فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
این چه عیب است بدین بیخردی وین چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست
این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بیعیب کجاست
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
۱- جای هیچ گونه نگرانی و اظطراب نمیباشد به شما اطمینان میدهم که با صبر و شکیبایی به مرادت خواهی رسید
۲- دیگران به ظاهر خودنمایی میکنند و شما از این کار رنج میبرید بدانید که بالاخره آفتاب برای همیشه پشت ابر نمیماند
تعبیر غزل:
به زودی خوشبختی به تو روی میآورد و دوران سختی به پایان میرسد. زمان برای استفاده از فرصتها اکنون است، پس وقت را از دست نده. از ریا و دورویی بپرهیز و بدان که خدا از پنهان و پیدا آگاه است. فرائض شرعی خود را انجام بده و در مقابل حکم خدا هرگز، چون و چرا مگوی و تسلیم حکمت الهی باش.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 18,دسامبر,2024