پس شاید یادآوری بعضی از موارد برای تقویت حافظه سیاسی مفید فایده افتد.
اول: پدری و فرزندی
آقای عطریانفر گفتهاند که امام (ره) منافقین را فرزندان مهندس بازرگان خواندهاند و به نامه امام (ره) در پاسخ به علیاکبر محتشمیپور در سال ۱۳۶۶ اشاره کردهاند. احتمالا ایشان از یاد بردهاند که این نه امام، بلکه شخص مهندس بازرگان بود که ۶ سال قبل از آن نامه، در دوازدهم اردیبهشتماه ۱۳۶۰، طی مقالهای در روزنامه میزان با عنوان «فرزندان مجاهد مکتبی عزیزم» مجاهدین خلق را فرزند خود و نهضت آزادی خوانده بود: «مجاهدین خلق، شما فرزندان نهضت آزادی هستید، در سال ۱۳۴۳ که در زندان بودیم بهدنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید، بدون آنکه از خانه فرار کرده یا اخراج شده باشید.» پس این بازرگان بوده که بین نهضت آزادی و مجاهدین خلق پل زده است. علاوهبر این آقای عطریانفر گفتهاند که تشکیل سازمان مجاهدین خلق شورشی بود بر پدرانش، یعنی شورشی بر نهضت آزادی و روش مبارزه پارلمانتاریستی آن. اما با توجه به عباراتی که از مهندس بازرگان نقل شد، بازرگان قائل به چنین شورشی نبوده است، بلکه نوشته که مجاهدین خلق گرچه راه خود را پیش گرفتهاند، ولی نه از خانه فرار کردهاند و نه اخراج شدهاند و نهضت آزادی خانه پدری آنهاست.
دوم: خشونت با دین، خشونت منافقین
آقای عطریانفر گفتهاند: «[در اینکه]جماعت اولیه سازمان برداشتهای اولیهشان را از کلاسهای دروس حوزه فکر و اندیشه نهضت آزادی گرفتهاند، بحثی نیست. [اما]اینکه [بگوییم]پایه فلسفی سازمان با پایه فلسفی نهضت نسبتی برقرار میکند و مفهومش آن باشد [که] تمام آنچه سازمان انجام داده عینا میتواند محصول طبیعی این اتفاق [یعنی این نسبت فلسفی میان سازمان و نهضت آزادی] باشد، این محل خدشه است.» میدانیم که مهندس بازرگان کتاب «راه طی شده» را -که بهقول آقای عطریانفر، مورد استفاده جماعت اولیه سازمان بوده- با دو دسته پاسخ از دو گروه دینداران و متجددین به این پرسش که «وضع دینداری چگونه است و بشر تا چه حد به راه انبیا اعتقاد پیدا کرده است؟» آغاز کرده و صریح و قاطع، از جانب هر دو گروه، تصریح میکند: «روند روزگار از نظر هر دو گروه بهسمت فاصله از دینداری و تعالیم انبیا پیش میرود.»،
شهید مطهری در مقدمه خود بر جلد پنجم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم خاطرنشان میکند عدهای بر این باور شدهاند که از نظر قرآن تنها راه شناخت خداوند مطالعه در طبیعت و مخلوقات با استفاده از روش حسی است و راهی غیر از این بیهوده است، زیرا از نظر آنان، قرآن در سراسر آیات خود، در کمال صراحت، بشر را به مطالعه در مظاهر طبیعت که جز با روش حسی میسر نیست، دعوت کرده است و «کلید رمز مبدأ و معاد» را «همین نوع مطالعه» دانسته است. شهید مطهری صراحتا این تلقی را رد میکند و بر آن است که قرآن مطالعه حسی را کافی نمیداند. از منظر شهید مطهری: «قرآن به مطالعه حسی طبیعت دعوت میکند، اما آیا این را کافی میداند؟ آیات قرآن همه [صرفا]دعوت به تدبر در «طبیعت» نیست.»
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 18,دسامبر,2024