یزدفردا :طلبه ها در چند سالگی ازدواج می کنند؟ مشکلات پیش روی ازدواج را چگونه حل می کنند؟ با چه کسانی ازدواج میکنند؟ در مراسم خواستگاری چه بحث هایی مطرح می کنند؟ دوران نامزدی را چگونه می گذرانند؟ مراسم عروسی آنها چگونه برگزار می شود؟ سوال هایی که دانستن آنها در این روزهای شعبان جذابیت های خود را دارد.
رضا تاران، نویسنده وبلاگ نامه های حوزوی به آدرس http://rezataran.blogfa.com/ که خود نیز روحانی است، در مطلبی که در اختیار شفقنا قرار داده به سبک وبلاگش، به این پرسش ها پاسخ داده و نوشته است:
طلبه ها درچند سالگی ازدواج می کنند؟ طلبه ها وقتی وارد حوزه میشن با توجه به سن و سالی که دارن میگن که ده سال اولو نباید حتی به ازدواج فکر بکنی و باید به فکر درس و بحث باشی، در همین زمینه نقل قولهایی رو از بزرگان میارن که مثلا تا سی سالگی فقط درس خونده و ازدواج نکرده و مجتهد یا فیلسوف شده یا اینکه احادیثی رو پیدا میکنن که جمع شدن علم با ازدواج رو رد کرده، خلاصه اینکه با توجه به اینکه هنوز حس نیازی در این زمینه وجود نداره، تئوری هایی تولید میشه که فعلا درس و بحث اساسه کاره و بیخیال ازدواج .اما دوسه سال اول که می گذره و طلبه یه کم از نظر سن و سال بزرگتر می شه به مرور مساله ازدواج براش مهمتر جلوه می کنه و جهت مشروعیت یابی این کار اولش با دوستان طلبه حرف ازدواج رو مطرح می کنه و اینکه پیامبر (ص) فرموده که ازدواج سنت منه و هرکسی از این سنت دوری کنه از من نیست بعد میگن که در رساله داریم که هرکسی ترس از افتادن به گناه داشته باشه واجبه که ازدواج کنه و این آغاز ماجراست، اساتید اخلاق که به حوزه میان برای سخنرانی یواشکی در برگه ای نوشته شده که نظرتون در مورد ازدواج در سن پایین چیه؟ اگه این استاد پاسخ مساعد بده خب دیگه نور علی نوره چرا که یه استاد هم حمایت کرده اما اگه جوابش منفی باشه طلبه سعی میکنه یه جوری مشروعیته این جوابو زیر سوال ببره. خلاصه این روند ادامه داره تا اینکه طلبه ها در سال چهارم کتاب نکاح که همون بحث های ازدواج باشه رو به عنوان متن درسی می خونن که البته عجب کتابی هم هست دیگه خیلی از طلبه ها خودشونو آماده ازدواج می کنن یواش یواش باید آستین بالا بزنن، بر همین اساس اکثر طلبه ها در سن های بین19 تا 25 سال ازدواج می کنن البته یه عده ای هم هستن که به هر دلیلی در سنین بالاتر ازدواج می کنند.
ابهامات و سوالات قبل از ازدواج: مهمترین مساله ای که در بحث ازدواج طلبه ها وجود داره بحث معیشته که طلبه ها قبل ازدواج میگن آخه ما که درآمدی نداریم با این شهریه ای که میدن نمیشه که زندگی کرد، خونه گرفت و... این سوال ها رو که از طلبه های بالاتر و اساتید می پرسن با یه پاسخ مواجه می شن: خداوند خودش ضامن معیشت و ازدواجه باید به خدا اعتماد کرد، ما هم که می خواستیم ازدواج کنیم با دست خالی شروع کردیم و شکر خدا مشکلی هم پیش نیومد باید با قناعت زندگی کرد. همین پاسخ برای طلبه که البته یکم بدنشونم داغه کافیه که اقدامات رو شروع کنن. یکی دیگر از مشکلات، خانواده است آخه بعضی از خانواده ها میگن که بابا با جیب خالی نمیشه که زن گرفت، اما خب طلبه ها که ید طولائی در رایزنی و مجاب کردن دیگران دارن بالاخره خانواده رو راضی میکنن.
با چه کسانی ادواج میکنن؟ البته نمیشه یه قاعده کلی در این زمینه صادر کرد اما معمولا دنبال دختر خانمی هستن که اولا با ایمان باشه و تحصیلکرده و با زندگی طلبگی هم بتونه بسازه البته بحث قیافه ظاهری هم که واسه خودش مبحث دیگه است، طلبه ها معمولا ممکنه از فامیلهاشون زن بگیرن چرا که شناخت بهتری ازشون وجود داره و وقتی فرهنگها بهم نزدیک باشه خب زندگی بهتر اداره میشه، دوستان طلبه هم کسانی رو بهم معرفی می کنن مثلا طلبه ای میگه من یه دختر عمه دارم که اصلا خدا اینو آفریده برا تو، یا اینکه میگه ما یه همسایه داریم ماشاءالله از خانمی هیچی کم نداره، البته خیلی از طلبه ها هم با خواهر دوستشون ازدواج می کنن، البته طلبه های حوزه خواهران هم جای خود دارن، وقتی در حوزه برادران صحبت از حوزه خواهران می شه طلبه های مجرد یه لبخندی میزنن و به فکر فرو میرن، خیلی از طلبه ها با دختران طلبه ازدواج می کنن. البته در بین خانم های طلبه ها خانم هایی با تحصیلات مختلف بچشم میخورن مثلا بعضیاشون طلبه هستن بعضی پرستار بعضی مهندس بعضی هم رشته های دیگرو خوندن. بعضیا که از دور دارن به طلبه ها نگاه می کنن با خودشون میگن کی میاد زن اینا بشه اما واقعیت اینه که کم نیستن دخترهایی که دوس دارن با طلبه ازدواج کنن.
مراسم خواستگاری: بعد اینکه دختر خانم شناسایی شد که البته یه مدتی زمان میبره طلبه، مادر و خواهرشو می فرسته که دخترو ببینن و خب معلومه که دل تو دلش نیست که اینا چی میگن بعد اینکه خواهر و مادر نظر مثبت داشت، در یه جلسه دیگه طلبه بهمراه مادرش میره که با دختر خانم صحبت کنه و به دختر میگه که شرایط زندگی من اینه که می خوام در راستای اسلام حرکت کنم راه من سختی های زیادی داره، باید با نداری بتونی بسازی، ممکنه توی خیابون یه کسی بمن حرف بد بزنه، من برای ادامه تحصیل می خوام برم قم می تونی با من بیای شهر غریب و نکته مهمی که وجود داره و شاید بعضا به توافق منجر نشه بحث لباس روحانیته بعضی از دخترها قبول نمی کنن که شوهر آیندش لباس روحانیت بپوشه و سر همین مساله ممکنه خواستگاری بهم بخوره و تموم بشه. البته بعضی از دخترخانم ها هم هستند که برا طلبه شرط میذارن که حتما باید لباس روحانیت بپوشی و تا آخر هم درنیاری، بعضی از دخترها مثلا می پرسن که نظرت در مورد آقا چیه، منظورشون مقام معظم رهبریه و این یعنی چک کردن دیدگاه های سیاسی، خلاصه اینکه اگه به توافق برسن باید بزرگتر خانواده ها در مورد مهریه و... صحبت کنن . بعضی از طلبه ها چهارده تا سکه بهار آزادی رو مهریه قرارمیدن و این درصورتیه که دو طرف خیلی باهم از نظر فکری نزدیک باشن، بعضیام مهریه های بالایی رو میگن که البته از ارقام نجومی خبری نیست.
دوران نامزدی: دوران نامزدی یکی از خاطره انگیزترین دورانها برای همه است طلبه ها هم خب در این دوران رفت و آمد زیادی با هم دارن و این اواخر هم با پیدایش موبایل و... دیگه ارتباط ردیف ردیفه. گاهی اوقات هم طلبه ها با همسرش میرن بیرون مثلا باهم نماز جمعه میرن، دعای توسل میرن، پارک میرن، گاهی با هم میرن بستنی بخورن البته اگه طلبه لباس روحانیت نداشته باشه. گاهی هم میرن بازار برای خرید و...دختر خانمی که قبول کرده با طلبه زندگی کنه خب معلومه که در بحث خرید خیلی گیر نمیده و یه جوری کنار میاد و سعی میکنه در کمال سادگی رضایت همسرشو داشته باشه و البته طلبه هم هرچی میتونه سعی میکنه کم نذاره. اما باید بگم که صفا و سادگی خیلی محسوسه. در بحث خرید حلقه طلبه ها حلقه طلا برای خودشون نمیگیرن و معمولا یه حلقه ای با جنس نقره یا ...میگیرن.
مراسم عروسی: مهمترین مساله برای طلبه ها در مراسم عروسی اینه که باید مراسم طوری برگزار بشه که گناهی اتفاق نیفته مثلا از رقص و آهنگ متداولی که در بعضی از عروسی ها وجود داره اینجا خبری نیست، بعضی از طلبه ها میرن یه سفر زیارتی و بعدشم یه مهمونی میگیرن و شامی میدن و بقیه هم میان و تبریک میگن، بعضیم مراسم میگیرن و از یه نفر از دوستاشون که مدیحه سرایی یا سرود میخونه دعوت میکنن بیاد بخونه که البته با کف زنی و شادی همراهه، بعضی از دوستان داماد هم یه شعرهایی در مدح و ذم داماد ساختن و میان میخونن و خلاصه خوش میگذرونن، البته صدای صلوات و یه دعای فرج هم گاهی شنیده میشه اما چیری که جالبه اینه که خیلی از فامیل های داماد و عروس که همچین مراسمی ندیدن گاهی تعجب میکنن بعضیا خوششون میاد، بعضیام خوششون نمیاد اما اونکه برا طلبه مهمه اینه که در عین حال که شادی برقراره اما رضایت خداوند مهمتره و اینگونه است آغاز زندگی یک طلبه.منبع:شفقنا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 26,نوامبر,2024