نماینده هاشمی دردولت احمدی‌نژاد!

"بنده وزیر آموزش و پرورش بودم که یک روز آقای رحیمی بدون اطلاع قبلی به دفتر من آمد و گفت پول بده به من تا مجلس را بخرم. بنده خندیدم و گفتم منظورتان تعامل با مجلس و حوزه کاری‌تان است اما رحیمی گفت من هماهنگ کردم آمدم سراغ تو".
اخیراً خاطره‌ای جالب درباره خروجش از دولت احمدی‌نژاد تعریف کرده است. می‌گوید "زمانی که دولت نهم در حال پایان بود و می‌خواستند دولت دهم و کابینه‌اش را تشکیل بدهند، بین دو نماز به آقای احمدی‌نژاد گفتم بهتر است این افراد که گزینه فعلی دولت برای ریاست کاندیداتوری (مشایی) از جمله آنها بود در کابینه نباشد، چرا‌که هزینه‌هایی برای دولت ایجاد خواهد کرد اما بین دو نماز آقای احمدی‌نژاد پرسید‌ ذکرت را گفتی؟ گفتم بله، گفت شما دیگر در کابینه نباشید.

علیرضا علی‌احمدی جشفقانی همکار قدیمی و موثر احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره نهم است که در کابینه اول احمدی‌نژاد عهده‌دار وزارت آموزش‌و‌پرورش بود. ناگفته‌هایی هم همچون حضور کار‌چاق‌کن‌ها در دولت در دوران وزارتش دارد که در این گفت‌و‌گو بدان اشاره کرده است.

او مدرک دکترای ‌مدیریت تولید از دانشگاه تربیت مدرس و مدرک کارشناسی ارشد در زمینه مهندسی صنایع از دانشگاه تربیت مدرس و همچنین مدرک کارشناسی در زمینه مهندسی متالورژی از دانشگاه علم و صنعت ایران دارد.

علی‌احمدی که هم‌اکنون نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری است، می‌گوید ‌تا پایان در صحنه حضور خواهد داشت؛ تاکید بسیاری نیز بر سپردن چند وزارتخانه به جوانان نسل سوم دارد؛ جوانانی که متولد سال‌های 57 به بعد هستند. می‌گوید چرا نباید وزارت ورزش و جوانان، تعاون، فناوری اطلاعات و ... را به جوانان بسپاریم. بر همین اساس با وی به گفت‌و‌گو نشستیم تا دیدگاه‌های این نامزد انتخابات ریاست جمهوری را بشنویم.

*

* اگر نکته‌ای است بفرمائید، تا وارد بحث شویم.

- علی‌احمدی: اولاً فرارسیدن حلول ماه مبارک رجب را تبریک عرض می‌کنم. امیدواریم ‌در این‌ ماه فعالیت‌های سیاسی ما را از فعالیت‌های ‌عبادی که مخصوص این ماه است، جدا نکند و باز از خداوند می‌خواهیم حاصل این وقتی که شما گذاشتید و ما توفیق پیدا کردیم که در حضورتان باشیم، در جهت رضای او باشد. از خدا می‌خواهیم عنایت کند کلامی بر زبان ما جاری و سوالاتی از جانب شما پرسیده شود که موجب خشنودی خودش است.

بنده طبق فراخوان مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه "هر کسی با هر سلیقه‌ای که فکر می‌کند در این عرصه بزرگ و مسئولت سنگین می‌تواند ایفای نقش بکند، به میدان بیاید"، برداشت کردم که مقام معظم رهبری هنوز گزینه اصلح محبوب خودشان را انتخاب نکرده‌اند و می‌خواهند همه ظرفیت‌های ملی‌مان به عرصه بیایند تا فضا و فرصتی برای مردم فراهم شود تا مردم بتوانند از بین گزبنه‌های مطرح و در صحنه، گزینه اصلح را شناخته و انتخاب کنند، لذا بنده سوابق مدیریتی در سطوح کلان در آموزش و پرورش، دانشگاه پیام‌نور، دانشگاه علم و صنعت، صنعت نفت و همچنین فعالیت‌های سیاسی گسترده‌ای در شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی، انجمن های اسلامی دانشجویان علم و صنعت، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت)، انجمن‌های اسلامی دانشجویی، دانش‌آموختگان، جامعه اسلامی دانشگاهیان و جامعه اسلامی مهندسین در اغلب موارد به عنوان عضو شورای مرکزی و یا شورای عمومی تا پایه‌گذاری جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی و عضویت در شورای مرکزی این حزب تا فعالیت‌های علمی گسترده‌ای که برای طراحی الگوی کلان برای اداره کشور لازم است، دارم.

بنده در  طراحی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، طراحی برنامه‌های سبک زندگی اسلامی- ایرانی، برنامه‌ریزی توسعه فرهنگی، توسعه مبتنی بر علم و فناوری و توسعه اقتصادی فعالیت داشته‌ام و صاحب کرسی هستم؛ علاوه بر این با حوزه‌های مختلف مدیریتی همچون مدیریت فناوری اطلاعات، مدیریت کارآفرینی، مدیریت تحقیق و توسعه و مدیریت آموزشی و امثالهم آشنایی دارم.

در کنار این تجارب، تجربه‌ موفقیت‌آمیز برای تحول بنیادین در آموزش و پرورش، اقدامات برای حذف صف کنکور ازطریق دانشگاه پیام نور، فعالیت‌های عرصه اقتصادی که از زمان دوم خرداد در گروه اقتصاد بیت مقام معظم رهبری و فعالیت‌هایی که در 3 سال اخیر در حوزه اقتصادی نفت داشتم مرا به این جمع‌بندی رساند که می‌توانم برای مملکتم در جایگاه ریاست‌قوه مجریه ایفای نقش موثر بکنم.

لذا وظیفه خودم دانستم، این اعلام آمادگی را بکنم و برای این جایگاه برنامه هم دارم. همین الان نسخه‌ای از برنامه‌هایم اینجا وجود دارد ضمن اینکه معتقدم فرهیختگان و اندیشمندان و صاحب‌نظران بسیار زیادی در کشور وجود دارند که می‌توانند برنامه‌های ما را مورد نقد و ارزیابی قرار دهند و در جهت ترمیم و تکمیل آن به ما کمک کنند.

یکی از ساز‌و کارهایی هم که برای دعوت افراد به هیئت دولت و بدنه دولت مدنظر قرار گرفته، این است که بتوانیم از استعداد و توانمندی‌های گسترده‌ای که در کشور است، حداکثر بهره‌برداری را داشته باشیم؛ ما برنامه‌هایمان را به مشارکت اندیشمندان جامعه خواهیم گذاشت و نشست‌های تخصصی را با صاحب‌نظران و کسانی که ایده‌های راهبردی دارند، برگزار می‌کنیم و  پس از آن امیدواریم در تشکیل دولت از وجودشان به هر شکل ممکن بهره بگیریم. این خلاصه‌ای از ورود اینجانب به این صحنه خطیر بود.

* تاکنون برنامه‌تان در فضای سایبر منتشر کرده‌اید؟

- علی‌احمدی: نه! منتظر هستم تا هم آخرین ویرایش برنامه را تنظیم کنم و هم فرصت شورای نگهبان مشخص شود و وارد مرحله تبلیغات شویم تا برنامه را منتشر کنیم.

*سئوال: آقای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان چند روز گذشته طی مصاحبه‌ای گفتند که پیشنهاد اینکه  از داوطلبین برنامه اخذ شود، در شورای نگهبان تصویب شده است. تا کنون شورای نگهبان برنامه‌ای از شما  مطالبه نکرده‌اند؟

-علی احمدی: نه! من اخیراً با یکی از اعضای شورای نگهبان نشست داشتم ولی از بنده درخواست برنامه نکردند. شاید چون می‌دانند من در حوزه برنامه‌ریزی صاحب‌نظر هستم و مسئول برنامه دولت نهم بودم و علم به اینکه برنامه دارم، از بنده برنامه نخواستند یا اینکه در فرصت‌های بعدی برنامه مطالبه می‌کنند.

*سئوال: فرمودید مسئول برنامه دولت نهم بودید. برنامه شما چقدر با برنامه دولت نهم مطابقت دارد. این برنامه عوض شده یا در همان راستاست؟

-علی احمدی: برنامه‌ بنده برای کشور با توجه به مقتضیات کنونی و درنظر گرفتن اهداف و ماموریت‌ نظام اسلامی، مطالبات به حق اقشار مختلف مردم و پاسخگویی به چالش‌هایی که جامعه اسلامی با آن سروکار دارد، تنظیم شده و همانگونه که گفتم، با مشارکت مردم -آنهایی که علاقمند باشند- تکمیل و ترمیم خواهد شد.

* درخصوص موضوع تائید صلاحیت‌ها تا کنون از طرف شورای نگهبان با شما تماسی گرفته شده است؟

-علی‌احمدی: نه صحبتی نشده! منتها بنده به عنوان یک مرد سیاسی خودم، خودم  را که می‌شناسم که به میدان آمدم. شورای محترم نگهبان هم باید وظیفه قانونی خودش را انجام دهد، منتها به عنوان یک شهروند و کسی که در صحنه سیاست دستی بر آتش داشته است و صحنه انتخابات را رصد کرده، به اعضای محترم شورای نگهبان پیشنهاد می‌کنم ‌بررسی صلاحیت‌ها را در چارچوب جایگاه قانونی‌ای که دارند، انجام دهند و اینکه تعدد کاندیداها خصوصاً در جریان اصولگرایی آیا به مصلحت کشور هست یا نیست؟! و آیا صحنه رقابتی که به طور جدی در پیش رو خواهد بود، به ضرر اصولگرایان خواهد بود یا نه؟! را به عهده جریان‌های سیاسی اصولگرا و کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری بگذارند.

آنچه ‌به جایگاه قانونی شورای محترم بازمی‌گردد، بررسی و احراز صلاحیت‌ها با یک نگاه عادلانه‌‌ که همیشه از شورای محترم نگهبان با ترکیب و جایگاهی که دارد، انتظار است. نتیجه کار هرآنچه باشد، ان‌شا‌الله موجب رضای خداوند و پذیرش مردم خواهد بود اما در عین حال افکار عمومی هم قضاوت‌های خودش را خواهد داشت.

پیش از ثبت‌نام نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری و بدون اینکه معلوم باشد چه کسی به نفع چه کس دیگری انصراف می‌دهد، جملاتی نقل شد که مثلاً شورای نگهبان 5 با 8 نفر را بیشتر تائید صلاحیت نمی‌کند. این عبارت‌هایی که به شورا نسبت داده می‌شود، در‌ شأن شورای نگهبان نیست؛ برای اینکه شورای نگهبان باید عرصه را ببیند، باید کاندیداها را بشناسد و با توجه به کاندیداهای موجود احراز صلاحیت کند، پس منطق اینکه قبل از ثبت‌نام ریاست‌جمهوری، مشخص کردن تعداد کاندیداهای تائید شده، منطقی نیست.

* البته آقای کدخدایی در گفت‌و‌گو با سئوال این موضوع را تکذیب کردند و گفتند برای ما تعدد کاندیداها مهم نیست و ما براساس قوانین و متدی که داریم صلاحیت‌ها را احزاز خواهیم کرد. کاندیداها 20 نفر هم شدند، اشکالی ندارد و ما نمی توانیم قانوناً سقفی را برای آن تعیین کنیم.

-علی‌احمدی: همین‌طور هم هست. برای بعضی از کاندیداهایی که الان در صحنه هستند، شائبه‌های متعددی وجود دارد که اگر بعضی کاندیداها تائید و برخی تائید نشوند، می‌تواند توازن سیاسی جامعه را به چالش بکشاند. این نکات باید مدنظر قرار بگیرد که حتماً قرار خواهد گرفت. اگر سطح مقررات سختگیرانه است، برای همه سختگیرانه باشد و اگر در اعمال قانون موسع مدنظر قرار می‌گیرد، برای همه کاندیداها صورت بگیرد تا مشارکت حداکثری آگاهانه‌ای را در پیش رو داشته باشیم.

***آمدیم سرباز نظام باشیم نه اینکه وبال گردن نظام شویم***

*  اگر شورای نگهبان صلاحیت شما را احراز نکرد، عکس‌العملتان چگونه است؟

- علی‌‌احمدی: ما تسلیم قانون و نهادهای قانونی خواهیم بود. ما در چارچوب نظام مقدس جمهوری اسلامی کار می‌کنیم. ما آمدیم که سرباز نظام باشیم نه اینکه وبال گردن نظام شویم.

به عنوان یک شهروند، آنچه در شرایط جدید به ذهنمان می‌رسد که کمک کند را می‌گوئیم. ما یک تکلیفی داریم، نهادهای دست‌اندرکار انتخابات هم تکلیف خودشان را دارند.

*سئوال: شنبه ثبت‌نام انتخابات ریاست‌جمهوری پایان یافت. شما فضای انتخاباتی را درخصوص حضور هاشمی، دولت و اصولگرایان چطور ارزیابی می‌کنید؟ شما فضا را دو یا سه قطبی دولت، هاشمی و اصولگرایان می‌بینید؟ برخی معتقدند فضا 3 قطبی نیست و 2 قطبی است و یک طرف مشایی و هاشمی با اهداف مشترک هستند و یک طرف جبهه گفتمان انقلاب اسلامی هست که شما و بقیه اصولگرایان جزئی از آن هستید؟ شما آرایش جناح‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟

-علی احمدی: اگر بعد از تصمیم‌گیری شورای نگهبان هم آرایش انتخاباتی کنونی خیلی تغییر نکند، با حضور بعضی از شخصیت‌هایی که شما اشاره کردید، یک اصل حتماً حاکم خواهد بود و آنهم رقابت بین کاندیداهاست. اینکه صف‌آرایی بین کاندیداها به چه شکل خواهد بود و آیا چهار، سه و یا دو قطبی خواهد بود، به رفتار کاندیداها و جریان‌هایی که حامی آنها هستند، بازمی‌گردد.

ما در شروع صحنه رقابت، چهارضلعی جریان‌های مستقل، جریانات اصولگرایی، جریان دولت و جریان اصلاحات و تکنوکرات‌ها و کاندیدایشان را شاهد هستیم.

***زمین بازی کاندیدای دولت و اصلاحات یکی است***

* درباره اینکه می‌گوئید کاندیدای دولت، چند نفر از وزرای دولت تکذیب کردند و گفتند در دولت چنین چیزی مطرح نشده و حمایت احمدی‌نژاد از مشایی نظر شخصی احمدی‌نژاد است؟

-علی احمدی: در دولت هم چیزی جز احمدی‌نژاد و حلقه پیرامون ایشان، موثر نیستند. بقیه زحمت می‌کشند ولی در تصمیمات اصلی موثر نیستند.

اما ادامه صحنه بازمی‌گردد به اینکه آیا شورای نگهبان کاندیدای موسوم به دولت را تائید خواهد کرد یا نه؟ کاندیدای جبهه پایداری را تایید خواهد کرد یا نه؟ کاندیدای اصلی جریان اصلاحات و تکنوکرات‌ها را تائید خواهد کرد یا نه؟ بقیه اصولگرایان با توجه به این دو جریان، آرایششان متفاوت خواهد شد.

اگر کاندیدای دولت و یا اصلاحات تائید صلاحیت شوند، اصولگرایان در صحنه رقابت نشان خواهند داد که کدامشان می‌توانند با این دو کاندیدا، رقابت کنند؛ الان نمی‌شود قضاوت کرد.

ما افرادی را داریم که شهرت خوبی دارند و شاید در روال عادی امکان رای آوردنشان بیشتر از بقیه اصولگریان برآورد شود اما در شرایط رقابت جدی این افراد آسیب‌پذیرترین‌ها خواهند بود و نمی‌توانند با رقبایی که اسم بردید، رقابت کنند.

اینکه جریان موسوم به دولت و جریان موسوم به اصلاحات و تکنوکرات‌ها زمین بازی‌شان مشترک خواهد بود یا نه، باید گفت که به ظاهر این زمین مشترک نیست و تقابل وجود دارد ولی در حقیقت، اهداف مشترکی تعقیب می‌شود؛ بخشی از اهدافی که این دو جریان تعقیب می‌کنند، حذف نیروهای اصولگرا و ارزشی در صحنه قوه مجریه است. این دو جریان در این عرصه مانند 2 لبه یک قیچی عمل می‌کنند.

این را هم باید گفت که سبد آرای این 2 جریان و بعضی از کاندیداهای دیگر اصولگرایان سبد مشترکی است. الان با حضور کاندیدای اصلی جریان اصلاحات و تکنوکرات‌ها، سبد بعضی از کاندیداهای اصولگرا و حتی ستادهایشان هم به هم ریخته است و نیروهایشان به اردوگاه دیگری ملحق شدند بنابراین صحنه پیش‌رو صحنه پایداری نخواهد بود و تفاوت خواهد داشت.

* از نظرسنجی‌های صورت گرفته، اطلاع دارید؟ خودتان نظرسنجی نکردید تا از میزان رایتان آگاه شوید؟

-علی‌احمدی: بنده باور به این ندارم که این نظرسنجی‌ها با اسلوب علمی و روش‌های نمونه‌گیری تصادفی صورت گرفته باشد. خودم هم آن بضاعت مالی را ندارم که بخواهم نظرسنجی برای خودم راه‌اندازی کنم، ضمن اینکه تکلیفی دارم و آمدم تکلیفم را ادا کنم. مردم اگر با عنایت حق‌تعالی رایشان به بنده تعلق گرفت، کار ما سخت‌تر می‌شود و وظیفه خدمت‌گزاری با تمام وجود در قبال این مسئولیتی که مردم به ما واگذار کردند، داریم. اگر هم گزینه اصلح را در شخصیت دیگری تشخیص دادند، از من سلب تکلیف می‌شود و به کارهای علمی‌ و فعالیت‌هایی که الان هم خیلی از آنها راضی هستیم و لذت می‌برم، ادامه می‌دهم بنابراین نیازی به نظرسنجی ندارم.

 *سئوال: شما با توجه به کثرت نامزدهای اصولگرا قصد انصراف از کاندیداتوری ریاست جمهوری را ندارید؟

- علی‌احمدی: بنده اگر در بین کاندیداهای موجود کسی را یافته بودم که بتوانم خودم را مجاب کنم که به او رای بدهم، در صحنه انتخابات ثبت‌نام نمی‌کردم.

* یعنی اگر احراز صلاحیت نشوید، رای سفید می‌دهید؟

-علی‌احمدی: نه! آن موقع شرایط فرق خواهد کرد. بنده اگر ان‌شا الله زنده باشم، همپای مردم همیشه در پای صندوق‌هایِ رای جمهوری اسلامی هستم و بالاخره به خیرالموجودین رای خواهم داد. اینگونه نیست که رای سفید بدهیم یا جملات دیگری بنویسیم.

* اگر حضور شما در روزهای آخر منتهی به انتخابات، باعث تشتت آرا شود و این تشتت آرا زمینه‌ساز روی کار آمدن کاندیدایی شود که شما و اصولگرایان مایل به سرکار آمدنش نیستید، حاضر هستید به نفع او کنار بروید؟

-علی‌احمدی: به یاری خداوند، عقلایی با رعایت مصلحت کشور و گفتمان انقلاب اسلامی عمل خواهم کرد، منتها آن موقع زمانی است که صحنه رقابت حقیقی بین کاندیداها شکل گرفته باشد.

الان بسیاری از کاندیداهایی که درصحنه هستند، در شرایط رقابتی نمی‌توانند کار کنند. در شرایط نرمال و عادی حضور در صحنه با شرایط رقابتی فرق می‌کند. تعدادی از شخصیت‌ها اصلاً روحیه‌شان روحیه چالشی نیست در حالی که ریاست‌جمهوری عرصه چالشی است و همیشه با رقیب سر و کار دارد؛ حتی زمانی که فرد انتخاب می‌شود، جریان‌های سیاسی رقیب وجود دارند که متاسفانه رقابت خودشان را با هر دولتی باشد، ادامه خواهند داد. اینگونه نیست که مصالح ملی ما کمک کرده باشد که وقتی دولتی انتخاب شد، همه کمک کنند و کار جلو برود. پس در صحنه قوه مجریه و انتخابات ریاست‌جمهوری حتماً کسانی که روحیه چالش با رعایت اخلاق و قانون را داشته باشند، بهتر از کسانی که ماخوذ به حیا هستند و فقط می توانند دیپلماتیک کار کنند، می توانند فعالیت کنند.

***چرا نباید وزیر نسل سومی متولد 57 به بعد داشته باشیم***

* یکی از مطالبات مردمی معرفی تیم، کابینه  و همکاران شما در انتخابات است. با توجه به اینکه در دوره آقای احمدی‌نژاد دیده شد که اطرافیان رئیس‌جمهور بر وی تاثیرگذار بودند و او را از ریل اصلی خارج کردند، عناصر اصلی کابینه‌ شما و معاون اول و... چه کسانی هستند؟

-علی‌احمدی: بنده رویکردخود و واقعیت‌هایی که در این عرصه وجود دارد را عرض می‌کنم. افراد را در فرصت‌های نزدیکتری به انتخابات می‌توان اعلام کرد. الان اعلام افراد می‌تواند جاذبه‌ها و دافعه‌هایی داشته باشد و ما در شرایطی هستیم که باید حداکثر جاذبه را داشته باشیم. دافعه برای کسانی است که خارج از چارچوبِ سیاسی ما قرار داشته باشند.

اگر بگوئیم اینها اعضای دولت ما هستند، بقیه کسانی که نیستند، ممکن است در همکاری و تعاملشان اشکالاتی ایجاد شود، پس نباید الان کابینه را معرفی کرد.

بنده در این زمینه رویکردی دارم که دارای چند بخش است. یک بخش را در عرائض قبلی گفتم. بنده با رعایت شایسته‌سالاری و معیارهایی که وجود دارد، دنبال این هستم که چه ظرفیت و چه شخصیت‌هایی در جامعه ما می‌توانند نسبت به این چهره‌های شناخته شده‌تر موثرتر باشند تا این را در قالب نقد و ارزیابی برنامه خودم و مشارکتی که برای ترمیم و تقویت آن خواهد بود، تعقیب می‌کنم.

باورم این است که تا یک سوم اعضای دولت را باید به جوانانی که لیاقت دارند و متولد 1357 به بعد و نسل سومی هستند، بسپاریم. معتقدم که تعدادی از وزارتخانه‌ها را می‌شود به جوانان سپرد، البته جوانانی که نسبت به همگنان خودشان توان مدیریت و شایستگی و سطح دانش و تجربه کاری بالاتری دارند. به طور مثال آیا نباید وزارت ورزش و جوانان را به یک جوان شایسته متولد57 به بعد بسپاریم؟ فردی که متولد 57 به بعد است، "جوان" است؛ ورزش هم که برای کودکان و نوجوانان و جوانان است، بنابراین برای این وزارتخانه کم ورزشکار و جوان داریم که بتواند مسائل جوانان را درک کند و نیازهای جوانان را درک کند و تجربه مدیریتی برای پاسخگویی داشته باشد؟ کم ورزشکار داریم که شخصیتش در تراز جمهوری اسلامی باشد و بر ورزش اشراف داشته باشد و مدیریت ورزشی اعمال بکند؟

وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات را چرا نباید به یک جوان بدهیم؟ مگر فناوری اطلاعات و ارتباطات پیشینه‌اش در دنیا چند سال است؟ مگر قدمتش در کشور ما چند سال است؟ در بین افرادی که در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات کار می‌کنند، جوانان موفق‌ترند یا مسن‌ترها؟ چرا نباید وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات به دست یک جوان با ارداه، فهیم و حرفه‌ای در این عرصه اداره شود؟ چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نشود به یک جوان هنرمند، ادیب، متدین و انقلابی سپرد؟ مگر قرار نیست که ارزش‌های اسلامی در نسل‌های بعدی نهادینه شود؟ آیا کم داریم جوانانی انقلابی و ارزشی که صاحب سبک، هنر، خلاقیت و نوآوری هستند؟ چرا نباید حوزه‌هایی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به دست یک جوان با رعایت شایسته‌سالاری بسپاریم.

چرا نباید وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی را به جوانان بسپاریم؟ قسمت تامین اجتماعی‌ که یک سازمان جدا و مربوط به بازنشستگان است؛ قسمت فعالیت‌های اقتصادی و درآمدزایی تا بیمه‌ای و درمانی از بقیه قسمت‌ها جداست.

مگر یکی از اصلی‌ترین نیازهای کشورمان کارآفرینی و اشتغالزایی نیست؟ مگر مشاغل جدید در دنیا نسبت بهمشاغل قبلی فراوانی بیشتری ندارد؟ مگر نباید مشاغل جدید مبتنی بر فناوری‌های جدید شکل بگیرد؟ الان بخش خدمات که در دنیا سهم اصلی را در تولید ناخالص داخلی دارد. الان فناوری اطلاعات محور بسیاری از مشاغل است. الان باید فعالیت‌های دانش‌بنیان گسترش پیدا کند و تولید ما باید مبتنی بر اقتصادی صورت بگیرد که دانش‌بنیان و مبتنی بر علم و فناوری باشد.

این کسانی که در عرصه هسته‌ای، پزشکی، هوافضا، نانو و بیوتکنولوژی و فناوری‌های پیشرفته کار می‌کنند و برای جمهوری اسلامی عزت و آبرو می‌آفرینند، مگر غیر از این جوانان تحصیلکرده هستند؟ آیا از بین این همه دانشمند، فرهیخته‌ و کارآفرینی که در بین جوانان داریم، یکی نمی‌تواند بیاید و این وزارتخانه را مدیریت کند. وزارتخانه‌های دیگر را هم می‌توان بدین‌نحو تحلیل کرد.

رویکرد ما این است که سراغ جوانان با رعایت شایسته‌سالاری برویم و از ظرفیت ملی فرهیختگان برای نقد و ارزیابی برنامه دولت، ترمیم و تکمیل آن و شناسایی افرادی که الان در عرصه سیاسی و مدیریت کلان کمتر شناخته شده‌ هستند، استفاده کنیم البته در تمام این فرآیندها به نحوی باید مجلس را هم نظاره‌گر کارمان ببینیم که بدانند ما واقعاً از بین مردم، آدم شناسایی می‌کنیم و رفیقان خودمان را بین مردم پنهان نکرده‌ایم که بخواهیم رو کنیم. در این‌باره تعامل بین مجلس و دولت، اصلِ ضروری است.

***مجلس هم‌قسم شد که همکاران احمدی‌نژاد وزیر نشوند***

در این‌باره بهتر است خاطره‌ای از دولت نهم ذکر کنم. دولت نهم در زمان معرفی وزرا به مجلس با سد اصولگرایانی که در مجلس حضور داشتند، مواجه شد. هر کسی که با آقای احمدی‌نژاد به عنوان رئیس‌جمهور منتخب دوره نهم از قبل کار کرده بود و سابقه همکاری داشت، اکثریت مجلس‌، متفق و هم‌قسم شدند و به اینها رای ندادند. بنده به عنوان وزیر پیشنهادی تعاون معرفی شدم. وزارت تعاون کوچکترین وزارتخانه دولت بود. قرار بود بنده در ستاد دولت، وقت اصلی‌ام را به رئیس‌جمهور کمک کنم و تصدی وزارت هم برای حضور در دولت بود.

***مجلس نیروهای خودش را به دولت نهم تحمیل کرد***

مجلس به خاطر اینکه با احمدی‌نژاد کار کرده بودم و در پیشبرد فرایند انتخابات و اینکه مردم به ایشان رای بدهند، سهیم بودم، هم قسم شدند و به بنده رای ندادند. علاوه بر من، به آقای اشعریون، سیدمهدی هاشمی و سعیدلو رای ندادند، منتها هر کدام از اینها را یک جوری نسبت دادند؛ بنده هم به دلیل اینکه دیگر پرونده پیدا نکردند و شائبه‌ای هم درباره‌ام نبود، نسبتم این شد که تجربه کاری‌اش کم است. مجلسی‌ها از طرفی کسانی که با احمدی‌نژاد کار کرده‌ بودند را زدند و از یک طرف آدم‌های خودشان را به دولت تحمیل کردند.

***حمایت وزرای اخراجی دولت از هاشمی***

بنده در نشستی از اخراجی‌های دولت نهم حضور داشتم که 15 نفر از باصطلاح اخراجی‌های دولت نهم بودند. موضوع بحث، انتخابات مجلس نهم بود. آن دوستان می‌خواستند در انتخابات نقش‌آفرین باشم و بنده معتقد بودم اگر می‌خواهیم نقش خود را به خوبی ایفا کنیم، 3 شرط دارد. اول اینکه جریان فتنه را محکوم کنیم؛ دوم جریان انحرافی را محکوم کنیم و سوم جریان هاشمی را نپذیریم.

در آن جلسه دیدم که همین دولت نهمی‌هایی که اخراجی بودند، تعدادیشان به حمایت هاشمی سینه سپر کردند. اتفاقاً این افراد در مرحله ثبت‌نام، جزو کاندیداهای این دوره ریاست‌جمهوری هم بودند. این حاکی از چیست؟ حاکی از این است که رقیب احمدی‌نژاد رفت کار کرد و آدم‌هایش را از طریق مجلس وارد دولت کرد.

ما با اینها جلسات متعددی داشتیم ولی از 15 نفر آن جلسه، فقط علی‌احمدی در انتخابات مرحله اول دولت نهم به احمدی‌نژاد رای داده بود. وقتی آنها شروع به حمایت از هاشمی کردند، گفتم شما که به احمدی‌نژاد رای ندادید، چطور عضو دولت نهم بودید؟

در لابی بین مجلس و دولت خیلی اتفاقات افتاد و یکسری نیروها به دولت قبولانده شد. نمی‌گویم رئیس‌جمهور هم نپذیرفت کما اینکه اصلاً قبل از اینکه رای‌گیری در مجلس در مورد ما اتفاق بیفتد، گفته بودند که اگر اینها را معرفی کنی، رای نمی‌‌دهیم بنابراین مصالحه‌ای صورت گرفت.

علاوه بر این جریان رقیب دولت نهم و احمدی‌نژاد رفتند و تقسیم کار کردند و دولت را محاصره کردند. حضور برخی افراد در دولت نهم و تقویت آنها در دولت دهم برنامه‌ریزی شده است. آقایی که اعلام می‌کند "اگر در این دوران پیغمبر جدید قرار باشد بیاید، آن پیامبر احمدی‌نژاد است"، برای یک ماموریت بزرگ جلو آمده است؟ این که قابل کتمان نیست. اگر دولت نهم و بعداً دولت دهم به تدیرج از مسیر اصلی گفتمان انقلاب اسلامی حاشیه پیدا کرد، به خاطر نفوذ افرادی بود که توسط جریان رقیب زمینه‌سازی شده بود.

اگر الان شما به خودتان اجازه می‌دهید که بگوئید آیا کاندیدای دولت و کاندیدای جریان اصلاحات یک هدف مشترکی را تعقیب می‌کنند، به خاطر این است که در طول زمان آن اتفاقات افتاده است.

* گویا عدول از طرف احمدی‌نژاد بیشتر بوده است زیرا او باید وزرا را بپذیرد.

-علی‌احمدی: باید بپذیرد ولی وقتی ناچار می‌شود و می‌بیند کسانی را که انتخاب می‌کند، مجلس به آنها رای نمی‌دهند، باید تعامل می‌کرد. کار مملکت را که نباید لنگ کرد. باید عدول کند و استاندارهایش را تعدیل کند.

* مابه ازای آن می‌شود که عده‌ای بروند سمت آقای هاشمی رفسنجانی؟

- علی‌احمدی: این نظری است که در سوال شما وجود داشت.

***مجلس در حاشیه‌رفتن احمدی‌نژاد مقصر است***

* یعنی مجلس در اتفاقات امروزی که احمدی‌نژاد دچار حاشیه شده است، نقش داشته است؟

- علی‌احمدی: بله! اگر مجلس از اول با دولت تعامل داشت و بین جریانات اصولگرایی که در دولت و مجلس حضور داشتند همکاری صورت می‌گرفت خیلی از مشکلات امروزی را نداشتیم.

***رحیمی گفت‌ "پول بده تا مجلس را بخرم"***

یک خاطره‌ای هم در این زمینه بگویم. بنده وزیر آموزش و پرورش بودم. یک روز آقای رحیمی معاون حقوقی و مجلس رئیس‌جمهور بدون اطلاع قبلی به دفتر من آمد.

من خوشحال شدم که بالاخره کسی از طرف دولت به عضو دولت و وزارتخانه مربوطه سرزده است. بعد از چاق سلامتی‌ها و خوش‌و‌بش‌ها ایشان به من گفت که "پول بده به من تا مجلس را بخرم". بنده خندیدم و گفتم "منظورتان تعامل با مجلس و حوزه کاری‌تان است؟"

بعد از صحبت‌های زیاد رحیمی گفت "نامرد دارم به تو می‌گویم پول بده". من گفتم اگر پول داشتم که آموزش و پرورش این همه بدهی و مشکل نداشت، بعد هم در قامت این دولت این کارها نمی‌گنجد. رحیمی گفت: "من هماهنگ کردم آمدم سراغ تو". من هنوز نمی‌خواهم باور کنم که ایشان در این مورد راست گفته باشد.

* معلوم است هماهنگی آقای رحیمی با چه کسی بوده است؟

- علی‌احمدی: معلوم است دیگر. من آقای رحیمی را دست به سر کرد‌م و نتیجه‌ این کار این شد که هنوز چند ماه از پایان دولت مانده بود، آقای رحیمی، دکتر حاجی‌بابایی را گزینه رقیب ما قرار داد. پس از این از دولت و مجلس فشارها بر من شروع شد و اتفاقات فراوان دیگری که در این راستا افتاد.

* تحلیل‌های سابق با حرف شما منطبق می‌شود که رحیمی نماینده دولت هاشمی در دولت احمدی‌نژاد و نماد نزدیکی احمدی‌نژاد به هاشمی بود و ایشان کارچاق‌کن احمدی‌نژاد بود؟

- علی‌احمدی: ایشان هم بود.

*سئوال: دیگر چه کسانی بودند؟

- علی احمدی: آنها را شما پیدا کنید.

***اینکه هاشمی نتوانسته یک نفر را برای ریاست‌جمهوری تربیت کند، یعنی ناموفق بوده***

* شما در سوالات قبلی شمه‌ای از آقای هاشمی فرمودید. در حال حاضر ایشان 80 سالگی خود را پشت سر می‌گذارند و چند حضور ناموفق در انتخابات‌ داشته‌اند. شما احتمال پیروزی‌ وی را در انتخابات چقدر می‌دانید؟ آقای عبدی صراحتاً می‌گویند که هاشمی هیچ شانسی برای پیروزی ندارد. آقای قدیری ابیانه هم گفتند که دولت هاشمی خانه‌سالمندان خواهد شد؛ نظر شما چیست؟

-علی‌احمدی: هر شهروند و شخصیتی در چارچوب قانون می‌تواند نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود و شورای محترم نگهبان قائدتاً باید احراز صلاحیت‌ها را انجام دهد. اگر ایشان تائید‌صلاحیت بشوند، پس می‌توانند کاندیدای رسمی ریاست‌جمهوری باشند.

آقای هاشمی رفسنجانی دبیرکل بزرگترین تشکیلات سیاسی جمهوری اسلامی(حزب جمهوری اسلامی) بودند که وظیفه‌اش تربیت نیرو برای اداره کشور بود؛ وی همچنین چند دوره رئیس مجلس شورای اسلامی بودند و رئیس‌جمهور بودند و با شخصیت‌های زیاد سیاسی و مدیریتی کار کردند. اگر آقای هاشمی در این 34 سال نتوانسته باشند یک نفر را تربیت بکنند یا یک نفر را بشناسند که بتواند قوه مجریه را اداره کند، و در نتیجه خودشان می‌آیند و در این سن نامزد ریاست‌جمهوری یازدهم می‌شوند، معنی آن یا این است که آقای هاشمی در این 34 سال موفق نبوده است و یا اینکه ایشان دچار خودبزرگ‌بینی است و مستند به همه شخصیت‌ها و مدیرانی که در تراز ریاست‌جمهوری می‌توانند ایفای نقش بکنند، اهانت می‌کنند.

به هر حال مردم باید تصمیم بگیرند و انتخاب بکنند ولی آن چهره‌ای که ما موقع ثبت‌نام در پشت تلویزیون دیدیم، "خانه‌سالمندان" خواهد شد یا "کاری و بانشاط" را مردم باید قضاوت کنند.

***باید نسل سومی‌ها برای ریاست‌جمهوری می‌آمدند نه نسل اولی‌ها***

* شما سابقه مدیریت یک وزارتخانه را داشتید. کلیت یک دولت بسیار بالاتر از وزارتخانه است. شما می‌دانید که برای اداره وزارتخانه چقدر توان نیاز است. این توان برای ریاست‌جمهوری چقدر است؟ آیا کسی در سن 80 سالگی می‌تواند این کار را بکند؟

-علی‌احمدی: دیدگاه من این است که در مقطع زمانی کنونی نسل سومی‌ها بایستی به صحنه می‌آمدند و رقابت می‌کردند و از بین آنها کسی در کانون توجه مردم قرار می‌گرفت و او را برمی‌گزیدند اما چه کنیم که گذشتگان و پیشکسوتان علی‌رغم همه زحمت‌هایی که کشیدند، صحنه را برای حضور نسل سومی‌ها فراهم نکردند و ما تازه باید کلی جواب پس بدهیم که نسل سومی‌ها می‌تواند در دولت باشند و برخی بگویند نمی‌توانند حضور داشته باشند.

***نسل اولی‌ها باید در اتاق فکر بروند و مشورت بدهند***

دیدگاه ما مشخص است که تقدم با جوان‌هایی است که اهل درایت و حکمت باشند و دل و جرات داشته باشند؛ اساساً نسل اولی‌ها از دید من در این دوره نبایستی کاندیدا می‌شدند. درست است که قانوناً می‌توانند کاندیدا شوند، محترم هم هستند ولی از لحاظ چرخش مدیریتی در جامعه و گردش نخبگانی و صیانت از انقلاب اسلامی و حضور نسل‌های بعدی در صحنه، رقابت باید بین نسل سومی‌ها و حداکثر نسل دومی‌ها صورت می‌گرفت.

به نظرم نسل اولی‌ها برای قوه مجریه دیگر نمی‌توانند پاسخگو باشند. آنها باید در اتاق فکر و مشورت و نظاره‌گری و امثالهم فعالیت کنند.

***هاشمی به تکنوکرات‌ها اعتماد و مملکت را لائیک اداره کرد***

* شاخص‌های اصلی دوران هاشمی و مدیریت کارگزاران در عرصه‌های اقتصادی و مباحثی مثل اشرافیت، شکاف طبقاتی و توسعه با نگاه غربی چگونه بوده است؟

- علی‌احمدی: ما خودمان از مدیران‌ دوران سازندگی هستیم که در دانشگاه خدمت می‌کردیم. طبعاً نقاط قوتی هم در آن دوران وجود داشته اما در عین حال یک اشتباهات استراتژیکی اتفاق افتاده که موجب شد آقای هاشمی با آن وجاهت و شخصیت و جایگاه، در دوره‌های بعد هر جایی که تلاش کرده است رای از ملت بگیرد، نتوانسته موفق شود. آن اشتباهات استراتژیک چیست؟ یکی‌اش این است که به تکنوکرات‌ها اعتماد و مملکت را لائیک اداره کرد.

در جمهوری اسلامی آدم‌های تکنوکرات در زندگی شخصی مسلمان و پایبند به احکام رساله عملیه هستند اما در شیوه حکومت‌داری قائل به اینکه اسلام برای اداره کشور نسخه، برنامه و راه حل دارد نیستند.

بنابراین شخصاً مسلمانند اما مرام اجتماعی و شیوه حکومتی آنها لائیک است. آقای هاشمی از این ناحیه ضربه خوردند و ضربه بزرگ زدند به کشور.

آقای هاشمی به تبع تفکر تکنوکراتی و الگوهای توسعه غربی که دنبال پیاده کردنش رفتند، قائل به این بودند که چرخ‌های توسعه باید بچرخد ولو به قیمت اینکه مستضعفین زیر این چرخ‌ها له شوند. همین مسائل هم زمینه‌ساز اتفاقاتی شد که در مشهد، اسلامشهر و ... افتاد. این روزها عده‌ای دنبال این هستند که این اتفاقات در جامعه ما رخ بدهد.

***هاشمی سلامت دولتمردان را فدای کارگزاران کرد***

آقای هاشمی و جریان دولت سازندگی یک اشتباه بزرگ دیگری هم مرتکب شد و آن هم این بود که سلامت دولت و کارگزاران را فدای منافع دولتمردان کرد. در زمان دولت سازندگی سوء‌استفاده‌های مالی‌ و خلاف مقررات بسیار صورت گرفت.

بنده در حج حضور داشتم. آقای مهاجرانی را آنجا دیدم. ماه‌های آخر دولت سازندگی بود به ایشان از روی دلسوزی گفتم که آقای مهاجرانی اگر می‌خواهید که در تاریخ بدنام نباشید، این لفت و لیس‌هایی که صورت می‌گیرد و این سو‌استفاده‌هایی را بعضی اعضای دولت سازندگی مرتکب شده است را خودتان جمعش کنید.

در همان سفر در مسجدالحرام مشغول قرآن خواندن بودم که دیدم آقای قرائتی جلویم نشسته و با چند نفر صحبت می‌کند. آخر قرآنم یک برگ سفیدی بود. آن را کندم و بر روی آن شکوائیه برخی سو‌ءاستفاده‌هایی را که بعضی در دولت سازندگی انجام می‌دادند، نوشتم. به ایشان گفتم من دستم به جایی نمی‌رسد، شما این را به رهبری منتقل کنید تا جلوی سو‌ءاستفاده اینها گرفته شود. ایشان انکار داشتند ولی بالاخره پذیرفتند و در آن مورد خاصی که به وزارت علوم و کارگزارانی که در آن وزارت مشغول بودن، مربوط می‌شد، جلوگیری هم شد.

اشتباه بزرگ دیگر که اتفاق افتاد، حرکت به سمت غرب و اینکه تعاملات با غرب افزایش پیدا بکند و اینکه ما در عرصه جهانی از امت اسلامی فاصله بگیریم، بود. دولت هاشمی به سمت پذیرش تقسیم کار جهانی که وجود داشت و همچنین حرکت به سمت WTO با عضویت در این مجموعه رفت.

*و سخن آخر؟

-علی‌احمدی: تشکر می‌کنم از فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید. بنده فکر می‌کنم هنوز صحنه رقابت انتخاباتی ریاست‌جمهوری یازدهم شکل نگرفته است و جریان‌های اصولگرا باید خودشان را برای صحنه رقابت اصلی مهیا کنند تا گزینه اصلح خودشان را که در شرایط رقابتی بتواند مدافع گفتمان انقلاب اسلامی باشد را به مردم نشان دهند تا با رای مردم رئیس‌قوه مجریه شود و بتواند پاسخگوی مطالبات به حق مردم و بازوی رهبری باشد و‌ بخشی از آرمان‌ها و ماموریت‌های جمهوری اسلامی را تحقق بخشد.

اگر اصولگرایان و جریاناتی که بر تصمیمات کاندیداهای اصولگرا، موثر هستند نتوانند صحنه را مدیریت کنند و شرایط رقابتی جدی‌ای هم بین جریانات مختلف سیاسی حضور داشته باشد، آن موقع ممکن است برخی فرصت‌ها از دست برود.

منبع: سئوال
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا