كاهش اختلافات موجود در گفت وگوهای پیش رو كه امروز در ژنو آغاز خواهد شد بر روند گفت وگوهای وین 5 كه روزهای آخر ماه جاری در پایتخت اتریش برگزار میشود نقش موثری خواهد داشت. از سوی دیگر آنچه گفت وگوهای امروز مذاكره كنندگان ایرانی و امریكایی حایز اهمیت ساخته حضور دیپلماتهای كهنه كار امریكایی در این گفت وگوهاست. نام این افراد با مذاكرات محرمانه با ایران گره خورده است و به همین دلیل برخی رسانههای غربی از آن به عنوان بازگشت اعضای تیم مذاكرات محرمانه امریكا با ایران یاد میكنند. هر چند هیچگاه مذاكرات محرمانه ایران و امریكا در ژنو، نیو یورك و به خصوص عمان تایید نشد اما نام جك سالیوان بیل برنز با این گفت وگوها عجین شده است.
بر اساس گزارشهای تایید نشده، ایران و امریكا از سال 2008 میلادی مذاكرات محرمانهای را با یكدیگر برای حل پرونده هستهای كشورمان بارها در عمان به عنوان كشور میانجی انجام داد ه اند و پس از آن نیز بارها در ژنو و نیویورك با یكدیگر گفت وگو كرده اند. این شایعات با روی كار آمدن دولت یازدهم و باز شدن قفل روابط ایران با اروپا و امریكا و پس از آن آغاز مذاكرات هستهای ایران و 1+5 هرروز داغ تر شد. گفت وگوهای ایران و امریكا و به خصوص گفت وگوی تلفنی رئیس جمهوری كشورمان با باراك اوباما رئیس جمهوری امریكا نیز به این شایعات دامن بیشتری زد. حالاچه شایعات مذاكرات محرمانه تهران و واشنگتن برای حل پرونده هستهای ایران با حضور اعضای تیم مذاكره كننده امریكایی كه از امروز با مذاكره كنندگان كشورمان در ژنو دیدار خواهند كرد صحت داشته باشد یا نه، گام تازهای در روند مذاكرات هستهای برداشته شده است: گامی كه از نظر تاكتیكی بسیار متفاوت با گفت وگوهای پیشین است.
با این تفاسیر به نظر میرسد كه مذاكرات به مرحله حساسی نزدیك شده است. یك عضو تیم مذاكره كننده هستهای كشورمان نیز با اشاره به حضور برنز در مذاكرات دو جانبه به همراه شرمن تأكید كرد كه حضور معاون وزیر خارجه امریكا كه رتبهای بالاتر از خانم شرمن در وزارت خارجه دارد حاكی از «جدیت» و «اراده» امریكا در مذاكرات هستهای است. وی گفت: حضور برنز در مذاكرات كه سابقه مذاكرات چندجانبه و دوجانبه با ایران داشته است نشان دهنده تلاش امریكا برای تقویت تیم مذاكره كننده ایران است.
از سوی دیگر نیكلاس برنز، معاون سابق وزیر خارجه امریكا كه اكنون استاد دانشگاههاروارد است این اقدام دولت اوباما را تصمیمی عاقلانه میداند. وی میگوید: مذاكرات مستقیم سال گذشته موفقیت آمیز بود و منجر به توافق موقت ژنو شد. وی میافزاید: مذاكرات واقعی، عمیق و مستقیم تنها راه اطلاع پیدا كردن از امكان دستیابی به توافق نهایی است. رابرت اینهورن، مشاور سابق كاخ سفید در امور خلع سلاح نیز درباره نشست معاونان وزرای خارجه ایران و امریكا گفت: حضور ویلیام برنز در ژنو تلاشی است برای دستیابی به توافق جامع هستهای تا پایان تیر كه پایان شش ماهه اول برنامه اقدام مشترك محسوب میشود.
وی نقش ویلیام برنز، قائم مقام وزارت خارجه امریكا را در رسیدن به توافق نوامبر (برنامه اقدام مشترك) اساسی خواند و افزود: به نظرم دو طرف فكر كرده اند استفاده دوباره از این كانال مفید خواهد بود. البته ایران هم این بار كارشناسان تازهای را با خود همراه كرده است. هر چند پژمان رحیمیان از كارشناسان سازمان انرژی اتمی و داود محمدنیا، مشاور حقوقی وزیر خارجه پیش ازاین نیز بارها تیم مذاكره كننده كشورمان را در وین و ژنو همراهی كرده اند اما این نخستین بار است كه در این سطح به گفت وگو با مذاكره كنندگان امریكایی مینشینند. پیش از این هم مذاكره كنندگان كشورمان از «جمشید ممتاز» از استادان برجسته دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و «امیرحسین زمانی نیا» از اعضای سابق تیم مذاكره كننده هستهای ایران در مذاكرات هستهای بهره برده بودند.
در كنار این اخبار، دیروز عباس عراقچی از احتمال سفر اعضای اروپایی 1+5 به ایران پیش از مذاكرات وین 5 خبر داد و همچنین گفت: در دیدار امروز مذاكره كنندگان ایران و امریكا در ژنو، هلگا اشمید، معاون اشتون نیز حضور خواهد داشت و و هیچ موضوعی غیر از مباحث هستهای با 1+5 مطرح نمی شود. وی تأكید كرد: مذاكره با 6 كشور سخت و پیچیده است و باید مواضع این كشورها با یكدیگر هماهنگ باشد چون ایدههای مختلفی وجود دارد. به عقیده عراقچی مذاكرات دوجانبه در قبل و بعد از گفت وگوها رایج بوده و همواره وجود داشتها در حاشیه جلسات یا قبل و بعد از آن برگزار شده است. عراقچی همچنین در توضیح چرایی انجام مذاكره دو جانبه با امریكا گفت كه بیشتر تحریمها توسط امریكا اعمال شده و سایر كشورهای عضو 1+5 در آن دخالتی نداشته اند. از این رو از جمله موضوعاتی كه درباره آن صحبت میشود بحث تحریمها است كه باید برداشته شود.
عضو ارشد تیم مذاكره كننده هستهای ایران كه با شبكه خبر سیما سخن میگفت، همچنین درباره سطح هیأت امریكایی با توجه به حضور چهرههای جدید در تیم مذاكره كننده امریكا گفت: در این باره تفسیری نمی كنم، آقای برنز سابقه چنین مذاكراتی را دارد و به هر دلیلی در این مقطع تصمیم گیری شده كه ایشان در مذاكرات حضور یابد. او در ژنو نقش موثری داشت و امیدواریم حضورش مثبت باشد. از ایران نیز بنده و آقای روانچی، معاون اروپا و امریكا مسوولیت هیات را به عهده داریم. عراقچی همچنین با بیان اینكه هیات ایرانی قرار است چهارشنبه و پنجشنبه برای شركت در اجلاس خلع سلاح به رم سفر كند، گفت: در ایتالیا با سرگئی ریابكوف همتای روسی خود نیز برای انجام مذاكرات دوجانبه تصمیم گیری كرده ایم و احتمال دارد كه با همتایان خود از چند كشور اروپایی عضو 1+5 نیز مذاكرات دو جانبهای داشته باشیم یا اینكه ممكن است همتایان من تا قبل از مذاكرات ایران و 1+5 در 26 خردادماه به تهران سفر كنند و این مذاكرات انجام شود تا بتوانیم با آمادگی بیشتری در مذاكرات 26 خرداد شر كت كنیم.
آرمان نیز در گفت و گویی با ناصر نوبری به مرور مذاکرات هستهای و از جمله در دوره لاریجانی و جلیلی پرداخته است. این دیپلمات سابق با مرور شرایط شروع کار لاریجانی به عنوان مذاکرهکننده ارشد ایران گفته: کار دیگر سخت شده بود، آقای لاریجانی باید قطار درحال حرکتی را هدایت میکرد که اساساً ریلگذاری و مسیرش غلط طراحی شده بود، این روزها طوری تبلیغ شده که گویی رفتن پرونده ایران به شورای امنیت و آغاز صدور قطعنامههای شورای امنیت محصول دوره آقایان لاریجانی و احمدینژاد است درحالی که این تحریف تاریخ است. وقتی در آخر دوره آقای خاتمی، استراتژی اعتمادسازی شکست خورد، طرف غربی به تعهداتش عمل نکرد.
آقای خاتمی، غرب را به عدم وفای به عهد و بداخلاقی متهم کرد درحالی که امروزه انتظار بر رعایت اخلاق و اصولاً تکیه بر اخلاقیات در مناسبات بینالمللی حاکی از ناآشنایی و ناشیگری صرف است. کشور تصمیم گرفت حال که استراتژی اعتمادسازی در دوره آقای خاتمی شکست خورده در همین دوره و توسط دولت خاتمی پلمبها دوباره باز شود و تمامی تعلیقها پایان یابد و مجدداً غنیسازی آغاز شود و این اقدام توسط دولت آقای خاتمی و در دوره همین تیم فعلی و دو هفته قبل از روی کارآمدن آقای احمدینژاد صورت گرفت که در ابتدای دوره آقای احمدینژاد و لاریجانی به تلافی اقدام دولت خاتمی در شکستن پلمبها پرونده به شورای امنیت رفت و صدور قطعنامهها آغاز شد. آقای لاریجانی در شرایط بسیار سختی کار را با جدیت پیش بردند اما رقابتهای داخلی مبنی بر اینکه پایان پیروزمندانه پرونده هستهای بهنام چه کسی تمام شود، موجب برکناری وی شد و کار عقیم ماند.
وی در ادامه درباره ضعفهای ایران در مذاکرات دوره جلیلی گفته است: در این دوره مشکل این بود که بهجای توجه به جریان اصلی حاکم در روابط بینالملل که «توازن قوا» و «معادلات قدرت» است، صرفاً به مذاکره بر اساس «منطق» پرداخته شد و تمام مدت تلاش بر این بود که برتری «منطق» ایران ثابت شود. در سالهای آخر هم، دولت، تیم مذاکرهکننده را تنها گذاشت و علناً رئیسجمهور کنار کشید و پشت تیم مذاکرهکننده خالی شد و این شکاف فرصتی طلائی به آمریکائیها داد که تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی و بهقول خودشان کمرشکن را اعمال کنند و بهجای اینکه ما شکاف در معادلات قدرت ایجاد کنیم، آنها در پرتو شعارهای دولت قدرتهای بزرگ را علیه ما متحد کردند و بین ما شکاف ایجاد کردند.
دیپلماسی هستهای صرفاً به انجام مذاکره در اتاق مذاکره محدود نمیشود. در یک عملیات دیپلماسی حرفهای چند وجهی و پیچیده، خود مذاکرات تا 20 درصد نقش را ایفا میکند. بیش از 80 درصد کار در هدایت و مدیریت کار با انواع روشها و انواع متنوع قدرتها و انگیزهها در سطح جهانی توام با نوع سیاستهای داخلی اقتصادی و تبلیغاتی و....عمل میکند. همه باهم باید مانند یک ارکستر هماهنگ عمل کنند تا نتیجه حاصل شود. مذاکرات در واقع شوت آخر فوروارد در یک بازی فوتبال با یازدهار است که فقط وقتی پیروزی حاصل میشود که گلر، بکها و هافبکها همه وظایف خود را در طول بازی 90 دقیقهای خوب ایفا کنند و سرمربی با دقت با نوع ارنج و هدایت کل تیم بتواند سیستم دفاعی طرف مقابل را بههم بریزد و راه نفوذ برای یک شوت سرنوشتساز را فراهم کند. البته زیرکی و قدرت تکنیکی آن فوروارد هم در اینکه از فرصت فراهمشده، بهترین نتیجه را حاصل کند، اهمیت پیدا میکند و نباید کسانی را در خط فوروارد قرار دهید که بهراحتی فرصتهای طلائی فراهم شده را برباد داده و از دست میدهند. وقتی رئیسجمهور کنار میکشد و میگوید من با مسأله هستهای کاری ندارم، مانند این است که سرمربی بگوید من دیگر کاری با بازی فورواردها ندارم و تیم را در بازیسازی و فرصتسازی برای فورواردها هدایت و رهبری نمیکنم. همان موقع که آقای احمدینژاد چنین موضعی اتخاذ کردند، باید فوراً آقای جلیلی استعفا یا آقای احمدینژاد از ریاستجمهوری کنار میرفتند. در هر حال منافع ملی اصل است و نه منافع شخصی و باندی. کشوری که درحال مناقشهای بزرگ با تمام قلدرهای جهان است که نمیتواند با تشتت به نتیجه برسد، وحدت و یکپارچگی و انسجام ضرورت قطعی است.
فیضیها انگلیس؛ مسأله این است!
هجیر تشکری در سرمقاله روزنامه ابتکار با نقل این جمله از شهید مرتضی مطهری که «روحانیت عوام زده ما... آنگاه که مسأله اجتماعی میخواهد بیان کند....طوری نسبت به این مسائل اظهارنظر میکند که با کمال تأسف علامت تأخر و منسوخیت اسلام به شمار میرود و وسیله به دست دشمنان اسلام میدهد». نوشته: در تاریخِ متأخر ایران «شریعتی» از معدود کسانی است که با صراحت از «اسلام منهای آخوند» سخن رانده است. از همین رو او را از «منهاییون» میدانند. در مقابل، «مطهری» تز یاد شده را با صداقت، استعماری میدانست. واقعیتِ امروز جامعه امّا چیز دیگری است. نه اسلامِ منهای روحانیت امکانِ تحقق یافت، نه لزوماً تز شریعتی را میتوان استعماری خواند. امروزه نیز آنگونه که شریعتی پیش بینی میکرد اسلامِ قم و مشهد تغییر کرده و آن اسلامِ پیشین نیست. اگر چه شاید در این فقره مشکله تاریخی به بیان مطهری «نحوه ارتزاق روحانیون» باشد، امّا در میان این صنفِ تأثیرگذار و غیر قابل انکار، آبشخورهای فکری متفاوت، نتایج و پیامدهای مختلف میآفرینند. «اختلاف...از نظرگاه» بر میخیزد و موضوع به خوانشها و قرائتهای گوناگون از دین قابل ارجاع است. دست کم در صدساله اخیر جدال دو گروه از روحانیت دیدنی بود، سنگوارگی و ذهنیتِ متصلبِ تاریخی وجه بارز و غالبِ طیفی از روحانیون بوده است و در مقابل، گشاده رویی، آزادگی و استقبال از دست آوردهای جهان جدید، شاخصِ شناخت طیفی دیگر. نزاعِ مشروطه خواهی و مشروعه خواهی یکی از نمونههای عمده این دوآلیته است. در انقلابِ مشروطه گلوله مشروعه خواهان سینه «شیخ مهدی نوری» را شکافت تا پسر، شهیدِ مشروطه خواه نامیده شود؛ و طنابِ دارِ مشروطه خواهان بر گردنِ پدرش «شیخ فضل الله نوری» رفت تا پدر، «شیخ شهید» مشروعه خواه لقب گیرد. به راستی چه کسی راه را درست میرفت؟ پدر یا پسر؟!
نزاعِ تفاسیرِ آقایان روحانی ـ مصباح به رغمِ دخالتِ سایر مسائل، پدیده ای است طبیعی و بدیهی. کما اینکه دعوا بر سر بهشت و جهنم نیز از دو نوع مواجهه (ی هر دو هم دلسوزانه) با سعادت و شقاوتِ مردم حکایت میکند. دیدگاهی که مردم را پیش و بیش از خودِ آنان دوست دارد، و دیدگاهی که امرِ مردم را به خودِ مردم وا مینهد. واقعیت آن است که آنچه مسأله زا و غیر عادی است مارپیچ بازی و چرخشهای غریبِ برخی از طرفینِ این تفاسیر در مقاطعِ مختلف است، نه پلورالیسمِ طبیعی و حتّا مواضعِ غیرطبیعی برخی از طرفین.
6 مراجعه به بیبیسی و 23 نقل قول از غرب در مستند هستهای تلویزیون
دیدارهای دوجانبه مقامات ایران و آمریکا برای سرعت بخشیدن به مذاکرات هستهای همزمان با قرار گرفتن صدا و سیما در صف مستندسازان هستهای، تحلیل سفر یک هیأت آمریکایی به ایران و تأکید کوهکن به عنوان نماینده راست سنتی بر محال بودن اجماع با احمدینژاد، مهمترین مطالب روزنامههای یکشنبه است.
6 مراجعه به بیبیسی و 23 نقل قول از غرب در مستند هستهای تلویزیون
جوان با یادآوری اینکه فقط 43 روز برای حل اختلافات باقی است، از «ماراتن مذاكراتی ایران و 1+5 برای توافق تا پایان تیر» خبر داده و نوشته: امروز 18 خرداد ماه 1393، تا مهلت تعیین شده در توافق ژنو برای توافق بین ایران و 1+5 فقط 43 روز مانده است. از امروز تا آخر خرداد ماه 1393 كه دور دیگری از مذاكرات ایران و 1+5 تمام میشود، تیم هستهای دولت یازدهم تقریبا هر روز برای تسهیل توافق هستهای جامع با اعضای 1+5 مذاكره دارد.
امروز 18 خرداد ماه 1393، تا مهلت تعیین شده در توافق ژنو برای توافق بین ایران و 1+5 فقط 43 روز باقی مانده است. از امروز تا آخر خرداد ماه 1393 كه دور دیگری از مذاكرات ایران و 1+5 تمام میشود، تیم هستهای دولت یازدهم تقریبا هر روز برای تسهیل توافق هستهای جامع، با اعضای 1+5 مذاكره دارد.
به گزارش «جوان»، حمید بعیدی نژاد از چهارشنبه قبل به وین رفته تا در سطح كارشناسی با 1+5 مذاكره كند. او كه از وین برگردد، تا 26 خرداد ماه، یك سری مذاكرات دوجانبه با برخی از كشورهای 1+5 برگزار خواهد كرد و بعد از این دور مذاكرات هم، دور جدیدی از مذاكرات در سطح مقامهای ارشد طی روزهای 26 تا 30 خرداد ماه برگزار خواهد شد تا راه برای توافق هستهای جامع بین ایران و 1+5 هموار شود، ولی تقریبا هیچ كدام از اعضای تیم هستهای با صراحت قبل از «وین ـ 4» از احتمال توافق صحبت نمیكنند.
برخی منابع میگویند با وجود ماراتن مذاكراتی بین ایران و 1+5، طرفین احتمالا در پایان تیر ماه 1393 مجبور خواهند بود توافق ژنو را شش ماه دیگر تمدید كنند. حمید بعیدینژاد، گفته كه در این دور مذاكرات، طیفی از مسائل مربوط به هستهای را در ابعاد كارشناسی و فنی مورد بررسی قرار داده است. نه تیم كارشناسی ایرانی جزئیاتی از محتوای مطرح شده بیان كردهاند و نه طرف غربی در این مورد اظهاری نظر كرده است ولی برخی منابع میگویند كه طرفین بر سر ظرفیت غنیسازی كه ایران در دوره توافق جامع میتواند داشته باشد، اختلافات جدی دارند. تحت چنین شرایطی، اعضای تیم هستهای ایران، سعی میكنند با احتیاط بیشتری درباره پیشبینی آینده مذاكرات صحبت كنند.
محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه كه تا چند هفته قبل، با خوشبینی بیشتری در مورد نتیجه مذاكرات سخن میگفت، در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران گفته كه علیالقاعده مذاكره برای به نتیجه رسیدن نیاز به آمادگی طرفین دارد و اگر طرف مقابل آماده باشد میتوانیم به نتیجه برسیم. به گفته ظریف، ایران برای گفتوگوهای جدی آماده است، چراكه مذاكرات دشوار است. سید عباس عراقچی نفر دوم تیم مذاكره كننده هم دیروز در گفتوگو با فارس گفت كه تیم ایرانی قبل از شروع مذاكرات روز 26 خرداد ماه 1393، ظرف این هفته و هفته آینده با برخی از اعضای 1+5 در سطح معاونان گفتوگو خواهد كرد.
عراقچی نام كشورهایی را كه ایران با آنها مذاكره میكند، ذكر نكرد ولی برخی منابع از جمله وال استریت ژورنال پیشتر خبر داده بودند كه طرف امریكایی برای سرعت دادن به مذاكرات، به دنبال مذاكرات دوجانبه با ایران است. شرایط موجود باعث شده كه پیشبینیها درباره به نتیجه رسیدن یا به نتیجه نرسیدن مذاكرات تا آخر تیرماه افزایش پیدا كند. در حالی كه برخی احتمال توافق طرفین را طی یك ماه و نیم آینده بعید نمیدانند، رویترز در گزارشی نوشت كه منابع غربی میگویند هم ایران و هم امریكا مایل هستند توافق ژنو پس از تاریخ 30 تیر 1393 (20 ژوئیه 2014) تمدید شود.
به نوشته رویترز، علت اصلی این تمایل این است كه از یك سو مذاكرات فعلی آن قدر سریع پیش نمیرود كه تا قبل از 30 تیر توافق نهایی میان ایران و 1+5 حاصل شود و از سوی دیگر هیچ كدام از دو طرف نمیخواهند فرصت دستیابی به یك توافق نهایی را از دست بدهند.
همچنین بر اساس گزارش فارس به نقل از ال مانیتور، نمایندگان مجلس سنای امریكا روز پنجشنبه جلسهای را با موضوع «اثرات منطقهای توافق هستهای با ایران» برگزار خواهند كرد. كمیته روابط خارجی سنای امریكا قرار است روز پنجشنبه (12 ژوئن) جلسه استماعی را با موضوع «اثرات منطقهای توافق احتمالی با ایران» برگزار كند. «دنیس راس» مشاور ارشد سابق «باراك اوباما» رئیسجمهور امریكا و همچنین «فردریك كاگان» از موسسه «امریكن اینترپرایز» حضور از جمله كارشناسان حاضر در این نشست خواهند بود.
در همین حال، اعتماد به پیوستن «رسانه ملی در صف مستندسازان هستهای» پرداخته و نوشته: رسانه ملی هم برای مذاكرات هستهای مستند ساخت: «از ژنو تا وین». مستندی بر اساس اظهارات و موضع گیریهای مقامات و كارشناسان غربی، بی آنكه خبری از اظهارات متقابل مقامات دولتی ایران در آن دیده شود. پیش از این رئیس سازمان صدا و سیما در دو مرحله برای برگزاری مناظرههای هستهای به سینه منتقدان دولت دست رد زده بود.
عزت الله ضرغامی دلیل این كار خود را حمایت از موضع تیم مذاكره كننده كشورمان عنوان كرده بود؛ موضعی كه به نظر میرسد چندان جایی در محتوای مستند «از ژنو تا وین» نداشت. تأكید مستند سی دقیقهای صدا و سیما كه پس از اخبار ساعت 21 جمعه شب، از شبكه اول پخش شد تأكید بر اقدامات متقابل ایران و 1+5 بعد از توافقنامه هستهای بود. «از ژنو تا وین» در حقیقت روایتی بود از آنچه كه در فاصله هفت ماهه بین مذاكرات ژنو تا وین گذشت. روایتی از عقب نشینی دولت ایران و ادامه تحریمهای امریكا. مستند سی دقیقهای «از ژنو تا وین» با طرح مفاد توافقنامه ژنو در همان دقایق ابتدایی آغاز میشود. این مستند در طرح این مسأله سراغ گزارش شبكه فارسی BBC میرود. اتفاقی كه شش بار دیگر نیز در این مستند رخ میدهد. بعد از این سازندگان مستند یاد شده این سؤال را مطرح میكنند كه «آیا توافق ژنو میتواند زمینه را برای توافق بعدی در مذاكرات وین آماده كند»؟ سؤالی كه به نظر میرسد سازندگان «از ژنو تا وین» میكوشند تا جوابی منفی برای آن پیدا كنند. چه آنكه در دقایق بعدیِ فیلم و با پیش كشیده شدن موضوعاتی چون بحث بازگرداندن داراییهای بلوكه شده ایران از سوی كشورهای غربی، هیچگاه توضیحات مقامات مسئول ایرانی در این باره به مخاطب ارائه نمی شود و مستندسازان تنها به گزارشهای شبكه فارسی BBC اكتفا میكنند.
این اتفاق، یعنی استناد به سخنان مقامات و رسانههای غربی كه بارها توسط جریانات منتقد دولت در ایران، غیر قابل اعتماد خوانده شده اند، در تمام طول سی دقیقهای فیلم تكرار میشود. سازندگان این فیلم تنها سه بار سراغ اظهارنظرهای مستقیم مقامات دولتی ایران میروند: یك بار سخنان كوتاه رضا نجفی، سفیر ایران در سازمان بینالمللی انرژی اتمی پخش میشود كه به تعهدات ایران در قبال توافق ژنو اشاره دارد. بار دوم و بعد از نشان دادن صحنههایی از حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سایت نطنز سخنان علی اكبر صالحی در رابطه با پلمب چشمههای راكتور این سایت نمایش داده میشود و در آخرین مورد هم جهانگیریان، رئیس سازمان هواپیمایی كشور از ندادن سوخت به هواپیماهای ایرانی گلایه دارد. با این حال در طول همین 30 دقیقه 23 بار سخنان مقامات غربی نمایش داده میشود كه 17 مورد آن مربوط به مقامات امریكایی و به طور مشخص سه مورد آن مربوط به رئیس جمهوری این كشور میشود.
همزمان سه بار هم از سخنان جان كری در این فیلم استفاده میشود. اما در مقابل مستندسازان هیچ لزومی بر استفاده از اظهارات و توضیحات رئیس جمهوری یا وزیر امور خارجه كشورمان درباره توافق ژنو ندیده اند. نكته دیگر اینكه در مستند «از ژنو تا وین» 10 بار به گزارشها و تحلیلهای دو شبكه ماهوارهای فارسی زبان استناد میكرد. نقطه برجسته و مورد توجه این مستند هم خلف وعده طرفهای غربی در پرداخت قسط چهار میلیارد دلاری ایران از داراییهای بلوكه شده كشورمان و توقف موقتی فعالیت نیروگاه نطنز توسط كارشناسان هستهای بود. مواردی كه به زعم مستندسازان توافق نهایی بین ایران و 1+5 را درهالهای از ابهام قرار داده است. مستند «از ژنو تا وین» نهایتا با پرسشی در همین زمینه به پایان میرسد كه مستندسازان تلاش كرده اند پاسخ آن را تلویحا در 30 دقیقه گذشته این فیلم به مخاطب بدهند.
اجماع اصولگرایان با احمدینژاد محال است
آرمان امروز و در شرایطی که آیتالله مهدوی کنی از بزرگان اصولگرایان در بستر بیماری است، به گفتوگو با کوهکن نایب رئیس جبهه پیروان خط امام(ره) پرداخته و نوشته: روند حرکتی جریان اصولگرایی را میتوان به دو دوره قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری تقسیم بندی کرد. قبل از انتخابات ریاست جمهوری اردوگاه اصولگرایی به صورت تمام قد در صحنه سیاسی کشور حضوری فعال و پررنگ داشت و امید زیادی نیز برای موفقیت خود در انتخابات ریاست جمهوری قائل بود. این در حالی است که با پیروزی دکتر حسن روحانی که برای موفقیت در انتخابات، حمایت همه جانبه اصلاح طلبان را با خود به همراه داشت، اصولگرایان به حاشیه رانده شدند و سیاست حرکت با چراغ خاموش را در پیش گرفتند.
آرمان برای تحلیل گفتمان اصولگرایی در ایران با محسن کوهکن، دبیرکل جامعه اسلامی نمایندگان ادوار مجلس و نایب رئیس جبهه پیروان خط امام(ره)گفتوگو کرده است.
کوهکن در تحلیل وضعیت اصولگرایان در دولت آقای روحانی معتقد است «قسمتی از رأیی که به سبد آقای روحانی ریخته شد توسط اصولگرایان بوده و یکی از حامیان جدی آقای روحانی بخشی از اردوگاه اصولگرایی است». وی همچنین درباره جلسه سه آیتالله تصریح میکند «از سال گذشته تا کنون سه جلسه بین آیتالله محمدرضا مهدوی کنی، آیتالله محمد یزدی و آیتالله احمد جنتی برای وحدت نیروهای انقلاب برگزار شده است. در این جلسات تاکنون در مورد اصل ورود به موضوع وحدت نیروهای انقلاب، میزان پذیرش این موضوع در میان طیفهای مختلف و نحوه تعامل با هر کدام، مباحثی مطرح شده است».
بخشهای مهم این گفتوگو به قرار زیر است:
ـ واقع بینی ما هم حکم میکند که به این نکته اذعان داشته باشیم که میزان اتحاد و ائتلاف در جریان اصولگرایی در هیچ برهه از زمان به صورت صد درصد وکامل نبوده و به نظر هم میرسد در آینده نیز نخواهد بود. دلیل این قضیه هم این است که اصولگرایی حزب گرایی نیست که مانند احزاب از بالا یک فرمانی برای تمامی اعضای حزب صادر شود و همه اعضا ملزم به اجرای این فرمان باشند.اصولگرایی یک جریان فکری مبتنی بر مبانی اصول و ارزشهای انقلاب است. شما وقتی در کارنامه انتقادات به دولت احمدینژاد که برآمده از اصولگرایی بود نگاه میکنید، متوجه میشوید که از همان روزهای اول تا پایان دولت احمدینژاد هیچ گاه اصولگرایان به صورت ناپخته وچشم بسته از دولت وی حمایت نکردند. حتی این نکته را نیز باید عنوان کنم که از اولین منتقدان احمدینژاد، اصولگرایان بودند. افراد شاخص اصولگرایان که نسبت به دولت احمدینژاد انتقاد میکردند نیز کاملا مشخص هستند. به عنوان مثال مجالس هفتم و هشتم که داعیه اصولگرایی داشت برای اولین بار تابو شکنی کرد و طرح سؤال از رئیسجمهور را مطرح کرد. در نتیجه رئیسجمهور موظف شد برای پاسخ گویی به سؤالات نمایندگان مردم در صحن علنی مجلس حاضر شود و به سؤالات پاسخ بگوید.این اتفاق اگر در دولتها و مجالس گذشته صورت میگرفت حرف و حدیثهای زیادی پیرامونش شکل میگرفت و برخی عنوان میکردند که مسائل سیاسی و جناحی در این امر دخیل بوده است. در صورتی که این اتفاق در بین مجلس اصولگرا و دولت اصولگرا رخ داد. با این وجود حرکت جدید اصولگرایان برای اتحاد و همگرایی است و جنس سیاسی ندارد و بیشتر رنگ و بویی ملی به خود گرفته است. هم اکنون جامعتین در صدد وحدت دربین تمامی جریانهای سیاسی است و به نظر هم میرسد با همین رویکرد خود را آماده انتخابات مجلس خبرگان رهبری و همچنین انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی خواهد کرد.
ـ بنده معتقدم اصولگرایان در نهایت به یک همگرایی خواهند رسید. با این وجود احتمال این وجود دارد که نقطه نظرات طیفها و شخصیتهای مختلف اصولگرایی و به طور خاص در برابر دولت آقای روحانی با یکدیگر متفاوت باشد.
ـ معتقدم که در ادامه حرکت دولت تدبیر و امید؛ مسیر اصولگرایان به صورت دو قطبی پیش نخواهد رفت.دلیل این نکته هم این است که هم خود آقای رئیسجمهور داعیه اصلاح طلبی ندارند و هم اینکه کارشناسانی که رأی آقای روحانی را تحلیل میکنند معتقدند که آقای روحانی با ارائه گفتمان «اعتدال» که در برگیرنده تمامی جریانها و سلایق سیاسی است موفق شده است سکان اجرایی کشور را به دست بگیرد.
ـ اگر شخصی در جمهوری اسلامی رئیسجمهور بوده است و دوران وی تمام شده اما قصد دارد که دوباره به قدرت باز گردد از نظر قانونی این امکان برایش فراهم است. طبق قانون آقای احمدینژاد نیز مانند بقیه افراد میتواند در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی و زیر چتر نظام فعالیت سیاسی کند.اما احتمال اینکه جریان اصولگرایی و طیفهای مختلف درون اصولگرایی در آینده روی احمدینژاد اجماع کنند تقریبا چیزی نزدیک به محال است. بنده حتی یک درصد هم احتمال نمیدهم که چنین اتفاقی بیفتد. در عین حال معتقدم احتمال اینکه گروهی از اصولگرایان به هر حال با ایشان همراهی کنند وجود دارد و نمیتوان به طور قطعی عنوان کرد که هیچ اصولگرایی احمدینژاد را همراهی نخواهد کرد.
بنده در جلسهای حضور داشتم که بخش قابل توجهی از یاران و وزرای نزدیک احمدینژاد نیز حضور داشتند. در این زمینه بحثی صورت گرفت؛ در نهایت شخصیتهای اصولگرایی که خارج از دولت وی بودند که هیچ، بلکه تمامی نزدیکان احمدینژاد نیز هیچ گونه نظری برای ادامه فعالیت وی در جمع اصولگرایان نداشتند. همه به اتفاق معتقد بودند که احمدینژاد بیش از آنکه ممکن است سبب همگرایی در جمع اصولگرایان شود، سبب واگرایی و خواهد شد. قاطبه اصولگرایی نسبت به عملکرد و اقدامات احمدینژاد انتقادات عمیق و جدی دارند. البته برخی باید متوجه باشند که در تحلیل این مسأله دچار اشتباه نشوند. هر دولتی که بر سر کار میآید، به اصطلاح به پنج و شش ماهه ابتدایی شروع به کارش «ماه عسل» آن دولت گفته میشود. چرا که در این پنج و شش ماهه هنوز دولت نتوانسته خود را پیدا کند.ما هم معمولا در طول این مدت یاد گرفتهایم گذشته را نقد کنیم و مشکلات را به گردن مسئولان گذشته بیندازیم. این دوران که سپری شود و مردم گفتار و رفتار دولت جدید را مشاهده کنند به طور طبیعی در صورتی که دولت دارای نواقصی در گفتار و کردار خود باشد ریزشهایی به وجود میآید.
روایت سفر سی آمریکایی به تهران
آرمان به موضوع سفر هیأت آمریکایی به ایران پرداخته و نوشته: هیأتی از آمریکا به ایران آمده است؛ خبر همین است و هنوز توضیحی درباره آن از سوی مقامات ذیربط داده نشده است. ظاهرا این هیأت که العربیه زمان ورود آنها به ایران را 4خرداد عنوان کرده، یک هیأت مذهبی است که برای تبادل دیدگاههای مذهبی و دینی به ایران سفر کرده است. ریاست این هیأت را «ژولهانتر»، دستیار ارشد کلیسای نورتلند و مشاور مذهبی باراک اوباما عهدهدار است که همین موضوع حساسیتهایی را برانگیخته است. العربیه تعداد اعضای آمریکایی که در قالب هیأت مذهبی به ایران سفر کردهاند را 30 نفر اعلام کرده که رقم کمی نیست و ظاهرا به دعوت مرکز گفتوگوی ادیان و تمدنهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بلیت سفر به تهران را دریافت کردهاند. برخی روایت واضحتری از این سفر دارند و میگویند که آنها برای شرکت در نشست «جهان عاری از خشونت و افراطی گری از منظر ادیان ابراهیمی» به پایتخت ایران سفر کردهاند که در یازدهم خرداد ماه برگزار شد.
برخی مسافران هواپیمای نیویورک تهران این گونه معرفی شدهاند: هیأت مذهبی آمریکایی متشکل از كشیش دکتر ژولهانتر دستیار ارشد دینی کلیسای نورتلند و مشاور معنوی اوباما، دکتر باربارا اسکینر رئیس شبکه ملی کشیشان آمریکاییـ آفریقایی و مشاور معنوی رئیسجمهور آمریکا، دکتر جیمز آگوست کوالسکی رئیس کلیسای کثیدرال، پروفسور آنتونی دسترو استاد حقوق و مدیر برنامه میان رشتهای حقوق و دین در دانشگاه كاتولیك واشنگتن دیسی، كشیش دكتر آلكس روی میدلی دبیر كل كلیسای باپتیست آمریكا، كشیش دكتر بابی جین رابرتز مؤسس كلیسای فورث وود، دكتر سید محمد سید مدیر ملی جامعه اسلامی آمریكای شمالی، كشیش دكتر جیمز آگوست كوالسكی رئیس كلیسای كتدرال سنت جان به همراه دكتر احمد ایروانی رئیس مركز مطالعات اسلام و خاورمیانه دانشگاه كاتولیك آمریكا.
هنوز به طور کامل مشخص نیست که این هیأت در سفر به ایران با چه شخصیتهایی دیدار و ملاقات داشته تنها دیدار آنها با آیتالله جوادی آملی رسانهای شده است اما در نشست «جهان عاری از خشونت و افراطیگری از منظر ادیان ابراهیمی» رئیسجمهور به همراه علی یونسی در جایگاه مشاور رئیس جمهور در امور اقلیتها حضور داشتند که البته این به معنای نقش داشتن دولت در سفر 30 آمریکایی نیست. برخی مخالفان دولت اما سفر این هیأت آمریکایی را بهانهای برای هجمه به دولت کردند و عنوان میکنند که هیأت آمریکایی برای مقاصد سیاسی و به دعوت دولت وارد ایران شده است.
نکته قابل تأمل اینه آنها دست دادن علی یونسی با كشیش ژولهانتر را سند این ادعای خود عنوان میکنند اما اشارهای به این موضوع ندارند که هر دو این افراد، مشاوران رؤسای جمهوری خود در موضوعات دینی هستند و دست دادن آنها و حتی ملاقاتشان ارتباطی با سیاستهای دولت در عرصه روابط بینالملل ندارد. نکته جالبتر شایعهای است که از سوی مخالفان دولت ساخته و منتشر شده و آن هم ارتباط این سفر با مذاکرات 1+5 است. مخالفان دولت برای تأیید موضع خود ذکر میکنند «ژولهانتر علاوه بر سمت مشاور امور معنوی اوباما، در شورای مشورتی اعتقادی اوباما نیز حضور دارد. وی نقش بسیار پررنگی در پیروزی تیم باراک اوباما بر جو بایدن در رقابتهای انتخاباتی سال ۲۰۰۸ داشته است و به واسطه این اقدامات، به عنوان مشاور در کاخ سفید مشغول به فعالیت شد». دلیلی که از سوی برخی بسیار سطحی عنوان شده چراکه به طور معمول در هر کشوری فعالان سیاسی، اجتماعی و مذهبی برای پیروزی کاندیدایی که به عقاید و اهداف آنها نزدیکتر است تلاش میکنند که امری معمول است. البته تاکید میشود که این گزارش هدفی برای تأیید اعضای هیأت آمریکایی ندارد و تنها روایت سفر آنهاست که در سایتها منتشر شده است.
با افزایش شایعات درباره این سفر، سخنگوی وزیر امور خارجه آمریکا لازم دید تا توضیحاتی ارائه دهد. این توضیحات نشان دهنده آن است که مقامات دولتی آمریکا هم از سوی طیفی در این کشور تحت فشار هستند، طیفی که هر گونه رابطه با ایران را مردود اعلام میکنند؛ مخالفانی که جمهوریخواهان آمریکا در صدر آن هستند.
اعتماد نیز سخنان سخنگوی وزارت خارجه امریكا را با تیتر «سفر هیأت مذهبی امریكا به ایران مستقل از دولت بوده است» مورد توجه قرار داده و نوشته: وزارت خارجه امریكا اعلام كرد كه سفر هیأت مذهبی امریكا به ایران هیچ ارتباطی به دولت این كشور نداشته است. این واكنش چندروز پس از آن صورت گرفت كه یك هیأت مذهبی از امریكا برای شركت در نشست «جهان عاری از خشونت و افراطی گری از منظر ادیان ابراهیمی» از 4 خرداد به تهران سفر كرده است. آنها در این سفر با آیت الله جوادی املی و علی یونسی، مشاور رئیس جمهوری در امور اقلیتهای مذهبی دیدار كردند.
در همین ارتباط به گزارش ایسنا، ماریهارف سخنگوی وزارت خارجه امریكا در نشست خبری روزانه خود در پاسخ به سؤالی در خصوص سفر جمعی از شخصیتهای مذهبی به ایران گفت: ما میدانیم كه یك هیأت كوچك از كشیشهای كاتولیك امریكا در ماه مارس به ایران سفر كردند. اما این سفر و فراهم كردن لوازم آن كاملامستقل از دولت امریكا بوده است.
بر اساس گزارش پایگاه اینترنتی وزارت امور خارجه امریكا، ماریهارف افزود: سفر این كشیشهای كاتولیك كاملااز دولت امریكا مستقل انجام شده و به طور قطع طراحان آن میتوانند اطلاعات بی شمار به شما ارائه دهند. وی در ادامه در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینكه آیا سفر این شخصیتهای مذهبی و ارائه گزارش سفرشان تاثیری بر مذاكرات ایران و گروه 1+5 دارد یا خیر، گفت: به طور قطع این گفت وگوها در مورد مسائل مذهبی بوده است و مذاكرات 1+5 كاملادر مورد مسأله هستهای است. بنابراین آنها به طور كامل از یكدیگر جدا هستند. هارف علاوه بر این اظهار كرد: باز هم تأكید میكنم كه اقدام آنها یك تلاش مستقل است. ما بر مسأله هستهای تمركز كرده ایم و بیش از این چیزی برای گفتن در مورد این موضوع نداریم. سخنگوی وزارت خارجه امریكا در پایان در پاسخ به سؤالی دیگر در این خصوص كه این گروه در ماه مه نیز به همراه چند تن از اعضای كاخ سفید به ایران سفر كرده بودند، بیان كرد: من باور نمی كنم كه هیچ كس از كاخ سفید به ایران سفر كرده است
مرور روزنامههای شنبه هفدهم خردادماه؛
ریشه جدال لفظی روحانی و مصباح یزدی کجاست؟
ریشه جدال لفظی روحانی و مصباح یزدی کجاست؟
روزنامه آرمان در بخشی از نقل سخنان مصباح یزدی در جمع زائران حرم امام در مطلبی با تیتر «دینت را از فیضیه یاد گرفتی یا از انگلستان؟» نوشته: آیتالله محمدتقی مصباحیزدی طی سخنانی رئیسجمهور را به باد شدیدترین الفاظ گرفت و گفت: برخی افراد عمامه به سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم درخصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آنها را کسانی معرفی میکنند که اسلام را نشناختهاند و آنها را متهم به توهم میکنند. باید از وی پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفتهای؟ از فیضیه یا از انگلستان؟ رئیسجمهور چندی پیش با بیان اینکه بعضی بیکار هستند و دچار توهمات میشوند، گفته بود: عدهای مدام غصه دین و آخرت مردم را میخورند درحالی که نه میدانند دین چیست و نه آخرت. اما همیشه غصه آخرت را میخورند.
انتخاب نوشت: مصباحیزدی در ادامه اضافه کرد: در ابتدای نهضت امام خمینی(ره) عدهای میگفتند نباید با شاه درافتاد چراکه تنها شاه شیعه در جهان است و باید با مسالمت و مدارا از حکومت وی برای نشر تشیع استفاده شود. حتی در 8سال دفاع مقدس نیز عدهای معتقد بودند این جنگ هرچه زودتر باید تمام شود چراکه جنگ غیر از دست دادن جوانها و بیوه شدن زنان و تخریب منابع و ضربه به اقتصاد کشور، حاصل دیگری ندارد.
وی با بیان اینکه این نحوه تحلیلها و تفسیرها از صدر اسلام تاکنون وجود داشته و دارد، خاطرنشان کرد: امام(ره) هنوز در پاریس بودند که مهندس بازرگان که یک شخصیت اسلامی و مورد احترام تلقی میشد، از سر دلسوزی و خیرخواهی به امام پیشنهاد کرد که اختلافات با شاه را تمام کنند چراکه نمیتوان با شاه و ارتشی که دارد، مقابله کرد و این مقابله وضع را بدتر میکند و البته امام(ره)، پس از سخنان وی، شاه را رفتنی دانستند و ارتش را برادران خود خطاب کردند که بعد از رفتن شاه به جمهوری اسلامی میپیوندند. این عضو مجلس خبرگان خاطرنشان کرد: دشمنان حتی برای لباسهای افراد نیز برنامهریزی کردهاند، بهگونهای که وقتی فردی میخواهد لباس مناسب و اسلامی تهیه کند، آن را در بازار نمییابد.
ایران در توضیح ریشه سخنان مصباح یزدی و در سرمقاله خود با تیتر «مناظره مجازی میان حقوق و فلسفه» نوشته: تا بوده میان راویان اندیشههای دینی بر سر حدود اختیارات و تكالیف حكومت دینی اختلاف نظر بوده است. توفیری ندارد كه این راویان، از جبهه روشنفكران دینباور باشند یا از جماعت روحانیان سیاستگرا. سنتی دیرپا در هندسه معرفت دینی میتوان جست وجو كرد كه طبق آن، گروهی پیام كانونی دین را از جنس «دعوت» دانستهاند و گروهی دیگر از جنس «الزام ». هر دو بر صدق و صحت رأی خود، مستنداتی از كتاب و سنت عرضه كردهاند و این تمایز نظری را گویا هیچگاه پایانی متصور نیست. مناظره مجازی میان دكتر حسن روحانی و آیتالله محمدتقی مصباح یزدی تو گویی بازتولید همان سنت درازآهنگ تاریخی در عرصه منازعات نظری بر سر قلمرو تكالیف صاحبان قدرت در یك حكومت دینی است. پیداست كه پیشاپیش بر پیشانی هیچ یك از دو نظریه حك نشده است كه كدام نظریه باطل و كدام نظریه صحیح است. تنها در یك گفتوگوی متین و سلیم میتوان قدرت تبیینگری یكی از دو دیدگاه را تخمین زد و پذیرفت. آنچه در این میان مهمتر است، پایبندی به آداب این گفت وگو و مناظره است. بیایید مناظره میان روحانی و مصباح یزدی را مجازاً مناظره فلسفه و حقوق به شمار آوریم. روحانی به این فخر میكند كه حقوقدان است و مصباح به این شهره است كه راوی كوشای فلسفه اسلامی است. به این اعتبار پر بیراه نیست كه گفت و شنفت روحانی - مصباح را دهان به دهان شدن فلسفه با حقوق فرض كنیم.
جمهوری اسلامی به روایات گوناگون
عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در بخشی از یادداشتی با تیتر «امام (ره) و دولت مدرن در ایران» در روزنامه شرق نوشته: 14خرداد93 بیستوپنجمین سالروز رحلت امامخمینی(ره) است. درباره ایشان سخنهای بسیاری گفته شده است. هرچند مهمترین رهاورد انقلابی که با رهبری ایشان به ثمر رسید، پایان نظام شاهنشاهی و برپایی جمهوریاسلامی است. نقش ایشان در شکلگیری دولت مدرن در ایران مد نظر است. به یقین امام(ره) نه تنها با اندیشههای نوگرایی که با انقلاب مشروطه در ایران ریشه دوانده بودند مخالفت نکردند که نتیجه انقلابی که با رهبری ایشان به نتیجه رسید، توسعه دولت مدرن در ایران بود. چه در پیشنویس اولیه قانون اساسی که به دستور ایشان توسط مرحوم دکتر حبیبی با همکاری تعدادی از حقوقدانان تنظیم شد و چه در متن نهایی قانون اساسی که پس از تصویب مجلس خبرگان قانون اساسی با تایید ایشان به نظرخواهی عمومی گذاشته شد، عناصر بنیادینی چون بهرسمیتشناختهشدن چهارچوب ملت ـ دولت ایران، استقلال ملی، حاکمیت ملت و پذیرش آرای عمومی بهعنوان مبنای اعمال حاکمیت، تفکیک قوا، قبول حقوق شهروندی، پذیرش آزادیهای مدنی، برابری اجتماعی زنان و اصولی از این دست نشانههای تداوم دولت مدرن و گسترش اندیشههای نوگرایی در ایران است. برخی ناقدان درونی و بیرونی از تقلیل مفاهیم نو یا ازدرون تهیشدن آنها در ایران سخن میرانند، ولی واقعیت آن است که ملتهای مختلف در رویارویی با مدرنیته هر یک راه منحصر به خود را پیموده و میپیمایند. هر یک بهنحوی به بازتعریف این مفاهیم در ساختار اجتماعی خود میپردازند و با توجه به ارزشهای فرهنگی و ظرفیت ساختاری، منظومه خاص خود را میآفرینند.
ابتکار نیز «روایت مصباح از جمهوری اسلامی» را عجیب و خاص دانسته و نوشته است: آیت الله مصباح یزدی در اسفند سال گذشته، در دیدار با جمعی از طلاب و مسئولان مدرسه علمیه رشد، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینكه امام(ره) چرا جمهوری اسلامی را مطرح كرد، نه حكومت اسلامی را، اظهار داشت: از آنجا كه واقعه انقلاب در این جهان اتفاق میافتد و جهان میخواهد بداند چه حكومتی در ایران قرار است بر سركار بیاید، امام از ادبیات سیاسی روز استفاده كرده و منطقی را اتخاذ كردند كه مورد توافق و فهم دیگران باشد.
اما با این سخنان میتوان سؤال کرد که آیا ممکن است امام (ره) صرفا برای چنین هدفی که فهم دیگران از انقلاب است، ادبیات سیاسی یکی از بزرگترین انقلابهای تاریخ بشر را دستخوش تغییر کند؟به گزارش انتخاب سخنان چند روز پیش رهبر معظم انقلاب در سالگرد امام راحل، چون همیشه دارای نکات حائز اهمیتی بود. با این حال، یکی از مهمترین بخشهای سخنان ایشان در میان حواشی رسانه ای از نظرها دور ماند. رهبر معظم انقلاب در تشریح ستونها و پایههای اصلی نظم سیاسی مدنی مورد نظر امام (ره) به دو نکته اساسی و «کاملا به هم پیوند خورده»، اشاره کردند «اول شریعت اسلامی به عنوان روح و جوهره جمهوری اسلامی و دوم سپردن کارها به دست مردم از طریق مردمسالاری و انتخابات».
ایشان تأکید کردند: کسی گمان نبرد که امام، انتخابات را از فرهنگ غرب اتخاذ و با تفکر اسلامی مخلوط کرد چرا که بدون تردید اگر انتخابات و مردمسالاری از متن شریعت اسلامی قابل اتخاذ نبود، «امامِ صریح و قاطعِ ما»، این موضوع را بیان میکردند. این سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب در حالی بیان میشود که برخی چهرهها، از جمله آیت الله مصباح یزدی نظر متفاوتی در این باره داشته و ادعاهای متفاوتی مطرح کرده بودند.
وی در چند مدت اخیر با برخی اظهار نظرهای جنجال برانگیز درباره نظام جمهوری اسلامی، به نظر میرسد که خواسته جنبه حاکمیتی را بر جنبه مردمسالاری پوشانده و چنان بیان کند که امام خمینی (ره) در پی ریزی انقلاب اسلامی بیشتر مفهومی با عنوان حکومت اسلامی را در نظر داشته است نه جمهوری اسلامی را مبتنی بر انتخابات و مردمسالاری. اما از آن رو که لازم بوده با واژگان متعارف دنیای روزگار خود، انقلاب اسلامی را تبیین کند به ناچار از اصطلاح جمهوری استفاده کرده است.
مصباح یزدی تصریح کرد: امروز در ادبیات سیاسی دو نوع حكومت سلطنتی و جمهوری وجود دارد و نوع سومی ذكر نشده است، لذا امام(ره) وقتی قرار است با كسانی سخن بگویند كه حكومت را منحصر در دو نوع میدانند، باید به گونهای سخن میگفتند كه آنها هم متوجه شوند و لذا لفظ جمهوری را به كار بردند."
متن کامل این بخش از سخنان مهم رهبر معظم انقلاب که خط بطلانی بر برخی نظریات نامتعارف است، در ادامه میآید: مسأله این نیست در کشور ما، که نظام پادشاهی برود به جای او نظام پادشاهی یا شبه پادشاهی دیگری بنشیند. مسأله این است که آن خصوصیاتی که نظام پادشاهی داشت، این خصوصیات باید ریشه کن میشد و امام بزرگوار ریشه کن کرد. سخنان امام، رهنمودهای امام، رفتار امام همه در این جهت است.
تفاسیر متفاوت از انتخابات در سوریه و مصر
محمدعلی وکیلی در سرمقاله ابتکار با تیتر «ژنرالها موتور دموکراسی خاورمیانه » نوشته: هفته ای که گذشت نقط عطفی در تحولات خاورمیانه بود. در یک سو انتخابات مصر انجام گرفت و ژنرال السیسی، فرمانده ارتش، کت و شلوار رئیس جمهوری را به جای یونیفورم نظامی اش پوشید و بر صندلی مرسی و حسنی مبارک ـ که هر دو هم اکنون در زندان روزگار میگذرانند ـ تکیه زد، تا فرمان ادار کشور را از دست اخوانیها بگیرد. در سوی دیگر، پس از یک دور طولانی جنگ و گریز، بالاخره انتخابات ریاست جمهوری در سرزمین پر آشوب سوریه با شرکت سه نامزد برگزار شد و بشار اسد توانست رضایت 88 درصدی شرکت کنندهها را به دست آورد و مهر مشروعیت مجدد بر کارنامه خود بگذارد. این دو انتخابات و نتیج به دست آمده پیامدهای مهمی بر تحولات آیند منطقه خواهد داشت. دولت مستعجل اخوان نشان داد که دموکراسی در این منطقه با موتور معیوب حرکت میکند.
سرعت تحولات منطقه، انقلابهای خاورمیانه و تحولات بعدی نشان داد که دموکراسی در این منطقه حکم میوه کال را دارد و به تعبیر یکی از بزرگان میوه کال خوراک حیوانات است. روش حاکمیت دموکراسی مبتنی بر سه ضلع است: نهادهای دموکراتیک، درک درست و گروههای حامی. دور کوتاه حاکمیت اخوان المسلمین نشان داد که رهبران اخوان درک درستی از دموکراسی ندارند و آنرا در حد یک گفتوگوی عادی تنزل داده اند. آنان نتوانستند با سکولارها و دیگر اقلیتها و گروهها رابط خوبی برقرار کنند. این در حالی است که با استفاده از ظرفیت دموکراسی میتوانستند تعاملی سازنده با این گروهها داشته باشند و زمین مشارکت آنان را در ساختار قدرت فراهم آورند. فقدان نهادهای دموکراتیکی، که جوانان پرشور و انقلابی را در خود جذب و هضم نماید، باعث شد در کوتاه زمانی انرژی سلبی جوانان در خیابانها صرف آشوب و شرارت و غارت شود.
نبود امنیت نیز شاخصی برای ناکارآمدی دولت اخوانی بود. خرابی موتور دموکراسی در دست اخوان موجب شد تا السیسی فرصت را مغتنم شمرده و با اقبال ستارههای نظامیاش، کنترل این موتور را به دست گیرد. حالا پرسش این است که کدام دموکراسی بهتر است؛ دموکراسی اخوانی یا دموکراسی ژنرالی؟ پاسخ به این پرسش نیاز به تحلیلی مستقل دارد. مهم این است که مردم مصر فعلاً ترجیح داده اند که با موتور ژنرالی به پیش روند؛ شاید امنیت برای حفظ وضع موجود مهمترین ثمر دموکراسی ژنرالی باشد.
اما سوریه، دیگر کشور عربی که موج انقلاب و جنبشهای اعتراضی، آسایش را از مردمش گرفت و باعث خرابی کشور و آوارگی میلیونها زن و مرد سوری گردید و به مرور کشور را به زمین زورآزمایی قدرتهای بزرگ تبدیل نمود. تحولات سوریه هم نشان داد که عبور دموکراسی از معبر خشونت ناممکن است و گذرگاه دموکراسی گفتوگو میباشد. نمی توان با خشن ترین و رادیکالترین گروههای سلفی و تکفیری مدعی صلح و آرامش و دموکراسی شد. مردم سوریه تضادها را به چشم دیدند. آنان نسبت به ساختار جمهوری ملوکی خود، اعتراض داشتند. همانطور که در مصر نیز مردم زمان مبارک به شکل جمهوری خود که یک نوع ملوکی بود معترض بودند؛ اما تجربه نشان داد که گویا انتظار یک جمهوری و دموکراسی واقعی کمی غیر منطقی و دست نیافتنی است، چرا که مصر پس از مبارک به صحن مبارز اقتدار گرایی سکولارها و افراط گرایی مذهبی تبدیل شد و مردم ترجیح دادند با بازگشت به گذشته، شرایط قبلی را به دست آورند.
در سوریه نیز کشور به میدان تاخت و تاز گروههای تکفیری، سلفی و تروریستهای آدم کش تبدیل شد. در هر دو کشور مردم افسوس گذشته را خوردند و از جنبشهای خود پشیمان شدند و داشتههای گذشته را بر وعدههای آرمانی ترجیح دادند. هر دو ملت خواسته یا ناخواسته نوعی دموکراسی ژنرال موتور را تکیه گاه قرار دادند. مردم دو کشور تحمل آنارشیسم به نام انقلابیگری را ندارند و در شرایط کنونی جمع بین آزادی و اشتغال و رفاه را ناممکن میپندارند. عمق و گستر فقر در هر دو کشور باعث شد تا مردم امنیت را بر آزادی خواهی ترجیح دهند و دموکراسی ژنرالی را بر دموکراسی روشنفکری و اخوانی مقدم دارند. به هر روی اکنون از صندوق دموکراسی نام بشار اسد و السیسی بیرون آمده است. بی شک دولت اعتدال گرای روحانی فرصت تاریخی خوبی جهت ارتباط با هر دو دولت، پیش روی خود دارد.
پیشنهاد نگارنده این است که دولت آقای روحانی در یک سطح جهت شرکت در مراسم تحلیف رؤسای جمهور مصر و سوریه اقدام نماید و هر دو کشور را به یک چشم بنگرد و از فرصت ایجاد شده جهت گسترش ارتباط با آنها بهره جوید. تجربه این دو کشور نشان داد که دموکراسی نسخ شفابخش واحدی نیست؛ اقلیم، زمینه و محیط فرهنگی و تاریخی نسخ دموکراسی را خاص و غیر قابل تعمیم میسازد. دموکراسی مفهومی تشکیکی است که در هر زمینی رنگ آن سرزمین را میگیرد.
جمهوری اسلامی نیز در سرمقاله خود با تیتر «انتظار بیجای ژنرال!» به دعوت از روحانی برای شرکت در مراسم تحلیف السیسی پرداخته و نوشته: ژنرال عبدالفتاح السیسی، كه خود را رئیسجمهور مصر میداند، از رئیسجمهور كشورمان برای حضور در مراسم تحلیف و آغاز ریاست جمهوری خود دعوت كرده است. وی قصد دارد روز یكشنبه رسماً زمام امور كشور مصر را به دست بگیرد و با دعوت از سران كشورهای مختلف درصدد است حاكمیت خود را مشروع جلوه دهد.
هر چند هنوز مسئولان ایرانی پاسخی به دعوت ژنرال ندادهاند، صورت مسأله كاملاً روشن است. پذیرفتن این دعوت، به معنای به رسمیت شناختن دو واقعه خلاف در مصر است؛ یكی كودتای ارتش به فرماندهی ژنرال السیسی علیه دولت قانونی و دیگری انتخابات نمایشی و دروغینی كه كودتاچیان ترتیب دادند تا برنامه از قبل طراحی شده خود را تكمیل كنند و حكومت مصر را با یك چرخش به عقب، به دست بقایای رژیم مبارك بسپارند و مسیر قبل از انقلاب را ادامه بدهند.
تردیدی وجود ندارد كه حاكمیت ژنرال عبدالفتاح السیسی بر مصر، كاملاً نامشروع است و مردم مصر نه تنها زیر بار آن نخواهند رفت، بلكه به مبارزه با آن برخواهند خاست و تا سرنگونی آن از پا نخواهند نشست.
گزارشی از تعطیلاتی كه پر از حمله به دولت بود
روزنامههای هوادار دولت، همه انتقادات از دولت در چند روز اخیر را شبنامه نامیدهاند. اعتماد در این باره نوشته: دیگر نه رسانههای رنگارنگ شان راضی شان میكند و نه تریبونهای متعددی كه برای سخنرانی در اختیارشان قرار دارد. رو آورده اند به توزیع شبنامه علیه دولتی كه حتی یك سال هم از آغاز به كارش نمی گذرد. خبری از صبوری هشت سال گذشته شان نیست و این روزها توافقنامه ژنو تبدیل به بهانهای برای نشان دادن عجله شان شده است. بیست و پنجمین مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام شاهد مكتوبات ریز و درشتی علیه دولت بود. امكانات شان هم پیشرفته شده است. هماهنگ هستند و علیه رئیس جمهور و تیمش اظهارنظر میكنند، علیه دولت در سه شهر مختلف شبنامه توزیع كردند تا نشان بدهند كه هنوز هم دلواپس هستند.
برای انتقاد از دولت شماره پیامك در نظر گرفتند و كسی هم جلوی شان را نگرفت. توزیع شبنامه ظاهرا ابتكار جدید مخالفان دولت است كه اگر تا چند وقت پیش تنها در حین بررسی صلاحیت وزرا در مجلس توزیع میشد حالابه راحتی در اجتماعات مردمی توزیع شود و مذاكراتی را كه مقام معظم رهبری بر آنها صحه گذاشته را زیر سؤال ببرند. راهپیماییها و تجمعات 14 و 15 خرداد هم فرصت مناسبی بود برای نگرانان و دلواپسان كه آنان نیز از این فرصت به بهترین شكل ممكن استفاده كردند. حجم شبنامههای توزیع شده علیه دولت هم درست در محلهای اجتماع دلواپسان دیده میشود. از سخنرانی رییس جمهور در حرم امام هم نگذشتند و تلاش كردند تا این سخنرانی را با تابلوی «نیروهای خودجوش» برهم بزنند: تلاشی كه بازهم ناكام ماند.
شبنامههایی كه نگاهی سطحی به آنها نشان میدهد كه دلواپسان هنوز هم قانع نشده اند و با عزمی جدی مشغول دنبال كردن اهداف شان این بار در قالب نوشتارهای مكتوب هستند. قم، تهران و ورامین شاهد توزیع شبنامه بود. در حاشیه مراسم بیست و پنجمین سالگرد امام خمینی در حرم مطهر شبنامه و بولتنهایی علیه دولت و حسن روحانی رییس جمهوری توزیع شد. این شبنامهها و بولتنها با تیتر «نگرانیم...، » «چه داده ایم؟ چه گرفته ایم؟» «روحانی زیر ذره بین امام خمینی» و «بی ادبانههای كدخدا» نام داشتند. در شبنامه «چه داده ایم؟ چه گرفته ایم؟» نیز به نقد توافق ژنو پرداخته است و در شبنامه «بی ادبانههای كدخدا» به بررسی صحبتهای مقامات ایالات متحده امریكا علیه كشورمان پرداخته است.
همچنین در ورامین نیز شرایط به همین شكل بود و در حاشیه مراسم راهپیمایی 15 خرداد شهرستان ورامین شبنامه و بولتنهایی علیه دولت و حسن روحانی رییس جمهوری در میان مردم توزیع شد. توزیع این شبنامهها در راهپیمایی 15 خرداد شهرستان ورامین همزمان با حضور سعید جلیلی رخ داده است. قابل ذكر است همین شبنامه در حرم امام (ره) و در سالگرد رحلت ایشان توسط عدهای خاص توزیع شده است اما در قم توزیع شبنامهها شكل جدیدی به خود گرفته بود و در شبنامه مورد نظر شماره پیامك هم برای نظرخواهی از مردم گنجانده شده بود.
این شبنامه در حاشیه راهپیمایی سالگرد قیام خونین مردم قم در 15 خرداد 42 در اطراف حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) با عنوان «توقف نامه، چه داده ایم و چه گرفته ایم» توزیع شد. این شبنامه كه در آن به تیم مذاكره كننده حمله شده است، بدون محدودیت و واكنش مسوولان توزیع شد. مشخص نیست چه فرد یا افرادی در پشت این شبنامه قرار دارند اما متن آن، حاوی یك نظرسنجی است كه از مخاطبان خواسته است تا پاسخ «بله» یا «خیر» به پرسش «آیا به نظر شما در توافق ژنو از منافع ملی ایران حراست شده است؟» در این شبنامه كه در دو صفحه تهیه شده است با برشمردن تعهدات ایران و طرف مقابل، از واگذاری 27 امتیاز ارزشمند، در قبال دریافت 10 الی 12 امتیاز كه به گفته شبنامه نویسان «بعضا كم ارزش» یا «به نفع خود غربیها» خواهد بود، سخن گفته است.
نظرات متناقض درباره جریمه 18میلیارد دلاری ایران در پرونده کرسنت
یک روز مانده به سالگرد امام راحل، بیشتر روزنامهها سرمقاله یا یادداشتهایی را در مورد بنیانگذار انقلاب اسلامی منتشر کردهاند. احتمال سخنرانی احمدینژاد در مشهد، همزمان با سالگرد مناظره با موسوی در انتخابات سال 88 در کناره گمانهزنی در مورد برکناری وزیر کشور، مهمترین خبرهای سیاسی امروز روزنامهها هستند. نقل قولها و خبرهای متناقضی هم از جریمه 18 میلیارد دلاری ایران در پرونده کرسنت منتشر شده است.
نظرات متناقض درباره محکومیت 18میلیارد دلاری ایران در پرونده «کرسنت»
روزنامه شرق از قول وزیر صنعت دولت یازدهم و در خبری با تیتر «محکومیت 18میلیارد دلاری ایران در پرونده کرسنت» نوشته است: قرارداد «کرسنت» بالاخره ایران را در وضعیتی قرار داد که بر اساس حکم دادگاه «لاهه» باید 18میلیارددلار غرامت بپردازد. وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت یازدهم در مراسم تودیع و معارفه رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع از جدیدترین تصمیم لاهه خبر داد و گفت: «با وجود اینکه بارها از طریق برخی کانالها، برگزاری دادگاه «کرسنت» را که به ضرر ایران تمام میشد، عقب انداختم اما بالاخره دادگاه ایران را به پرداخت 18میلیارد دلار جریمه محکوم کرد. بر همین اساس، نه تنها ایران عایدی از فروش گازش نداشت، بلکه محکوم به پرداخت 18میلیارد دلار جریمه هم شد».
در مقابل اعتماد «واكنش دو وزارتخانه به جریمه كرسنت» را مورد توجه قرار داده و نوشته: روز یكشنبه در جریان مراسم تودیع و معارفه رؤسای سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، محمد رضا نعمت زاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت در اظهاراتی كه بیشتر به افشاگری شبیه بود از مسائلی پرده برداشت كه یكی از موضوعات مهم نفتی كشور طی هشت سال گذشته بود، امری كه طی این مدت همواره مسئولان نفتی ایران در مواجهه با این موضوع روزه سكوت میگرفتند و حتی این امر موجب شد تا موضوع كرسنت به خط قرمز دولت تبدیل شد و رسما دیگر هیچ خبر رسمی در این باره انتشار نیافت تا اینكه در جریان رای اعتماد كابینه اعضای كمیسیون انرژی و در رأس آنها مسعود میر كاظمی، وزیر اسبق نفت كه خود در جریان ریز این قرارداد بود به ابراز جریاناتی از این قرارداد پرداختند تا بیشترین تأثیر منفی را در رأی اعتمادگیری بیژن نامدار زنگنه در مجلس داشته باشند. به هر روی زنگنه از مجلس رأی اعتماد گرفت و موضوع كرسنت همچنان به خط قرمز وزارت نفت و سایر ارگانهای دولتی مبدل شد تا روال قانونی این قرارداد در دادگاه بینالمللی لاهه بررسی و نتیجه نهایی اعلام شود.
به این جهت مسئولان نفتی و دولتی روزه سكوت خود را برای این قرارداد حفظ كردند تا اینكه نعمت زاده كه زمانی در دولت محمود احمدی نژاد در سمت معاون وزیر نفت بود و در جریان برگزاری مراسم تودیع و معارفه روسای سازمان گسترش به واگویی برخی از این مسائل نفتی میپردازد كه شاید آن را باید بیشترین عبور وی از خطوط قرمز دولتی عنوان كرد. این امر گویا حتی از دید روابط عمومیهای هر دو وزارت خانه نفت و صنعت نیز دور ماند و این وزارتخانهها هیچ گونه واكنشی به این اظهارات نشان ندادند و این امر موجب شد با انتشار این خبر روز گذشته یك منبع آگاه در وزارت صنعت، معدن و تجارت این سخنان وزیر متبوع خود را نوعی «خاطره گویی» نعمت زاده خواند.
این منبع آگاه در گفت وگو با نسیم اعلام كرد وزیر صنعت اطلاعی از نتیجه نهایی محكومیت پرونده «كرسنت» نداشت و تنها به خاطراتی از این پرونده اشاره كرد. البته اكبر نعمت الهی، مدیركل روابط عمومی وزارت نفت در واكنش به این اظهارات اعلام كرد: «پیگیری این پرونده بر عهده وزارت نفت و شورای عالی امنیت ملی است بر همین اساس هرگونه اطلاع رسانی در این رابطه باید از طریق این دستگاههای متولی صورت گیرد و این قضیه ارتباطی به وزارت صنعت ندارد».
البته مسعود میركاظمی، رئیس كمیسیون انرژی مجلس كه خود سابقه وزارت نفت را در كارنامه خود دارد و شاید بیش از سایر نمایندگان مجلس در جریان این پرونده باشد، روز گذشته با اظهار بی اطلاعی از خبر وزیر صنعت مبنی بر جریمه میلیارد دلاری ایران در پرونده كرسنت به تسنیم گفت: «مجلس خواست موضوع كرسنت را گام به گام پیگیری كند اما كسانی كه مانع شدند، حالاهم خودشان بیایند پاسخ دهند. به وزیر نفت نامه نوشتیم كه آخرین لایحهای را كه به دادگاه لاهه ارسال كردید به مجلس ارائه دهید تا ببینیم محتوایش چه بوده و چقدر بر اساس مصالح ملی تنظیم شده اما وزیر نفت پاسخ نداد. مجلس خواست موضوع كرسنت را گام به گام پیگیری كند اما برخی مانع شدند، حالا هم خودشان بیایند پاسخ دهند. باید ببینیم اظهارات وزیر صنعت در مورد محكومیت ایران در پرونده كرسنت تا چه حد صحت دارد، ما تا این لحظه هیچ اطلاعی از صحت یا عدم صحت این مسأله نداریم».میركاظمی در پاسخ به اینكه آیا مجلس نقش نظارتی خود را ایفا نمی كند، گفت: «بگذارید ببینیم این مسأله به كجا رسیده، اگر موضوع جریمه ایران صحت داشته باشد، مسأله كرسنت را از حالت امنیتی خارج میكنیم و در صحن علنی مجلس به آن میپردازیم».
در عین حال، هادی نژادحسینیان، معاون اسبق امور بینالملل وزیر نفت كه نعمت زاده در اظهارات خود به آن اشاره كرده، در این باره گفته است: «هیچ دستوری برای اصلاح قرارداد كرسنت به من داده نشده بود و وزیر صنعت، معدن و تجارت به اشتباه از وی به عنوان مسئول اصلاح قرارداد كرسنت نام برده است. من اصلا در جریان قرارداد كرسنت و اصلاح آن قرار نداشتم و وظیفهای به من محول نشده بود، فقط در آخرین جلسهای كه به همین منظور برگزار شد حضور یافتم به طوری كه صورت جلسه را هم امضا نكردم».
آخرین دغدغههای امام (ره)
عبدالله گنجی در سرمقاله روزنامه جوان با تیتر «آخرین دغدغههای امام (ره)» نوشته است:بدون تردید مهمترین مانع بر سر انحراف نظام جمهوری اسلامی از اصول و موازین خود اندیشه و سیره امام خمینی است. اندیشه و عمل آن عزیز سفر كرده میزان و شاقول اندازهگیری پایبندی به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است.
بدون تردید مهمترین مانع بر سر انحراف نظام جمهوری اسلامی از اصول و موازین خود اندیشه و سیره امام خمینی است. اندیشه و عمل آن عزیز سفر كرده میزان و شاقول اندازهگیری پایبندی به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. بدون تردید مهمترین مانعی كه دكان نفاق، دورویی، واگرایی و سكولاریسمخواهی را به هم میریزد، اعتقاد صریح و قطعی امام به عدم جدایی دین از سیاست است. همین مسأله مانع تأویل و تفسیر اندیشه امام به سمت جمهوریخواهی یا حكومت اسلامی (منهای جمهوریت) شده است. دغدغههای امام فراوان بود؛ از سازندگی كشور تا اصلاح دانشگاهها و وحدت جهان اسلام و ... اما دقت در ادبیات گفتمانی ماههای پایانی حیات طیبه ایشان نشان میدهد كه اساسیترین دغدغههای ایشان به شرح ذیل است. البته ممكن است دغدغههای دیگری هم وجود داشته باشد اما آنچه در هشت ماهه آخر حیات ایشان برجسته است راهبردی و محوری است.
نویسنده در ادامه پنج دغدغه امام راحل را برشمرده که عناوین آن به قرار زیر است؛
1ـ نگرانی از افتادن حكومت به دست لیبرالها
2ـ تهی شدن جمهوری اسلامی از محتوا
3ـ آلودگی روحانیت به زخارف دنیوی
4ـ اختلاف بین مسئولان
5ـ بی توجهی مسئولان به صدور انقلاب اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی نیز در آغاز سرمقاله خود با تیتر «كمترین انتظار امام خمینی از ما» نوشته: بررسی دقیق آثار كلامی و پیامی بر جای مانده از امام خمینی نشان میدهد ایشان در 10 سال دوران رهبری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، درباره وحدت كلمه و اتحاد و انسجام میان مردم و مسئولین، خود مسئولین با یكدیگر و آحاد مردم با همدیگر، بیش از هر چیز تأكید كردهاند. در بخش سیاست خارجی نیز به ملتهای مسلمان و سران كشورهای اسلامی توصیههای فراوانی مبنی بر ضرورت وحدت امت اسلامی و همبستگی دولتهای حاكم بر كشورهای مسلمان داشتند.
تغییر وزیر كشور: شایعه یا واقعیت
روزنامه اعتماد به تكذیب خبر تغییر وزیر كشور از زبان نمایندگان مجلس و سخنگوی وزارت كشور پرداخته و نوشته: سایتهای منتقد دولت روز گذشته خبر از نخستین تغییر در كابینه روحانی دادند: تغییر وزیر كشور. كسی كه گفته شده تا چندی دیگر جای خود را به رئیس پیشین بنیاد مستضعفان و جانبازان خواهد داد. روز گذشته یک سایت خبری نوشت كه در آینده نزدیك «فروزنده كه به عنوان رئیس بنیاد مستضعفان عملكرد موفقی در دوره مدیریت خود داشته است به عنوان وزیر كشور، انتخاب خواهد شد تا مدیریت وزارت كشور تقویت شود».
این در شرایطی است كه این سایت مدعی شده كه سعیدی كیا جایگزین محمد فروزنده در بنیاد مستضعفان و جانبازان خواهد شد. خبر تغییر وزیر كشور در حالی منتشر شده است كه عبدالرضا رحمانی فضلی از نزدیك ترین اعضای كابینه یازدهم به جریان اصولگرایی محسوب میشود. مسئولیت فروزنده بر بنیاد مستضعفان در هفتههای اخیر و با پایان دوره قانونی ریاست وی به اتمام رسید. این خبر اما هنوز مورد تأیید هیچ منبع رسمی قرار نگرفته است. حسینعلی امیری، قائم مقام وزیر كشور و سخنگوی این وزارتخانه در رابطه با صحت خبر یادشده به «اعتماد» میگوید: «این خبر را از اساس كذب میدانم و به هیچ عنوان مورد تأیید نیست. هیچ اقدامی برای تغییر وزیر كشور صورت نگرفته است».
وی توضیح میدهد تغییر معاون سیاسی در وزارت كشور نیز به معنای تغییرات عمیق تر در این وزارتخانه نیست و رفتن میرولد نیز با توجه به توافق قبلی صورت گرفته است. امیری تاكید میكند كه محمدرضا رحمانی فضلی همچنان در آینده نیز به عنوان وزیر كشور به كار خود ادامه خواهد داد. در همین حال منابع خبری خارج از دولت نیز این تغییر احتمالی را تأیید نمی كنند. اسماعیل كوثری، عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در همین رابطه به «اعتماد» توضیح میدهد: «به هیچ عنوان تاكنون بحثی در این رابطه انجام نشده و اصلاچنین خبری در كار نیست». سید شریف حسینی، عضو هیات رییسه مجلس نیز به «اعتماد» میگوید كه این خبر را در حد پیامك سایتهای خبری شنیده و چیزی بیش از ان از این جریان نمی داند.
وی با بیان اینكه به زعم مجلس منبع چنین اخباری چندان موثق نیست نیز تأكید میكند: «اگر منبع خبر موثق بود قطعا آن را پیگیری میكردیم، اما فكر نمی كنم كه این خبر جدی باشد و از شواهد هم چنین چیزی بر نمی آید كه دولت در پی تغییر وزیر كشور خود باشد». ابراهیم نكو، نماینده نزدیك به دولت نیز دیگر عضو مجلس است كه نسبت به این خبر اعلام بی اطلاعی میكند. وی البته از تلاشهای جدی برخی طیفهای مخالف دولت در مجلس برای استیضاح یا دادن كارت زرد به وزیر كشور خبر داده و میگوید: «به نظر میرسد كه این جریانها در یكسری جاها به هم ارتباط پیدا كنند. با وجود اینكه بدنه و كلیت مجلس میلی به استیضاح وزیر كشور ندارد، عدهای طی ماههای گذشته تلاش بسیار زیادی كردند تا آقای رحمانی فضلی را تضعیف كنند».
وی توضیح میدهد كه در برخی مواقع امكان دارد دولتهای باهوش وزرایی كه احتمال استیضاح یا برخورد با آنها وجود دارد را قبل از آنكه برخوردی صورت بگیرد، از خدمت خارج كنند تا به روابط بین دو قوه ضربهای وارد نشود. او اما وزیر كشور را نمونه مناسبی برای این اقدام نمی داند و ادامه میدهد: «اگر هم مخالفان دولت موفق به كشاندن آقای رحمانی فضلی به مجلس شوند، بدنه مجلس با دیدگاهها و اقدامات آقای رحمانی فضلی احساس نزدیكی میكند و قطعا خطری متوجه ایشان نیست».
این همه در حالی است كه در روزهای گذشته خبر استعفای كاظم میرولد، معاون سیاسی وزارت كشور این مجموعه را با حواشی مواجه كرد. هنوز جانشنین میرولد در این سمت مشخص نشده و حسینعلی امیری نیز به «اعتماد» میگوید تلاشها برای انتصاب معاون سیاسی وزارت كشور تا روزهای آینده نیز ادامه خواهد داشت. تلاشهایی كه به گفته سید شریف حسینی در گفت وگو با «اعتماد» نمیتواند موازی با تغییر وزیر كشور انجام شود.
خبرسازی احمدینژاد یا خبرسازی درباره احمدینژاد
در حالی که در روزهای اخیر، رابطه احمدینژاد و مشایی به موضوع اخبار و تحلیلهای روزنامههای اصلاحطلب تبدیل شده بود، امروز این روزنامهها به احتمال سخنرانی احمدینژاد در مشهد پرداختهاند.
شرق در این باره از جمله نوشته: «احمدینژاد» مرد قابل پیشبینی نیست. برای همین شاید نتوان پیشبینی کرد که او امروز چطور ظاهر خواهد شد و از چه سخن میگوید. در یک سال گذشته او هیچ صحبت و سخنرانی مطولی نداشته اما حالا اعلام شده که رسما در مشهد سخنرانی میکند. اگر خبر درست باشد و اتفاق هم رخ بدهد ـ یعنی «احمدینژاد» پشت تریبون مسجد «حجتابنالحسن» برود و نه یکی، دو جمله بلکه حداقل چند دقیقهای سخنرانی کند ـ احتمالا دو حالت روی خواهد داد که هر دو به محتوای سخنرانی او مربوط است. یک احتمال این است که محتوای سخنرانی او به رویدادهای دو روز 14 و15 خرداد، پیرامون شخصیت امام و قیام سال 42 و انقلاب محدود شود. احتمال دیگر این است که او ـ مستقیم یا غیرمستقیم ـ درصدد پاسخگویی به حرفها، حدیثها، حواشی و نقدهایی برآید که در این ماهها مستقیم او و دولتش را هدف گرفته است.
انتقاداتی که اصولگرایان، اصلاحطلبان، دستگاه قضایی و نمایندگان مجلس، وزیران کابینه و حتی مردم عادی بر عملکرد دولت پیشین دارند، روز به روز هم بر دامنه و هم ابعاد آن افزوده میشود از سیاستگذاریهای غلط گرفته تا تخلفات مالی و قانونی. استراتژی «احمدینژاد» امروز چه خواهد بود، آیا سکوتش به آن معنی که مورد انتظار است شکسته میشود یا نه؟ «احمدینژاد» درحالی امروز در مشهد سخنرانی میکند که اخیرا باز یک اتهام جدید متوجه دولت او شده اما هنوز پاسخ روشنی نه از سوی او و نه یارانش به آن داده نشدهاست؛ ماجرا 26 خودرو نها د ریاستجمهوری است که رسانهها گزارش دادهاند همچنان در اختیار یاران احمدینژاد است... آیا او امروز به این اتهام و دیگر مواردی که از جنبه اتهام گذشته و وارد مراحل قضایی شده، پاسخ میدهد؟ باید منتظر ماند و دید.
مرور روزنامههای دوشنبه دوازدهم خرداد؛
بازار بورس یک بار دیگر کاملا قرمز شد!
پس از انتشار اخباری از جدایی احمدینژاد از مشایی به نقل از داود برادر رئیسجمهور سابق، امروز روزنامهها بار دیگر یادآوری کردهاند برادری سیاسی احمدینژاد جدیتر از برادری خونی است. در حالی که دعوا بر سر بهشت و جهنم همچنان ادامه دارد، توجه به این مسأله هم مهم دانسته شده که بورس دیروز هم در سقوط رکورد جدیدی زده است.
برخي مانند نهضت آزادی حكومت دينداران را عوض از حكومت ديني گرفتهاند؟
در ادامه دعوای روزهای اخیر در مورد بهشت و جهنم، روزنامه جوان در سرمقاله خود با تیتر «مغالطه شلاق و بهشت» از جمله نوشته: از منظر دینی حكومت به خودی خود دارای ارزش نیست و امام علی آن را حتی از آب عطسه بزی بیارزشتر میدانند؛ در تعبیری دیگر ایشان حكومت را از لنگه كفش كهنهای بیارزشتر عنوان میكنند.
حكومت و حكومتداری تنها به عنوان و در حد ابزار اجرای احكام ارزش مییابد؛ هر اندازه موفقیت در اجرای احكام اسلام بیشتر باشد، آن دولت و حكومت با ارزشتر خواهند بود، وگرنه تلاش صرف جهت تأمین صرف دنیای مردم را حكومتهای غیراسلامی هم میتوانند انجام دهند. در حكومت اسلامی حتی برطرف كردن فقر نیز به خودی خود اصالت ندارد؛ بلكه تابعی از تأمین سعادت اخروی مردم است و چون فقر مانع رسیدن به سعادت اخروی است، تلاش در جهت رفع آن و تأمین معیشت مردم وظیفه حكومت برشمرده شده است و قس علیهذا.
هدفى كه امیرالمؤمنین نسبت به مردم در دوران حكومت داشته نیز رساندن مردم به بهشت است؛ ایشان (خطبه 156) میفرماید: «فَاِن اَطَعتُمونى فَاِنّى حامِلُكم اِن شاءَ اللهُ عَلى سَبیلِ الجَنَّه؛ وَ اِن كانَ ذا مَشَقَّهٍ شَدیدَهٍ وَ مَذاقَهٍ مَریره؛ اگر از من پیروى كنید ـ چنانچه خدا بخواهد ـ شما را به بهشت خواهم برد گرچه راهى است دشوار و همراه با تلخى». این هدف امام علی علیهالسلام است كه در قالب حكومت مردم را به بهشت برساند. در بعد قانونی نیز، اصل دوم قانون اساسی، جمهوری اسلامی را بر پایه ایمان به مواردی بیان میكند كه مورد سوم آن چنین است: «. . . 3 ـ معاد و نقش سازنده آن در سیر تكاملی انسان به سوی خدا. . . » و در اصل سوم میگوید: «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را برای امور زیر به كار برد:1 ـ ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با كلیه مظاهر فساد و تباهی» و الی آخر.
گرچه دولت در این اصل نه معادل قوه مجریه، بلكه منظور از آن كل حكومت اسلامی باشد، قوه مجریه نیز زیرمجموعهای از آن خواهد بود و با این حساب آیا نفی مسئولیت دولت در قبال دین و سعادت اخروی مردم، كلامی خلاف اصول قانون اساسی و شانه خالی كردن از بار مسئولیت قانونی خویش نخواهد بود؟ شاید هم شبهه این باشد كه برخی، «حكومت دینداران» را عوض از حكومت دینی گرفتهاند كه خود بحث مفصلی است كه قبلاً توسط نهضت آزادی طرح شد. از سویی قوه مجریه، مجری قانون اساسی است و باید سیاستهای كلی نظام را مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی از رهبری اخذ و اجرا كند، نه آنكه برای نظام سیاستهای كلی و حتی مغایر با قانون اساسی تعریف كند! به نظر میرسد برخی تئوریپردازیها در دولتهای گذشته و كنونی ناشی از بزرگنمایی نقش مجری در حوزه سیاستگذار بوده است. حال آنكه سیاستهای كلی نظام در حیطه رهبری است و رئیس دولت صرفاً مجری آن خواهد بود.
شرق نیز در توصیف «جدل داغ راه دوزخ و بهشت» نوشته است: «روحانی» فقط یک جمله گفت، اما همین یک جمله تا حالا خیلیها را به واکنش واداشته است. «نمیتوان مردم را با زور به بهشت برد» بدل به بحثی «پینگپنگی» شده که میان موافقان و مخالفان بحث ردوبدل میشود و گاه ابعاد جدیدی هم پیدا میکند. اگرچه به نظر میرسد که سهم و فضای رسانهای منتقدان رئیسجمهوری بیش ازحامیان اوست؛ زیرا وقتی بعد از اعتراض همزمان خطیبان تهران، اصفهان و مشهد و برخی دیگر از شهرها در نماز جمعه این هفته، «روحانی» لازم دید که پاسخ منتقدان را بدهد، اما پاسخ او باز بیواکنش نماند.
شنبه «آیتالله احمد خاتمی» به فاصله کوتاهی بعد از این گلایه «روحانی» که برخی از روی بیکاری غصه دین و آخرت مردم را میخورند، با «فارس» مصاحبه اختصاصی کرد و توضیحاتی داد و از منتقدان خویش گلایه کرد. چند ساعت بعد هم وزیر ارشاد پیشین دولت «احمدینژاد» در برنامه «نگاه یک» تلویزیون حاضر شد. او این بار با وام گرفتن از امام(ره) از سیاستهای فرهنگی دولت خرده گرفت و به «روحانی» هم کنایه زد.
«محمدحسین صفارهرندی» در این برنامه تلویزیونی گفت: «چطور تعدادی میگویند دولت وظیفهای برای هدایت فرهنگی جامعه ندارد؟ لفظی در این روزها بیان میشود که مردم را نباید به زور به بهشت برد اما چرا آنها را باید به زور به جهنم ببریم؟ چرا باید بسترسازی کنیم که مردم به مهلکه بیفتند و شرایط را به گونهای آرایش دهیم که انتخاب مردم به سمت سقوط باشد. گفتهاند دولت هیچ وظیفهای در ترویج دین ندارد، این سخن زمانی درست است که دولت سکولار داشته باشیم و فاصله دین و دنیا را به رسمیت شناخته باشد. در این هنگام دولت هیچ وظیفهای نداشت اما انقلاب ما در مسیر انبیا و قرآن و گسترش و توسعه مبانی دینی و فرهنگی، جزو وظایف دولت است. دولت نقش راهنما، ناظر و مرشد را در عرصه فرهنگی دارد».
«صفارهرندی» در ادامه گفت: «در نگاه امام راحل سیاستمداران برای دین، دنیا و فرهنگ مردم همسو با دیگر موضوعات باید برنامهریزی کنند. طبق قانون هیچکس نمیتواند تصمیم معارض با دین بگیرد. آزادی به معنای بیبند و باری مورد تایید امام راحل نبود». «سخنان صفارهرندی» در شرایطی بیان میشد که درست چند ساعت پیش از آن هم «آیتالله احمدخاتمی» به فارس گفته بود: «موظف نیستیم مردم را به زور به بهشت ببریم اما موظفیم جاده بهشت را برای مردم هموار کنیم و در عین حال هموارکننده جاده جهنم مردم هم نباشیم؛ لذا این صحبت، تحلیل یک سخن بدون هیچگونه هتکی بود».
حسن روحانی در آخرین سخنرانی خود در جمع کارمندان سازمان محیط زیست و نهادهای مدنی گفته بود: «برخی واقعا بیکارند، کار ندارند، شغل ندارند و دچار توهمات هستند. این افراد مداوم غصه دین و آخرت مردم را میخورند. همانند بهداشت، زمانی که آمد مردم فکر میکردند، تشریفات است. زمانی میخواستیم در خزانهها، دوش آب بیاوریم چه بساطی بهپا شده بود. عدهای میگفتند اگر لولهکشی شود و دوش بیاید نصف دین از بین میرود».
تكذیب یك جدایی یا روایتهای جدید از رابطه احمدی نژاد و مشایی
اعتماد درباره خبرهای روزهای اخیر در مورد احتمال جدایی احمدینژاد و مشایی نوشته: احمدی نژاد سرزده به جمع هیأتیها بازگشت؛ همان جمعی كه 9 سال پیش از میان آنها برای رسیدن به قدرت خیز برداشت. آن روزها مسأله او كنار زدن هفت نامزد رقیب بود و این روزها نگه داشتن یك رفیق. هنوز هم مسأله اصلی احمدی نژاد همان مشایی است. كسی كه داود احمدی نژاد، برادر نسبی اش گفته «او را دك كرده است» و علی اكبر جوانفكر، برادر سیاسیاش مدعی شده كه فعلا چنین خبری در میان نیست. حرف بازگشت محمود احمدی نژاد به صحنه سیاست چند صباحی است كه سر زبانها افتاده، چند ماهی بود كه خیلی در جایی آفتابی نمی شد. پریشب اما یك باره آمد و در جمع بچه هیأتیهای هیأت حسین سیب سرخی حضور پیدا كرد. این چندمین باری است كه احمدی نژاد در هفتههای اخیر در جمعهایی اینچنینی آفتابی میشود، یك بار مراسم ختم و یك بار هیأت. گویی دیگر نمیخواهد خود را از دید رسانهها پنهان كند و برای رخ نمودن جمعهای غیررسمی را ترجیح میدهد.
حالا خیلی از اطرافیان او از احتمال بازگشتش به پاستور و آن هم در سال 96 صحبت میكنند، یك عده مخالف مشایی و یك عده موافق او. كمتر از 12 ساعت از آن موقعی كه احمدی نژاد دوباره «هیأتی» شد، برادرش داود به سایت «انتخاب» خبر داد كه او مشایی و بقایی را «دك كرده است». این آرزوی دیرین برادر بزرگ تر محمود احمدی نژاد بود؛ آرزویی كه از سال 90 به این طرف دایما آن را تكرار میكرد. برادر بزرگ تر بعد از آن 11 روز خانه نشینی به اردوگاه اصولگرایان منتقد احمدی نژاد نقل مكان كرده بود، ولی باز هم خون برادری كار خود را میكند. اگر آرزوی اول داوود احمدی نژاد «دك كردن» مشایی و بقایی باشد آرزوی بعدی او بازگشت برادر كوچك تر به پاستور است. چیزی كه آن را بی پروا در گفتوگو با «انتخاب» میگوید: «احتمال كاندیداتوری برادرم در انتخابات ریاست جمهوری خیلی زیاد است». این آرزوی دوگانه اما تنها در دل داوود احمدی نژاد جا ندارد، خیلی از اصولگرایان دیگر هم چون او با رویای جدایی محمود احمدی نژاد از مشایی و بازگشت مجددش به پاستور روزگار میگذرانند.
برادران سیاسی احمدی نژاد اما فقط در یك مورد از این رویای دوگانه با داود احمدی نژاد موافق هستند: بازگشت رئیس دولت دهم به پاستور. جدایی از مشایی اما برای آنها هیچ جذابیتی ندارد، آنها هنوز هم دنبال همان تركیبی هستند كه در آخرین روز نام نویسی نامزدهای ریاست جمهوری سال 92 در وزارت كشور دیده بودند: احمدی نژاد دست در دستان مشایی. شاید از همین رو است كه خیلی زود علی اكبر جوانفكر وارد میدان میشود تا درباره جدایی مشایی از احمدی نژاد جواب دهد. او با یك جمله در گفتوگو با تدبیر موضع خود یك علامت سؤال بزرگ مقابل صحبتهای روز شنبه داوود احمدی نژاد میگذارد: «محل كار آقایان مشایی و بقایی در جای دیگری غیر از دفتر كار دكتر احمدی نژاد قرار دارد. استفاده از تعبیر جدایی، مناسب چنین اتفاقی نیست. البته هر گونه توضیحی در این خصوص، باید از كسی كه ادعای جدایی را مطرح كرده است، پرسیده شود».
نظر جوانفكر در رابطه با احمدی نژاد كاملا روشن است: «اگر اصولگرایان احمدی نژاد را مرده سیاسی بدانند باید با تأسف گفت كه آنها خدا را از معادلات سیاسی خود كنار گذاشته اند». این حرفها را كسی میزند كه بازداشت و زندانی شدن او نه تنها پایان كارش در تیم احمدی نژاد نبود بلكه رئیس دولت دهم را بر آن داشت تا یكی از بی سابقه ترین اختلافات میان رؤسای قوای مجریه و مقننه را با نامههای سرگشاده معروف خود علنی كند. شاید پیوند این «برادری سیاسی» بیش از «برادری خونی» محمود و داود احمدی نژاد محكم باشد. جوانفكر همزمان با این گفت وگو در مصاحبه دیگری با آریا خیلی شفاف میگوید: «روابط احمدی نژاد ومشایی بسیار مستحكم است». شاید هنوز هم حق با صادق زیبا كلام باشد كه به آریا میگوید: «هیچ نشانه یی از جدایی احمدی نژاد و مشایی دیده نمی شود» و اینكه داوود احمدی نژاد بیشتر آرزوی خود را مطرح كرده تا یك واقعیت را.
در این میان چه احمدی نژاد با مشایی مانده و چه از او جدا شده باشد، یك واقعیت غیر قابل تغییر وجود دارد و آن هم خیز دوباره او برای حضور در میدان رقابت سیاسی است. شایعه تهیه لیست «یاران احمدی نژاد» برای انتخابات مجلس و ایجاد تشكیلات «هما» چیزی جز این را تایید نمی كند. چه آنكه برخی رسانههای جریان اصولگرا شایعه دیگری را هم درباره روابط مشایی و احمدی نژاد مطرح كرده اند: برخی از وزرای احمدی نژاد كه با مشایی رابطه خوشی نداشتند شرط حضورشان را نبودن رئیس دفتر دولت دهم یعنی اسفندیار مشایی بیان كردند كه گویی احمدی نژاد نیز قبول كرده و این رایزنیها بدون حضور یارهمیشگی احمدی نژاد برگزار شده بود. شاید همین مسأله دلیل جدا شدن دفتر مشایی و احمدی نژاد از هم بوده نه «دك شدن» مشایی توسط احمدی نژاد.
بازار بورس کاملا قرمزپوش شد!
اعتماد درباره شرایط این روزهای بازار بورس نوشته: بازار سرمایه این روزها شاهد اتفاقات گوناگونی است كه البته تجربه این اتفاقات در گذشته نیز برای بورس وجود داشته و به نوعی میتوان گفت كه تكرار سناریویی قدیمی برای بازار سرمایه را شاهد هستیم.
آنچه از روند كنونی معاملات بورس میتوان دریافت، این است كه بازار مدتی است پس از نوسانهای قابل توجه دچار یك سكون و ركود در ورود نقدینگیهای جدید شده است، به عبارتی به دنبال خروج حجم زیادی نقدینگی، وجود ابهامهای فراوان در تصمیمات برون سیستمی و درون سیستمی جذابیت بازار سرمایه را برای صاحبان نقدینگی كاهش داده است و بازار به نوعی با كاهش نقدینگی مواجه است.
هرچند بسیاری از تحلیلگران بازار شروع ضعیف بورس تهران را در ابتدای هفته، نشانههایی از ادامه روند نزولی شاخص پیش بینی میكردند؛ شروعی كه با افت 380 واحدی شاخص در روز شنبه رقم خورد و در روز یكشنبه به یك هزار واحد رسید.
روز گذشته بازار بورس تهران قرمز پوش شد، اكثر نمادهای مطرح و پربیننده بازار كه تا هفته پیش معاملات خوب و متعادلی را داشتند، یك باره قرمز پوش شدند، به عقیده محمد ثریا نژاد، مدیرسرمایه گذاری، شركت سرمایه گذاری صنعت و معدن با بیان اینكه بازار در جو بی اعتمادی به تصمیمات دولت به سر میبرد و این امر خود دلیل كمی برای بی فروغ بودن بازار نیست، سخنان خود را این طور ادامه داد: در حال حاضر اكثر صنایع بورسی مانند سیمان، خودرو، لبنی، شوینده، روغنی و روانكارها، همگی به نوعی با دولت دچار چالشی جدی به نام افزایش قیمت هستند، زیرا از سویی به دلیل اجرای فاز دوم هدفمندی هزینه این شركتها چند برابر رشد كرده و از سویی دیگر دولت به دلیل كنترل تورم به آنها اجازه رشد قیمت نمی دهد.
وی اضافه كرد: در حال حاضر نرخ خوراك پتروشیمیها افزایش یافته یا دولت به سیمانیها اجازه افزایش قیمت نداده است، در حالی كه تمام این صنایع با دولت وارد جلسات متعدد شدهاند اما به طور مستمر دولت نتیجه این جلسات را به تعویق میاندازد و این امر موجب شد كه تعدیلهایی كه شركتها در ای پی اس خود اعلام میكنند، مورد بی اقبالی بازار قرار گیرد.
ثریا نژاد با تأكید بر اینكه بازار هم اكنون بی صبرانه مترصد نتایج مذاكرات ژنو است، افزود: این موضوع نیز باعث رخوت و ركود در بازار شده است هم از سوی تولید كنندگان و هم سهامداران :در انتظار نتایج آن به سرمی برند اما در مجموع متغیرهای سیستماتیك و غیر سیستماتیك به سمت نزول در حال حركت است. به گفته این كارشناس ارشد، تحلیلها نشان میدهد كه اگر دولت حمایت كلی در سطح متغیرهای كلان اقتصادی نكند و اجازه قیمت گذاری مناسب با تورم به صنایع ندهد بازار فقط و فقط منتظر مذاكرات خواهد بود كه با توجه به سیاستهای دولتی برای كنترل تورم، پیش بینی میشود اجازه افزایش قیمتها به صنایع داده نشود و این روند نزولی ادامه دار خواهد بود.
همچنین دكترمحمد حسین صدرایی از كارشناسان مركز مالی ایران نیز وضعیت دیروز بازار را از دو دریچه تكنیكال و مورد بررسی کرد و افزود: آنچه از رفتار فعالان تالار شیشهای میتوان ارزیابی كرد، این است كه بازار نسبت به اخبار مثبت بی كشش شده و سهامداران نسبت به اخبار سیاسی و اقتصادی دیگر حساس نیستند و نكته مهم دیگر این است كه به عقیده بسیاری از كارشناسان وقتی بازاری همه نمادهایش قرمزاست تبدیل به یك بازار بی تحلیل میشود.
وی سخنان خود را این طور ادامه داد: بازار قرمز پوش، حاصل بازاری با رفتارهای توده وار است به همین دلیل كارشناسان در تحلیل چنین بازاری دست شان بسته است. صدرایی به رفتارهای یك بام و دوهوا در بورس اشاره كرد و گفت: دولت از سویی نرخ سود بانكی را كاهش میدهد تا انتظارات مردم نسبت به بورس را مثبت كند اما عده یا گروهی در این میان میگویند كه دولت چرا به طور مستمر در پی دخالت در بازار سرمایه است. به عبارتی همیشه برخی گروههای ذی نفع در بازار وجود دارند كه به دولت میگویند، در بازار دخالت نكن حال در شرایط كنونی مطرح میكنند پس دولت كجاست؟
این كارشناس مركز مالی ایران، با بیان اینكه در سال جاری پنج ماه قبل شاخص یك باره به 733 هزار واحد افت كرد و بازار روز گذشته وارد كانال 75 هزار واحدی شد و میتوان این طور پیش بینی كرد كه بازار بورس متأسفانه در توافقات شش ماهه اول با انفجاری كه داشت و قیمتها به سقف رسید، در اصل تمام افزایش قیمتها را پیشخور كرده، در نتیجه حتی اگر مذاكرات خوبی داشته باشیم بازهم نمی توان توقع نتایج به دست آمده از دور اول را داشت.
مصطفی صفاری از دیگر كارشناسان بازار سرمایه افتهای كنونی را حاصل سیاستهای مالی انقباضی دولت میداند و میگوید: افزایش مالیات و نیز مالیات بر ارزش افزوده در كنار اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها بدون اعطای مجوز افزایش نرخ فروش محصولات به صنایع مختلف از جمله برنامههایی است كه از سوی دولت اجرایی شده و آثار منفی بر تولید و وضعیت كلی صنایع مختلف به ویژه صنایع دارای مزیت رقابتی در پی داشته است.
این مقام مسئول اتخاذ سیاستهای مالی و پولی انقباضی را ناشی از نگرش كوتاه مدت دولت برشمرد و اظهار داشت: به نظر میرسد دولت با اجرای این سیاستها در پی كسب درآمد از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی و مالیات بوده و به نوعی سیاستهای بلندمدت را به نفع سیاستهای كوتاه مدت كنار گذاشته است. چراكه افزایش هزینهها و در مقابل آن عدم رشد قیمت فروش محصولات موجب تعطیلی كارخانههای تولیدی خواهد شد و مزیتهای صنایع مطرح بورسی را از بین میبرد.
این كارشناس بازار سرمایه افزود: با توجه به مطالب عنوان شده میتوان گفت نتایج حاصل از سیاستهای به كار گرفته شده از سوی دولت در بخش اقتصادی و عدم شفافیت برنامههای آتی دولت در این بخش در كنار تمركز دولت بر بهبود وضعیت سیاسی كشور بیشترین تأثیر منفی را در شكلگیری روند كنونی در بازار سرمایه گذاشته است.
دنیای اقتصاد نیز در باره موانع پیش روی بازار بورس نوشته: دومین ركورد افت شاخص بورس در سال 93 با كاهش 1143 واحدی دماسنج بازار سرمایه روز گذشته رقم خود تا بار دیگر این نماگر به كانال 74 هزار واحدی بازگردد. به این ترتیب روز گذشته برای دومین بار شاخص بورس تهران به كانال 74 هزار واحدی پای گذاشت و رقم 74 هزار و 543 واحد را به ثبت رساند و به این ترتیب زیان بازار در سال 93 به 6/5 درصد رسید.
به گزارش دنیای اقتصاد، روز گذشته تابلو معاملات بورس یك دست قرمز شد و تا پایان معاملات دیروز افت قابل توجه بورس معادل 5/1 درصد در روند نماگر بازار سرمایه ثبت شد تا به این ترتیب در هفته جاری 2 درصد دیگر از بازدهی بورس كاسته شود و كمترین بازدهی روزانه شاخص طی 49 روز گذشته رقم بخورد. اما روند نزولی مزبور در شرایطی بسیاری از فعالان بازار سرمایه را شگفتزده كرده، كه هیچ بهانه یا خبر خاصی را نمیتوان به عنوان دلیل اصلی برای این افت عنوان كرد.
کارشناسان اقتصادی معتقدند بازار سرمایه کشور متأثر از سه فاکتور در شرایط گذار است و از خصوصیات دورههای گذار ثبات نسبی در بازارها است. این سه فاکتور خروج از رکود و ورود به دوره رونق اقتصادی، اصلاح و تغییر سیاستها و اتخاذ سیاستهای اقتصادی و سیاسی جدید و در نهایت الزامات ساختاری بورس برای اصلاح هستند. این در حالی است که سال گذشته در شرایط هیجانی کشور از تغییر فاز سیاسی دولت، شرایط بسیار مناسبی در بازار سرمایه تجربه شد؛ شرایطی که از قبل پیشبینی میشد به زودی به تغییر فاز حرکت بازار منجر شود.
سال گذشته بازار با حدود 135 درصد بازدهی مثبت روبهرو شده بود که به عقیده کارشناسان، این رقم متناسب با وضع اقتصاد کشور نبود؛ آنها بر این اعتقاد بودند كه به زودی با رکود این بازار روبهرو خواهیم شد. همینطور هم شد؛ به طوری که با تخلیه بورس از اخبار و هیجانات، بازگشت شاخص به مدار نزولی در جهت اصلاح بازار آغاز شد و این مسأله امسال به دلیل سیاستهایی نظیر اصلاح قیمت حاملهای انرژی، سیاستها در بازار ارز، سیاستهای قیمتی و ... ادامه خواهد داشت، به طوریکه انتظار نمیرود تجربه سال گذشته بازار سرمایه را بار دیگر شاهد باشیم.
اما در باب سیاستهای دولتی باید گفت، کشور در شرایط کنونی با تصمیماتی از طرف دولت مواجه است که برخی از آنها همچون بهره و ارز، آثار مناسبی را در اقتصاد کشور به همراه داشته و خواهند داشت، با این حال به دلایلی همچون چندصدایی موجود در بدنه دولت و از طرفی برخی تحلیلهای یک طرفه و مباحث غیرکارشناسی باعث ابهاماتی در بین فعالان بازار شده، در حالیکه ابهام سیاستهای بازار به هیچ وجه بیشتر نشده است.
موضوع قابل اشاره دیگر رونق اقتصادی کشور است. انتقاد کارشناسان به بازار سال گذشته بود که تناسبی با وضعیت اقتصادی کشور نداشت، بهطوریکه در شرایط رشد صنعتی منفی 12 درصدی یا رشد اقتصادی منفی 3 درصدی، چگونه میتوان انتظار بازدهی را از بورس داشت؟
با این حال با خروج اقتصاد از رکود، انتظار میرود تناسب بین بازار و اقتصاد برقرار شود؛ آن هم در شرایطی که بازار سهام با روند اصلاح مواجه شده است. به این ترتیب، انتظار میرود این تناسب در بازار و هماهنگی بین شرایط اقتصادی و سیاستها و اصلاح بازار سهام، به ثبات بازار در کل سال 93 منتهی شود؛ ثباتی که در سایه آن انتظار رشدی 30 درصدی برای بازار انتظاری معقول و منطقی است.
مرور روزنامههای یکشنبه یازدهم خرداد؛
یک منبع آگاه: نمیخواهيم بحث رانت سه هزار میلیاردی را عمومی كنيم
پرونده احتمال دادن رانت سه هزار میلیارد تومانی به یک بدهکار کلان بانکی به دیوان محاسبات رسیده و قرار است، نظر نهایی در این باره تا پایان خرداد اعلام شود. سخنان رئیسجمهور درباره بهشت و جهنم امروز هم به صفحات روزنامهها راه یافت. هویت حزبی که که یکباره خواستار برگزاری تجمع در مقابل وزارت خارجه شده، نیز ابهاماتی پدید آورده است.
یک منبع آگاه: نميخواهيم بحث رانت سه هزار میلیاردی را عمومي كنيم
روزنامه اعتماد با حمایت از وزیر صنعت، این نظر دادستان دیوان محاسبات را که هنوز برای قضاوت درباره پرونده رانت احتمالی به یک ابربدهکار بانکی زود است، مترادف با این دانسته که «دیوان محاسبات رانت ۶۵۰ میلیون یورویی را تأیید نکرد» و نوشته: جنجال خبری رانت ۶۵۰ میلیون یورویی واردات کالاهای اساسی که در ماههای آخر سال ۹۲ توسط احمد توکلی ایجاد شده بود، با تأیید نشدن این گزارش توسط دیوان محاسبات، وارد فاز جدیدی شد و این سؤال را پیش آورد که هدف از رانت خواندن این واردات چه بود؟!
دادستان دیوان محاسبات در آخرین اظهارنظر خود درباره وضعیت رانت خواری ارزی اعلام کرده که صرفا گزارش حسابرسی در زمینه رانت ۶۵۰ میلیون یورویی به دیوان محاسبات ارائه شده و نباید گزارش حسابرسان را به منزله تأیید قطعی جرم از سوی این دیوان دانست. البته به لحاظ حساسیت پرونده رانت ۶۵۰ میلیون یورویی، این پرونده خارج از نوبت در حال رسیدگی است و تا پایان خردادماه نظر نهایی و قطعی دیوان محاسبات اعلام میشود.
به گفته شجاعی، در دی ماه سال ۹۲ زمانی که موضوع رانت خواری ۶۵۰ میلیون یورویی از سوی احمد توکلی، نماینده مجلس مطرح شد، حسابرسان در حوزه بانک مرکزی و وزارت صنعت وارد عمل شدند. بعد از بررسیهای کارشناسی از سوی حسابرسان دیوان محاسبات، گزارشی تحت عنوان وجود رانت در سیستم مالی بانک مرکزی و وزارت صنعت و معدن به دادسرای دیوان محاسبات ارائه شد. وی با بیان اینکه در حال حاضر شخصا موضوع رانت خواری ارزی را پیگیری میکنم و جلساتی در این زمینه با اشخاصی که با این موضوع مرتبط هستند، در حال برگزاری است، اما فقط گزارش حسابرسی در زمینه رانت ۶۵۰ میلیون یورویی به دیوان محاسبات ارائه شده است و نباید گزارش حسابرسان دیوان را به منزله تأیید دیوان محاسبات دانست.
شجاعی تأکید کرد: برای اینکه یک موضوع به تأیید نهایی دیوان محاسبات برسد، باید فرآیند رسیدگی پرونده در دیوان به طور کامل طی شود و در دادسرای دیوان محاسبات به تأیید برسد و در محکمه قطعی شود. البته از روش دیگری نیز میتوان درباره پروندهای در دیوان محاسبات اظهارنظر کرد که براساس این روش، موضوع تحت نظر هیأت عمومی دیوان محاسبات بررسی و تأیید میشود و در آن صورت میتوان عنوان کرد که دیوان محاسبات نظر قطعی را درباره پرونده اعلام داشته است.
دادستان دیوان محاسبات در حالی در این فضای پرجنجال و پرابهام، خبر رانت ۶۵۰ میلیون یورویی را تأیید نکرده است که احمد توکلی، ۲۹ اردیبهشت ماه در یک نشست خبری اعلام کرد که دیوان محاسبات بر این تخلف ارزی صحه گذاشته است.
این نشست خبری توکلی، بلافاصله یک روز پس از گزارش یکی از روزنامهها درباره از رانتهای پیدا و پنهان تا پرونده سازی علیه دولت برگزار شده بود. در گزارش این روزنامه آمده بود که برخی اسناد موجود، حکایت از آن دارد که رانت واردات نهادههای دامی به کشور، پیش از این در اختیار فردی به نام «ن-الف» بوده که در سایت الف (منسوب به احمد توکلی) یادداشتهایی منتشر میکند. او دارای دو شرکت بود که بر اساس اعلام رسمی گمرک، ۲۴/۱۱ درصد نهادههای دامی مورد نیاز کشور در سال ۹۲ توسط این دو شرکت وارد کشور شده است و رتبه سوم واردات نهادههای دامی را به خود اختصاص دادهاند.
البته رتبه اول واردات نهادههای دامی نیز با ۰۵/۳۷ درصد متعلق به یک شرکت خصوصی و رتبه دوم واردات نهادههای دامی با ۸۶/۱۵ درصد، متعلق به پشتیبانی امور دام به عنوان یک شرکت دولتی است. براساس گزارشها، آقای «ن-الف»، عضو هیأت مدیره و مدیرعامل شرکتهای رقیب واردات نهادههای دامی است که با حذف شرکت اول وارد کننده، عملا شرکتهای فوق جایگزین شده و سهم بیشتری از واردات را از آن خود میکنند. احمد توکلی نیز در مصاحبه با خبرگزاری مهر در روز دوم مهر سال گذشته، به دوستی و نزدیکی با این آقا اشاره مستقیم داشته است.
البته در حاشیه نشست خبری احمد توکلی، فردی که خود را نسبت به پرونده فوق مطلع معرفی میکرد، خواستار ورود به جلسه بود، اما برگزار کنندگان جلسه از ورود وی جلوگیری کردند. این مرد میانسال هنگام حضور در پشت درهای این جلسه، پروندههایی در دست داشت که مدعی بود اطلاعات مستندی در جهت تکذیب گفتههای احمد توکلی در اختیار دارد که نشان میدهد چنین تخلفی رخ نداده است. احمد توکلی با این حال، در این نشست خبری خود اعلام کرد که دیوان محاسبات در پاسخ به نامه من درباره رانت ۶۵۰ میلیون یورویی، رانت وزارت صنعت به یک شرکت خاص را تأیید کرد. کمیسیونهای اصل ۹۰ و اقتصادی نیز همین روزها درباره این موضوع گزارش خود را منتشر میکنند.
وی با ذکر ماجرای نامهنگاریها با دولت، اظهار داشت: در ۱۸ /۷/ ۹۲ گزارش موثقی به دست من رسید که برای یک شرکت خاص امتیازی در نظر گرفتند که برای سایر شرکتها در نظر نگرفتهاند و نمیگیرند. ماجرا این گونه بود که در واردات کالاهای اساسی، کشتیها، کالای اساسی را از مقصد بار میکردند، اما در مالکیت فروشنده بود. بر این اساس، استثنائا به یک تاجر خاص از هالک بانک ترکیه که با ما کار میکرد، تخصیص ارز داده شد به میزان حدود ۸۵ هزار یورو که دوروزه به جای حداقل ۲۵ روز عمل میکرد و هزینه انتقال آن هم دو درصد بود.
نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: در همین گیر و دار متوجه شدم یک رانت دومی هم به این شرکت و این فرد خاص داده شده است. داستان از این قرار بود که پیشنهادی را این تاجر خاص مطرح میکند که توسط یکی از استانداران سابق که الان همکار این تاجر شده، به دست وزیر صنعت، معدن و تجارت میرسد که اجازه دهید من به اعتبار خودم جنس از خارج میآورم، به من اجازه تخلیه دهید چون من رضایت فروشنده را قبل از اینکه به او ارز بدهم، میگیرم و کالارا تخلیه میکنم. شما قبل از اینکه به من ارز تخصیص دهید، کد رهگیری را بدهید که من کالارا ترخیص کرده و آن را در بازار بفروشم. بعد به من تعهد دهید که سر چهار ماه، پنج ماه و شش ماه چقدر ارز به من تخصیص خواهید داد. به این ترتیب چند اتفاق مثبت افتاد: اول اینکه این تاجر دموراژ نمیدهد و شش ماه بعد که کشتیها به آبهای ایران رسید تخلیه میشود، این تاجر میتواند کالارا ترخیص کرده و بازار را معتدل نگه دارد تا مصرف کنندگان ما که دامداران و پرورش دهندگان طیور هستند، از این بهتر استفاده کنند. همچنین تثبیت زمان به این تاجر امکان برنامه ریزی داده و نااطمینانی را کاهش میدهد.
اما در این میان، یک منبع آگاه نسبت به واردات نهادههای دامی در گفتوگو با «اعتماد» اظهار داشت: سیاست ما تاکنون این نبوده که بحث را در صحنه عمومی بیاوریم.
وی با طرح این پرسش که اصلا چگونه میشود یک شرکتی ۶۵۰ میلیون یورو کالا وارد کشور کند و کالا نیز تحویل شبکه بازرگانی و فروش برود و ارزی نیز نگرفته باشد، فعالیت آن را رانتی محسوب کرد، تصریح کرد: از سوی دیگر، معنا و مفهوم فرمایش آقای احمد توکلی این است که یک فردی رفته ۶۵۰ میلیون یورو از بانک مرکزی گرفته، بدون اینکه ریالی بدهد و کالا وارد کند.
این منبع مطلع با انتقاد شدید نسبت به طرح مسائلی که احمد توکلی در رسانهها مطرح میکند، متذکر شد: زمانی که ایشان این بساط را به راه میاندازد، چه چیزی برای اقتصاد کشور میماند؟!
وی با بیان اینکه هر کمیسیونی که تاکنون مجلس این شرکت را دعوت کرده، حضور پیدا کردهاند، عنوان کرد: در این نشستها هر سند و گزارشی خواسته شده، ارائه کردهایم.
این منبع مطلع ادامه داد: ما وظیفه داشتیم که در واقع پاسخگو باشیم به آنچه کمیسیونهای اقتصاد و اصل ۹۰ مجلس خواستهاند.
وی بار دیگر تأکید کرد: چگونه میتواند یک فرد کالارا به داخل کشور بیاورد، انبارها را پر کند و آرامش در کشور ایجاد کند و ارز هم نگرفته باشد، بعد فعالیت آن رانت شود؟!
او همچنین در پاسخ به این پرسش که به گفته آقای توکلی، واردات این شرکت باعث شده که بازار انحصاری شود؟ گفت: اصلابازار نهادههای دامی انحصاری نیست. بازار انحصاری، بازاری است که هیچ کسی نتواند وارد آن شود: در حالی که الان شرکتهای متعددی در این حوزه وارد و خارج میشوند.
حزبی که میخواهد در وزارت خارجه تجمع برگزار کند، از کجا پیدا شد؟
شهروند با اشاره به اینکه حزب اراده ملت ایران به رغم مخالفت وزارت خارجه همچنان بر تصمیم خود برای برگزاری تجمع پافشاری دارند، در مطلبی با تیتر «دلآوری در جبهه خودیها» حزب مورد اشاره را حزبی گمنام نامیده که به دنبال فرصتطلبی است و نوشته: حمید رسایی همین چند وقت پیش خطاب به محمدجواد ظریف اصطلاحی بهکار برد که به نظر میرسد بهترین ترجمان حال و هوای این روزهای منتقدان دولت هم باشد. نماینده نزدیک به جبهه پایداری آرزو کرد دیپلماتهای ایرانی مثل اینبار که نتیجهای از مذاکرات نگرفتند دلاور باشند نه مثل دفعات پیش که نتیجه میگرفتند! حالا حکایت این دلاوری و دلواپسی و دلآوری مدتی است در صدر اخبار سیاسی کشور جا خوش کرده و انگار حالا حالاها قصد تمام شدن ندارد نه از سوی منتقدان و نه از سوی به ظاهر هواداران.
یک روز سفارت سابق آمریکا مامن دلواپسان میشود و روز دیگر میدان فاطمی تهران. جماعت دلواپس، نگرانند. بازندگان ۲۴ خرداد گویی سهسالونیم زودتر از حد معمول رقابتهای انتخاباتی را کلید زدهاند. اینها حکایت و روایت این روزهای منتقدان دولت است که به هر حال به حق و ناحق بخشی از انرژی و زمان دولت را صرف خود میکنند. اما حکایت جدیدی هم این سوی میدان به نام هواداری از دولت به جریان افتاده و گردانندگان آن ظاهرا قصد ندارند با هیچ توصیه آشکار و نهانی از قصد خود منصرف شوند و کار را به کاردان بسپارند.
کدام هوادار خیرخواهی است که نداند در این دعوا تنها برای دلواپسان حلوا خیرات میکنند و به همین دلیل است که دولت از همان روز روی کار آمدنش تاجایی که توانست جلوی حاشیهها را گرفت تا گزک بهدست مخالفان و منتقدان و دلآوران ندهد و حالا عدهای به نام اصلاحات چند روزی است سخت سرگرم فراهم آوردن همان گزک معهود برای مخالفان و منتقدان و رسانههای تند و تیزشان شدهاند.
وزارت امورخارجه بیانیه میدهد و تشکر میکند و صمیمانه میگوید: «از آنجا که چنین رویهای برای اعلام حمایت و پشتیبانی عمومی از برنامهها، سیاستها و فعالیتهای حرفهای وزارت امور خارجه و وظایف محوله به این وزارتخانه از سوی نهادهای عالی کشور متعارف نمیباشد، ضمن سپاسگزاری از بانیان این امر و خصوصا ابراز احساسات هموطنان عزیز، ضرورتی برای برگزاری چنین گردهمایی نمیبیند و تأکید میکند مؤثرترین حمایت از پیشبرد سیاست خارجی و اعتلای نام ایران اسلامی در سطح جهانی، تلاش مجدانه و همگانی برای ساختن ایرانی آباد، پیشرفته و متکی به توانمندیهای ذاتی و علمی فرزندان خود میباشد».
دایههای مهربانتر از مادر دولت اما بیتوجه به معذوریتهای دولت و وزارت خارجه مصاحبه میکنند که: «ما به هر حال اصرار داریم که این کار انجام شود. مجوز آن را هم از وزارت کشور گرفتهایم و طبیعتا در پی مکان دیگری برای برگزاری تجمع خود خواهیم بود. تلاش هم داریم تا در همان زمانی که از قبل اعلام کرده بودیم یعنی ساعت ۱۷ روز دوشنبه این تجمع برگزار شود».
از آن سو پیغام میفرستند که برادر عزیز از حمایتتان ممنون اما برگزاری این تجمع درحال حاضر گرهی از مشکلات مردم و دولت حل نمیکند و اگر آن طرفیها اینکار را کردند دلیل نمیشود شما هم بخواهید همان کار را انجام دهید. برادر عزیز اما مصاحبه میکند و فرمان میدهد که: «نهتنها حامیان دولت بلکه باید همه دلسوزان کشور و نظام در این تجمع حاضر شوند!»
حالا جدای از آنکه این برادران ارجمند و انقلابی احتمالا صلاح دولت را بهتر از خودش تشخیص میدهند (!) بد نیست به چند سؤال اساسی هم پاسخ دهند تا شاید برخی از دلواپسیهای تعداد معدودی از هواداران دولت را هم دلاورانه پاسخ داده باشند:
۱- حزب اراده ملت ایران تاکنون سابقه برگزاری چند همایش و تجمع موفق را در کارنامه خود دارد که اینبار در مقابل جبهه دلواپسان ناگهان قد برافراشته و به تنهایی احساس تکلیف کرده است که هر طور شده این همایش را برگزار کند؟
۲- هنگامی که یک گروه و حزب گمنام سیاسی تلاش میکند برای به رخ کشیدن تواناییها و وزن اجتماعی خود در برابر حریف قدرتنمایی کند آیا نباید به این موضوع بیندیشد که در صورت شکست برنامههایش نه از آبروی خود که از آبروی دولت بیاجازه هزینه کرده است؟
مسأله شایان توجه اما برگزاری یا عدم برگزاری همایش روز دوشنبه حزب اراده ملت نیست چنین جریان سازیهای رسانهای نه برای دولت موضوعیت دارد و نه ملت به دنبال این شلوغبازیهای سیاسی خواهند رفت. به نظر میرسد برخلاف انتظار حتی رسانههای دلواپس هموزن و عیار دلآوران جبهه خودی را تخمین زدهاند که به دعوت ملیشان (!) وقعی ننهادهاند.
سخن آخر آنکه دعوتکنندگان به حمایت از دیپلماسی دولت ناشیانه قدم در راهی نهادهاند که دلواپسان پیش از آن بارها این راه را رفته و بینتیجه بازگشتهاند غافل از آنکه خالقان ۲۴ خرداد مقلدان کار عبث رقبای خود نبودهاند، خالقان ۲۴ خرداد خود صحنهها را خلق و مدیریت میکنند.
در همین حال غلامعباس توسلی در یادداشتی با تیتر «دفاع مدنی از دولت» در روزنامه آرمان نوشته است: اکثریت جامعه ایرانی تفکری اصلاحطلب و اعتدالی دارند و به تجربه در انتخابات سال۷۶ که منجر به پیروزی آقای خاتمی شد و در انتخابات سال۹۲ که آقای روحانی به قدرت رسید این موضوع را بعینه مشاهده کردیم. در این دو مرحله گزینه اصلاحطلبان پیروز انتخابات شده است و هم خاتمی و هم روحانی مولود این نگاهند و حضورشان در انتخابات به استقبال مردم از آنها منجر شد. اما بدیهی است که این دولتها با مخالفتهای جریانهای قدرتمند و ثروتمندی که از این دولتها آسیب میبینند مواجه خواهند شد. در یک سال گذشته منتقدان دولت روحانی با ابزار و به اشکال مختلف با سیاستهای دولت مخالفت کردهاند و در رسانهها و همایشهای مختلف، این تفکر را به نمایش گذاشتهاند. در برابر این رفتارها طبیعتا افرادی که به شیوه مدیریت این اقلیت تندرو انتقاد دارند نیز باید از امکانات استفاده کنند و حمایت خود را از دولت به شکلهای مدنی و در چارچوب قوانین کشور مطرح کنند.
بهترین راه برای اعلام این حمایت نیز حضور در رسانهها و روزنامهها و برگزاری جلسات و همایشها در انجمنها و احزاب سیاسی مختلف است؛ به شرطی که شرایط این کار فراهم باشد و این جلسات به شکل مسالمتآمیزی برگزار شود. با این حال افرادی که به دنبال حمایت از دولت هستند باید همواره این موضوع را مورد توجه قرار دهند که رفتارهای حمایتی آنها در درجه اول نباید به خیابان کشیده شود. کشیده شدن این تجمعات به خیابان ممکن است به تشنج بینجامد و برای برگزار کنندگان مراسم دردسرآفرین باشد. حامیان دولت باید با روشهای مسالمتآمیز و حساب شده به دنبال ابراز نظرشان باشند. شاهد بودیم کهگاه کارهایی برای اهداف مقدس انجام شده اما برداشتهای بد مخالفان از آن رفتار زمینه سوءاستفاده از آن برنامه را به وجود آورده است. افرادی که به دنبال اصلاح امور هستند نباید بهانه به دست مخالفان دهند و اگر امکان برگزاری مراسمی با شرایط را نداشتند از طریق استدلال و نصیحت غیر از تجمع نظر خود را اعلام کنند و از روشهای مدنی دیگری همچون امضا کردن طومار به جای حضور در برنامههای بدون مجوز و هزینهزا استفاده کنند. ضمن اینکه نسل حامی روحانی، نسلی جوان است و این نسل میتواند شیوههای جدید و ابتکاری برای پیشبرد برنامهها و اهداف خود ابداع کند.
به نظر میرسد عقبنشینی در کار نیست
روزنامههای هوادار دولت سخنان رئیس جمهور را با تیتر «گروهی غصه دین و آخرت مردم را میخورند اما نه میدانند دین چیست و نه آخرت» تحلیل و بررسی و از آن حمایت کردهاند.
اعتماد در این باره نوشته: دولتیها هفته دوم اردیبهشت را با یک موضع معنادار شروع کردهاند: تا اینجا به نظر میرسد عقب نشینی در کار نیست. جواب منتقدان خیلی زود از پاستور آمد، هم رئیس جمهور پاسخ داد، هم معاون اولش و هم مشاور فرهنگیاش. انتقادات در یک هفته گذشته دیگر مثل قبل رنگ و بوی هستهای نداشت، بیشتر اختلاف دولت و منتقدان بر سر این مادیات و معنویات بود، سر دنیا و آخرت. منتقدان میخواستند دولت مسئولیت بردن مردم به «راه بهشت» را بپذیرد و دولت هم میگفت مردم خودشان انتخاب کنند.
دولتیها تا آخر هم سر این حرفشان هستند، رئیس جمهور و مشاور فرهنگی او کمتر از یک روز بعد از انتقاد برخی ائمه جمعه به این انتقادات پاسخ دادهاند. البته همه حرف و حدیثها و انتقادات بر سر انتخاب «راه بهشت» و موضوعات اخروی نبود، موضوعات دنیوی مثل دانشجویان سه ستاره و بحث داغ و ادامه دار مذاکرات هستهای و سبد کالاهم مطرح بود. وظیفه پاسخگویی به مسائل دنیوی را هم روز شنبه اسحاق جهانگیری بر عهده گرفت. هفته جاری دولتیها با پاسخ حسام الدین آشنا به ائمه جمعه منتقد دولت آغاز شد، جایی که وی در یک پست فیس بوکی نوشت رئیس جمهور «به دنبال راههای موثرتر، معقولتر و مقبولتر برای دفاع از هویت و حیثیت و کرامت مردم و به خصوص نسل جوان است». اما هنوز چندان از این یادداشت مشاور فرهنگی حسن روحانی نگذشته بود که سخنان رئیس جمهوری روی خروجی خبرگزاریها آمد: «عدهای که نه میدانند دین چیست و نه آخرت، مدام غصه دین و آخرت مردم را میخورند».
حسن روحانی این سخنان را در سازمان محیط زیست و در جمع کارکنان این مجموعه ایراد کرده بود. یعنی نخستین امکانی که بعد از سخنان روز جمعه برخی منتقدان برای او فراهم شده بود. البته سید احمد خاتمی هم خیلی زود واکنش نشان داد و گفت: «کسانی که شعار لیبرالیستی میدهند، لنینیستی عمل میکنند». سخنانی که قطعا پایان اختلاف بین رئیس جمهور و منتقدانش بر سر دنیا و آخرت مردم نخواهد بود. درست است که آتش اختلاف «راه بهشت» بیش از آن چیزی که به نظر میرسید داغ شد، اما دولتیها حواسشان به جدالهای دیگر هم بود. این را بعد از ظهر روز گذشته اسحاق جهانگیری ثابت کرد و به میانه میدان دعواهای هستهای و دانشجویی و اقتصادی آمد و یک تنه برای همه انتقادات این حوزهها پاسخگو بود. او از «خاطره تلخ» دانشجویان ستاره دار و لزوم «پاک کردن» آن از «ذهن فرهیختگان کشور» سخن گفت تا بهانه کردن سبد کالاو دلواپسی از مذاکرات هستهای.
جهانگیری حرف برای گفتن زیاد داشت و از حضور خود در مراسم تجلیل از دانشجویان نمونه کشور برای زدن این حرفها تا میتوانست استفاده کرد، شاید اما همه آنچه میخواست بگوید را بشود در یکی از جملاتش خلاصه کرد: «عدهای درصدد هستند دولت را به حاشیه بکشانند و از هر موضوعی در این ارتباط استفاده میکنند. یک روز بحث موضوع هستهای را بهانه کردند ولی دیدند که مقام معظم رهبری از بحث هستهای و دولت حمایت کردند، اکنون مسائل فرهنگی را مطرح میکنند، مسائل جزیی را عمده میکنند و این گونه بیان میکنند که این دولت میخواهد فرهنگ دینی مردم را تضعیف کند.»
ابتکار نیز در سرمقاله خود با تیتر «آقای رئیسجمهور مواظب وقت کشی حریف باشید!» و به قلم فضل الله یاری نوشته: این روزها رئیس جمهور درگیر موضوعی است که به خاطر سخنان اخیر وی درباره فرستادن مردم به بهشت در فضای سیاسی کشور به وجود آمده است. مخالفان رئیس جمهور به سخن وی انتقاد کردهاند و وی نیز روز گذشته به آنها پاسخ داده است. اگر آنان قصد ادامه این موضوع را داشته باشند، بدون تردید باید در انتظار التهاب جدیدی در فضای نیازمند آرامش کشور بود.
این موضوع اگر چه به طرح موضوعی فقهی و حتی فلسفی در جامعه میانجامد و بدون تردید اثرات مثبت آن بر پیامدهای منفی آن میچربد، اما یک موضوع درباره آن مسلم است و آن اینکه دکتر حسن روحانی در مقام رئیس دستگاه اجرایی کشور بخش زیادی از انرژی خود را صرف جدالهایی خواهد کرد که شاید با وظیفه وی در مقام یک روحانی متخصص دین مطابقت داشته باشد، اما بدون تردید با وظایف متعددی وی در مقام رئیس جمهوری ایران مبانیت آشکاری دارد.
چرا که او پس از هشت سالِ دشوار، وارث مشکلاتی است که حل آنها تنها در فضایی آرام و بدون التهاب ممکن است. او باید با انبوه مسائلی که حاصل اجرای طرح هدفمندی است و بخش اعظمی از زندگی مردم بدان وابسته است، دست و پنجه نرم کند. او در مقام رئیس جمهور باید همزمان هم به دریاچه ارومیه در غرب ایران بیندیشد و هم به رود هیرمند و تالاب هامون در شرق کشور.
> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید
این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 22,دسامبر,2024