یزدفردا: کتاب «بخش خاکستری» روایتگر زندگی شهید مدافع سلامت مریم رحیمی اثر ساجده تقی‌زاده که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

به گزارش یزدفردا: قهرمانانی سفید پوش که در شرایط بحرانی از جان خود گذشتند. این افراد کسانی بودند که در برهه‌های سخت و بحرانی تاریخ بشریت، وقتی همه در پی حفظ جان خویش بودند به جای فرار از خطر، در خط مقدم ایستادند و از جان خود برای دیگران گذشتند. آنان که در اوج بحران، زمانی که امید مردم به کمترین حد ممکن رسیده بود، همچون فانوس‌هایی در دل شب تاریک، نور امید را به دل ها می افکندند. این قهرمانان بی ادعا، که بیش از هرکس دیگری در برابر سختی ها و مرگ ایستادند جزو کسانی هستند که در دل تاریکی ها راهی به سوی نور یافتند.

کتاب «بخش خاکستری» روایتگر زندگی یکی از همین قهرمانان است. فردی که در شرایطی که همه در تلاش بودند تا جان خود را حفظ کنند، جان خود را به خطر انداخت و در راه خدمت به مردم از هیچ فداکاری دریغ نکرد. این کتاب داستان شهید مریم رحیمی است که در دوران پاندمی ویروس کرونا نه تنها به عنوان یک پرستار بلکه به عنوان یک انسان فداکار و شجاع جان خود را در مسیر نجات جان دیگران فدای آرمان بشری کرد.

بسیاری از ما، هنگامی که از بحران کرونا صحبت می‌کنیم، تنها به یاد تصاویر تلخ بیمارستان‌ها، صف‌های طولانی بیماران و ساعات پر تنش کادر درمان می‌افتیم، اما در پس این تصاویر، قهرمانانی ایستاده بودند که تنها هدف‌شان کمک به مردم بود و برای انجام این وظیفه، هیچ فشاری نتوانست آنان را از پای درآورد. یکی از این قهرمانان، شهید مریم رحیمی است که زندگی‌اش با پرچم عشق و فداکاری در مسیر خدمت به انسان‌ها در آمیخته است.

این کتاب، روایتگر داستان زندگی مریم رحیمی است که در بیستم شهریورماه ۱۳۷۲ در شیراز متولد شد. او دوران ابتدایی خود را در مدرسه غنچه‌های ولایت و دوران راهنمایی را در مدرسه افروز نیرومند گذراند. در ادامه، دوره دبیرستان را در سروش شیراز سپری کرد و در سال ۱۳۹۰ در کنکور سراسری موفق به پذیرش در رشته‌های مختلف دانشگاهی شد. انتخاب نهایی او، رشته پرستاری بود؛ رشته‌ای که به خاطر علاقه‌اش به حوزه پیراپزشکی، آن را برگزید و راه خود را در این مسیر هموار کرد.
پس از فارغ‌التحصیلی، رحیمی به عنوان پرستار طرحی در بیمارستان امتیاز و مرکز فوریت‌های پزشکی شهید رجایی شیراز مشغول به کار شد. در مدت کوتاهی، عملکرد حرفه‌ای و انسان‌دوستانه او باعث شد که به عنوان پرستار نمونه معرفی شود و تقدیرهای مختلفی را دریافت کند. در سال ۱۳۹۶ پس از پایان دوره طرح، به صورت نیروی قراردادی در همان بیمارستان به ادامه خدمت خود پرداخت و همچنان در عرصه سلامت به فعالیت ادامه داد.

کتاب «بخش خاکستری» نه تنها داستان یک پرستار فداکار است، بلکه به نوعی یک روایت جمعی از خانواده شهید مریم رحیمی است. این کتاب از زبان نزدیکان او روایت می‌شود؛ از پدر و مادر گرفته تا همسر و خواهرش که هرکدام از زاویه خود به تصویر کشیدن ویژگی‌ها و زندگی این شهید پرداخته‌اند. این روایت چندگانه باعث می‌شود که مخاطب از جنبه‌های مختلف به شخصیت مریم رحیمی پی ببرد و درک کند که چگونه در خانواده‌ای فداکار و مجاهد پرورش یافته که در دوران دفاع مقدس هم نیز خود را از سایرین جدا نکردند و همواره در خدمت به میهن و مردم بودند.

مریم رحیمی نیز همچون دیگر اعضای خانواده‌اش، در عرصه‌ای که پیش‌تر برای مردان جنگی در نظر گرفته شده بود، وارد شد و در جبهه‌ای دیگر، جبهه سلامت، جنگید. او که پایش به میدان نبرد در دوران جنگ تحمیلی نرسیده بود، اما در دوره‌ای متفاوت و در خط مقدم مبارزه با ویروسی کشنده، از جان و دل فداکاری کرد. این شهید بزرگوار حتی در شرایطی که باردار بود، از انجام وظیفه خود در برابر جامعه دست نکشید و در این راه، تا آخرین لحظات، به خدمتگزاری ادامه داد. او به هیچ وجه تسلیم نشد و همچنان امید و انگیزه را در دل اطرافیان خود زنده نگه داشت تا اینکه سرانجام این ویروس، او و فرزندش را از خانواده‌اش جدا کرد.

نویسنده کتاب، در هفت فصل مختلف به روایت زندگی مریم رحیمی پرداخته است. هر فصل از این کتاب با عنوان شهر شناخته می‌شود و در هرکدام از این فصول، بخش‌هایی از زندگی و ویژگی‌های این شهید بزرگوار از زبان اعضای خانواده‌اش بیان کرده است.

کتاب «بخش خاکستری» نه تنها یک داستان عاطفی و انسانی است، بلکه به نوعی یادآوری از فداکاری‌های بزرگوارانه‌ای است که در شرایط بحرانی می‌توانند جان‌ها را نجات دهند. این کتاب داستان یک پرستار است، اما در حقیقت، داستان تمام کسانی است که در خطوط مقدم مبارزه با بیماری‌ها و بحران‌ها ایستاده‌اند و جان خود را در راه حفظ سلامت جامعه فدای مردم می‌کنند.

 

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

«اسفند ۱۳۹۸ بود که چراغ قرمز کرونا در ایران هم روشن شد و خیلی زود خودمان را برای مبارزه با آن آماده کردیم. فضای روانی بدی شکل گرفته بود. ترس، رهاورد ناشناخته بودن این بیماری بود. مردم به قرنطینه‌های خود خواسته یا اجباری رفتند و خبر مرگ و میرهای تلخ رفته رفته بیشتر شد. نوروز ۱۳۹۹ در سکوت وحشت بار کرونا از راه رسید. می‌دانستیم از این پس نه عید، عید است و نه عزا، عزا.

در این میان، صحبت‌های من و مریم و دیدارها و گفت و شنودهایمان خالی از یاد ویروس منحوس نبود. مریم خیلی به رعایت بهداشت و شیوه‌نامه‌های مبارزه با کرونا پایبند بود؛ ولی اصلاً نمی ترسید. از ترس مردم هم تعجب می‌کرد و می‌گفت: «چرا این قدر مردم می‌ترسن؟ کافیه یه مسائلی رو رعایت کنن. همین!»

شاید همین نترسیدن مریم و آرامشی که داشت باعث شد روال زندگی اش را به طور عادی ادامه بدهد. هم سرکار می‌رفت و تلاش فراوانی برای درمان بیمارانی که به آی سی یو راه پیدا می‌کردند از خودش نشان می‌داد و هم در زندگی شخصی‌اش اتفاق بزرگی در شرف وقوع بود. مریم داشت مادر می‌شد و سعی می‌کرد هم درسش را تمام کند هم کارش را پیش ببرد، هم خودش را برای مادر آماده کند.»

کتاب «بخش خاکستری» در انتشارات سوره مهر و در قالب ۲۵۲ صفحه در قطع رقعی منتشر شده و به ارزش ۲۲۵ هزار تومان در بازار نشر موجود است.

از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به: «خانوم ماه» و «ما علیه ما» اشاره کرد.

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا