رئيس برکنار شده فدراسيون تير و کمان در گفت و گو با خبرآنلاين از حوادث اخير ورزش راز مي گشايد

کريم صفايي که سرانجام ورزشکارانش را بدون مربي به المپيک بردند در اين باره مي گويد:« الان که با هم حرف مي زنيم مربيان کره اي بايد ورزشکاران شان را تمرين مي دادند نه اينکه بچه هاي من بي مربي وارد مسابقه شوند. من اسنادي دارم که مشخص مي کند اين دو مربي کره اي با دستور مقامات کميته ملي المپيک به لندن رفتند اما اينگونه با آنها برخورد شد. من نامه اي دارم که در آن علي آبادي دستور داده به افشارزاده و افشارزاده هم به کهن دي و برادري پاراف کرده که براي پارک بليت و اي دي کارت بگيرند که او همراه دو ورزشکار کشورمان باشد. ولي متاسفانه سرآخر هم آقايان نگذاشتند تا ورزشکاران مان با مربي خودشان به المپيک بروند.»

او سپس از قصه اي مي گويد که 6 ماه است ورزش ايران را ملتهب کرده است:« سجادي به من نامه که بايد اين دو مربي کره اي را در اسرع وقت برکنار کنيد. . من از او دليل علمي و منطقي خواستم. گفتم اگر کارشناسي داريد بياوريد تا من را قانع کند. ولي در ازايش خودم را کنار گذاشتند. مني که 30 سال است در ورزش تير و کمان بودم. آقاي آمدي مي گويي جراحي کن بعد هم داري همه چيز را به هم مي ريزي . اين چه کاري است؟ اين چه شيوه اي از جراحي است که اول رئيس بيمارستان را عوض کردي ، بعد رفتي پزشک را کنار گذاشتي آخر سر اگر مجبور نبوديد که بيماران هم عوض کرده بوديد. واقعا اين کار کارشناسي است؟ تا کي بايد يکي حرف يزند و باقي بگويند چشم؟»

صفايي ادامه مي دهد:« او امنيت شغلي روساي فدراسيون ها را به خطر انداخته بود. يکي دير گفت چشم ، فدراسيونش شد انجمن ، من و دنيامالي برکنار شديم و باقي هم که نمي دانند چه کار بايد بکنند. اين کجايش ورزش و مديريت علمي است؟ »

اما چرا کريم صفايي به دنبال گرفتن حقش از طريق مراجع بين المللي رفت؟ او در اين باره مي گويد:« ببينيد بايد به يک جايي برسيم که همه حقايق را به مردم بگوييم. ماشالله سطح آگاهي مردم از ورزش به قدري بالاست که خيلي راحت مسائل را درک مي کنند. کريم صفايي قرباني بشود بهتر از اين است که کل ورزش مملکت قرباني بشود و مديران ضعيف توسعه پيدا کنند و رشد داشته باشند. وقتي سيستم ورزش کشور هر آدم ضعيفي را مدير مي کند تا گفت هر کاري را خواست بکند ، اين رشد ورزش اين نيست. ورزش به دست مديراني که فقط به خاطر ميزشان تن به هر کاري مي دهند، پيش نمي رود که بدتر نابود مي شود. وقتي مي بيني يکي آمده خانه ات را که به سختي ساختي گرفته و تازه برايت فرياد آي دزد ، آي دزد هم سر داده مجبوري بروي از کلانتري مامور بياوري. زنگ اگر کسي مثل من در اين شرايط زنگ زد به کلانتري ديگر از سر ناچاري است. من مجبورم از حقم استفاده کنم و ديديد که آخر قصه هم من بودم که حق ورزشکارانم را گرفتم. وقتي کريم صفايي مي تواند با امضايش نمايندگان المپيک را مشخص کند ، نمي تواند از آن امضايش براي گرفتن حقش استفاده کند؟ چرا موضوع بزرگي مثل منشور المپيک که مي گويد شخص ثالث( هر نهاد سياسي يا غير ورزشي حق اعمال فشار براي برکناري ورزشي ها را ندارد ، زير پا گذاشته مي شود تا امثال من ناچار به شکايت شويم؟ ما بايد کاري کنيم ورزش پيشرفت کند. بالاي 6 يا 7 رئيس فدراسيون با من تماس گرفتند و تشکر کردند که از اين پس کسي به ما زور نمي گويد . در واقع مديران را با اسم برکناري مي ترساندند. چيزي مي گفتند و ما دليل فني براي ردش مي آورديم اما برکنارمان مي کردند.»

اما باور اينکه روزي يکي مثل کريم صفايي با سال ها حضور در جبهه و عضويت در انجمن اسلامي ورزش ايران ، ناچار به شکايت بين المللي عليه وزارت ورزش شود کمي سخت است؛ او در اين باره مي گويد:« اصلا اين طوي نيست. من حقم را از کشورم و نهاد هاي نظارتي مي گيرم ولي براي اينکه يک شوکي را به آقايان بدهم که آقايان در شيوه مديريت ورزشي شان تجديد نظر کنند. همين طور براي خودشان راهکار مي تراشند. يک شب مي آيند مي گويند برو نايب رئيس فوتبال شو ، شب بعدش گفتند تو فوتبال بازي کرده بودي ، بيا برو و پست نايب رئيسي دوم اين فدراسيون و رياست سازمان ليگ را بگير و بعد هم که من پاسخم منفي مي شود ، استعفا هم نمي دهم ، شروع مي کنند به اتهام زني. سرپرست شان را هر روز و هر ساعت به يکي از کانال هاي تلويزيون مي فرستند تا هرچه به فکرش خطور مي کند را درباره من بگويد و...بگذريم که اگر قرار به گفتن درباره خود او شود ، حرف کم نيست. از بندر عباس گرفته تا ... اما من ترجيح مي دهم چيزي در اين باره نگويم چون طرف حسابم وزارت ورزش است.»

صفايي درپايان درباره دو کماندار ايران که اولين ورزشکاران ايراني المپيک هستند مي گويد:«آنها جمعه ظهر بايد تير بياندازند. وقتي تيم ملي آلمان در ارتفاعات اردو داشت و امريکا در لندن کمپ برگزار کرده بود ،اين بچه ها تو راهروي ادارات دنبال حق شان بودند. بهترين زمان براي تمرين را با بيشترين استرس از دست دادند تا حق شان را بگيرند اما با اين وجود قول مي دهم اين بچه ها با غيرت شان کاري مي کنند که همه به آنها افتخار کنيم. اين ها از نسل آرش ه

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا